کد مطلب : ۳۲۸۵۷
باید برای مداحان جوان وقت گذاشت
الگوسازی و الگوسوزی رسانهها
میزگرد بررسی نغمات و نوحههای مذهبی
نقش ستایشگران و ذاکران اهلبیت(ع) در تاریخ تشیع نقش بیبدیلی است. در حقیقت تلاش مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) در کنار آنچه بزرگان دیگر در حوزة تاریخ فقهی و کلام و عقاید شیعی انجام دادهاند، حفظ و حراست از بنایی ساخته و پرداخته از عاطفه و عقلانیت است. در طول تاریخ اسلام شاهد آن هستیم که کسانی که با نیتهای خالص و درست در جرگة ستایشگران و ذاکران حقیقی اهلبیت(ع) قرار میگیرند، چگونه فرآوردههای عقلانی، فلسفی و حکمی شیعیان را با هنر آسمانی و موهبت الهی محبت خاندان اهلبیت(ع) آراستهاند و گاه چه خوبتر حقایق هستی را تبیین و تشریح کردهاند. محصول بخشی از این تلاشهای ارزشمند، گنجینة گرانبهایی از نوحهها و نغمات، اشعار آیینی و ... است. بیتردید ادامة این روند نیازمند بررسی نقاط قوت و ضعف فعالیتهایی است که در این حوزه انجام شده و آنچه در ادامه میآید، میزگردی است که به همین منظور برگزار شده است. در این میزگرد از حضور ارزشمند ستایشگران و ذاکران اهلبیت(ع)، آقایان «سید علیمحمد سادات رضوی»، «عباس کرمی»، «محمدعلی بهتویی» و «متین رضوانیپور» بهره بردهایم. این میزگرد را با طرح سؤالاتی از این قبیل آغاز کردیم که:
ـ به نظر شما موضوعات و مسائل مهم جامعة مداحان و ستایشگران اهلبیت(ع) چیستند؟
ـ گاه از طریق رسانههای مختلف، انتقادهای تندی نسبت به مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) مطرح میشود؛ ریشة این انتقادها به چه موضوعاتی برمیگردد؟
ـ برای رسیدن به مطلوبترین حالت ممکن درخصوص مداحی و ذاکری اهلبیت(ع) چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟
رضوی: اگر بخواهیم پاسخ دقیقی به این سؤالات بدهیم، چارهای نداریم جز اینکه وارد حوزة آسیبشناسی شویم. در این حوزه چیزی که مهم است، الگوهای ارزشمند، و استادهایی که بتوانند مداحی شایسته را برای نوجوانها، جوانها و علاقهمندان به تصویر بکشند، است که این موضوع حایز اهمیت بسیاری است.
دعبل: من گمان نمیکنم که الان بهطور کل استادی در جامعه وجود نداشته باشد. همین الان در حوزههای مختلف مداحی و ذاکری اهلبیت(ع) استادان توانمندی هستند که بسیار خوب عمل میکنند و نقش مؤثری هم دارند.
کرمی: این ضعف الگوپذیرها را میرساند.
رضوی: و دوم آنهایی که الگو را به جامعه معرفی میکنند.
کرمی: بله، همینطور است..
بهتویی: رسانه
رضوی: بله، این خیلی مهم است. در گذشته تا آنجایی که من مطلع هستم، مانند هر شغل دیگری، کسانی که میخواستند وارد مداحی شوند، نزدِ یک پیشکسوت که جامعه آنها را قبول کرده و پذیرفته و به عنوان کسی که شایسته و کارکشته این کار است، میرفتند و شاگردی میکردند. در گذشته اگر کسی میخواست زرگر شود، میرفت پیش استاد زرگری؛ کسی که میخواست نانوا شود، میرفت پیش استاد نانوا و کسی هم که میخواست مداح شود، میرفت پیش یک استاد. میرفت پیش یک مداح شایسته و بایسته و کار کُشته. بعد آن مداح و آن استاد راهنمایی میکرد. گاهی حتی اجازه نمیدادند که شاگرد تا یک زمان معینی بخواند؛ تا زمانی که بتواند مطالب را در حد مطلوب ارائه کند. حتی برای لباس پوشیدن، عبا انداختن؛ اینها همه درجاتی داشت. به این ترتیب آن مداح از دوران طفولیت، بعد نوجوانی و سپس جوانی پرورش مییافت و کامل میشد. الان دیگر این قضیه نیست. الان دیگر استادها همانهایی شدهاند که رسانهها نشان میدهند. جوانها تصور میکنند که فقط همینها الگو و نمونه هستند.
کرمی: آفرین! همینطور است.
دعبل: اگر ما مدعی هستیم که ستایشگری و ذاکری اهلبیت(ع) روش و منش اصیلی را میطلبد که از دیرباز در جامعة ما مرسوم و متداول بوده که تحقیقاً و انصافاً هم همینطور است؛ پس علت اقبال به برخی روشها و منشهای بعضاً نادرست یا بیسلیقه یا کمسلیقه چیست؟
رضوی: یک دلیل آن این است که اذهان برخی از مردم هنوز متأثر از موسیقیهای قدیمی آنچنانی است؛ بنابراین موسیقیهایی که الان توسط این عزیزان اجرا میشود پذیرا دارد. این است که دیگر نمیروند استاد ببینند. ضمن اینکه هنر بهذات سخت است. در حوزة هنر تا زحمت نکشی، تا مرارت نکشی، موفق نمیشوی. مداحی هم بدون تردید یک هنر است. هنر یعنی فن، فنی که هر کس نمیتواند اجرا کند. چون هنر است مخاطب دارد، بیننده دارد، شنونده دارد و فراگیری آن هم سخت است. در گذشته استادان هم در آموزش آن سخت میگرفتند. میگفتند که قصیده حفظ کن، غزل حفظ کن، شعر حفظ کن، روایت حفظ کن. متناسب با مناسبتهای مختلف روایت و شعر حفظ کن؛ سپس بیا بخوان. اما حالا الگو فقط همان کاغذی است که آن آقا در رسانه دست میگیرد و همان سبکی که او میخواند؛ به همین دلیل آنهایی که واقعاً شایسته هستند ـ و ما در جامعه از این افراد حقیقتاً کم نداریم، افرادی که کارشان حایز اهمیت است ـ گمنام میمانند. گفت: بوستان جولانگه زاغ است و میدان زغن
بیجهت نبود که بلبل در کناری مانده است
دعبل: البته در همین فضا هم مداحان و ذاکران جوانی هستند که سعی میکنند مسیر درست این راه را طی کنند. آقای بهتویی شما برای اینکه دچار این کاستیها نشوید چه میکنید؟
بهتویی: الحمد لله رب العالمین من از دوران کودکی در محافلی مثل حسینیة بیتالحسن مجتبی و حسینیههایی نظیر این شرکت میکردم که در آنجا خوانندهها سنتیخوان بودند. همچنین استفاده از محضر استادانی نظیر حاج میرزا علی آقا آهی و استاد سازگار مرا از این آفتها دور کرده است.
کرمی: مداحی هنر مقدسی است که همراه با تقوا و توسل به اهلبیت(ع) ثمربخش خواهد بود و هر کس این را مد نظر داشته باشد، در کارش موفق خواهد شد.
بهتویی: تأثیرگذاری مداح هم به سبب همان تقوا و توسل است. به قول مقدس نوری رحمةاله علیه صدق و اخلاص دو پلة منبر است ...
کرمی: احسنت! صدق و اخلاص! اگر ما به هنر بودن، مقدس بودن و سپس داشتن تقوا و توسل به اهلبیت(ع) توجه داشته باشیم، ادامة راه مطمئنتر خواهد بود.
دعبل: آقای رضوانیپور، برآیند آراء دوستان در این جمع حاکی از این است که میراث مکتب تشیع از رهگذر عزاداریها، سوگواریها، نوحهها و نغمات آیینی، وزن بیشتری نسبت به ماحصل امروزی آن دارد؛ نظر شما چیست؟
رضوانیپور: البته در بحث موسیقایی آنها، به نظر من هیچگونه کم و کاستی ـ یا به عبارتی که گفته شد، آسیبی ـ ندارند و آنچه از نوحهها و نغمههای آیینی از گذشته در دسترس داریم، نغمههای اصیلی محسوب میشوند؛ اما به لحاظ محتوای شعری، گاهی میبینیم که دچار خرافات و انحرافاتی شدهاند..
بهتویی: در درونمایه و مضامین آنها هم مشکلاتی وجود دارد.
رضوانیپور: البته میشود در این موارد آهنگها را الگو قرار داد و روی آنها شعر جدید گذاشت. برای مثال در شهر شوشتر من نوحهای را ضبط کردم که ملودی آن بسیار فاخر و عالی بود؛ اما در شعر میگفت: «شه گلگونعبا تنها ذلیل زمرة اعدا» که این واژة «ذلیل» واژة خوبی نیست و کمسلیقگی در آن بهکار رفته است. از طرفی نمیشود موسیقی عالی این کار را نادیده انگاشت؛ به همین دلیل ما در این مورد مثلاً شعر را اینطور تغییر دادیم: «شه گلگونعبا شهید زمرة اعدا»
در این مباحث میتوان از استادان هر دو حوزه کمک گرفت. بهطوری که بخش موسیقی آن را استادان موسیقی ببینند که آیا بر اساس معیارها و میزانهای موجود اصالت دارد یا خیر؟ و از لحاظ شعری هم خوب است که این مباحث در خدمت استادان این حوزه مطرح شود؛ تا آنها راهکار دهند؛ تا به این ترتیب کارهای خوب و بدون انحراف در اختیار علاقهمندان قرار گیرد؛ تا از آنها الگوبرداری کنند.
رضوی: نوحههایی که شما فرمودید در گذشته ضعیف بوده، دلیلش این است که جنبة فولکلور داشته و از دل مردم برخاسته است. این نوحهها را یک شاعر قوی نسروده، کسی به دلیل ارادت به اهلبیت(ع) کاری ارائه داده و نتوانسته واژهگزینی کند؛ اما در ادبیات ما، در میان قصاید و شعرها اتفاقاً قدما خیلی قویتر بودهاند و ما این را بهوضوح میبینیم. آرایههای ادبیای که آنها بهکار بردهاند خیلی قویتر از اشعار فعلی است. ولی موسیقی را به دلیل همان عرض اولم، رها کردند. چون شعر حفظ کردن سخت بوده، رها کردند. چون موسیقی آموختن سخت بوده، رها کردند و این ملودیهای مبتذل را جایگزین کردهاند. ضمن اینکه من قبلاً هم بارها گفتهام که در این حوزه، نغمات و موسیقیهایی که فاخر هستند میمانند؛ مثلاً دربارة موسیقیهایی که اول انقلاب ساخته شد، مثل «خمینی ای امام ...» را که آقای «شاهنگیان» ساخت و مواردی دیگر را در نظر بگیرید؛ برخی از این آثار تا ابد میمانند.
بهتویی: نمونهاش اثر «حسین آرام جانم ...» که استاد «کریمخانی» خوانده و گرایش به دستگاه شور دارد. این اثر هم ماندگار است؛ بهطوری که هم مداحان سنتی و هم مداحانی که به سبکهای جدید میخوانند این را زمزمه میکنند. این تأثیر توجه به موسیقی است، همانطور که استاد فرمودند.
رضوانیپور: واقعاً همینطور است. اگر موسیقی سنتی مهجور مانده، به دلیل آن است که هیچ تبلیغی روی آن صورت نگرفته است؛ درحالیکه مداحی سنتی در صورت ارائه به جامعه هنوز هم اقبال عمومی و گسترده دارد.
کرمی: ما یک دریای بیکران از یک گنجینة خیلی غنی داریم که همین موسیقی سنتی و گوشههای آوازی ماست. مادامی که به دنبال آن برویم، میتوانیم گوهرهای نابی بیابیم.
رضوی: متأسفانه در رژیم گذشته موسیقی ملی ما مورد تهاجم قرار گرفت. یعنی کسانی که در تلویزیون و رادیو موسیقی میخواندند، اکثراً از فرهنگ قویای برخوردار نبودند. چون هنر تراوش افکار درون انسان نسبت به مخاطب است. انشاءالله با دستبهدست هم دادن دوستان بتوانیم آنچه خواست جامعه است و رضای خدا هم در آن هست، عملی شود.
کرمی: در رژیم گذشته چون ساختار رژیم به این شکل بوده که به دنبال یک جامعه و سیستم لائیک بود، از الگوسازی بزرگان در رسانهها خبری نبوده است. بعد از انقلاب به نظر میرسد که مجموعههایی نظیر «بنیاد دعبل خزاعی» خیلی جای کار دارند و وظیفه دارند که استادان گذشته را شناسایی کنند و با توجه به آثاری که از آنها بهجا مانده ـ در ایام میلاد یا سوگواری اهلبیت(ع) ـ از نغمههای آنها پخش کنند؛ تا گوش شنوندة نسل جدید با این آثار و با این نغمههای قدیمی و گوشههای آوازی آنها آشنا شود. نباید مداحی در صدا و سیما به عدهای خاص تعلق بگیرد؛ تا اینطور به نظر برسد که مداحی فقط همین است که رادیو و تلویزیون پخش میکند. چنین نیست و این دامنه، خیلی وسیع است.
رضوانیپور: در تأیید فرمایشهای استاد، خوب است که نغمات اصیل هم به جامعه عرضه شود؛ تا فضای مداحی از حالت تکبعدی بودن در بیاید و مخاطب قدرت انتخاب داشته باشد. به این ترتیب هر کس میتواند آنچه را دوست دارد انتخاب کند.
دعبل: علاوه بر وظایفی که متوجه مسئولان و رسانههاست، جامعة مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) و علاقهمندانی که بهتازگی وارد این حوزه میشوند چه وظایفی دارند؟
رضوی: یکی از ابزارهای مداحی داشتن «صدا»ست ـ هر چیزی ابزاری دارد ـ و دیگری «صوت» که من این دو چیز را مجزا از هم میدانم. صوت چیزی و صدا چیز دیگری است. شخصی ممکن است صدای آنچنانی نداشته باشد، فقط یک دونگ یا دو دنگ؛ اما ممکن است صدای قشنگی داشته باشد. شخص دیگری ممکن است که صدا داشته باشد، اما نتواند قشنگ بخواند. بنابراین یکی از ابزارها صداست. الان بنده احساسم این است که در مجالس کمتر به موسیقی ملی توجه میشود. البته منظورم همان موسیقی مذهبی است؛ چون موسیقی ملی و اصیل ما مدیون موسیقی مذهبی است.
بهتویی: وام گرفته از تعزیه است.
رضوی: کسانی که بتوانند از ظرفیتهای موسیقی مذهبی استفاده کنند، تعدادشان در جامعه کم است؛ درحالیکه در مجالس دیده میشود که جوانان به این سبک سنتی اقبال نشان میدهند. تا جایی که وقتی این سبک برای آنها اجرا میشود، مشتاق میشوند که بروند و در کلاسهایی که این سبک آموزش داده میشود، شرکت کنند. (من ابتدا به آنها میگویم که باید ببینیم که صدای اولیه وجود دارد یا خیر؟) اما متأسفانه در سالهای اخیر خوانندههایی هم که مذهبی هستند کمتر به این نکته توجه میکنند و برای این منظور اقدامی نمیکنند؛ چون شیوههای جدید نه صدای آنچنانی میخواهد و نه نیازمند آشنایی به موسیقی اصیل ملی و در حقیقت مذهبی است و هر کسی میتواند آنطور بخواند، خیلیها سراغ آنگونه خواندن میروند. به این دلیل که آموختن موسیقی اصیل سخت است.
کرمی: سخت است؛ اما تأثیرگذاری آن بیشتر است.
رضوی: بنابراین خیلی از دوستان ما، متأسفانه آشنا با موسیقی و ردیفخوانی نیستند و این نیز یکی از مشکلات است و باید مد نظر دوستان باشد.
دعبل: پیشنهاد شما برای حل این مسائل و مشکلات چیست؟
رضوی: رهبر معظم انقلاب در یکی از نشستهایی که با مداحان در ایام ولادت حضرت زهرا سلامالله علیها داشت، فرمودند: «سنتها را حفظ کنید؛ اما نوآوری هم باشد.» حتی مثال هم زدند. گفتند، یک خانهای را فرض کنید که الان سه طبقه است. شما این را تخریب نکنید، با یک معماری زیبا یک طبقه روی آن بگذارید. باید انسجام بیشتری بین دوستان و همکاران قدیمی ما باشد و اینها وقت بیشتری برای جوانها بگذارند. باید برای مداحان جوان وقت گذاشت و این روش باید از طریق رسانههای مختلف پشتیبانی شود و دوستان ما هم تجارب خود را ـ خصوصاً ردیفخوانها و کسانی که به این حوزه احاطه دارند ـ به جوانان علاقهمند انتقال دهند؛ البته اجرای این اقدامات سخت است.
رضوانیپور: یک نکته هم در این جا وجود دارد و آن اینکه، برخی پیرغلامان در قدیم دستگاهها را بلد نبودند؛ ولی چون در آن زمان فقط یک نوع موسیقی و آن هم موسیقی ردیف ـ دستگاهی بود، هر چه آن عزیزان میخوانند بهتبع در همان چارچوب بود. این موضوع میتواند یک روش آموزشی را ارائه دهد و شیوهای از آموزش را برای جوانان امروز طراحی کند.
رضوی: در گذشته گروهی از واعظان و سخنرانان مانند مرحوم فلسفی بودند که به وعظ و سخنرانی میپرداختند. یک گروه هم مداحان بودند و گروهی هم در لباس روحانیت، روضهخوان بودند و در خانهها و منازل روضهخوانی میکردند؛ آنها برای هر فصلی، هر مناسبتی و هر موسمی نوحة خاص آن زمان را داشتند و آن را در یک ردیف آوازی اصیل اجرا میکردند. خود اینها کارکرد الگودهی داشت. مراسم فاطمیه جدا بود، مسلمیه جدا بود، همین شیعتی که الان در اوج قرار دارد و از موسیقی قویای برخوردار است و چیزی است که سالهای متمادی اجرا میشود و 100 سال دیگر هم اگر کسی آن را با موسیقی درست اجرا کند، گیرایی و جذابیت خودش را دارد و ماندگار است. ما از اینگونهها زیاد داریم؛ اما برخی از دوستان و همکاران ما این را اصلاً نمیدانند.
بهتویی: در گذشته وقتی مرحوم «اسماعیلخان مهرتاش» جامعة باربد را برپا میکنند، هنرجویان به آن اقبال نشان میدهند و دستگاهها و ردیفها و گوشهها را میآموزند. آن بزرگان احساس نیاز میکنند و در کنار آن، رسانة آن زمان هم پشتیبانی میکند و کار آنها را تبلیغ میکند. به واسطة این شما میبینید که استاد «محمد منتشری» یا جناب آقای استاد «شجریان» و استاد «رضوی» که از آن جامعه برخاستهاند، ماندهاند و روزبهروز هم پویایی دارند. بنابراین میبینیم که جناب «محمد منتشری» در قریب به 70 سالگی علاوه بر آوازهای بیات تهرانی که ایشان بهزیبایی اجرا کردهاند، با «مجید اخشابی» دستگاهها و گوشهها را در دسترس جوانان قرار میدهند. چرا این رویه ادامه دارد؟ چون استاد اسماعیلخان مهرتاش با اقدامات خود بحث علمیت در موسیقی را آورد.
در آن زمان آقای «محمد کریمی» کاستهای آوازی را ارائه میدهد و بعد «عبداللهخان دوامی» که استاد محمد کریمی است هم کاری ارائه میدهد و با تشخیص این نیاز و کارهایی از این قبیل که انجام شد، جامعة باربد به هنرستان و سپس هنرستان به دانشکده تبدیل میشود. الان هم «شاپور رحیمی» بهعنوان یکی از شاگردان جناب مرحوم محمود کریمی شاگردان بسیاری را تحویل داده است. در مداحی هم موسیقی باید علمیت پیدا کند؛ به این معنی که یک هنرستان یا یک دانشکدة علمی ـ کاربردی با همة شقهای مختلف مداحی که یکی از آنها موسیقی و موسیقی سنتی و اصیل است، کار کند؛ ادبیات، ادبیات آیینی، تاریخ، مقتل، زیباییشناسیهای مداحی و ... شقهای دیگر این حوزه است که همگی رویکردی تخصصی نیاز دارند.
اصحاب رسانه و مدیران فرهنگی نیز باید دست به دست هم بدهند و مانند میرزا اسماعیلخان مهرتاش یک هنرستان و اگر ممکن است یک دانشکدة علمی ـ کاربردی برپا کنند؛ تا بهصورت علمی با قضیه برخورد شود و تحت آموزش استادان دانشگاهی در حوزههای آواز، تاریخ، ادبیات آیینی و ... تدریس شود. پس از این نباید به هر کسی اجازة خواندن داده شود. در این حوزه کسانی باید انجام وظیفه کنند که آموزش دیدهاند. اگر این اتفاق بیفتد، مداح در جامعه شخصیت پیدا میکند. رسانه هم علیالقاعده پشتیبانی میکند و کار، علمی میشود. به این ترتیب ـ به امید خدا ـ یک مقدار مسائل جانبی حل خواهد شد. کما اینکه این نیاز جامعه هم هست. یک روزی صوت مرتفع باب بود؛ اما امروز دیگر یک قاری یا یک مداح برای خواندن به صوت مرتفع نیاز ندارد. او باید با واجآرایی، هجاشناسی و معناگرایی بخواند. به قول استاد «تاج اصفهانی» که به آقای «افتخاری» گفته بود: «اول شما شعر را تحویل بده بعد صدایت را تحریر بده.» کسی که موسیقی بلد نباشد، شعر و مطلب را حرام میکند و به واسطة جهر صدایی که دارد، فقط صدایش را پژواک میدهد.
لذا انشاءالله باید این کار علمی شود و من همینجا از استاد «رضوی» که حضور دارند و بزرگان دیگر نظیر «ذبیحالله ترابی» و «حسامالدین سراج» تقاضا میکنم با همکاری «بنیاد دعبل خزاعی» و دوستان دیگر در «خانة مداحان» برای این منظور کاری کنند. ما دست نیاز دراز میکنیم و انشاءالله دوستان دریغ نکنند. به قول استاد «علی انسانی» عدهای به دلیل کهولت سن و اینکه شخصیتشان شکل گرفته است، هیچ؛ اما برای جوانانی که مانند موم و خمیر بازی امکان تأثیرگذاری روی آنها هست و آموزشپذیر هستند، باید کاری کرد. این جوانان باید در یک هنرستان و یا دانشکده بهطور آکادمیک و علمی آموزش ببینند؛ تا شاکلة مداحی آنها شکل مناسبی بگیرد.