هنوز صدای حزنانگیز سیدعلی آقای میرهادی از مسجد امینالدوله شنیده میشود
پیر مناجاتیان
10 اسفند 1391 ساعت 13:38
پایینتر از چهارراه قدیمی سیروس، کوچه کمعرضی وجود دارد که مسجد امینالدوله، یکی از دیرپاترین مساجد جنوب پایتخت را در خود جای داده است؛ مسجدی که هرچند امروز نام و نشانی از آن اصوات حزنانگیز دعاخوانان و نیایشگران ندارد، اما حضور مناجاتخوانانی چون شیخ محمدحسین زاهد و سیدعلی میرهادی در حافظه تاریخی عده زیادی از مردم تهران باقی مانده و نام این مسجد، آوازه آن دعاخوانان پرسوز و گداز را در ذهنها زنده میکند.
ماهنامه خیمه / مسعود بهارلو : پایینتر از چهارراه قدیمی سیروس، کوچه کمعرضی وجود دارد که مسجد امینالدوله، یکی از دیرپاترین مساجد جنوب پایتخت را در خود جای داده است؛ مسجدی که هرچند امروز نام و نشانی از آن اصوات حزنانگیز دعاخوانان و نیایشگران ندارد، اما حضور مناجاتخوانانی چون شیخ محمدحسین زاهد و سیدعلی میرهادی در حافظه تاریخی عده زیادی از مردم تهران باقی مانده و نام این مسجد، آوازه آن دعاخوانان پرسوز و گداز را در ذهنها زنده میکند.
هنوز که هنوز است، از در و ديوارهاي مسجد امينالدوله در حوالی بازار تهران صداي مناجات و دعاي «سيدعلي ميرهادي» به گوش ميرسد و این مسجد، هنوز هم روزهايي را به ياد ميآورد كه او بر منبر بلندش تكيه ميزد و به واسطه صفاي دل و خلوص بيانش ۳۲ سال جماعتي را پاي اين منبر با خودش همراه ميكرد.
سيدعلي ميرهادي در سال ۱۳۰۰ هجري شمسي به دنیا آمد. پدرش سيدحسن ميرهادي، از متدینین و مادرش اهل قرآن و پرورشيافته مکتب اهل بیت علیهمالسلام بود. میرهادی بعدها از شاگردان مرحوم شيخ زاهد شد؛ مردی که خودش را يك واعظ و روضهخوان ساده ميدانست و منبرها و روضههايش را از روي كتاب براي مردم ميخواند.
اين زاهد و عارف، طوري سيدعلي را تربيت كرد و تعليم داد كه پس از درگذشت وي، سيدعلي ميرهادي به جاي وي بر منبر دعا و مناجات، روضه و مصيبت ائمه اطهار سلامالله علیها را زمزمه ميكرد.
خواندن دعایی که یک هفته طول میکشید
حاج سیدعلی ميرهادي در مصيبتخوانيها، حضرت زينب سلامالله علیها را «عمهجان» و حضرت زهرا سلامالله علیها را «جده سادات» خطاب ميكرد و از سيادت خود لذت ميبرد. زماني كه در مدح اميرالمؤمنين علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام نامشان را ذكر ميكرد با رعايت ادب ميگفت: «آقا اميرالمؤمنين علیهالسلام» و «آقا امام حسين علیهالسلام». او به نزدیکان و اطرافیانش ميگفت: «مبادا در مداحي حرمتشكني شود و اشتباه خوانده شود».
نوههای دختری حاج سیدعلی آقا با نام خانوادگی میرخانی شناخته میشوند و علاوه بر یکی از دامادهای او، نوهاش ـ سیدمحمود میرخانی فرزند سیدحسن ـ نیز از مناجاتخوانان تهران است.
ميرهادي در مراسمهايش بيشتر روي ياد خدا، اهل بيت علیهمالسلام و احترام به پدر و مادر تأكيد داشت؛ به طوري كه شايد در طول هفته ۲ يا ۳ بار در مجالس به جوانان، احترام به پدر و مادر را سفارش ميكرد. وي بسيار خانوادهدوست بود و در اين مورد مانند مرحوم دولابي عمل ميكرد.
ميرهادي در دهه دوم ماه صفر با حضور حاج آقا رباني كه از دوستان صميمياش بود در مسجد امينالدوله زيارت عاشورا ميخواندند. روز عرفه نیز براي برگزاري دعاي عرفه جاي مشخصي نداشت، ولي اصولاً در شبهاي ماه مبارك رمضان دعاي ابوحمزه ثمالي، جوشن كبير و دعاي افتتاح را زمزمه ميكرد.
گاهي اوقات مراسم تفسير قرآن كريم و جلسات بحث و اظهار نظر با حضور ۱۵ نفر از شاگردانش در شبهاي شنبه در منزل او برگزار ميشد. مرحوم سيدعلي ميرهادي در ايام ماه مبارك رمضان علاوه بر خواندن دعا در شبهاي قدر، دعاي ابوحمزه ثمالي را با معني ميخواند؛ به طوري كه خواندن اين دعا يك هفته طول ميكشيد.
عبادت به جز خدمت خلق نیست
آنطور که گفته میشود، فعالیت خيرخواهانه يكي از ركنهاي اصلي زندگي حاج سیدعلی آقای میرهادی بوده است؛ به طوري كه او با وجود فعاليتهاي روزانه و مناجات شبانه، پيگير وضعيت فقرا و محرومان بوده و به این شعر معروف که میگوید «عبادت به جز خدمت به خلق نيست.» اعتقاد راسخ داشته است. سیدعلی آقا همچنین در توجه و احترام به پدر و مادر تأكيد فراواني داشت.
يك بار نوه او، خانواده محرومي را به پدربزرگش معرفي میکند و قرار بر این میشود كه ماهانه مبلغي به آنها كمك شود. نوه این مناجاتخوان، گاهی اوقات وظیفه خود را در قبال آن خانواده فراموش ميكرده، اما پدر بزرگ، با وجود گرفتاریهای گوناگون، پيگير اين مسأله بوده و حتي نزديك عيد نوروز مبلغي به او میداده تا با آنها به خريد برود.
سیدعلی آقا به نوهاش میگفته است: «با آنها به خريد برو و هر چيزي كه آنها پسنديدند، برايشان تهيه كن».
باید دور امام خمینی چرخید
مسجد امينالدوله، علاوه بر شنيدن مناجات و روضههاي مرحوم ميرهادي، دعاي وي براي پيروزي انقلاب اسلامي و رزمندگان اسلام در جبههها را نيز به خوبي به ياد دارد. حاج سیدعلی آقا از انقلاب دور نبود و در كنار حجتالاسلام سيدمهدي طباطبايي و حاج آقا لاهوتي كه در مسجد امينالدوله در سخنرانيهايشان به ظلم و جور رژيم شاهنشاهي اشاراتي ميكردند، حضور داشت. همچنين سعيد اماني، محسن ربّاني، محسن قلهكي و حاج آقا مخبري از دوستان او بودند. به علاوه اینکه میرهادی با شهيد محلاتي هم رابطه صميمي داشت و سفر معنوی حج را با يكديگر تجربه کردند.
میرهادی، در زمره مردان انقلابی بود و امام خمینی رحمهالله علیه را بسیار دوست میداشت. هميشه درباره بنیانگذار جمهوری اسلامی ميگفت: «بايد دور آقاي خميني چرخيد!»
حاج سیدعلی آقا با ديدن مشكلات جوانان و برخي از افراد كه راهحلي نداشتند، ميگفت «براي رسيدن به يك زندگي ايدهآل بايد سرچشمه را زلال كرد. اگر فردي دچار مشكلي است بايد به سرچشمه مراجعه كند و ببيند چرا آب چشمه گلآلود است.»
وي اعتقاد داشت حتي اگر پدر و مادر فرد فوت كرده است، سر مزارشان برود و از آنها بخواهد برايش دعا كنند تا گره مشكلاتش باز شود و اگر كسي از او دلشكسته است، او را راضي كند.
آثار رمضان را از بین نبرید
فرزندان و نوههای او در عيد سعید فطر به دیدارش رفتند. همه دور او جمع بودند كه زمينه غيبت بنده خدایی فراهم شد. رو به فرزندانش کرد و گفت: «بندگان خدا! يك ماه با سختي روزه گرفتيم. نگذاريد آثار آن از بين برود و لااقل آثار آن را تا چند وقت نگه داريد.»
سیدعلی آقا از نظر اخلاق و رفتار براي نه تنها خانوادهاش که جماعتی از مردم الگو بود و با اينكه ميان مردم اعتبار زيادي داشت، هيچ وقت از اين جايگاه شيفته نشد و ساده زندگي كرد و هنگام رحلت از اين دنيا به راحتي چشمهايش را بست. او مانند استاد بزرگوارش شيخ زاهد، زهد و تقوي را زنده نگه داشت و در همه مراحل زندگي اطرافيان را به سادهزيستي دعوت ميكرد؛ زمانه ما كم از اين افراد را به خود نديده است؛ «رجبعلي خياط» و «مرحوم دولابي» از جمله اين افراد هستند.
یکی از خاطراتی که از دختر او ـ فاطمه سادات ميرهادي ـ نقل شده است، این است: «نخستين روز عيد نوروز به منزل پدرم رفتم؛ آنها هميشه دور تا دور اتاق روي فرش، پتو پهن ميكردند كه مهمانان روي فرش ننشينند؛ همان روز فقيري در منزل را زد و گفت «رخت و لباس نياز دارم» حاج آقا به مادرم گفت «خانم اين ۲ پتو را جمع كن و به فقير بده» مادرم گفت: «حاج آقا! امروز مهمان داريم. فقير كه بعداً آمد، اين پتوها را به او ميدهيم» حاج آقا گفت: «اين فقير بيخودي كه جلو در نيامده، حتماً نيازمند است كه در ميزند؛ نبايد دست خالي برگردد.» پتوها را به آن فقير دادند.
یکی دیگر از نشانههای حاج سیدعلی آقا این بود که در رفت و برگشت به مسجد امينالدوله به همراه مادر بزرگ با خودروي وانت ميرفت و با اينكه حاج آقا از اعتبار بالايي در بازار برخوردار بود، ساده زيستي را برگزيد؛ به طوري كه فقط يك خانه ۱۱۰ متري از وي به جا ماند.
پیشبینی مرگ
ميدانست كه يك هفته بيشتر زنده نيست. مردی كه زهد و تقوا در جسم و روحش ريشه كرده بود از بيماري فشار خون رنج ميبرد و هيچ وقت هم براي درمان آن به پزشك مراجعه نكرد؛ يك هفته قبل از درگذشت به زيارت امام هشتم رفت و در آنجا خواب ديد كه در حال مناجاتخواني است، اما فردي بلندگو را از مقابل او برميدارد. او كه معبّري خبره بود، اينگونه تعبير ميكند كه بيش از يك هفته در اين دنيا زندگي نخواهد كرد.
همینطور هم میشود. روز عيد قربان سال ۶۷ ذاكر اهل بيت علیهمالسلام بر اثر سكته مغزي دار فانی و جهان نامانای ما را وداع گفت، اما هنوز هم كوچه پس كوچههاي بازار، مسجد امينالدوله و كوچه شهيد علي درخشان محله ۱۷ شهريور زهد و تقواي اين پيرمرد ساده و باصفا را به خاطر ميآورند.
مرحوم ميرهادي شاگردان زيادي را به سرچشمه زلال معرفت و عشق به اهل بيت علیهمالسلام وصل كرده است كه حاج منصور ارضي يكي از آنهاست.
* در تنظیم این مطلب از متن گزارشی درباره حاج سیدعلی آقای میرهادی، منتشر شده در ویژهنامه محرم و صفر خبرگزاری فارس در سال ۸۸ بهره گرفته شده است.
کد مطلب: 17419
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/17419/پیر-مناجاتیان
آرمان هیأت
https://www.armaneheyat.ir