تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۵
۰
کد مطلب : ۳۳۰۵۸
درس‌گفتارِ درون‌مایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیبایی‌شناسی و آرایه‌ها

جلسة بیست‌وششم: کاربرد ترکیب در شعر

استاد اسماعیل امینی
جلسة بیست‌وششم: کاربرد ترکیب در شعر
درس‌گفتارِ درون‌مایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیبایی‌شناسی و آرایه‌ها
 
جلسة بیست‌وششم: کاربرد ترکیب در شعر
استاد اسماعیل امینی
 
   پیش از این دربارة ترکیب‌ها در شعر صحبت کردیم. ترکیب‌سازی از ویژگی‌های زبان فارسی است و برای سخن گفتن خیلی امکان به وجود می‌آورد؛ هم برای سخن گفتن معمولی، هم برای نوشتن و به‌ویژه برای کسی که کار شاعری می‌کند. چون شاعر می‌خواهد فشرده‌تر، موجزتر و پرمغزتر سخن بگوید؛ به همین دلیل ترکیب به او خیلی می‌تواند کمک کند. مقصود ما از ترکیب این است که دو یا سه کلمه کنار هم می‌نشینند و به‌وسیلة کسره به‌هم متصل می‌شوند؛ مثلاً ماهِ مهر، اولِ پاییز. وقتی دو کلمه با کسره به‌هم متصل می‌شوند، به‌هم ربط پیدا می‌کنند به این اصطلاحاً «ترکیب» می‌گویند. در صورتی که ترکیب اسم و صفت باشند به آن «ترکیب وصفی» می‌گویند، در صورتی که ترکیب از دو اسم درست شده باشد، به آن «ترکیب اضافی» می‌گویند. فرقی نمی‌کند، به هر حال ترکیب است و به تسامح، هر دو را هم می‌گویند، به هم اضافه شده‌اند؛ اضافه شدند، یعنی به‌وسیلة کسره به‌هم متصل شده‌اند؛ مثلاً در ترکیب روزِ عاشورا، عاشورا توضیحی دربارة روز می‌دهد؛ می‌گوید این، چه روزی بوده است؛ مثلاً اگر بگوییم: روزِ تعطیل، یک توضیح است؛ بگوییم: روزِ بارانی، یک توضیح است؛ بگوییم: روزِ عاشورا، توضیح دیگری است. در این ترکیب‌ها دربارة روز توضیح داده‌ایم؛  مثلاً روزِ سرد نیز یک توضیح است.

   تشخیص این‌که ترکیب‌ها با هم چه فرقی دارند، برای فهمیدن شعر به ما کمک می‌کند؛ مثلاً در ترکیب خوانِ غم، خوان به معنی سفره است، به معنی بساط است؛ در این‌ جا غم به خوان اضافه شده است. برخی به‌اشتباه دربارة این ترکیب می‌گویند: غم به خوان تشبیه شده است؛ یعنی غم، سفره‌ای‌ است که گسترده شده است؛ نه، در این شعر شاعر دربارة سفره توضیح می‌دهد:
   بر خوان غم چو عالمیان را صدا زدند
   اول صلا به سلسلة انبیاء زدند

   در سفره چه می‌گذارند؟ غذا می‌گذارند، میوه می‌گذارند، از مهمان پذیرایی می‌کنند؛ سفره برای همین است. صلا زدن هم به معنی دعوت کردن است. بعد از این‌که سفره را آماده کردند، مهمان را دعوت می‌کنند، به مهمان‌ها می‌گویند بفرمایید میل کنید. اما شاعر در این بیت می‌خواهد بگوید، این سفره‌ای است که گسترده شده و در سفره جای این‌که غذا بچینند، جای این‌که میوه و شیرینی بچینند، غم چیده‌اند؛ یعنی دعوت کردن به غم خوردن.
غم را هم به این دلیل آورده که با خوردن در غذا خوردن، فعل مشترکی دارد. غم خوردن، یک‌جور فعل است، اما شکل فعلش خوردن است. مثل غذا خوردن که یک‌جور خوردن است؛ غم خوردن، غصه خوردن، یک‌جور خوردن دیگر است؛ مثل ضربه خوردن که آن هم یک‌جور خوردن دیگر است که اصطلاحاً می‌گویند کاربرد مجازی فعل است؛ یعنی فعل، مجازی استفاده شده است. بنابراین در این بیت شاعر دربارة سفره حرف می‌زند؛ اما سفره‌ای که روی آن غم چیده شده است، با غم از آدم‌ها پذیرایی می‌کنند. در این بیت شاعر می‌خواهد بگوید: وقتی مردم را به غم خوردن دعوت کردند، سهمی از غم در این عالم از همه مهم‌تر بود، برای مهم‌ترین مهمان‌ها، اولین مهمان‌ها برای غم خوردن سلسلة انبیاء بودند. برای غم خوردن انبیاء را صدا کردند؛ یعنی می‌خواهد بگوید: این‌طور نیست که خدای متعال غم را فقط برای بندگان گناه‌کار، بندگان بد و ناپسندش آفریده باشد. اتفاقاً خدای متعال با غم از بندگان برگزیده‌اش پذیرایی کرده است. می‌خواهد ارزش غم را بگوید؛ چرا این را می‌گوید؟ برای این‌که کل شعر، کل ترکیب‌بند محتشم، اصلاً مربوط به غم است. می‌خواهد ارج‌مندی غم را بگوید. البته نه غم برای مواهب دنیایی و برای از دست دادن مثلاً مناصب و ثروت و این‌ها؛ آن غم متعالی را می‌گوید؛ غم انسان از این‌که از آن عالم معنا به این عالم سفلی آمده است. در این بیت سلسلة انبیاء نیز ترکیب است؛ یعنی در سلسلة انبیاء نیز سلسله و انبیاء با کسره‌ای به‌هم اضافه شده‌اند. این ترکیب، ترکیب تشبیهی نیست؛ بلکه توضیحی دربارة سلسله است. سلسله، هر چیزی است که پشت سر هم باشد؛ مثل دانه‌های زنجیر که به‌هم وصل هستند، مثل واگن‌های قطار که به‌هم وصل هستند، مثل کاروان شتر که به‌هم وصل هستند؛ به آنها سلسله می‌گویند. کسانی که پشت سر هم کاری را انجام دهند، به آن هم سلسله می‌گویند؛ مثلاً سلسلة شاعران؛ یعنی این شاعر بوده، بعد مرحوم شده و شاعر بزرگ دیگری آمده است. دربارة پادشاهان نیز همین را می‌گویند؛ مثلاً سلسلة قاجار و سلسلة صفوی؛ چون هر پادشاهی جای‌گزین پادشاه قبلی شده است. دربارة انبیا هم همین است؛ چون انبیاء پشت سر هم آمده‌اند و به هم متصل بوده‌اند، به آنها سلسله گفته‌اند. پس، این توضیحی دربارة انبیاء است و اصلاً اضافة تشبیهی نیست. ترکیب تیشة ستیزه نیز ترکیب تشبیهی نیست:
   از تیشة ستیزه در آن دشت، کوفیان
   بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا زدند

   ستیزه و تیشه به هم اضافه شده‌اند؛ اما این ترکیب هم نمی‌خواسته تشبیه کند؛ بلکه گفته این تیشه‌ای
بوده است که از سر ستیز، به دلیل عناد و دشمنی، یعنی همراه با دشمنی به‌کار گرفته شده است. این را می‌خواسته بگوید که: آن شمشیرهایی که آنها داشتند، چوبی که داشتند، سنگی که داشتند، هر سلاحی که آماده کرده بودند، برای شقاوت، برای جنگیدن با اولیای خدا، همراه ستیزه بوده است؛ یعنی آنها لجاجت داشتند؛ به این ترتیب با ترکیب تیشه و ستیزه، توضیحی دربارة تیشه داده است؛ اما تشبیه نکرده است؛ گفته این تیشه همراه با ستیزه بوده است.

   آخرین ترکیب اضافه در این بیت، گلشن آل عبا است؛ آل عبا، خودش یک ترکیب است. برخی به‌اشتباه می‌نویسند: آل ابا که درست نیست. آل عبا در مورد اهل‌بیت (ع) به همین شکل صحیح است. عبا، همین لباس بلندی است که امروز روحانیون بر تن می‌کنند؛ به این ترتیب با لباسی که رسول خدا (ص) و اولیای خدا می‌پوشیدند، یعنی این لباس روحانی که امروز نیز هست، تبرک و تیمن می‌کنند؛ با لباس و عمامه‌ای که رسول خدا استفاده می‌کرده است. آل عبا هم به این دلیل گفته‌اند که رسول‌الله (ص) وقتی می‌خواست اهل‌بیت را معرفی کند، برای این‌که بعدها دیگرانی به این اضافه نشوند، اهل‌بیت (ع) را زیر عبای خودش جمع می‌کند و می‌گوید این‌ها هستند؛ یعنی حضرت زهرا (س)، علی بن ابی‌طالب، امام حسن و امام حسین (ع). بعدها به فرزندان این‌ها یعنی به معصومین نیز آل عبا گفتند؛ اما در واقع آل عبا منحصر به همین پنج نفر است: خود رسول‌الله (ص)، امام علی (ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن و امام حسین.

   در ترکیب گلشن آل عبا، گلشن یعنی جای گل، گل‌زار، گلستان، باغ گل. این خاندان گلشن دارند؛ یعنی باغی دارند. چرا این جا گلشن را آورده؟ این اضافة تشبیهی نیست؛ بلکه استعاره است. گلشن، استعاره از خاندانی است که متعلق به آل عبا بوده است؛ یعنی فرزندانش، متعلقینش، بچه‌ها و خانم‌هایی که در حرم امام حسین (ع) بودند؛ همة آنها می‌شوند گلشن؛ حتی می‌توانیم بگوییم گلشن آل عبا شامل یاران امام حسین (ع) و شامل شهدای کربلا هم می‌شود؛ گل‌زاری بوده که خاندان اهل‌بیت، آن گلزار را پرورده است؛ پس آن گلشن استعاره از یاران امام حسین (ع) و اهل خانوادة او است که اشقیاء با تیشة ستیزه آنها را از این گل‌زار و از این باغ بریده‌اند.
   در این باغ نخل‌ها را انداخته‌اند. وقتی این صورت خیال را یاد گرفتیم و توانستیم آن را تفسیر کنیم، متوجه می‌شویم که این نخل‌ها استعاره از چیست؛ نخل‌ها استعاره از شهدای کربلاست که یکی‌یکی به زمین افتادند؛ عین بریدن نخل. نخل زدن، یعنی بریدن نخل. این استعاره است از شهدا.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما