کد مطلب : ۳۴۵۹۰
نهضت كربلا، نقش الگويي و درسها و عبرتها
روزنامه جمهوری اسلامی/ علي عجم: جريان انحرافي، با برداشتهاي جاهلانه از عاشورا و سوگواري بيهدف و اثر صحيح نهضت امام را به ضد آن تغيير ماهيت داده و از آن نمادي از كج فهمي ديني ساخته است. به دستگيري مديريت مراسم عاشورا توسط اين جريان و تبليغ و ترويج مداحيگري خطرناكترين جريان عاشوراست. اين جريان كه در سالهاي اخير همه مراسم مذهبي مخصوصا عاشورا را مديريت ميكند از مخربترين عوامل دين، ائمه، عاشورا، اخلاق و فرهنگ مردم است.
ابتذال فرهنگي، ترويج خرافات، غلو، اباحهگري، تعطيلي عقل و عمل، ايجاد حياء، و تشديد اختلافات مذهبي زائيده و نتيجه اين جريان ناسالم است. در گذشته برگزاركنندگان مراسم ديني و مخصوصا عزاداري امام حسين(ع) با نظارت عالمان دين، خطبا و گويندگان ذيصلاح بود، روضهخوان با عنوان ذاكر شناخته ميشد كه بار فرهنگي روشنگرانه داشت، ذكر و ذاكرين و ياد و يادآوران بود. متاسفانه اين عنوان به كلي از قاموس فرهنگ عاشورا حذف شده و عنوان مذموم مداح جاي آن را گرفته است. عنواني كه در فرهنگ ديني جايگاهي ندارد و مورد مذمت است، پيامبر و ائمه هدي(ع) آن را نميپسنديدند و از آن نهي ميكردند، امام صادق(ع) ميفرمود: احتوالتراب في وجوه المداحين بروي مداحان چاپلوس خاك بپاشيد. مداحي عنواني است كه بيشتر در دستگاههاي حاكمان جور كاربرد دارد كه متملقان و چاپلوسان براي رسيدن به ارتزاق مبتذل از آن فرصتطلبانه بهره ميجويند. حكام جور هم براي ترويج مداحيگري، تملق و چاپلوسي اين شيوه ضداخلاقي و انساني را ترويج ميكنند. تهيسازي شعائر دين از محتوا و ظاهرسازيهاي عوامپسندانه، آفتي است كه اينك همه شعائر ديني مخصوصا عاشورا را فرا گرفته است. تاكيد ائمه اهلبيت(ع) بر احياء سنت عزاداري امام حسين و يارانش و زيارت قبور مطهر آن بزرگواران براي اينست كه اين حماسه بزرگ ديني و انساني هميشه تازه و پرنشاط در اجتماعات مردم مسلمان مطرح باشد و شعارهاي عاشورا كه محورهاي اصلي حيات و زندگي گوارايي اسلامي و انساني است هيچگاه به قربانگاه فراموشي و تحريف سپرده نشود و ظالمان و مستبدان فرصت وجود و ميدان تاخت و تاز را در زندگي سياسي، اجتماعي امت اسلام پيدا نكنند و مردم از عدل، آزادي و برخورداريهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي محروم نمانند. امنيت، ثبات، توسعه و گوارا?يهاي زندگي از مردم گرفته نشود، تا زمينهاي مساعد براي بندگي خدا و دين خدا فراهم آيد و راه بهشت براي مردم باز و دربهاي جهنم مسدود وشياطين در زنجير باشند. اين اصل راه حسين(ع) و عزاي حسين و نتيجه گريه به حسين و زيارت او و زنده نگهداشتن عاشوراي امام حسين است. اگر نه چنين است بايد بدانيم آنچه به نام حسين و عاشوراي حسين انجام ميشود مقبول درگاه خدا، پيامبر، ائمههدي و شهيدان كربلا نيست. تا زماني كه عاشورا بر اصالت اسوه بودن در سرلوحه زندگي ما باشد ظالمان و مستكبران از آن احساس خسارت ميكنند. مخالفت حكام جور با زيارت قبور شهيدان و تخريب مزار مطهر آنان و ممانعت از برگزاري عزاي شهيدان كربلا و بالاخره سعي در تهي كردن عاشورا از محتواي اسوه بودن و سرگرم كردن مردم به مراسم انحرافي خرافهآميز، هم براي شكستن اين كشتي نجات و خاموش كردن چراغ هدايت عاشوراي حسيني است. امام حسين سيد شهيدان، زنده و گواه بر جريان عدالت و ظلم در همه زمانها و در همه سرزمينهاست، او نماد برجسته و جاويد داستان تقابل عدالت با ظلم است كه داستان هميشه تاريخ است. عزاي او و اشك براي او بايد روشنگر و بيانكننده جريان عدالت و ظلم و درمان اصليترين درد جانكاه مزمن ديرپاي تلخ جامعه بشري يعني ظلم و جاري ساختن جويبار و نهر بهشتي عدالت و سيرآب كردن كام تشنه بشريت از زلال سرد و گواراي عدل و آزادي باشد. اشك عزاي حسين اشك شناخت اشك عبرت، اشك اعتراض و اشك تلطيف عواطف انساني است. اين اشك خاموشكننده آتش جهنم ظالمان در دنيا و آتش خشم الهي در آخرت است "افسوس كه اين سنت به بيشترين كج فهمي تاريخي گرفتار آمده و مطالب مستند به آن از ضعيفترين اسنادات كه ساعت به ساعت بر وسعت انحرافي آن افزوده ميشود. عاشورا خود آگاهياست كه اينك به تقليد تبديل شده است. آن اشكهاي معترضانه اينك به اشكهاي سرد و مقلدانه مبدل گشته است، اشك از چشمان خود ميافشانيم اما از گرماي آن برخوردار نميشويم و اين همان انحراف بزرگي است كه اسوهها تبديل به اسطوره شوند و پديدهها به سنتها و عادتها تبديل گردند و اينجاست كه اسوهها و پديدهها كارآئي خود را از دست ميدهند. به عنوان مثال: زينب(ع)در جريان تحريف، در ذهنيت عاامه مردم زني است كه بيشتر نماد مصيبت است تا نماد آرمان، آنان زينب قهرمان را به پديدهاي اشكفشان و گريهانگيز تبديل كردهاند نه زني كه قهرمان است و امت را به قيام فردا ميخواند. هم درد با زينب زنان و مردان مومني هستند كه در راه مبارزه با ظلم و تجاوز در زندانهاي ستمگران شلاق ميخورند نه آنان كه زنجير بر پشت و قمه بر سر خود ميزنند."1
*پاورقي:
1 - حديث عاشورا آيتالله سيدمحمدحسين فضلالله ص 120
ابتذال فرهنگي، ترويج خرافات، غلو، اباحهگري، تعطيلي عقل و عمل، ايجاد حياء، و تشديد اختلافات مذهبي زائيده و نتيجه اين جريان ناسالم است. در گذشته برگزاركنندگان مراسم ديني و مخصوصا عزاداري امام حسين(ع) با نظارت عالمان دين، خطبا و گويندگان ذيصلاح بود، روضهخوان با عنوان ذاكر شناخته ميشد كه بار فرهنگي روشنگرانه داشت، ذكر و ذاكرين و ياد و يادآوران بود. متاسفانه اين عنوان به كلي از قاموس فرهنگ عاشورا حذف شده و عنوان مذموم مداح جاي آن را گرفته است. عنواني كه در فرهنگ ديني جايگاهي ندارد و مورد مذمت است، پيامبر و ائمه هدي(ع) آن را نميپسنديدند و از آن نهي ميكردند، امام صادق(ع) ميفرمود: احتوالتراب في وجوه المداحين بروي مداحان چاپلوس خاك بپاشيد. مداحي عنواني است كه بيشتر در دستگاههاي حاكمان جور كاربرد دارد كه متملقان و چاپلوسان براي رسيدن به ارتزاق مبتذل از آن فرصتطلبانه بهره ميجويند. حكام جور هم براي ترويج مداحيگري، تملق و چاپلوسي اين شيوه ضداخلاقي و انساني را ترويج ميكنند. تهيسازي شعائر دين از محتوا و ظاهرسازيهاي عوامپسندانه، آفتي است كه اينك همه شعائر ديني مخصوصا عاشورا را فرا گرفته است. تاكيد ائمه اهلبيت(ع) بر احياء سنت عزاداري امام حسين و يارانش و زيارت قبور مطهر آن بزرگواران براي اينست كه اين حماسه بزرگ ديني و انساني هميشه تازه و پرنشاط در اجتماعات مردم مسلمان مطرح باشد و شعارهاي عاشورا كه محورهاي اصلي حيات و زندگي گوارايي اسلامي و انساني است هيچگاه به قربانگاه فراموشي و تحريف سپرده نشود و ظالمان و مستبدان فرصت وجود و ميدان تاخت و تاز را در زندگي سياسي، اجتماعي امت اسلام پيدا نكنند و مردم از عدل، آزادي و برخورداريهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي محروم نمانند. امنيت، ثبات، توسعه و گوارا?يهاي زندگي از مردم گرفته نشود، تا زمينهاي مساعد براي بندگي خدا و دين خدا فراهم آيد و راه بهشت براي مردم باز و دربهاي جهنم مسدود وشياطين در زنجير باشند. اين اصل راه حسين(ع) و عزاي حسين و نتيجه گريه به حسين و زيارت او و زنده نگهداشتن عاشوراي امام حسين است. اگر نه چنين است بايد بدانيم آنچه به نام حسين و عاشوراي حسين انجام ميشود مقبول درگاه خدا، پيامبر، ائمههدي و شهيدان كربلا نيست. تا زماني كه عاشورا بر اصالت اسوه بودن در سرلوحه زندگي ما باشد ظالمان و مستكبران از آن احساس خسارت ميكنند. مخالفت حكام جور با زيارت قبور شهيدان و تخريب مزار مطهر آنان و ممانعت از برگزاري عزاي شهيدان كربلا و بالاخره سعي در تهي كردن عاشورا از محتواي اسوه بودن و سرگرم كردن مردم به مراسم انحرافي خرافهآميز، هم براي شكستن اين كشتي نجات و خاموش كردن چراغ هدايت عاشوراي حسيني است. امام حسين سيد شهيدان، زنده و گواه بر جريان عدالت و ظلم در همه زمانها و در همه سرزمينهاست، او نماد برجسته و جاويد داستان تقابل عدالت با ظلم است كه داستان هميشه تاريخ است. عزاي او و اشك براي او بايد روشنگر و بيانكننده جريان عدالت و ظلم و درمان اصليترين درد جانكاه مزمن ديرپاي تلخ جامعه بشري يعني ظلم و جاري ساختن جويبار و نهر بهشتي عدالت و سيرآب كردن كام تشنه بشريت از زلال سرد و گواراي عدل و آزادي باشد. اشك عزاي حسين اشك شناخت اشك عبرت، اشك اعتراض و اشك تلطيف عواطف انساني است. اين اشك خاموشكننده آتش جهنم ظالمان در دنيا و آتش خشم الهي در آخرت است "افسوس كه اين سنت به بيشترين كج فهمي تاريخي گرفتار آمده و مطالب مستند به آن از ضعيفترين اسنادات كه ساعت به ساعت بر وسعت انحرافي آن افزوده ميشود. عاشورا خود آگاهياست كه اينك به تقليد تبديل شده است. آن اشكهاي معترضانه اينك به اشكهاي سرد و مقلدانه مبدل گشته است، اشك از چشمان خود ميافشانيم اما از گرماي آن برخوردار نميشويم و اين همان انحراف بزرگي است كه اسوهها تبديل به اسطوره شوند و پديدهها به سنتها و عادتها تبديل گردند و اينجاست كه اسوهها و پديدهها كارآئي خود را از دست ميدهند. به عنوان مثال: زينب(ع)در جريان تحريف، در ذهنيت عاامه مردم زني است كه بيشتر نماد مصيبت است تا نماد آرمان، آنان زينب قهرمان را به پديدهاي اشكفشان و گريهانگيز تبديل كردهاند نه زني كه قهرمان است و امت را به قيام فردا ميخواند. هم درد با زينب زنان و مردان مومني هستند كه در راه مبارزه با ظلم و تجاوز در زندانهاي ستمگران شلاق ميخورند نه آنان كه زنجير بر پشت و قمه بر سر خود ميزنند."1
*پاورقي:
1 - حديث عاشورا آيتالله سيدمحمدحسين فضلالله ص 120