تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۱۲
۰
کد مطلب : ۷۷۰۵
چهره

درباره دكتر علی بلوکباشی

درباره دكتر علی بلوکباشی
علی بلوکباشی نويسنده كتاب‌های تعزیه خوانی: حدیث قدسی مصایب در نمایش آئینی و كتاب قالی شویان، مناسک نمادین قالی‌شویی در مشهد اردهال و نخل گردانی، نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان است.

وی تحصیلات آغازین خود را در تهران به پایان رساند و به زودی به دانش و پژوهش علاقه‌مند شد؛ ایشان درباره علاقه‌مندی خود به پژوهش و نویسندگی می‌گوید: «در سال‌های ابتدایی دوران دبستان جزوه بینوایان را که هفته‌به‌هفته چاپ می‌شد، با پول توجیبی که هر هفته می‌گرفتم، می‌خریدم و با اشتیاق تمام می‌خواندم و هر هفته منتظر می‌‌ماندم تا جزوه بعدی بیاید و ادامه داستان را بخوانم.

پشت جلد هر کدام از این جزوات جایی بود که خواننده‌ها نظرشان را بنویسند و برای ناشر بفرستند و من در یکی از این جزوات برداشت خودم را از داستان نوشتم و برای [مؤسسه] انتشاراتی معرفت فرستادم. آنها این نوشته مرا چاپ کردند و چاپ این نوشته از من، آن هم در سنین ده-دوازده سالگی باعث شد که دلبسته نوشتن شوم تا اینکه نوبت دبیرستان رفتنم شد و دیپلم طبیعی آن زمان را گرفتم.

ولی عاشق ادبیات بودم و علی‌رغم اینکه می‌توانستم در دانشگاه رشته پزشکی را دنبال کنم، به آموزشگاه شبانه خزائلی رفتم و دیپلم ادبی گرفتم.»(۱)

(به نظر می‌رسد که دکتر محمدجعفر محجوب، معلم ادبیات آن دبیرستان استعداد پژوهش را در وی کشف می‌کند و گامی عملی در پرورش این استعداد برمی‌دارد).

«برای کلاس شادروان محجوب قصه‌ای نوشتم به نام «گربه سفیده» که محتوایش زندگی یک خانواده سنتی و رابطه بین عروس و مادرشوهر را نشان می‌داد». وقتی که داستان را در کلاس خواندم، دکتر محجوب خیلی از آن استقبال کرد. گفت: «این داستان همه چیز دارد. از ساخت و پرداخت بگیر تا بن‌مایه و هر آنچه که یک داستان خوب لازم دارد. باید این داستان را چاپ کنی.»» این داستان کوتاه بعدها در مجله «پیام نوین» به چاپ رسید.

پس از پایان دبیرستان، ایشان وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران می‌شود و در سال ۱۳۴۱ در رشته ادبیات فارسی با مدرک لیسانس فارغ التحصیل می‌شود. اولین بارقه‌های پژوهش مردم‌شناختی از همین زمان در وی شعله‌ور می‌شود و او نیز به خوبی این انگیزه و استعداد را پرورش می‌دهد: «از همان دوران به تحقیق درباره مردم و فرهنگ مردم پرداختم. همان زمان هم به استخدام اداره کل هنرهای زیبای کشور درآمدم و در موزه مردم‌شناسی مشغول به کار شدم. پس از تشکیل «اداره فرهنگ عامه» مرا به آنجا فرستادند و این اداره را آنجا بنا نهادم. ابتدا تمام آثار مکتوب درباره فرهنگ‌ عامه مردم را شناسایی و جمع‌آوری و بایگانی کردم».

اکنون تحقیق مردم‌شناسانه، به تلاش علمی و عملی همیشگی او تبدیل می‌شود و تحقیق بر روی اقوام ایرانی را آغاز می‌کند.

پس از چند سال پژوهش و سفر و مطالعه، مصمم به ادامه تحصیل در آلمان می‌شود. خود در این‌باره می‌گوید: «آلمان آن روزها مرکز مطالعه مردم‌شناسی و فولکلور بود و برادران گریم هم اولین کسانی بودند که از خیلی قبل در آن کشور داستان‌های شفاهی را جمع‌آوری کرده و به دنیا شناسانده بودند. من علاقه‌مند به رفتن به آنجا بودم. اما به دلایل و موانعی که پیش آوردند، نتوانستم به آلمان بروم. با این حال دلم می‌خواست ادامه تحصیل بدهم. به همین دلیل در دوره فوق لیسانس شرکت کردم و درجه کارشناسی ارشد رشته زبان‌شناسی همگانی و زبان‌های باستانی ایران را در سال 1349 از دانشگاه تهران اخذ کردم. همچنان تحقیقات کتابخانه‌ای‌ و میدانی‌ام ادامه داشت و نشریه «هنر و مردم» هم جایی برای ارائه مقالاتم بود».

ایشان درباره دوران تحصیل ادبیات در دانشگاه تهران می‌گوید: «یکی از توفیقات خودم را در این می‌دانم که رشته ادبیات و زبان‌شناسی را در دوره دانشگاه تهران خواندم؛ دروس این رشته مرا با فرهنگ و ادب ایران خیلی نزدیک و آشنا کرد. در این دانشگاه استادان برجسته و بزرگی داشتم که هر یک از فحول فرهنگ و ادب ایران بودند. از توفیقات من این است که در محضر استادان بزرگی چون شادروان استاد فروزانفر، شادروان استاد همایی و شادروانان دکتر صفا و دکتر خانلری و دکتر معین تلمذ کردم و با دکتر علی اشرف صادقی هم‌دوره و دوست و با مرحوم دکتر تفضلی دوست بودم».

دکتر بلوکباشی در این سال‌ها همکاری نزدیکی با احمد شاملو در کتاب هفته داشت و مطالب بخش کتاب «کوچه هفته» ‌زیر نظر و به کوشش او چاپ می‌شد؛ تحقیق و پژوهش تنها کار مورد علاقه بلوکباشی در آن سال‌ها بود و پیشنهادها و سمت‌های مختلف اجرایی همچون معاونت و مدیریت را به همین دلیل رد می‌کرد.

در این زمان ایشان تصمیم گرفت به انگلستان برود و تحصیل را در این کشور ادامه دهد؛ خود در این‌باره می‌گوید: «در لندن با خانم پروفسور لمبتن ملاقاتی داشتم و با او در خصوص آموزش زبان در لندن مذاکره کردم و به او گفتم که قصد دارم، پس از تقویت زبان انگلیسی به شیکاگو بروم. ایشان مرا منصرف کرد و گفت: «اصلاً فکر رفتن به شیکاگو را نکن؛ چراکه کسانی که رشته مردم‌شناسی را در دانشگاه شیکاگو تأسیس کردند، همان کسانی هستند که در آکسفورد تدریس می‌کنند».

این امر باعث شد تا پروفسور لمبتن او را به دکتر «پیتر لینهاردت» در دانشگاه آکسفورد معرفی کند. لینهاردت از تحصیل بلوکباشی در آکسفورد استقبال کرد. او در این دانشگاه دوره‌های دیپلم و بیلیت (B.Litt) و دکتری (D.Phil) در رشته انسان‌شناسی [مردم‌شناسی] اجتماعی را گذراند.

ایشان درباره تحصیل مردم‌شناسی در آکسفورد می‌گوید: «مؤسسه انسان‌شناسی آکسفورد که من در آن تحصیل کردم، از بزرگ‌ترین انستیتوهای جهان در ارائه نظریات روز و مدرن در علم انسان‌شناسی است. خوشبختانه آن زمانی که من در آکسفورد تحصیل می‌کردم، رئیس مؤسسه، پروفسور «اوانس-پریچارد» بود.

او یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازهای علم مردم‌شناسی جهان است که مردم‌‌شناسی و تاریخ را به هم نزدیک کرد و صاحب مکتب کارکردگرایی ساختاری و ... بود».

ایشان یکی از خاطرات خود را از پریچارد این‌گونه بیان می‌کند: «اونس‌-پریچارد انسان‌شناسی چند زبانه بود. به جز زبان مادری‌اش، با چند زبان رسمی، زبان عربی و چند زبان بومی افریقایی به خوبی آشنا بود. صبح یکی از روزهای آغاز سال تحصیلی [۱۳۵۰ش] ۱۹۷۱م. در کتابخانه مؤسسه انسان‌شناسی اجتماعی نشسته و سرگرم نوشتن مقاله‌ای برای استاد راهنمایم پیتر لینهاردت بودم. ای. پی. [اوانس پریچارد] که تازه بازنشسته شده بود، به تالار کتابخانه وارد شد.

از جا برخاستم و احترام گذاشتم؛ احترام شایسته یک شاگرد نسبت به استاد. به سراغ بسته‌ای کتاب که برای او فرستاده بودند و روی رف پیشخوان قفسه کتاب قرار داشت، رفت. بسته را گشود و به بازدید و تورق کتاب‌ها پرداخت. لحظاتی نگذشت که با کتابی در دست به سوی من آمد و پرسید: «زبان پرتغالی می‌دانی؟» پاسخ دادم: «متأسفانه نمی‌دانم»!

گفت: «12-10 زبان می‌دانم، لیکن پرتغالی نمی‌دانم. این کتاب به زبان پرتغالی است. حتماً باید پرتغالی را هم در همین سال‌ها بیاموزم!» نمی‌دانم این توفیق را یافت یا مرگ مهلتش نداد تا پرتغالی‌دان از این دنیا برود»!

ایشان درباره لیدی لمپتون، از ایران‌شناسان برجسته كه دكتر بلوكباشی در آن روزگار با وی مرتبط بوده، می‌گوید: «لیدی لمبتون یکی از معدود پژوهشگرانی بود که وجب به وجب ایران را در بدترین شرایط از نظر امکانات برای یک پژوهشگر دیده و مطالعه کرده بود و کتاب خود «مالک و زارع»اش را بر اساس این مشاهدات و تحقیقات نوشته است.

او هر وقت که به آکسفورد می‌آمد، حتماً به دیدن من هم می‌آمد و یک‌بار که با خانم «نیکی کدی» استاد آمریکایی تاریخ که به آکسفورد آمده بودند، به دیدار من آمدند؛ در جلسه با آنها خیلی به خودم غره شده بودم و داشتم به آنها درباره سفری که برای انجام کار تحقیقی میدانی به بلوچستان رفته بودم و وضعیت بد آن زمان می‌گفتم.

خانم لمبتن از من پرسید: «شما با چه وسیله‌ای از زاهدان به چابهار رفته بودید؟» من گفتم: «با جیپ رفتم.» ایشان با خنده به من گفت: «با جیپ رفتی و اینقدر ناراحتی؟! من تمام سیستان و بلوچستان را پیاده یا با شتر می‌رفتم!» دکتر بلوکباشی در آکسفورد تحت اشراف پیتر لینهارد مشغول تکمیل پایان‌نامه خود شد و آن را با عنوان «دگرگو‌نی‌های اجتماعی در دهکده درویش‌نشین بایوه در کردستان» نوشت. دهکده بایوه در مریوان نزدیکی مرز ایران و عراق قرار دارد.

دكتر بلوكباشی پس از بازگشت به ایران، به طور تخصصی به پژوهش‌های مردم‌شناختی در ایران مشغول شد. او از آن زمان تاکنون علاوه بر سردبیری فصلنامه «مردم‌شناسی و فرهنگ عامه ایران» در سال‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶، به تدریس «مردم‌شناسی عمومی»، «روان‌شناسی اجتماعی»، «فرهنگ عامه» ، «ادبیات عامه» و «نمایش در ایران» در دانشکده هنرهای دراماتیک، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه الزهراء و دانشگاه آزاد اسلامی و غیره پرداخته است. آخرین مسئولیت ایشان که تا به امروز نیز ادامه یافته، عضویت شورای عالی علمی و مدیریت بخش مردم‌شناسی در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و مدیریت گروه مردم‌شناسی دفتر پژوهش‌های فرهنگی است.

ایشان به عنوان سخنران در ده‌ها كنفرانس داخلی و خارجی حضور یافته و ابعاد گوناگونی از فرهنگ ایرانی را به جهانیان شناسانده است. تحت اِشراف ایشان تاكنون ده‌ها مدخل، مقاله و كتاب علمی‌ در حوزه‌های گوناگون دانش مردم‌شناسی به رشته تحریر درآمده است.

دکتر بلوکباشی را باید از پیشگامان شناخت علمی و روشمند فرهنگ ایرانی دانست که به خوبی در پی بازتولید عقلانی این سنت عظیم فرهنگی برآمده است. ایشان در این سال‌ها عملاً «در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ‌های دیگر نگریستن» را آموخته و در آثار خود ترویج کرده است.

ایشان را بیش از همه باید مردم‌شناسی متخصص فرهنگ و مناسك آیینی شیعه در حوزه فرهنگی ایران و فولكلور مردم ایران دانست. نگاهی اجمالی به آثار و تألیفات دكتر بلوكباشی نشان می‌دهد كه ایشان را باید برجسته‌ترین متخصص مناسك آیینی شیعه در حال حاضر دانست. پیشینه تحصیلی درخور در رشته مردم‌شناسی، تنوع موضوعات پژوهشی در حوزه مناسك آیینی شیعه، كثرت آثار و تألیفات علمی‌و اختیار رویكردی بومی‌ و خوشبینانه به موضوعات فرهنگی مورد پژوهش خود، ایشان را به الگویی مثال‌زدنی از پژوهش‌های مردم‌‌شناختی در حوزه مناسک آیینی شیعی در ایران تبدیل كرده است.

پی‌نوشت:
* ویرایش اولیه این نوشتار در سایت انسان‌شناسی و فرهنگ: پرتال انسان‌شناسی ایران منتشر شده بود.
۱- عبارات داخل گیومه در تمام این نوشتار از این اثر فراهم آمده‌اند: «ع‍ل‍ی‌ ب‍ل‍وک‍ب‍اش‍ی»، نوشته سایر م‍ح‍م‍دی‌، ای‍ران‌، ۲۳ ت‍ی‍ر ۱۳۸۴، ‌۲۴ ص
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما