کد مطلب : ۲۲۵۸۳
نگاه «طبری» به روایات کربلا عمیق و بیطرفانه است
نشست نقد و بررسی کتاب «مقتلالحسین(ع)» امروز، ۹ دی با حضور محمدرضا سنگری و حسین ساکت از پژوهشگران این حوزه و حجتالله جودکی، مترجم اثر برگزار شد.
حسین ساکت در این نشست با عنوان اینکه ۱۹۵۰ صفحه درباره طبری مطلب منتشر و مطالعه کرده است، گفت: در این باره نکتهای باقی نمانده است که درباره طبری ارائه نکرده باشم.
وی درباره اهمیت طبری اظهار کرد: وی از دو دیدگاه حائز اهمیت است، نخست از دیدگاه غربیها نسبت به وی که به همین منظور همایشی را در اسکاتلند با عنوان «طبری، تاریخنگار مسلمان و شاهکار او» برگزار کرده بودند.
ساکت در ادامه نکته نخست توضیح داد: طبری تنها نگاهبان میراث شفاهی ایران باستان است و اگر وی نبود، امروز گنجینه گرانبهایی را که داریم، نداشتیم.
این پژوهشگر در ادامه یادآور شد: در گزارش آنچه در قالب تراژدی برای امام حسین(ع) رخ داده است، کتابی درباره طبری نوشته شده که میتوان آن را بوتیقای طبری نامید. مقالهای نیز در این باره ترجمه شده است.
وی تأکید کرد: بر این اساس وی هم از این منظر که نگاهبانی از میراث ایران باستان را برعهده داشت و نگاه عمیق و بیطرفانه بر پارهای از رخدادهای اسلام به ویژه روایات ابومخنف داشت، حائز اهمیت است.
ساکت اظهار کرد: تاثیر عقلگرایی نوپا در تاریخنگاری را نباید نادیده گرفت. در اسلام حدیث به عنوان بنمایه تاریخ است و غلبه روایات مبتنی بر نقلگرایی نیز بر این اساس است، اما باید توجه داشت که نحوه بیان روایات که در کتاب ابتدا روایات افراد دیگر و در نهایت روایت ابومخنف بیان شده معمول نیست.
وی توضیح داد: طبری در بیان روایات نیز ابتدا روایات ابومخنف را بیان کرده است و سپس باقی روایات بیان شده است. در بسیاری از مقاتل مباحث احساسی مطرح شده است و انبوه روایات ساختگی و احساسی که از عقل فاصله میگیرد گاه به چشم میخورد که این اثر از این منظر مبرّاست.
شاخ و برگ دادن از دلایل روایت غیرواقعی از واقعه کربلاست
سنگری نیز در این نشست عنوان کرد: اینکه گفته میشود مقتل مکتوب امام حسین(ع)، کژتابی دارد و این معنی را به ذهن میرساند که گویی امام این مطلب را نوشته است، در حالی که درباره امام نوشته شده است.
وی افزود: شاخ و برگ دادن به واقعه کربلا، گرم کردن محافل روضه، اختلاق اقوال و ... از عواملی است که سبب شده است مطالب مختلفی به صورت نادرست درباره این حادثه بیان شود.
سنگری با بیان اینکه باید بررسی کرد که نسّاخ و کتّاب مختلف و تاثیر ذوق آنها در این باره تاثیرگذار بوده است یا خیر، اظهار کرد: روحیه اسطورهسازی در ایرانیان زیاد است و شاخ و برگ دادن در فرهنگ ایرانی وجود داشته که خود میتواند علتی بر بیان مباحثی باشد که در این واقعه روی نداده است.
وی از قاطعیت جودکی در رد شهادت دختر سه ساله در حادثه کربلا و مسئله اربعین را که در سال نخست بوده یاد کرد و افزود: این در حالی است که کتاب اولین اربعین در این باره نوشته شده است و توضیحاتی در این باره نوشته شده که راهگشاست.
همه مقاتل را بررسی کردهام
جودکی با بیان اینکه همه آثار مرتبط با این حوزه را دیده و بررسی کردهام، افزود: تنها فردی که در این باره به ضبط دقیق مطالب پرداخته است، طبری بوده و باقی افراد در خلال روایات، روایاتی از ابومخنف را آوردهاند.
وی از مطلبی که اصفهانی درباره حضرت عباس(ع) بیان کرده است اشاره و آن را نادرست دانست و ادامه داد: من در این باره مقالهای با عنوان «عباس بن علی در کربلا» نوشتم که مطالب را در آن توضیح دادهام که چرا روایات اصفهانی درباره این شخصیت کربلا اشتباه است، اگر چه راوی آن امام باقر(ع) معرفی شده.
جودکی با اشاره به روایاتی که طبری از مدائنی یا عمار دهنی نقل کرده است، گفت: این مطالب حجم قابل توجهی را شامل میشود، ولی ربطی به ابومخنف ندارد. در ارشاد شیخ مفید نیز به روایت از چند نفر این مطالب بیان شده است که نمیتوان سندیت آن را از نظر نامشخص بودن راوی تعیین کرد.
این نویسنده از دخیل بودن روایات در کتاب یاد کرد و افزود: درباره پیشنهاد سهگانهای که امام حسین(ع) مطرح کردهاند و در کتاب به آن اشاره شده است باید بگویم که تاریخ را شرح دادهام و مطالب آن را در پانویس ارائه نکرده و در مقدمه آوردهام.
وی با اشاره به اینکه ابومخنف ابتدا روایت مجادله بن سعید را و پس از نقل دیگر راویان را آورده و در پایان به روایت عقبة ابن سمعان پرداخته، گفت: این رویکرد نشان میدهد که آخرین روایت متقن است و تمام روایات پیش از خود را مردود میکند.
جودکی در ادامه اظهار کرد: در صدر اسلام کلمه نقد یا انتقاد وجود نداشته است، در حالی که خود نقد موجود بود. این کلمات از ادبیات مدرن گرفته شده است، ولی مفهوم و موضوع در ادبیات اسلامی و قرآن موجود بوده است. در قرآن انتقادات فراوانی از پیامبر(ص) وجود داشته است که بر این موضوع صحه میگذارد.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: به مقتل ابومخنف میتوانیم صفتی بیفزاییم به این شکل که میتوانیم آن را مقتل معیار بنامیم که درستی و سازگاری دیگر مقاتل از انطباق با آن هویدا میشود.
حسین ساکت در این نشست با عنوان اینکه ۱۹۵۰ صفحه درباره طبری مطلب منتشر و مطالعه کرده است، گفت: در این باره نکتهای باقی نمانده است که درباره طبری ارائه نکرده باشم.
وی درباره اهمیت طبری اظهار کرد: وی از دو دیدگاه حائز اهمیت است، نخست از دیدگاه غربیها نسبت به وی که به همین منظور همایشی را در اسکاتلند با عنوان «طبری، تاریخنگار مسلمان و شاهکار او» برگزار کرده بودند.
ساکت در ادامه نکته نخست توضیح داد: طبری تنها نگاهبان میراث شفاهی ایران باستان است و اگر وی نبود، امروز گنجینه گرانبهایی را که داریم، نداشتیم.
این پژوهشگر در ادامه یادآور شد: در گزارش آنچه در قالب تراژدی برای امام حسین(ع) رخ داده است، کتابی درباره طبری نوشته شده که میتوان آن را بوتیقای طبری نامید. مقالهای نیز در این باره ترجمه شده است.
وی تأکید کرد: بر این اساس وی هم از این منظر که نگاهبانی از میراث ایران باستان را برعهده داشت و نگاه عمیق و بیطرفانه بر پارهای از رخدادهای اسلام به ویژه روایات ابومخنف داشت، حائز اهمیت است.
ساکت اظهار کرد: تاثیر عقلگرایی نوپا در تاریخنگاری را نباید نادیده گرفت. در اسلام حدیث به عنوان بنمایه تاریخ است و غلبه روایات مبتنی بر نقلگرایی نیز بر این اساس است، اما باید توجه داشت که نحوه بیان روایات که در کتاب ابتدا روایات افراد دیگر و در نهایت روایت ابومخنف بیان شده معمول نیست.
وی توضیح داد: طبری در بیان روایات نیز ابتدا روایات ابومخنف را بیان کرده است و سپس باقی روایات بیان شده است. در بسیاری از مقاتل مباحث احساسی مطرح شده است و انبوه روایات ساختگی و احساسی که از عقل فاصله میگیرد گاه به چشم میخورد که این اثر از این منظر مبرّاست.
شاخ و برگ دادن از دلایل روایت غیرواقعی از واقعه کربلاست
سنگری نیز در این نشست عنوان کرد: اینکه گفته میشود مقتل مکتوب امام حسین(ع)، کژتابی دارد و این معنی را به ذهن میرساند که گویی امام این مطلب را نوشته است، در حالی که درباره امام نوشته شده است.
وی افزود: شاخ و برگ دادن به واقعه کربلا، گرم کردن محافل روضه، اختلاق اقوال و ... از عواملی است که سبب شده است مطالب مختلفی به صورت نادرست درباره این حادثه بیان شود.
سنگری با بیان اینکه باید بررسی کرد که نسّاخ و کتّاب مختلف و تاثیر ذوق آنها در این باره تاثیرگذار بوده است یا خیر، اظهار کرد: روحیه اسطورهسازی در ایرانیان زیاد است و شاخ و برگ دادن در فرهنگ ایرانی وجود داشته که خود میتواند علتی بر بیان مباحثی باشد که در این واقعه روی نداده است.
وی از قاطعیت جودکی در رد شهادت دختر سه ساله در حادثه کربلا و مسئله اربعین را که در سال نخست بوده یاد کرد و افزود: این در حالی است که کتاب اولین اربعین در این باره نوشته شده است و توضیحاتی در این باره نوشته شده که راهگشاست.
همه مقاتل را بررسی کردهام
جودکی با بیان اینکه همه آثار مرتبط با این حوزه را دیده و بررسی کردهام، افزود: تنها فردی که در این باره به ضبط دقیق مطالب پرداخته است، طبری بوده و باقی افراد در خلال روایات، روایاتی از ابومخنف را آوردهاند.
وی از مطلبی که اصفهانی درباره حضرت عباس(ع) بیان کرده است اشاره و آن را نادرست دانست و ادامه داد: من در این باره مقالهای با عنوان «عباس بن علی در کربلا» نوشتم که مطالب را در آن توضیح دادهام که چرا روایات اصفهانی درباره این شخصیت کربلا اشتباه است، اگر چه راوی آن امام باقر(ع) معرفی شده.
جودکی با اشاره به روایاتی که طبری از مدائنی یا عمار دهنی نقل کرده است، گفت: این مطالب حجم قابل توجهی را شامل میشود، ولی ربطی به ابومخنف ندارد. در ارشاد شیخ مفید نیز به روایت از چند نفر این مطالب بیان شده است که نمیتوان سندیت آن را از نظر نامشخص بودن راوی تعیین کرد.
این نویسنده از دخیل بودن روایات در کتاب یاد کرد و افزود: درباره پیشنهاد سهگانهای که امام حسین(ع) مطرح کردهاند و در کتاب به آن اشاره شده است باید بگویم که تاریخ را شرح دادهام و مطالب آن را در پانویس ارائه نکرده و در مقدمه آوردهام.
وی با اشاره به اینکه ابومخنف ابتدا روایت مجادله بن سعید را و پس از نقل دیگر راویان را آورده و در پایان به روایت عقبة ابن سمعان پرداخته، گفت: این رویکرد نشان میدهد که آخرین روایت متقن است و تمام روایات پیش از خود را مردود میکند.
جودکی در ادامه اظهار کرد: در صدر اسلام کلمه نقد یا انتقاد وجود نداشته است، در حالی که خود نقد موجود بود. این کلمات از ادبیات مدرن گرفته شده است، ولی مفهوم و موضوع در ادبیات اسلامی و قرآن موجود بوده است. در قرآن انتقادات فراوانی از پیامبر(ص) وجود داشته است که بر این موضوع صحه میگذارد.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: به مقتل ابومخنف میتوانیم صفتی بیفزاییم به این شکل که میتوانیم آن را مقتل معیار بنامیم که درستی و سازگاری دیگر مقاتل از انطباق با آن هویدا میشود.
مرجع : ایکنا