فرهنگ-دشتگلی: کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» نوشته «آنتوان بارا» به واقعه کربلا و حادثه عاشورا از نگاه یک مسیحی میپردازد.
کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» ترجمه کتاب « الحسین فی الفکر المسیحی» نوشته «
آنتوان بارا» نویسنده مسیحی عرب زبانی است که حدود سی سال پیش و در سال (۱۹۷۸ م) نگاشته شده است.
آنتوان بارا نویسنده کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» درباره انگیزه نگارش این کتاب میگوید: «... زمانی كه خیلی جوان بودم و در مطبوعات كویت مشغول به كار شدم روزی به اتفاق یكی از دوستان خدمت مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی رسیدم و او از من پرسید: آیا از كربلا چیزی میدانی؟ گفتم همین را میدانم كه جنگی میان یزید و حسین(ع) رخ داده است. گفت: آیا با ابعاد این جنگ آشنا هستی؟ گفتم خیر. او چند كتاب از جمله كتاب مقتل الحسین مقرم را به من داد تا بخوانم. من وقتی آن مقتل را شروع به مطالعه كردم نكاتی در حاشیه آن نوشتم. پس از یك ماه خدمت آقای شیرازی رسیدم.
او پرسید كتاب را خواندی؟ گفتم بله و در حواشی آن نكاتی را یادداشت كردهام. شش ماه بعد، ایشان خواستند كه آن حواشی و یادداشتها را ببیند. من به خدمت ایشان دادم و او گفت این نكات و یادداشتها، ارزش آن را دارد كه به صورت یك كتاب درآید، چون در آنها نكاتی غیر از آنچه مسلمانان شیعه و سنی نوشتهاند وجود دارد. زیرا این نكات توسط یك مستشرق ناآگاه از تقدس شخصیت مورد نظر كه تاریخ را فقط از دیدگاه مادی بررسی میكند و از جنبه معنوی آن غافل میشود نوشته نشده است. شما به عنوان یك مسیحی عرب كه در بطن تمدن اسلامی زندگی میكنید، آنچه را نوشتهاید متفاوت میبینم. من به ایشان گفتم: من سن و سالی ندارم كه بخواهم این ایدههای فكری را جمعآوری و نگارش كنم و كار دشواری است.
او گفت تو كار را شروع كن خدا به بركت حسین(ع) كمكت میكند. و من عملاً كار را شروع كردم اما هر بار كه دست به قلم میبردم سختی كار را بیشتر حس میكردم، چون كاری بود كه باعث میشد عدهای راضی شوند و گروهی دیگر ناخرسند گردند. بخصوص آنكه كثرت منابع و شروحات و جزئیات متناقض تاریخی، طوری بود كه احساس میكردم دارم در میدان مین قدم میگذارم و در عرصهای وارد میشوم كه اختلافات عقیدتی و مذهبی، سابقهای دیرینه از روز سقیفه تا روز واقعه كربلا دارد و در این بین عدهای طرفدار و عدهای مخالف آن هستند.»
بارا در این باره میگوید: «بطور مثال برخی همچون ابن قیم جوزی میگویند بزرگترین اشتباه، قیام حسین بود در حالی كه دیگر مورخان حركت حسین را حركتی عقیدتی برمیشمارند. از این رو من به اهمیت پرداختن به این موضوع از نگاه یك مسیحی عرب پی بردم زیرا نه مسلمان بودم تا تحت تاثیر عاطفی واقعه قرار گیرم و نه یك مستشرق كه به روحانیت و معنویت حادثه توجه ندارد و فقط جنبه مادی موضوع را مورد نظر دارد. من برای نگارش كتاب به صدها منبع و مصدر مراجعه كردم و مدتها به مطالعه و پژوهش پرداختم و هربار كه دست به قلم میبردم دچار تاثر میشدم و بارها نوشتههایم را تجدید میكردم تا اینكه متن مورد نظر را به رشته تحریر درمیآوردم. وقتی پس از ۵سال تحقیق كار نگارش را شروع كردم با خود میگفتم باید آن را تكمیل نمایم و احساس میكردم نیرویی نامریی مرا به این كار ترغیب میكند و اكنون پس از ۳۲سال از نگارش كتاب، علیرغم تجربه مطبوعاتی و تجربیاتم در زمینه نگارش و تالیف كتاب، حس میكنم دیگر قادر نیستم كتابی همچون این كتاب تالیف كنم و این كتاب چیزی غیر از آن ۱۵كتاب دیگرم است و همواره مایه مباهات من تا ابد بوده و خواهد بود. زیرا تاثیر و واكنش زیبا و مثبتی در پی داشت و این اقدام، تاملی عقلانی در مساله كربلا بود و بنظرم میرسد توانستهام در زمینه ارائه تحلیل و دیدگاه جدید، حق مطلب را ادا كنم.»
ویژگیهای كتاب «حسین در اندیشه مسیحیت»: بارا درباره ویژگیهای این کتاب گفته است: «ویژگی این كتاب در این خلاصه میشود كه شیوه و طرز نگاه آن متفاوت از آن چیزی است كه تاكنون توسط مسلمانان و مستشرقان نوشته و پرداخته شده است. بسیاری اذعان داشتند كه این كتاب بیطرفانه نوشته شده است.
از ویژگیهای مهم كتاب این است كه در آن به مقایسه شخصیت حسین و عیسی بن مریم علیهماالسلام و نظرات، مواضع، اقدامات، سخنان و كیفیت شهادت آن دو و نحوه استقبال بیمحابا از مرگ در راه عقیده پرداخته شده است.»
بارا میگوید: «من در انجیل و كتابهای دیگر مربوط به زندگی و مقتل حسین(ع) تحقیق زیاد كردم و دریافتم تشابه بسیار زیاد و باورنكردنی در رفتارها و اقدامات و سخنان و نحوه ابراز عقیده و كیفیت حفظ عقیده میان عیسی و حسین(ع) وجود دارد كه چیز جدیدی بشمار میرفت. من این موضوع را به تفصیل تحلیل كردم كه آن دو عزیز چرا با میل و خواست خود مرگ را پذیرا شدند و بخصوص حسین شهید(ع) در شرایطی كه زمینه رسیدن به مال و منال و پست و مقام دنیوی فراهم بود و او اگر اندكی از خود انعطاف نشان میداد و خواسته معاویه و یزید را اجابت میكرد، میتوانست جان خود را از كشته شدن نجات دهد.
اما او براساس آیه: «انفروا خفافا و ثقالا وجاهدوا باموالكم و انفسكم فی سبیل الله (همگی به سوی میدان جهاد) حركت كنید، سبكبار باشید یا سنگین بار و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد كنید» (توبه/۴۱)، به حركت شگفتی دست یازید. او به هیچ یك از امتیازات و تطمیعها توجه نكرد حال آنكه دنیاپرستی و حب مال و جاه و مقام همه جا بیداد میكرد. او همه اینها را ترك كرد و رو به شهادت گذارد و خاندان و عترت را به سوی شهادت برد در حالی كه میدانست همه اینها در راه عقیده است.»
آنتوان بارا کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» را در چاپ چهارم به گونهای متفاوت از چاپهای قبلی و به شكل پربارتر منتشر كرده است و خود میگوید:
«در چاپ چهارم، آنچه را كه مسلمانان و شخصیتهای سنی و شیعه درباره این كتاب نوشتهاند و در مطبوعات منتشر شده، آوردهام. همچنین گزارش و مسائل مربوط به محاكمه و ممنوعیت انتشار این كتاب در كویت را اضافه كردهام و نیز۵۰ تصویر از آثار هنری هنرمندان ایرانی و عرب را كه بیانگر سیر شكلگیری حادثه كربلاست به آخر كتاب افزودهام و از همه مهمتر منابع جدید و متعددی را در كتاب ذكر كردهام كه در چاپهای قبلی وجود نداشت. بطور كلی چاپ چهارم حاصل ۲۰ سال مطالعه مجدد و تحقیق و بررسی عمیقتر و تلاش برای غنیسازی كتاب بود كه الحمدلله بصورت قابل قبولی منتشر شد.»
محاکمه برای نگارش کتاب با تالیف «الحسین فی الفکر المسیحی» بارا مورد مؤاخذه و محاکمه قرار گرفت که به گفته خودش، مساله محاكمه، مسالهای عجیب بود. وی دلایل این محاکه را اینگونه شرح میدهد: «من در كتاب، عبارتی را در مورد حاكمیت عثمان بر ولایات اسلامی و نحوه مدیریت او و شورش مردم علیه او به نقل از معتبرترین منابع موجود در كتابخانههای كویت آوردم اما در سال ۱۹۸۶(۶۵شمسی) احضاریهای از طرف دادگاه كویت برایم آمد مبنی بر اینكه شما درباره عثمان عبارتی را از خود ساخته و پرداخته و در كتاب آوردهاید. من برای اثبات نادرستی ادعای آنان، دهها منبع و كتاب را كه این عبارت در آنها ذكر شده بود ارائه دادم و گفتم آنچه ذكر كردهام مساله بسیار روشن و علنی است حتی جالبتر اینكه من تعابیر تندتر از آنچه را در كتاب خود نقل كرده بودم در مجله العربی متعلق به وزارت تبلیغات كویت دیدم كه با همان مضمون و با لحنی شدیدتر در مورد عثمان نوشته بود. ولی با این همه این استدلالها چون قصدشان این بود كه به هر قیمتی از انتشار كتاب جلوگیری كنند، لذا جریمهای ۵۰دیناری وضع كردند و حكم به ممنوعیت انتشار و نیز مصادره كتاب دادند. من تمام دلایل تاریخی و اسناد موجود را كه بالغ بر ۱۵۰صفحه میشد به دادگاه تجدید نظر هم ارائه دادم ولی قاضی تجدید نظر حتی زحمت باز كردن آن اسناد و منابع را- كه از كتابهای اهل سنت بود- به خود نداد و چشم بسته حكم دادگاه بدوی را تایید كرد. غرضورزی او كاملا برای من ثابت بود و میدانستم كه او با سلفی ها پیوندی دارد.»
بارا میگوید: «من بعدها پی بردم كه هرچه مربوط به شیعه است مورد محاكمه قرار میگیرد تا بنحوی از انتشار آن جلوگیری شود. بالاخره كتاب من در سال (۶۵ ش) در لیست سیاه قرار گرفت و ممنوع گردید. من هم تصمیم گرفتم كه از چاپ مجدد كتاب خودداری كنم و از آن تاریخ به مدت ۲۰ سال به بازنگری و ویرایش و افزودن اضافات دیگر پرداختم.»
واکنش سلفیها به نگارش کتابدر واكنش به تالیف كتاب «حسین در اندیشه مسیحیت»، پس از ۳ ماه از انتشار كتاب، یكی از افراطیون سلفی، كتابی با نام «یزید امیرالمومنین» در رد آن نوشت. او برای چاپ كتابش به همان چاپخانهای مراجعه كرد كه كتاب حسین(ع) در آن چاپ شد. مسئول چاپخانه به بهانه اینکه باید كتابت اجازه نشر داشته باشد، از این كار سر باز میزند؛ اما پس از گذشت یك سال آن كتاب در عربستان منتشر شد. این كتاب سراسر ناسزا و افترا به حسین(ع) بود كه با تاثیرپذیری از افكار ابن جوزی نگاشته شده بود.
غیر از آن كتابهای دیگری هم منتشر شد كه در لابهلای آنها از این كتاب كم و بیش انتقاد شده بود. همچنین در برخی مطبوعات چه در گذشته و چه در حال مطالبی جسته و گریخته در نقد این كتاب به چشم میخورد كه به نظر میرسد این انتقادها از سوی برخی مسلمانان افراطی صورت میگرفت.
اما به گفته بارا، «از جنبه ایجابی، بسیاری از مسلمانان چه شیعه و چه سنی، وجود چنین كتابی را تحسین كردند و ابراز داشتند كه روح همبستگی و تقریب و بیطرفی در آن مشهود است. از نظر آنان رعایت اعتدال و حد وسط و دوری از هرگونه غرض ورزی از ویژگیهای كتاب بوده است آنان تاكید داشتند كه در كتاب هیچ تعصب و طرفداری و غرض ورزی مشاهده نمیشود زیرا غرضورزی و پیروی هوای نفس تباهی رای و اندیشه را بدنبال دارد. كسانی كه به دیده تحسین نگریستند میگفتند روش كتاب روشی بیطرفانه و عقلانی است كه در آن بسیاری از مبالغهها و بزرگنماییها وجود ندارد.»
با این حال انتقادهایی نیز به این کتاب وارد شد که بارا درباره آنها چنین نقل کرده است: «منتقدین هم میگفتند هر آنچه در كتاب آمده صحیح نیست و هیچكدام از این شباهتهای ذكر شده در كتاب میان عیسی(ع) و حسین(ع) واقعیت ندارد و اگر شباهتهایی وجود دارد امری تصادفی بوده است. عموماً پس از انتشار این كتاب، انتقادها و تحسینهای بسیاری را شاهد بودم اما نسبت انتقادها به تحسینها بسیار اندك بود.»
واکنش علمای مسلمان و مسیحیبارا درباره واکنش علمای مسلمان و مسیحی نیز صحبت کرده است و میگوید: «در میان مسلمانان عموماً علمای شیعه و گروهی از علمای اهل سنت واكنشی مثبت و عقلانی از خود نشان دادند و گفتند كتابی تحلیلی، زیبا و خواندنی است كه در آن اصل بیطرفی رعایت شده است. علمای شیعه جملگی كتاب را حاوی ایدهای جدید و نظریه و تحلیل نو و بدیع میدانستند اما برخی از سلفیهای تندرو و افراطی مطالب این كتاب را ناصحیح دانستند و اظهار داشتند محتوای كتاب بیانگر عقیده شیعه و نظرات آنان است. اما كشیشان و علمای مسیحی همگی واكنشی ایجابی و مثبت از خود نشان دادند و این كار را تحسین كردند و حتی عدهای از آنان از انتشار چنین كاری بسیار خوشحال شدند زیرا اعتقاد داشتند كه این اقدام تلاشی در جهت تقریب و وفاق میان ادیان است و تقریب عمل اولیاء و انبیاءست. بطور كلی كسانی كه انتقاداتی داشتند، انتقاد خود را بدون دلیل و سند و مدرك بیان میكردند و من شاهد بودم كه این انتقادات برخاسته از تعصب و غرضورزی است.
تعصب و هوای نفس آنان آنقدر پررنگ بود كه نمیخواستند بیندیشند كه نواده پیامبر(ص) چرا دست به چنین حماسهای زد و چرا با وجود همه آن امتیازات و تطمیعها، خود و خانوادهاش را به خطر انداخت آیا به دنبال اهداف شخصی بود. اگر هدفش شخصی بود باید دنبال فرمانروایی در دنیا و رفاه میرفت و خود را به خطر نمیانداخت. ولی ما مشاهده میكنیم پس از گذشت قرنها و آمدن نسلها پس از نسلها، آرمان و راه او مورد تقدیس واقع میشود و میلیونها انسان با تكریم و احترام از او یاد میكنند آیا این همه، جز یك كار سحرانگیز الهی است؟»
شیفتگی یک مسیحی بر حسین(ع)بارا میگوید: «به من انتقاد میكردند مگر تو مسلمانی كه درباره حسین(ع) كتاب نوشتهای؟ به آنان میگفتم چگونه میتوان در برابر شخصیتی چون حسین آن سلاله پیامبر(ص) و علی(ع) و زهرا(س) دچار شیفتگی و شگفتی نشد كه در كارنامه او هیچ نشانهای از سستی و ذلت نمییابی و این تنها من نیستم كه شیفته حسین هستم. گاندی را ببینید كه به عنوان یك هندو اظهار میدارد اگر میخواهی پیروز شوی باید در خط حسین حركت كنی و نیز میگوید من از حسین آموختم كه مظلوم باشم تا پیروز شوم. آیا این هندو، مسلمان بود كه چنین اظهاراتی بر زبان آورده، یا جبران خلیل جبران آن شخصیت مسیحی بزرگ در مورد حسین(ع) میگوید: حسین چراغ فروزان تمامی ادیان است و من او را چنین توصیف كردهام كه حسین گوهر جاودانه و همیشگی ادیان و او گوهر دین واحد است.»
بارا در یک مصاحبه گفته است: «من در كتاب عبارتی را بیان كردهام با این مضمون كه اسلام سرآغازش محمدی و استمرارش حسینی بود و قیام كربلا آغازش حسینی و تداومش زینبی بود. خداوند در هر برههای از زمان عدهای را برمیانگیزد تا دلها را مجدداً احیا كنند. حسین(ع) جزو آن احیاگرانی است كه با حركت خود بسیاری از مردگان را احیا كرد. من با تمام احترام و تقدیسی كه نسبت به سایر ائمه(ع) دارم خصوصاً در مورد امام علی(ع) - كه ما مسیحیان عرب بسیار او را دوست داریم و تقدیسش میكنیم- عرض میكنم جنبشی را كه حسین(ع) بوجود آورد جنبشی آشكار در تاریخ بود و تأثیر خود را در دلهای مردم گذاشت.»
تعریف حسین(ع)بارا تعریف خود از امام حسین(ع) را چنین شرح میدهد: «تعریف من از حسین همان عبارات كوتاه و مشخصی است كه درباره حسین(ع) در كتاب آوردهام. من او را به عنوان گوهر جاودانه و همیشگی ادیان توصیف كردهام. او را به عنوان شهیدی معرفی نمودهام كه دارای جاه و جبروت فرعون و كسری نبود اما متواضع بود و برای حفظ دین و حركت در مسیر جدش حركت خود را آغاز كرد. او ابتدا از گفتوگو با معاویه و یزید شروع كرد اما روش گفتوگو برای هدایت دشمنان مؤثر واقع نشد. او با اینكه میدانست كشته میشود اما خویشتن را در راه عقیده به خطر انداخت و با سپاهی ۷۰ نفری در برابر سپاه ۷۰ هزار نفری عبیدالله- به تصریح منابع تاریخی- به سمت كوفه خارج شد تا حركت و جنبشی در بدنه جامعه ایجاد كند.
حماسه حسین(ع) تنها مختص سنی و شیعه و مسلمان نیست بلكه متعلق به هر مومنی است چنانكه در حدیث آمده «ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا» در این حدیث نگفته فی قلب المسلم. بلكه هر انسان آزادهای كه به راه و رسم حسین ایمان دارد را شامل میشود و لذا جهانیان و اندیشمندان وقتی از سیره حسین آگاه میشوند شیفته آن میگردند. همانطور كه شیفته راه و مسلك علی ابن ابیطالب(ع) شدهاند.»
وی در كتاب خود اشاره کرده است كه حضرت مسیح(ع) از آمدن حسین(ع) به كربلا خبر داده و درباره ایشان پیشگوئی كرده است. بارا در این باره و در مورد این ادعا چنین میگوید: «استنادات و دلایل من همه برگرفته از انجیل است. برطبق آنچه در تاریخ آمده مسیح از كربلا دیدار كرد و به بنیاسرائیل فرمود هركس كه حسین(ع) را دریابد به یاریاش برخیزد عدهای در این روایت تاریخی تشكیك دارند اما ما هیچ شكی در آن نمیبینیم زیرا حضرت عیسی(ع) دارای معجزاتی بود و مرده را زنده میكرد و بیماران صعبالعلاج را شفا میداد و لذا آیا برایش دشوار بود كه درباره آینده پیشگوئی كند و بگوید شهید پس از خودش كیست؟»
روح انقلابی حسین(ع)بارا درباره شیفتگیاش به ابعاد شخصیتی امام حسین(ع) گفته است: «من در مورد زندگی و حركت حسین(ع) بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شدهام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام میكند «انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لامفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی» من از روی هوسرانی و خوشگذرانی و برای افساد و ستمگری قیام نكردهام بلكه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منكر و حركت براساس سیره جد و پدرم است. این روح انقلابی میتواند كار معجزه آسا بكند اگر هر انسانی در هر زمان و مكان از آن برخوردار باشد و ما در سالهای پیروزی انقلاب و عزت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این كشور براساس این فلسفه حركت خود را آغاز و با ظلم و استكبار مخالفت كردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند.
بعد دیگر شخصیت امام حسین(ع) كه مرا شیفته خود كرده، تواضع ایشان در كنار روح انقلابی است این دو خصیصه نمیتواند در یك شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگیهای برگزیدگان خداست او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمی است كه از ویژگی امام بشمار میرود.»
اگر حسین(ع) از مسیحیان بود...آنتوان بارا در بخشی از كتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» میگوید: «اگر حسین(ع) از ما مسیحیان بود در هر نقطهای از زمین پرچمی برای او برمیافراشتیم و در هر سرزمینی، منبری قرار میدادیم و مردم را به نام حسین، به سوی مسیحیت دعوت میكردیم.»
وی در این باره در مصاحبهای گفته است: «شما وقتی شیفته یك شخصیت تاریخی و دینی میشوید، این شیفتگی باعث میشود زبانتان ناخودآگاه درباره او به حركت درآید. ویژگیهای حسین(ع) هر انسان مسیحی را به یاد ویژگیهای پیامبرش عیسی(ع) میاندازد كما اینكه ویژگیهای امام علی(ع) چنین میكند. این فقط نظر ما مسیحیان نیست بلكه پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود تو شبیهترین انسانها به عیسی در افكار و روحانیت و معنویات هستی. ما آرزو میكنیم كه ای كاش حسین از ما بود چنانكه عیسی از ما بود تا در هر شهری بیرقی را به نام او برافرازیم و به نام او به مسیحیت دعوت كنیم زیرا مسیحیت دیانتی روحی و معنوی و توام با گذشت و پرهیز از خشونت بود.»
بارا در پاسخ سؤالی مبنی بر اینكه چرا حسین(ع) به كارزار رفت گفته است: «حركت حسین، حركتی خشونت آمیز نبود بلكه فداكردن جان و ایثار خون خود بود. او اگر در خانه خود مینشست، هیچ اتفاقی برایش نمیافتاد. در عین حال برخی فرقههای گمراه همچون مرجئه و منافقان و چاپلوسان حكومت، چنین تبلیغات میكردند كه اختلافی میان یزید و حسین بر سر حكومت و قدرت بوجود آمده است.»
شما قدر حسین(ع) را نمیدانید...آنتوان بارا ضمن انتقاد از کمتوجهی مسلمانان نسبت به ابراز ارادت به امام خود میگوید: «ما مسیحیان جای پای حمار حضرت مسیح را مورد تعظیم و ستایش قرار میدادیم اما شما بارگاه حسین و آثار و بركات و میراث حسین(ع) را دارید ولی ندیدهایم كه از آنها بهرهبرداری شایسته بكنید. حسین تنها یك مرحله تاریخی نیست بلكه حركت آزادی انسان است. او یك اصل و اساسی دائمی و جاودانه است و بسیاری از مسلمانان هنوز رمز و راز تداوم قیام حسین(ع) و تاثیر آن بر دلها و جانها را كشف نكردهاند.
معرفت حسین(ع) و راه و قیام او نباید فقط در تكرار وقایع این حماسه محدود شود و از درك عظمت آن غفلت گردد. منظور من از این جمله كه شما قدر حسین را نمیدانید این است كه شما میزان و حجم تعالیم و آموزههای بجامانده از حركت حسین(ع) و سازوكار تعامل با دنیا و دین را كه او آموخته است، نمیشناسید. او به ما یاد داده كه نباید بر سر منافع مادی به جنگ و نزاع و چالش بپردازیم یا دنیادوستی را به حساب عقیده معنوی بگذاریم.
منظور این است كه باید به آموزههای حسین(ع) را كه عبارت است از دوری از دنیاپرستی، پرهیز از حرص و آز نسبت به زرق و برق دنیا و نیز مردم دوستی و عمل به سیره و سنت پیامبر، توجه كنیم یعنی اینكه قلبا و قالبا (هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ رفتارهای ظاهری) حسینی باشیم و نباید فقط به ظواهر و وقایع ظاهری كربلا اكتفا نماییم بلكه باید حماسه حسین را در فكر و اندیشه و عمل پیاده كنیم و به نمایش بگذاریم و به اهمیت آن شناخت پیدا كنیم و به دیگران منتقل نماییم. غربیها اگر شخصیت حسین(ع) را بشناسند قطعا شیفته او خواهند شد، زیرا غرب دارای اصول و مبانیای است كه حقوق بشر را براساس آن پایهریزی كرده و بر طبق آن سمبلهای معنوی را تقدیس میكند و لذا عدم معرفت به ماهیت و جوهره نهضت حسینی، ما را در اعمال و كارهای ظاهری و صوری و یا افراط در ظواهر شكلی متوقف خواهد كرد. نباید اینطور باشدكه هر سال در زمانی معین كارهایی را بطور كلیشهای انجام دهیم و سپس جمع كنیم تا سال آینده و موضوع را فراموش نماییم بلكه باید بطور مداوم در طول سال بیاد بیاوریم كه حسین(ع) چه كرد و كار او برای چه بود؟ زیرا آنچه را كه او انجام داد مافوق هرگونه توصیف و تمجید است.
پس من عرض میكنم علیرغم اینكه حسین علیه السلام شخصیتی مقدس برای شما شیعیان و مسلمانان است اما شما آنطور كه باید، قدر او را نشناختهاید و به آموزهها و نهضت او در عمل بیتوجهی كردهاید. چرا كه وظیفه شما این است كه بدانید چگونه این امام عظیم الشأن را امروز از طریق بیان سخنان حق و یاری مظلوم و اصلاح جامعه و تحقق عدالت و آزادی یاری كنید و بر شما فرض است كه با امانتداری كامل خروش حسین(ع) در روز عاشورا را به تمام جهانیان برسانید و این امانتداری لازمهاش تعمق در اركان و معنویت حركت انقلابی او و بسنده نكردن به یك سری اعمال ظاهری و ظواهر مربوط به واقعه عاشورا است.»
شعایر حسینی و نحوه عزاداریهابارا در مورد شعایر حسینی و نحوه عزاداریها و بزرگداشتها برای امام حسین(ع) و آداب و مراسمی كه در این رابطه صورت میگیرد از قبیل سینهزنی، زنجیرزنی، تعزیهگردانی میگوید: «انجام اینگونه مراسم و كارها درست و ضروری است زیرا حادثه كربلا را یادآوری میكند و به مسلمان اجازه میدهد كه به درون خود مراجعه كند تا از خویشتن بپرسد آیا درسها و آموزههای حسین در من تاثیر گذاشته است؟ آیا خون او و اهل بیتش ریخته شده تا فقط من یك سری اعمال ظاهری انجام دهم و یا اینكه اهداف دیگری ورای این مساله بوده است؟
به نظر من این عزاداریها، سینهزنیها و حركت دستجات و یادآوری حادثه كربلا همگی كاری مناسب و صحیح برای زنده نگه داشتن و یادآوری حادثه است و این البته مخصوص مسلمانان نیست و مسیحیان هم در عید فصح (عید مختص مسیحیان) برنامه عزاداری دارند اما عزاداری برای حسین در نزد شیعیان چیز دیگری است زیرا فاجعهای كه برای رهبر آنان حسین بن علی(ع) پیش آمد فاجعهای بود كه در تاریخ نظیر نداشت. درست است كه از نظر ما مسیحیان، عیسی توسط یهود مصلوب شد و آن جنایت در حق او صورت گرفت و صرف نظر از اختلاف میان انجیل و قرآن در این مورد، آنچه در سرزمین كربلا برای حسین(ع) پیش آمد در حق هیچ پیامبر و شهیدی اتفاق نیافتاد و وحشیگریهایی كه عدهای وحشی منسوب به اسلام نسبت به پیكر مطهر او انجام دادند اهانت و ظلم و جنایت بود و اگر مسلمانان خود را اصلاح نكنند و به خویشتن مراجعه نكنند این حادثه ممكن است در هر زمان و مكانی برای آنان اتفاق افتد.»
بارا میگوید وی را به خاطر كثرت نوشتهها و مقالاتش در مورد شیعه، «مسیحی شیعه» مینامند.