تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۳۶
۰
کد مطلب : ۸۲۴۸

بررسي آواز آئيني هوربابايي (هوم بابايي)در ناحيه كاشان

هوشنگ جاوید
بررسي آواز آئيني هوربابايي (هوم بابايي)در ناحيه كاشان
در كوچه و محله‌ها به گردش درآمده و نياز خود را طلب مي‌كنند، مياندار حكم تك‌خوان را دارد و صندوق‌دار، اجناس داده شده را كه اكثرا پول و خوراكي است، جمع مي‌كند و جمع بچهها، در برابر هر بيني كه تك‌خوان ادا مي‌كند، پاسخ می‌دهند: هوربابا، هوربابا يا هوم بابا، هومبابا ... به صورت نوعي موسيقي مونوفونيك، هتروفونيك كه خاصيت اكثر جمع‌خوان‌های كودكان و نوجوانان ايراني است بعد از خواندن اين اشعار، مياندار دعا مي‌كند و با امين گفتن همه، جمع، دوباره راه افتاده و به محل ديگر و يا كوچه ديگر مي‌رود.

نوع واكنش كودكانه همراه با سماجت در اين آئين، براي دريافت نذر و نياز از صاحبخانهها جالب توجه است، چرا كه وقتي پاسخي دريافت نميكنند در شعر خود اسم صاحبخانه را آورده و ميگويند: يه جوابي، يه صوابي، يه كوزه آبي! اگر صاحبخانه به روي جمع براي فرار دادن آنان آب بپاشد، به نفرين كنايي و آهنگين جمع دچار مي‌شود، در برخي از نواحي اين منطقه، سوره شمس جايگزين متن فارسي آوازها كردهاند و بچه‌ها براي پاسخ، هجاي كشيده آخر آيه‌ها را تكرار مي‌كنند، اين تكرار نوعي ضرباهنگ را در خود دارد كه به لحاظ وزني تن، تن، تن – تن، تن، تن است و چنين ادا مي‌شود:
ها، ها، ها – ها، ها، ها.

در پايان اين مراسم آئيني،آنچه كه به دست آمده و در نزد صندوق‌دار جمع شده است، به طور مساوي بين خود تقسيم كرده و هر كدام به خانه خود مي‌روند، اين آئين در حقيقت نوعي تشويق نابالغان براي شركت در «آئين روزه‌داري» است، چرا كه بسياري از اهالي منطقه معتقدند كه در شب پانزدهم ماه مبارك رمضان، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) به در خانه جد بزرگوارشان رفته و سوره نود و يكم قرآن را با صدا و آهنگي خوش قرائت كرده و بعد از خواندن سوره، جد و پدر گراميشان و تمامي مسلمانان را دعا مي‌فرمودند، آنگاه پيامبر(ص) و اميرالمومنين(ع) براي خوشحالي و تشويق ايشان مقداري خوراكي به آنها می‌دادند و اين آئين نشانهاي از هم‌سويي با رفتار حسنين است، اهالي فين كاشان بر اين اعتقادند كه اين رسم از صدر اسلام به يادگار مانده است، به پنج روايت از اين مراسم آئيني مي‌نگريم و سپس بررسي را انجام مي‌دهيم:

روايت اول:
تكخوان: امشب، شب نيمه است كه ما مهمانيم
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
از ما حرجي نيست كه ما طفلانيم
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
بشقاب، پر از كلوچه و حلوا كن
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
بردار و بيار ماها كن
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا

روايت دوم:
آقاي ما شمايي
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها
از باغ شاه ميآيي
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها
نارنج دست شايي
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها
تك‌خوان: تنباكو را گل نم كن
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها
آتش به سرش جم (جمع) كن
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها
تا ما بكشيم دودي
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها
آواره شويم زودي
جمع‌خوان‌ها: ها ها ها، ها ها ها

روايت سوم:
ارخالق ختايي
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
بپوش، بپوش نچايي
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
آقاي ما شمايي
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
از خونه درنيايي
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
مردم شما را مي‌بينن
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
از حسرتت مي‌ميرن
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
تنباكو را گل نم كن
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
آتش به سرش جم (جمع) كن
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
تا ما بكشيم دودي
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا
آواره شويم زودي
جمع‌خوان‌ها: هوم بابا، هوم بابا

روايت چهارم:
تك‌خوان: امشب شب نيمه است كه ما مهمانيم
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
(نام يكي از كودكان خانه يا صاحبخانه را ميبرند)
آقاي شائيم
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
نارنج دست شائيم
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
بپوش بپوش نچايي
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
تكخوان: از خنه درنيايي
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
مردم شما ر ميبينن
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
از حسرتت ميميرن
جمع‌خوان‌ها: هور بابا، هوربابا
ده تومني‌هاي درازيه
جمع‌خوان‌ها، هور بابا، هور بابا
تو بشقاباي نطنزيه
جمع‌خوان‌ها، هور بابا، هور بابا
يكيشا در آر و خرده كن
جمع‌خوان‌ها، هور بابا، هور بابا
نذر بچه‌هاي در خنه كن
جمع‌خوان‌ها، هور بابا، هور بابا
تا بچه‌ها راضي شوند
جمع‌خوان‌ها، هور بابا، هور بابا
از در خنه راهي شوند
جمع‌خوان‌ها، هور بابا، هور بابا

روايت پنجم:
تك‌خوان: بپوش بپوش نچايي جمع: ها ها
از خونه درنياي جمع: ها ها
مردم تو را مي‌بينند جمع: ها ها
از حسرتت مي‌ميرند جمع: ها ها
دست بلند تو كيسه كن جمع: ها ها
اشرفي‌ها را خرده كن جمع: ها ها
قسمت بچه‌ها در خونه كن جمع: ها ها
تا بچه‌ها راضي شوند جمع: ها ها
در خونه‌تون راهي شوند جمع: ها ها

در نگاه اوليه به لحاظ سنديت تاريخي به «ماه نيايش» در آئين زرتشت برميخوريم و در آنجا درمييابيم كه از اول تا پانزدهم ماه از مينويان نيكي، فرخي پذيرد و از روز پانزدهم تا تمامي سي روز به گيتيان (جهانيان) بخشد و در آنجا آمده است كه: روز اول بعد از نيمه ماه – روز «بدافزون» است،در بند دهم نيايش ماه چنين گفته مي‌شود كه:

«ما را دهيد اماوندي (توانايي)، ما را دهيد گوشت كه ما را نان باد و ما را از چيز خويش باد و ما را دهيد آن مردان پرروشي كه انجمن (جمع) نيك داند كردن، شكستدهنده كسان و شكستنيافتني از كس...»
و اين همان همگرايي است و اتحاد بين معتقدين به ذات باريتعالي، كه پس از قرنها با تبلور در دين اسلام بدين شكل درآمده، پيش جمله آوازي هور بابائي حاكي از همين مسئله (جمعگرايي) است، دقت كنيم:

«امشب شب نيمه است كه ما مهمانيم»
و در جايي كه بچه‌ها به دعاگويي مي‌پردازند، باز مطابقت خاصي با بند يازدهم ماه نيايش دارد... بنگريم/
در بند يازدهم گفته مي‌شود: «ايزد پر درمان بخش، مايه پيدايي شما باشد كه شما نيز پيداتر باشيد به پيدايي (سرشناسي)»
و دعاي بچه‌ها كه امروزه بدينگونه ميخوانند:
تك‌خوان: حق عمرش بده جمع‌خوان‌ها: امين
بركتش بده جمع‌خوان‌ها: امين
سروريش بده جمع‌خوان‌ها: امين
تاج سرش بده جمع‌خوان‌ها: امين
و يا:
تكخوان: اين شاخ، شاخ درمنه جمعخوانها: هوكو هوكو، هوكو هوكو
كنده به شاخ درمنه جمع‌خوان ها: هوكو هوكو، هوكو هوكو
هر كه در اين راه بده جمع‌خوان‌ها: هوكو هوكو، هوكو هوكو
علي (ع) نجاتش بده جمع‌خوان‌ها: هوكو هوكو، هوكو هوكو

اما جواب بچه‌ها نيز در اين آواز قابل تامل و داراي اهميت است، پاسخي كه باز ما را به زمانهاي باستان ميبرد چرا كه نام ايزد هوم در اوستا باصفت و عنوان «دور دارنده مرگ» آمده و مورد تقديس قرار گرفته، در بخش يسنا، هات ۹، ۱۰و ۱۱كه به هوم اختصاص دارد، اين ايزد در پاسخ زرتشت كه از او ميپرسد: تو كه هستي كه در سراسر جهان خاكي، نيكوترين به ديدار مي‌آيي؟

مي‌گويد: من دور دارنده مرگ هستم.
در هات يازدهم از هوم دلير سخن به ميان آمده، در شاهنامه فردوسي از آن به صورت «هوم عابد» ياد شده است، وي به بند كشنده افراسياب توراني است كه در ميان ثلث زمين در ميان ديوار آهنين احاطه شده بود.

در مهر يشت، هوم درمان بخش، در بلنددترين قله كوه هرئيتي براي ايزد مهر، فديه ميآورد و او را ميستايد و در گوش يشت، هوم درمان بخش، براي ايزد نگاهبان چارپايان فديه مي برد و از او مي‌خواهد كه اين كاميابي را بيابد كه افراسياب توراني را به زنجير كشد و نزد كي‌خسرو ببرد، در نظري ديگر، خواندن سوره شمس به جاي اين شعرها اين پندار را مي‌‌پرورد كه اين آئين و آوازهاي آن كهن‌ترين آوازهاي بازمانده آئين نيايش در زمان گستردگي مذهب زرتشت در منطقه است، چرا كه در بند پنجم «نيايش خورشيد» نشانه‌هايي از آنچه كه در سوره شمس آمده است بيان شده، بنگريم/
نماز به مهر فراخ چراگاه...
نماز به خورشيد تيز اسب...
نماز به آب، چشم اورمزدايزد...

و جالب‌تر آنكه اين آواز در ماهور و به صورت زير اجرا مي‌شود:
تك‌خوان: تنن، تن ت ننن تن تن تن جمع‌خوان‌ها: تن تن تن، تن تن تن
بر در خانه ارباب جهان مهمانيم هوم بابا هومبابا
باز اگر به پاسخ هوربابا و ها ها ها نيز توجه كنيم و با انگارههايي كه از هورهخواني در زبان كردي داريم و اهوراخواني در عهد كهن و هورخواني، به نتيجه بهتري مي رسيم.

لغتي تركيبي از هور+ بابا و يا هوم + بابا
ميدانيم كه لغت «بابا» بر بزرگان و محترمين كهنسال كه كار بزرگي در طول عمر براي جامعه انجام داده و حكم استاد و راهنما را يافتهاند نيز اطلاق ميشود و از سويي در حديث شريف نبوي (ص) آمده است كه فرموده اند. الابا، ثلاثه (بابا، پدر) سه هستند، آب، ولدك، آب زوجك، آب زوجك، آب علمك (پدر، پدر همسرت و پدر علمي تو) يا به عبارتي بابا (پدري) كه به تو علم آموخت.

نتيجه آنكه: در گذشته‌هاي دور به هنگام ورود اسلام به ايران، همانگونه كه مساجد بر پايه‌هاي آتشكدهاي برپا شده، اين آئين نيز به دليل ريشه‌هاي نيايشي و ستايشي آن با تغيير آداب و كلام و تركيب نوين، شكل اسلامي نابي به خود گرفته و در طول زمان‌ها و اعصار مختلف به شكلي كه امروزه آن را گاه ميشود در منطقه شاهد بود و شنيد، درآمده است، آئيني كه به طور كامل در جهت مذهبي قرار داشته و نوعي تبليغ خداباوري و تشويق به پيروي از دستورات الهي را براي كودكان و نوجوانان دارد و با نوع ضرباهنگي كه در موسيقي آوازي خود دارد، كلامالهي را بر ذهن انسان در حال تكامل ذهني و عقلي چونان نقشي بر سنگ حك مي‌كند.

اين آوازها به پايه «ماهور» نزديكاند و چون مي‌دانيم كه ماهور خاصيت برانگيزانندگي دارد، بي اختيار انسانها به شنيدنش مي‌شتابند و اين صداي نيروي درون اين آئين است، آئيني كه از مواريث معنوي ايرانيان است و چون در رده ميراث ناملموس است بناي آن زير تندباد تهاجمات انواغ نغمه‌هاي بيگانه و بادهاي مسموم و انديشه‌هاي فرنگ‌خواه، روي به اضمحلال نهاده، در حالي كه قدمتش به كهنسالي تپه‌هاي سيلك و اشياء عتيقه آن است و تاكنون گمانهزني درباره آن صورت نپذيرفته، بلكه به آن نادانسته جفا نيز شده است و اين نغمه يكي از هزاران است در اين مرز پرگهر ايماني.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما