گزارش تفصیلی همایش سراسری پیرغلامان
9 دی 1388 ساعت 14:01
مناسک- متین رضوانپور: هفتمین همایش تجلیل از پیر غلامان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) روز شنبه ۲۱آذرماه در حسینیه اعظم شهر زنجان به همت «اداره کل نغمات آيینی» و «رادیو نوا» برگزار شد.
پس از شش سال که این همایش در شهر تهران برگزار شد، برای اولین بار و با اعلام آمادگی مسئولان این شهر در زنجان و در دو نوبت صبح و عصر برپا گردید. مراسم صبح که سه کارگاه آموزشی را شامل بود، در ساعت نه آغاز شد. اولین کارگاه با عنوان (معیارهای عقیدتی در شعر مداحی) با سخنرانی استاد علی آهی، دومین گارگاه به اسم (محتوا در روضهها) با سخنرانی استاد بنیانیان و سومین کارگاه با نام (سبک و آهنگسازی در نوحهها) با سخنرانی استاد احمد مراتب تشکیل شد و هریک به ایراد سخنرانی در زمینه این موضوعات پرداختند.
استاد علی آهی سخنان خود را با مطالبی انتقادی در مورد اشعار مذهبی امروزی آغاز کرد و گفت: «سخن، دو بخش نظم و نثر دارد که در بخش نظم تعصب کمتری وجود دارد؛ مثلاً اگر کسی با حالت نثر بگوید: «شراب بیاور، جانماز را با شراب بشور، آن تخت نرد را بیاور ...» شما تعصب به خرج میدهید؛ اما اگر همین مطالب را در قالب شعر بگوید، چرا هیچ تعصبی ندارید؟
«به میسجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید»
و یا
«حریف عشق نرد لایزالی/حسین آن پاک باز لاابالی»
در وصف امام زمان (ع) نیز این شعر را خواندهام که:
«به ملک علم امکان به روز نیمه شعبان
حلول واجب اندر ذات ممکن خودنما آمد»
مگر وجود لایتناهی در وجود متناهی جایگزین میشود؟
دیگری میگوید:
«قبله هفتم امام هشتمی
می پرستان ولایت را خمی»
که امام هشتم (ع) را خم معرفی میکند
و یا
«فضه درگاه تو مربی مریم
قنبر درگاه تو مربی عیسی»
که در این شعر تقدم زمانی را جفت میکنند و در مورد عقیدتی هم حضرت مریم (س) یک سوره به نامش است و حضرت عیسی (ع) کسی است که در گهواره میگوید (انی عبدالله و آتانی الکتاب و جعلنی نبیا). اینها کفر و بیادبی نسبت به ائمه اطهار (ع) است و در برخی از این اشعار اگر نام ائمه (ع) را برداریم چیزی از آن نمیماند.
صائب تبریزی در شعری گفته است:
«صائب دو چیز میشکند قدر شعر را/تحسین بیتمیز و سکوت سخنشناس»
امام علی (ع) در زمان خلافتشان شبی شعرا را دعوت کردند و فرمودند: «ملاک امر شما دین شماست؛ نه مولود فکریتان.» همچنین امام رضا (ع) در جواب ادبایی که توصیف امامت را بدانند، فرمودند: «زبان شاعر کوتاه است و ادیبان عاجزند از توصیف امام.»
آهی بر این عقیده است که امروز ادبیات سلطنتی و ادبیات صوفیه به اشعار آیینی و عاشورایی وارد شده است که باید آن را خارج کرد و انسان باید ابتدا آسیب را بشناسد تا آن را دور کند. وی همچنین به بیان داستانها و روایاتی از ائمه معصومین (ع) در این مورد پرداختند؛ از جمله: «امام صادق (ع) در مجلس منصور دوانقی بودند و راوی از ایشان در مورد آخرالزمان پرسید. حضرت به توصیف آن پرداختند و فرمودند: «در مساجد جمع میشوند و گوشت برادر مرده را میخورند (غیبت میکنند) و در مسجد وصف شراب مسکر میشود.» این وصف امروز به وسیله اشعار انجام میگیرد.»
آهی همچنین این خاطره را تعریف کرد که «در محضر آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی بودم و پرسیدم و ایشان فرمودند: «این نوع اشعار و الفاظ مغضوب اهل بیت (ع) است نه محبوب.»
وی ادامه داد: «اشعار دو بال دارد؛ یکی ادبی و دیگری عقیدتی است که شاعر عقایدش را در شعر میآورد و انسان میتواند از شعر بفهمد که او چه عقیده و چه دینی دارد و آنچه ما بدون حدیث بسراییم، مولود فکری ماست؛ نه آنچه در شأن امام (ع) است؛ بنابراین باید از روایات و احادیث استفاده کرد. اگر مرجع تقلید حکم میدهد، چهار ملاک قرآن، احادیث و روایات، اجمال علما و استنباط خودش را در نظر دارد و فتوی میدهد؛ ولی ملاک شعر شعرا چیست؟»
در پایان ایشان با ذکر چند صلوات به سخنرانی خود خاتمه داد.
سخنران بعدی، بنیانیان بود که در ابتدا خودش را معرفی کرد و موضوع کلی سخنانش را در اسلایدهایی نشان داد و گفت:
«باید ببینیم که چه عواملی روی رفتار و فعالیت هنرمندان جوان تأثیرگذار است و در چه شرایطی زندگی میکنند. اولین عاملی که مداح را به سمت مداحی میکشاند، باور او به خداست که این باور نسبی است. دومین عامل، اعتقاداتش است. سومین عامل تأثیری است که هنرمندان و مداحان از سایر مداحها میگیرند و چهارمین عامل دانش و مهارتی است که یک مداح دارد. گاهی مداح متأثر از خواستههای صاحب مراسم است، گاهی متأثر از مسائل اقتصادی است، گاهی هم متأثر از شنوندگان (بهویژه جنس مخالف) که هر چه مداح متقیتر و متکاملتر باشد، تأثیر الهی کارش بیشتر میشود.
امروز با تکنولوژیای که در اختیار داریم، ممکن است کار مداحی پس از چند روز به دست میلیونها انسان برسد و باید به کارش توجه داشته باشد. سالها پیش علامه جعفری به ما گفتند: «در شعر، یک موسیقی است که باعث میشود، ما از آن خوشمان بیاید و خاصیت موسیقی و شعر در تحریک احساسات دیگران است که عقل و منطق را به حاشیه میبرد. هنگام خواندن شعر، مستمع به موسیقی آن توجه میکند و مضمون آن در دراز مدت به اعتقاداتش وارد میشود.»
در جلساتی، مداحی با یک شعر همه زحمت یک روحانی را -که بسیار حسابشده در مورد قیامت و حق الناس و ... سخن میگوید- از بین میبرد و در جواب معترضان، میگوید: «خدای ما فقط خدای رحمت است.»
تأثیر شعر مداح بسیار بیشتر از حرف روحانی است؛ چراکه حرف روحانی را انسان با عقلش ارزیابی میکند؛ ولی شعر مداح را افزون بر زمزمهکردن یادداشت و در مراسم دیگر هم اجرا میکنند.»
ایشان معتقدند که برای احیاکردن یک مداح باید به او گفت که این تریبون یعنی چه و چه ارزش و جایگاهی دارد و آن هیئتی که در آن میخواند، چه نقشی در جامعه دارد و در ادامه گفتند: «امروز دو نوع نهاد داریم؛ یکی نهاد دینی که از ۱۴۰۰سال پیش برای ما به ارث رسیده است و یکی هم نهادهایی از جمله صدا و سیما، روزنامه، ماهواره و ... است که در شصت، هفتاد سال گذشته آرامآرام به جامعه وارد شده است و ما چون با اسلام از کودکی مأنوس بودیم، اهمیت آن را نشناختیم؛ مثل مغازهای که در محلمان است و تا نیازمان به او نیفتد به سراغش نمیرویم؛ ولی دشمن با مطالعه عمیقتر و کاملتر از ما به آن نگاه میکند و به عمل وارد میشود. میبیند که عاشورا جوانی را درست میکند که مهارنشدنی و آگاه و جان بر کف است؛ بنابراین از همین طریق وارد میشود.
در دوره جوانیمان وقتی به هیئتی وارد میشدیم، یک ترکیب منطقی و مناسبی بین مداح و روحانی را شاهد بودیم که ابتدا یک خطبه و بعد بحثی تعقلی داشت و در آخر هم روضه امام حسین (ع) خوانده میشد که احساسات را به بهترین شکل تحریک میکرد که متأسفانه امروز به هم خورده است. صاحبان مجالس نیز روحانی دعوت میکنند که مجلس را گرم کند تا در اختیار مداح قرار بگیرد.
خداوند به یک جوان در سن بلوغ افزون بر تمایلات نفسانی، رویکردی به سمت خدا و معنویت هم میدهد که این رویکرد و اعتقاد، آنها را به سمت هیئتها میکشاند و اگر به آنها بیتوجهی شود، کمکم دور میشوند و به معصیت و گناه روی میآورند. دشمن برای در اختیار گرفتن جوان ما دست کاملاً بازی دارد و ابزارش، شهوت جوانان ماست؛ از جمله: شهوت جنسی، شهرت، جاهطلبی و پستخواهی و ... . سرمایه ما در این میان فطرت پاک اوست و برای تحریک آن به دعوت به آرامش و تفکر و تعقل نیاز است و باید او را با قرآن نیز مأنوس کنیم؛ وگرنه اینترنت شب و روز او را پر خواهد کرد. نکته بعدی اهمیت عبادتهای الهی دستهجمعی در جامعه است و اگر مسجد در جامعه حاشیهنشین شود، بحرانهای سیاسی جامعه را نابود خواهد کرد.»
ایشان در پایان برای اصلاح امور دینی و مذهبی راهکارهایی را دادند؛ از جمله:
- گسترش فعالیت هیئتها به طور مداوم در طول سال
- توسعه هیئتها برای پرکردن خلأهای جوانان
- توسعه اعیاد مذهبی برای شادی بیشتر جوانان
سومین سخنران استاد احمد مراتب بود. استاد احمد مراتب، سخنان خود را با این بیت آغاز کرد:
«مجلسی را که در آن اهل حقیقت جمعاند
بهتر از منبری عشق سخنگویی نیست»
سپس با جملاتی از مقام معظم رهبری بحث خود را پیگیری کردند که ایشان فرمودند: «باشرافتترین رتبهها، رتبه مداحی است.» و یا: «ما از روضهخوانهای قدیم شنیده بودیم که روضهخوانها و مداحان بودند که بیشتر دستگاههای موسیقی اصیل ایرانی را حفظ کردند.» و در جایی دیگر فرمودند: «شیوه قدما را کنار نگذارید. صدای خوب را میتوان با آهنگ بد خراب کرد و با یک آهنگ خوب میتوان ملتی را تکان داد. من با کفزدن و شادی مخالف نیستم؛ اما مجلس عزا باید با مجلس شادی تفاوت داشته باشد.»
مراتب در ادامه افزود: «ما نشنیدهایم که ائمه اطهار (ع) بفرمایند که واعظی را دعوت کنید تا جلوی ما منبر برود؛ ولی شنیدهایم که دستور دادهاند که یک ذاکر یا مداح بگین بیاد و مداحها بودند که در هشت سال دفاع مقدس با عشق به امام (ره) و وطن مردم را تهییج کردند.
در مجلسی بودیم که آیات عظام زیادی آنجا بودند و مداحی یکی از آهنگهای معروفی از آنور آب را خواند و به خودش این زحمت را هم نداد که حتی شعرش را عوض کند. بیشتر نغمههایی که امروز استفاده میشود، متأسفانه از خوانندههای معروفی است که صدایشان از صدا و سیما پخش میشود و جوانها میخواهند از ایشان تقلید کنند. چرا از آثار گذشتگان که به یادگار مانده است، استفاده نکنیم؟
آیتالله اصفهانی که روزی خدمتشان بودم، به من فرمودند: «آقا جان! کاری کنید که اگر از مجلس اباعبدالله (ع) خارج میشوید، حضرت فاطمه زهرا (س) بگوید: «عزادار حسینم! خوش آمدی.» اگر تمام مردم بگویند آفرین؛ ولی حضرت زهرا (س) رویش را از شما برگرداند، والله ارزشی ندارد.»
مداحان قدیم با عرق جبین درآمد کسب میکردند و اگر کسی پرداخت مبلغی را برای اجرای عزاداری به آنها پیشنهاد میداد، آن را کسر شأن میدانستند؛ ولی امروز اولین حرف برای مداحان، پول است. سال گذشته چند دعوا در اصفهان از مداحان سرشناس داشتیم که در جایی باید مراسمی اجرا میکردند؛ ولی به پیشنهاد کس دیگری که پول بیشتری به ایشان داده بودند، خود را به تمارض میزدند و قرار قبلی را لغو میکردند و به مجلس دوم میرفتند. در قدیم اگر مداح را عبایی میپوشاندند و یا شال ترمهای بر گردنشان میانداختند، بسیار خوشحال میشدند و افتخار میکردند.»
وی در پاسخ یکی از حاضران که صدا و سیما را مقصر این اتفاقات میدانست، گفتند: «صدا و سیما کیست؟ خود شما هستید. دولت کیست؟ خود شما هستید. من در خدمت مقام معظم رهبری بودم که ایشان هم دلشان خون بود و فرمودند: «شماها باید تلاش کنید و اصلاحات را انجام دهید.»»
مراتب در ادامه افزود: «امام رضا (ع) به دعبل خزایی جبه خودش را اهدا میکنند و میفرمایند: «ای دعبل تو ناصر مایی.» امروز کسانی هستند که زنجیر به خودشان میبندند و صدای حیوانات را از خود درمیآورند و حرکات ناشایستی از خود بروز میدهند که در شأن عزاداری اباعبدالله (ع) نیست.»
وی پس از انتقاد از وضعیت عزاداری در دورههای اخیر، بحث تخصصی خود را درباره نوحهخوانی و موسیقی آن آغاز کرد که چنین است: «نوحه در حقیقت تصنیفی است که اشعار آن مذهبی است و جنبه دینی دارد و برای سینهزنی در مراسم عزاداری ساخته میشود. نوحه را معمولاً کسی که آواز خوشی دارد، میخواند و سینهزنها با نظم خاصی با دو دست یا یک دست و در مواقعی یکجا با دو دست و یکبار یکدست سینه میزنند.
نوحه از سه بخش تشکیل شده است؛ شعر، آهنگ و ریتم که هماهنگی بین این سه بخش اهمیت بسیاری دارد. اشعاری که برای نوحه ساخته میشود، بر اساس موضوع خاصی است و هر موضوع حالتی ویژه و هر حالت حرکت متناسب با خود را میطلبد؛ مثلاً شعری که حماسی است و شکوه و جلال یک صحنه را بیان میکند، باید متناسب با آهنگ و ریتمی حماسی بیان شود.
برای ساختن نوحه درست که در حقیقت چیزی جز آهنگسازی نیست؛ نخست باید شعر را بشناسیم، بر قواعد شعری و صنایع لفظی و معنوی بدیع کاملاً احاطه داشته و از ذوق سرشار در این زمینه برخوردار باشیم، دوم به دستگاههای موسیقی ایرانی، حتی موسیقی دیگر ممالک تسلط داشته و حالتهای هر قسمت از نغمات موسیقی را بهخوبی درک کرده باشیم؛ مثلاً بدانیم، ریتم «دو-سوم» چه حالتی دارد و فرق آن با «شش-هفتم» چیست.
از همه مهمتر باید اصول آهنگسازی را بدانیم و از تجربه و ذوق کافی برخوردار باشیم تا بتوانیم عناصر نوحه را درست در کنار هم قرار دهیم؛ چراکه برخی شعر را میشناسند، بر موسیقی نیز تسلط دارند و به ریتمها احاطه کامل دارند؛ ولی نمیدانند، چگونه اثری به وجود بیاورند که عناصر آن هماهنگی و زیبایی لازم را داشته باشد.
در گذشته کسانی که نوحه میساختند، به صورت فطری، کمابیش هماهنگی بین اجزای نوحه را رعایت میکردند و این مطلب با توجه به آثار باقیمانده از ایشان بهخوبی روشن است.
در زمان ما مراکز مختلفی به کار تعلیم و تعلم آهنگسازی موسیقی مشغولاند. کسانی که به ساختن نوحه مشغولاند، تازه اگر آهنگ نوحههایشان بکر باشد و شعرگذاری روی آهنگ ترانهها نباشد، نسبت به بالابردن سطح کار علمی خود علاقهای نشان نمیدهند و متأسفانه سالها نوحه زیبایی که ماندگار باشد، به گوش نمیرسد. خوانندگان نوحههای جدید نیز پس از یکی دوبار خواندن در مجالس، این نوحهها را کنار میگذارند و خود هم رغبتی به آنها ندارند. بسیاری از مرثیهخوانها به گذشته بازگشت کردهاند و نوحهای قدیمی را میخوانند. به هر حال امیدواریم در آینده تحولات اساسی در بخش مرثیهخوانی را شاهد باشیم.»
مراتب خاطرهای از استادش (مرحوم جلال تاج اصفهانی) تعریف کرد که احساسات حاضران مجلس تحریک شد و برخی را به گریه انداخت. خاطرهای به این شرح: «مرحوم تاج صد سال پیش به سرزمین اهل تسنن رفته بودند و از ایشان تقاضا میشود که اذانی بخوانند و استاد به شرطی قبول میکنند که بگویند (اشهد ان علی ولی الله) و با قبول آنان این اذان اجرا میشود. روزی از ایشان سؤال کردم: «افتخار شما در این هفتاد، هشتاد سال خوانندگی چیست؟» گفتند: «فلانی من برای کی الدوله و کی السلطنه و ... خواندهام؛ اما تنها چیزی که به آن افتخار میکنم، آن روز است که خواندم (اشهد ان علی ولی الله).»
وی در حال دعاکردن بود که سخنرانی خود را به پایان برساند که به درخواست یکی از حضار که خود از مداحان پیرغلام بود، ابتدا خواندن ذکر صلوات در مدح چهارده معصوم (ع) (در آواز دشتی) را شروع کرد و سپس اشعاری را در مدح امام حسین (ع) و شهدای کربلا خواند و چنان شور و حالی در آن مجلس به راه افتاد که ذاکر و غیر ذاکر، پیرغلام و جوان و خبرنگار و تصویربردار در گریه و اشک غرق شدند و پس از اتمام خواندن بیش از یک ساعت به پرسشهای خبرنگاران مختلف از ارگانهای گوناگون جواب داد.
در این مجلس پیرمردی آرام به من گفت: «بیخود گفتهاند که اصفهان نصف جهان است. آقای مراتب ثابت کردند که این شهر تمام جهان است.» و حاضران عقیده داشتند که دوباره، آن عزاداری سالهای گذشته که سراسر عشق و صفا و معنویت بود، زنده شده است و تا ساعتها اثر آن در رفتار شنوندههای حاضر مشاهده شد و مراسم صبح به پایان رسید.
مراسم عصر که قرار بود ساعت ۱۷ شروع شود، با یک ساعت و نیم (نود دقیقه) تأخیر آغاز شد و صدای عدهای (بهویژه پیرغلامان) را درآورد و پس از اجرای سرود ملی و قرائت قرآن، آرم برنامه رونمایی شد که تصویری از دستان کسی بود در حال نگارش عنوان (شمع حرمخانه) به صورت خوشنویسی با خط نستعلیق و همزمان با آن نوحهای به زبان ترکی در مدح حضرت اباالفضل (ع) پخش شد و در انتها همایش پیرغلامان معرفی شد.
پس از قرائت متنی برای پیرغلامان فوتشده توسط مجری، کلیپی از مرحومان پیرغلام پخش شد و امام جمعه زنجان برای سخنرانی در جایگاه حاضر شد و ضمن خوشامدگویی در مقام حضرت سیدالشهدا (ع) بیاناتش را عنوان کرد و این عقیده را داشت که حرکت امام خمینی (ره) هم الگوگرفته از واقعه کربلاست.
سپس تیزر معرفی شهر زنجان به نمایش درآمد و استاندار زنجان سخنرانی کرد و ضمن خوشامدگویی و تشکر از مسئولان سازمان صدا و سیما، مطالبی در مورد شجاعت مردان و زنان این شهر گفت و به دلیل تشابه برخی سخنها با سخنران قبلی صدای تعدادی از پیرغلامان درآمد.
پس از آن تمبری از حسینیه اعظم زنجان رونمایی شد و مسئولان حاضر هم برای یادگاری امضاهایی بر آن زدند و مطالب کوتاهی نوشتند و سپس مداح شهیر و روشندل زنجانی، حاج اصغر گنجخانلو به اجرای مداحی در مدح شهدای کربلا پرداخت و با اشعاری در مدح حضرت اباالفضل العباس (ع) به زبان ترکی و در آواز ابوعطا کار خود را آغاز کرد که شور و حال خاصی به وجود آمد و بعد از خواندن روضهای با چند دعا برنامهاش خاتمه یافت.
سپس از چند پیرغلام که از خانوادههای مداحان شهید بودند، تجلیل شد و اعضای خانواده شهیدان داوود شبیری، نقدی و خود حاج اصغر گنجخانلو که پدر شهید هستند، برای دریافت هدایا به روی سن دعوت شدند. بعد از آن گروهی برای همخوانی قسمتی از زیارت عاشورا و اشعاری مذهبی به روی سن حاضر شدند و کار خود را به نمایش گذاشتند.
در این قسمت از برنامه قرار بود که آقای ضرغامی (رئیس سازمان صدا و سیما) سخنرانی کند و با غیبت وی آقای صوفی به جای او سخنرانی و پیام ایشان را قرائت کرد و برای حضورنداشتن ضرغامی به دلیل پارهای مسائل، پوزش خواست.
در آخرین مراحل بیانیه پایانی هیئت خبرگان را هم یکی از پیرغلامان (بهتاش) قرائت کرد و با پخش کلیپهایی از پیرغلامان برگزیده، ایشان را به روی صحنه دعوت و جوایز و هدایایی تقدیم وی کردند. معیارهای انتخاب پیرغلامان برگزیده به شرح ذیل بود:
۱. داشتن سن بالای هفتاد سال
۲. سابقه فعالیت مذهبی بیش از چهل سال
۳. از حفظ داشتن بیش از دو هزار بیت شعر در حافظه
۴. شهرت و معروفیت در شهر خود
اسامی پیرغلامان برگزیده بدین شرح است:
۱. حاج سیدحبیب صدر از آذربایجان شرقی
۲. حاج رحیم حیدری از اردبیل
۳. حاج حسین خرماییپور از بوشهر
۴. حاج حمید فرسادی از تهران (آذریزبان)
۵. حاج نصرالله اشرفی از تهران (فارسیزبان)
۶. حاج حسین خلج از تهران
۷. حاج محمدعلی شاهمرادی (مرشد) از خراسان رضوی
۸. حاج حبیبالله معلمی از خوزستان
۹. حاج میرزا اکبرخلدی از زنجان
۱۰. حاج قنبه علیخرم شکوه از فارس
۱۱. حاج محمدرضا مؤلف از قزوین
۱۲. حاج اصغر مهجور از قم
۱۳. حاج اسدالله خیری از مازندران
۱۴. حاج محمد خراطی از ساوه
۱۵. حاج اصغر سهپری (پدر شهید) از همدان
در پایان پس از پخش کلیپ مرحوم حسین صبحدل از خانواده وی تقدیر شد و با اعلام پایان برنامه توسط مجری، هفتمین همایش تجلیل از پیرغلامان خاتمه یافت.
کد مطلب: 11086
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/11086/گزارش-تفصیلی-همایش-سراسری-پیرغلامان