کد مطلب : ۷۸۸۶
تعزیهخوانی در اراک - ۳
سمیرا دانیال پیغمبر
[قسمت اول]
[قسمت دوم]
با توجه به نظریه بهرام بیضایی در کتاب «نمایش در ایران»، تعزیه سیار را تعزیه دورهای نیز مینامند.
در تعزیه دورهای چندین دسته شبیه گردان با فاصله معین بهطوریکه اجرای یک دسته مزاحم اجرای دسته دیگر نشود، هر کدام خلاصه یک دستگاه تعزیه را که بیان کننده وقایع ده روز اول محرم را به ترتیب نمایش میدادند.
تماشاگران در سراسر محوطه وسیعی جمع بودند. چون کار دسته اول تمام میشد، کمی بالاتر می رفت تا همان دستگاه را برای گروه دیگری از تماشاچیان اجرا کند و دسته دوم جای او را میگرفت و دسته سوم جای دسته دوم را میگرفت تا انتهای مجلس شبیهخوانی.
هر کدام از شبیهخوانان، به ترتیب بخشی از خلاصه وقایع کربلا را با هم در ضمن حرکت در نقاط مختلف شهر یا میدان شهر نمایش میدادند. این شکل نمایش در برخی از شهرهای ایران مانند اراک ، اردبیل ، همایونشهر و ... رایج بود و ظاهرا شکل ترکیبی ویژهای از حرکت دستههای عزاداری و آیینهای نمایشگونهای که در آغاز تکوین و پیدایش تعزیه ثابت و میدانی در اواسط یا اواخر دوره صفویان در روزهای تاسوعا و عاشورا برگزار میشد.
آقای شهیدی بر چهار شیوه اجرایی تاکید دارند که در اراک همان شیوه تعزیه دورهای بهرام بیضایی و دو شیوه اول که آقای شهیدی به عنوان تعزیه دورهای اعلام کردند، صادق است.
حال با توجه به نظریات ذکر شده به جزئیات اجرایی تعزیه سیار در اراک میپردازیم. چون این نوع عزاداری و شبیهخوانی شاید به نوبه خود به این شکل که در اراک اجرا میشد در تمام ایران بینظیر باشد، بنابراین به ریزترین جزئیات آن میپردازم:
شبیهخوانی در اراک به صورت سیار بوده و از زمانی که شهر ساخته شد، بیشتر از دو محله نداشت و هر کدام از محلهها دستگاهی (دستگاه به معنی مجموعه عزاداران، وسائل و تجهیزات انجام عزاداری و شبیهخوانی اطلاق میشد و افرادی که برای خدمتکاری یا نوحهسرایی به کار گرفته میشدند، عموما از افراد کمدرآمد با تعیین مزدی به این گروهها میپیوستند) مخصوص به خود داشته که پس از اختلافات و نزاعها، عاقبت با قرار معینی، از اول بازار وارد و در حین نوحهسرایی و نمایش جریان کامل کربلا تا آخر بازار میرفتند و در آخر بازار ختم دستگاه بود.
اکثر افرادی که در دستگاه تعزیه سیار نقش ایفا میکردند، از گروههای کارگر، پیشه ور، کشاورز و از طبقات کمدرآمد بودند و عدهای هم از روستاها جهت نوحهسرایی اجیر بودند. محل برگزاری از قدیم الایام از اول بازار تا آخر بازار بود و بدین شکل وارد بازار میشدند که دستگاه محله قلعه صبح می آمد.
در ابتدا تجهیزات و وسائل را از منازل و مساجد خود میآوردند و در شرق خیابان امام خمینی(ره) جمع میشدند و بانی محله قلعه یا همان سرپرست با معینالبکاء مشغول هدایت دستههای عزاداری و شبیهخوانها میشد و وسائل شبیهخوانان موافق و مخالف را روی اصل منطقی به ترتیب دنبال هم قرار میداد و وارد بازار میشد بهطوریکه فاصله یک کیلومتری، گاهی سه ساعت بهطول میانجامید.
دستگاه محله حصار بعدازظهرها به بازار میرفت و بههمان ترتیب یاد شده برای محله قلعه، پس از منظم شدن در غرب خیابان امام خمینی (ره) وارد بازار میشد.
تمام گفتوشنودهای شبیهخوانیها به وسیله شعر و بحر طویل بود که اکثرا سرودههای شعرای دوره صفویه نظیر محتشم کاشانی بود.
شبیهخوانان که در نقشهای موافقخوان و مخالفخوان بودند، بیشتر اشعار را از حفظ داشتند و گاها از روی نسخه میخوانند. دلیل این امر آن بود که یک گوشه در یک روز، حدود ۳۲ بار خوانده میشد و این تکرار باعث از حفظ شدن شبیه خوانان میشد.
به دلیل اختلافات دو محله حصار و قلعه که ریشه در قبل از ساختن شدن شهر اراک دارد، بعد از بناشدن شهر به دو محله قلعه و حصار کوچانده شدند اما این کوچاندن باعث نشد که اختلافی که به رقابت تبدیل شده بود، به فراموشی سپرده شود.
این رقابتها به مجالس عزاداری نیز کشیده شده و تا حال حاضر که نگارنده این سطور را مینگارد، همچنان این رقابت و اختلاف به شکل کمرنگ نیز وجود دارد. در همان زمان برگزاری تعزیه سیار بعد از زد و خوردهای بسیار، آخر به این نتیجه رسیدند که از روز ششم که دستگاهها وارد بازار میشوند، صبحها محله قلعه و بعدازظهرها محله حصار باشد ولی در روز عاشورا، صبح محله حصار و بلافاصله محله قلعه وارد شود. در نتیجه در روز عاشورا، برگزاری تعزیه سیار از ۸ صبح بدون وقفه تا ۲ بعدازظهر ادامه داشت.
ترتیب ورود عزادران به بازار از این قرار بود که ابتدای دستگاه، تعداد کثیری علم و پرچم به اندازههای مختلف در حدود یکصد پرچم به وسیله کودکان و بزرگسالان حمل میشد و به عنوان طلیعهداران دستگاه بودند. بعد از آنها در حدود ۵۰ نفر از ریش سفیدان محله و معتمدین در صف ۸ یا ۹ نفره وارد بازار میشدند. آنگاه شخصی که آواز و صدای خوبی داشت، با لباس عربی و لهجه غمانگیز بهنام «چاووش» و یا «بشیر پیش تاز» (پیشباز) میآمد و بعد از آن نقارهخانه دستگاه وارد میشد.
بدین ترتیب که تعداد هشت شتر را با فرشهای قیمتی و پارچههای زری و ترمه تزئین کرده و دوشتر اول را دو نفر نوازنده ساز دهنی(سرنا) که سوار بر شتر بودند با صدای هرچه بلندتر مشغول ساز زدن بود. تن صدا و آهنگ آنها نوایی غمانگیز و حزنآور داشت و روی شش شتر بعدی، دهلهای بزرگ نصب کرده و شش نفر با لباسهای یک فرم و به شکل سربازان قدیمی که اکثرا قرمز رنگ بود و سوار بر شتر بودند هر کدام با دو ترکه چوب با هم روی طبلها میزدند وآهنگ خاصی هماهنگ با صدای نقاره ایجاد میکردند.
تمامی آواها با هم القای فضای غمانگیز میکرد. بعد از نقارهخانه، تعدادی پرچم و چهلچراغ را حمل میکردند که صدای نقارهخانه مزاحم تعزیهخوانان بعدی نشود. بعد از آن تعزیه خوانان با لباسهای مخصوص به خود قرار میگرفتند. در ابتدا حارث دو طفلان مسلم را میآورد و در جنگ و گریز این گوشه را اجرا میکرد. مجددا برای اینکه صدای دسته بعدی تعزیه مزاحم دسته قبل نشود، در فاصله دو دسته تعزیهخوان، تعدادی پرچم و چهلچراغ حمل میشد و همینطور تا آخر مراسم به نسبت یگ گروه تعزیهخوان یک دسته چهلچراغ و علامت نیز وجود داشت.
از روز ششم تا روز دهم محرم، هر روز، مجلس تعزیهخوانی را به یکی از ائمه نسبت میدادند بهطوریکه روز ششم مجلس «حجةالوداع» بود که با ورود دوطفلان مسلم و حارث آغاز میشد و روز هفتم مجلس تعزیهخوانی منتسب به «قاسم بن حسن» بود و روز هشتم به مجلس «علی اکبر بن حسین» و روز نهم به مجلس تعزیه خوانی «ابوالفضل العباس» و روز نهم اجرای این مراسم که مصادف بود با روز دهم محرم و روز عاشورا، مختص تعزیهخوانی مجلس شهادت امام حسین(ع) بود.
با توجه به نظم ذکر شده، معینالبکاء نیز بر همین منوال مجالس تعزیه و تعزیهخوانها را میچید.
هر مجلس تعزیهخوانی در هر روز تا ۵۰ صحنه میرسید که برای عدم تداخل صدا و برقراری نظم خاصی مابین آنها در فاصله علم و کتل قرار میگرفت و در انتها سینهزنی و سقایی و زنجیرزنان قرار می گرفتند.
طول این دستگاه تقریبا در حدود دو کیلومتر بود بهطوریکه در روز نهم و دهم محرم، مجلس کامل واقعه کربلا را میخواندند و بسیار مفصل بود.
نفرات مخالف یاران امام حسین(ع) در هر گوشه زیاد بودند و همه آنها لباس تعزیه پوشیده بودند. لباسهای آنها شامل یک کوپه بود.(کوپه اصطلاحی است که تعزیهخوانها به هر دست لباس که برای هر شبیهخوان تهیه میشد، میگفتند که شامل البسه، کفش، ابزار جنگ و غیره بود)آنها ملبس به لباس عربی و اسلحه به خصوص تیر و نیزه و شمشیر بودند.
در روز دهم لشگری به یاری امام حسین(ع) میآید به نام «زعفر جنی» که پنجاه نفر بودند. این لشگر نیز با لباسهای سفید و کلاه سیاه مخروطی شکل آهنی و نقاب به صورت زده بودند و با موسیقی گفتاری خاص اشعاری میخواندند و در دست شمشیر داشتند و منظم در بازار حرکت میکردند. شیر فضه را در جنگل نشان میدادند.
جنگل را بر روی ماشینی بدون اتاقک میآراستند و شیر ( انسانی در پوست شیر بود ) را نشان میدادند که از جنگل برای پاسداری از یاران امام حسین(ع) بیرون میآید.
[قسمت دوم]
با توجه به نظریه بهرام بیضایی در کتاب «نمایش در ایران»، تعزیه سیار را تعزیه دورهای نیز مینامند.
در تعزیه دورهای چندین دسته شبیه گردان با فاصله معین بهطوریکه اجرای یک دسته مزاحم اجرای دسته دیگر نشود، هر کدام خلاصه یک دستگاه تعزیه را که بیان کننده وقایع ده روز اول محرم را به ترتیب نمایش میدادند.
تماشاگران در سراسر محوطه وسیعی جمع بودند. چون کار دسته اول تمام میشد، کمی بالاتر می رفت تا همان دستگاه را برای گروه دیگری از تماشاچیان اجرا کند و دسته دوم جای او را میگرفت و دسته سوم جای دسته دوم را میگرفت تا انتهای مجلس شبیهخوانی.
هر کدام از شبیهخوانان، به ترتیب بخشی از خلاصه وقایع کربلا را با هم در ضمن حرکت در نقاط مختلف شهر یا میدان شهر نمایش میدادند. این شکل نمایش در برخی از شهرهای ایران مانند اراک ، اردبیل ، همایونشهر و ... رایج بود و ظاهرا شکل ترکیبی ویژهای از حرکت دستههای عزاداری و آیینهای نمایشگونهای که در آغاز تکوین و پیدایش تعزیه ثابت و میدانی در اواسط یا اواخر دوره صفویان در روزهای تاسوعا و عاشورا برگزار میشد.
آقای شهیدی بر چهار شیوه اجرایی تاکید دارند که در اراک همان شیوه تعزیه دورهای بهرام بیضایی و دو شیوه اول که آقای شهیدی به عنوان تعزیه دورهای اعلام کردند، صادق است.
حال با توجه به نظریات ذکر شده به جزئیات اجرایی تعزیه سیار در اراک میپردازیم. چون این نوع عزاداری و شبیهخوانی شاید به نوبه خود به این شکل که در اراک اجرا میشد در تمام ایران بینظیر باشد، بنابراین به ریزترین جزئیات آن میپردازم:
شبیهخوانی در اراک به صورت سیار بوده و از زمانی که شهر ساخته شد، بیشتر از دو محله نداشت و هر کدام از محلهها دستگاهی (دستگاه به معنی مجموعه عزاداران، وسائل و تجهیزات انجام عزاداری و شبیهخوانی اطلاق میشد و افرادی که برای خدمتکاری یا نوحهسرایی به کار گرفته میشدند، عموما از افراد کمدرآمد با تعیین مزدی به این گروهها میپیوستند) مخصوص به خود داشته که پس از اختلافات و نزاعها، عاقبت با قرار معینی، از اول بازار وارد و در حین نوحهسرایی و نمایش جریان کامل کربلا تا آخر بازار میرفتند و در آخر بازار ختم دستگاه بود.
اکثر افرادی که در دستگاه تعزیه سیار نقش ایفا میکردند، از گروههای کارگر، پیشه ور، کشاورز و از طبقات کمدرآمد بودند و عدهای هم از روستاها جهت نوحهسرایی اجیر بودند. محل برگزاری از قدیم الایام از اول بازار تا آخر بازار بود و بدین شکل وارد بازار میشدند که دستگاه محله قلعه صبح می آمد.
در ابتدا تجهیزات و وسائل را از منازل و مساجد خود میآوردند و در شرق خیابان امام خمینی(ره) جمع میشدند و بانی محله قلعه یا همان سرپرست با معینالبکاء مشغول هدایت دستههای عزاداری و شبیهخوانها میشد و وسائل شبیهخوانان موافق و مخالف را روی اصل منطقی به ترتیب دنبال هم قرار میداد و وارد بازار میشد بهطوریکه فاصله یک کیلومتری، گاهی سه ساعت بهطول میانجامید.
دستگاه محله حصار بعدازظهرها به بازار میرفت و بههمان ترتیب یاد شده برای محله قلعه، پس از منظم شدن در غرب خیابان امام خمینی (ره) وارد بازار میشد.
تمام گفتوشنودهای شبیهخوانیها به وسیله شعر و بحر طویل بود که اکثرا سرودههای شعرای دوره صفویه نظیر محتشم کاشانی بود.
شبیهخوانان که در نقشهای موافقخوان و مخالفخوان بودند، بیشتر اشعار را از حفظ داشتند و گاها از روی نسخه میخوانند. دلیل این امر آن بود که یک گوشه در یک روز، حدود ۳۲ بار خوانده میشد و این تکرار باعث از حفظ شدن شبیه خوانان میشد.
به دلیل اختلافات دو محله حصار و قلعه که ریشه در قبل از ساختن شدن شهر اراک دارد، بعد از بناشدن شهر به دو محله قلعه و حصار کوچانده شدند اما این کوچاندن باعث نشد که اختلافی که به رقابت تبدیل شده بود، به فراموشی سپرده شود.
این رقابتها به مجالس عزاداری نیز کشیده شده و تا حال حاضر که نگارنده این سطور را مینگارد، همچنان این رقابت و اختلاف به شکل کمرنگ نیز وجود دارد. در همان زمان برگزاری تعزیه سیار بعد از زد و خوردهای بسیار، آخر به این نتیجه رسیدند که از روز ششم که دستگاهها وارد بازار میشوند، صبحها محله قلعه و بعدازظهرها محله حصار باشد ولی در روز عاشورا، صبح محله حصار و بلافاصله محله قلعه وارد شود. در نتیجه در روز عاشورا، برگزاری تعزیه سیار از ۸ صبح بدون وقفه تا ۲ بعدازظهر ادامه داشت.
ترتیب ورود عزادران به بازار از این قرار بود که ابتدای دستگاه، تعداد کثیری علم و پرچم به اندازههای مختلف در حدود یکصد پرچم به وسیله کودکان و بزرگسالان حمل میشد و به عنوان طلیعهداران دستگاه بودند. بعد از آنها در حدود ۵۰ نفر از ریش سفیدان محله و معتمدین در صف ۸ یا ۹ نفره وارد بازار میشدند. آنگاه شخصی که آواز و صدای خوبی داشت، با لباس عربی و لهجه غمانگیز بهنام «چاووش» و یا «بشیر پیش تاز» (پیشباز) میآمد و بعد از آن نقارهخانه دستگاه وارد میشد.
بدین ترتیب که تعداد هشت شتر را با فرشهای قیمتی و پارچههای زری و ترمه تزئین کرده و دوشتر اول را دو نفر نوازنده ساز دهنی(سرنا) که سوار بر شتر بودند با صدای هرچه بلندتر مشغول ساز زدن بود. تن صدا و آهنگ آنها نوایی غمانگیز و حزنآور داشت و روی شش شتر بعدی، دهلهای بزرگ نصب کرده و شش نفر با لباسهای یک فرم و به شکل سربازان قدیمی که اکثرا قرمز رنگ بود و سوار بر شتر بودند هر کدام با دو ترکه چوب با هم روی طبلها میزدند وآهنگ خاصی هماهنگ با صدای نقاره ایجاد میکردند.
تمامی آواها با هم القای فضای غمانگیز میکرد. بعد از نقارهخانه، تعدادی پرچم و چهلچراغ را حمل میکردند که صدای نقارهخانه مزاحم تعزیهخوانان بعدی نشود. بعد از آن تعزیه خوانان با لباسهای مخصوص به خود قرار میگرفتند. در ابتدا حارث دو طفلان مسلم را میآورد و در جنگ و گریز این گوشه را اجرا میکرد. مجددا برای اینکه صدای دسته بعدی تعزیه مزاحم دسته قبل نشود، در فاصله دو دسته تعزیهخوان، تعدادی پرچم و چهلچراغ حمل میشد و همینطور تا آخر مراسم به نسبت یگ گروه تعزیهخوان یک دسته چهلچراغ و علامت نیز وجود داشت.
از روز ششم تا روز دهم محرم، هر روز، مجلس تعزیهخوانی را به یکی از ائمه نسبت میدادند بهطوریکه روز ششم مجلس «حجةالوداع» بود که با ورود دوطفلان مسلم و حارث آغاز میشد و روز هفتم مجلس تعزیهخوانی منتسب به «قاسم بن حسن» بود و روز هشتم به مجلس «علی اکبر بن حسین» و روز نهم به مجلس تعزیه خوانی «ابوالفضل العباس» و روز نهم اجرای این مراسم که مصادف بود با روز دهم محرم و روز عاشورا، مختص تعزیهخوانی مجلس شهادت امام حسین(ع) بود.
با توجه به نظم ذکر شده، معینالبکاء نیز بر همین منوال مجالس تعزیه و تعزیهخوانها را میچید.
هر مجلس تعزیهخوانی در هر روز تا ۵۰ صحنه میرسید که برای عدم تداخل صدا و برقراری نظم خاصی مابین آنها در فاصله علم و کتل قرار میگرفت و در انتها سینهزنی و سقایی و زنجیرزنان قرار می گرفتند.
طول این دستگاه تقریبا در حدود دو کیلومتر بود بهطوریکه در روز نهم و دهم محرم، مجلس کامل واقعه کربلا را میخواندند و بسیار مفصل بود.
نفرات مخالف یاران امام حسین(ع) در هر گوشه زیاد بودند و همه آنها لباس تعزیه پوشیده بودند. لباسهای آنها شامل یک کوپه بود.(کوپه اصطلاحی است که تعزیهخوانها به هر دست لباس که برای هر شبیهخوان تهیه میشد، میگفتند که شامل البسه، کفش، ابزار جنگ و غیره بود)آنها ملبس به لباس عربی و اسلحه به خصوص تیر و نیزه و شمشیر بودند.
در روز دهم لشگری به یاری امام حسین(ع) میآید به نام «زعفر جنی» که پنجاه نفر بودند. این لشگر نیز با لباسهای سفید و کلاه سیاه مخروطی شکل آهنی و نقاب به صورت زده بودند و با موسیقی گفتاری خاص اشعاری میخواندند و در دست شمشیر داشتند و منظم در بازار حرکت میکردند. شیر فضه را در جنگل نشان میدادند.
جنگل را بر روی ماشینی بدون اتاقک میآراستند و شیر ( انسانی در پوست شیر بود ) را نشان میدادند که از جنگل برای پاسداری از یاران امام حسین(ع) بیرون میآید.