قنات‌آباد را حاج ناظم قنات‌آباد کرد!

17 اسفند 1391 ساعت 11:09

هیات‌ها مثل ترشی می‌مانند؛ هرچه قدمتشان بیشتر باشد بیشتر مزه می‌دهند. البته هیات ترشی ندارد، بیشتر شوری و شور دارد که آدم را سرحال می‌آورد. مزه نمکی که در این هیات‌های قدیمی هست، حتی در چایی شیرین‌هایشان هم احساس می‌شود. هرچقدر هم که خسته و درمانده باشی چند نفس عمیق که در فضای حسینیه این هیات‌های قدیمی بکشی غم دنیا از دلت می‌رود. این هم خاصیت خانه ارباب است.


ماهنامه خیمه - شماره 93-92 / امیرحسین صالحی: هیات نوجوانان قنات‌آباد ۵۵ سالش را رد کرده و حالا دیگر نوجوانانش پیر غلام شده‌اند. البته از آن جمع اولیه هیات فقط حاج محمد بسیطی‌مانده که الان هم متولی هیات است. به سراغ او رفتیم و پابه‌پای فراز و نشیب‌های این سال‌های هیات جلو آمدیم.

خیابان مولوی را از میدان اعدام که رد می‌کنی، بَر خیابان بازارچه‌ قدیمی‌ای را می‌بینی که رنگ و رویش قدمت آن را نشان می‌دهد، بازارچه سنتی قنات‌آباد! وارد بازارچه که می‌شوی سمت راستت، بعد از ۲-۳ مغازه یک حسینیه جا خوش کرده است. نمای بیرونی حسینیه حال و هوای تهران قدیم را دارد و بدون آن‌که نیاز باشد سنت به دهه‌های ۳۰ و ۴۰ قد دهد می‌توانی در ذهنت فضای آن روزها را برای خودت تجسم کنی.


حسینیه متغلق است به هیات نوجوانان قنات‌آباد. اصلا خود همین اسم هیات انگار یک کهنگی و غبار روزگاری را با خودش به دنبال می‌کشد. داخل حسینیه جمع و جور است و معلوم است که در و دیوارش نوسازی شده. گوشه‌ای از آن یک منبر است که در دوطرف بالای منبر، یک طرفش قاب عکس معروف حاج اکبر ناظم نصب شده و طرف دیگرش تصویری است که زیرش نوشته شده «فقیه مجاهد علامه شهید حاج شیخ قاسم اسلامی». البته این‌که عکس مرحوم اکبر ناظم قنات‌آبادی در هیات نوجوانان قنات‌آباد نصب شده باشد برایم عجیب نیست اما هنوز از نسبت شهید آیت‌الله اسلامی با این هیات چیزی نمی‌دانم.
بر یکی از دیوارها هم پرچم و شناسنامه هیات آویزان است که وسط آن دوخته شده «موکب العزاء الحسینی نوجوانان قنات‌آباد تهران تاسیس ۱۳۳۶ شمسی» و دور پرچم این ۴ بیت نقش بسته:
«همه جا شور عزای تو بپا می‌بینم
عالم اندر غم تو غرق عزا می‌بینم
تا شود بیشتر اسرار شهادت همه جا
قهرمان خواهر تو با اسرا می‌بینم
عجب از صبر تو دارم که به دریای بلا
بر لب تشنه تو حمد و ثنا می‌بینم
همه جا نام دل آرای ترا می‌شنوم
جلوه روی ترا در همه جا می‌بینم»
قرار است با حاج محمد بسیطی درباره هیات نوجوانان قنات‌آباد صحبت کنیم. کسی که روزهای پاگرفتن هیات ۸-۹ سال بیشتر نداشته و امروز در کسوت پیرغلامی هنوز در همین محفل خدمت می‌کند.

تاسیس هیات
قنات‌آباد از آن محله‌های قدیمی و هیات‌خیز تهران است که خیلی از پیرغلام‌ها و صاحب‌نفسانی که امروز هنوز نامشان وسط گود است، در این محله و هیات‌های آن فعال بودند، کسانی مثل حاج اکبر ناظم، سید مهدی قوام، آیت‌الله طالقانی، شهید شیخ قاسم اسلامی و....
مثل تاسیس هر هیات دیگری، سال ۱۳۳۶ چندتا از بچه‌های محله قنات‌‌آباد دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند تا پرچم هیاتی را علم کنند. اما تفاوت این جمع این بود که میانگین سنی گردانندگان هیات ۱۰-۱۲ سال بیشتر نبوده و برای گذرندان امور هیات هر کس از خانه‌اش چیزی می‌آورده؛ یکی قند، یکی چای، یک پارچه و... از این گروه که آن‌موقع بزرگترینشان ۱۲-۱۳ سال داشته می‌توان محمد بسیطی، مصطفی و مرتضی صادقی، حسن و محسن نیکونام و علی‌اکبر قنات‌آبادی را نام برد. مداح هیات هم که هم مداحشان بوده و هم بزرگترشان، حاج قاسم قنات‌آبادی، شاگرد حاج اکبر ناظم بود که هنوز هم مداح اول این جلسه است.
حسینیه ثابت داشتن برای هر هیات یک نعمت است که هیات نوجوانان تا ۱۰ سال اول تاسیس هیات از داشتن آن بی بهره بوده و شب‌های جمعه جلساتشان را بصورت سیار در خانه بچه‌های هیات برگزار می‌کردند. البته مرکزیت جلسات در منزل حاج سید عباس صادق الحسینی بوده و بچه‌های نوجوانان علامتی حلبی درست کرده بودند و در منزل او می‌گذاشتند تا در شب‌های محرم دسته راه بیاندازند و علم‌کشی کنند. از سال ۴۶ تا سال ۷۰ هم -به جز سال‌هایی که هیات نوجوانان با نوباوگان ادغام می‌شود- نوجوانان قنات‌آباد در منزل حاج آقای صادقی هیات می‌گیرند.


همه جا، حاج اکبر ناظم
انگار نمی‌شود جایی اسمی از هیات و شعر و مداحی و اخلاق و .... بیاید و یادی از مرحوم حاج اکبر ناظم نشود. رد پای این مرد، عجیب در همه عرصه‌های مربوط به این دستگاه هنوز برجا‌مانده. البته این بار صحبت از محله و هیاتی است که خود حاج ناظم از دل آن برخاسته!
وقتی هیات نوباوگان راه افتاد شخصی به نام حاج حسن ناظم میاندار و مداح این هیات بود. ناظم به معنی نظم دهنده است و در آن دوران به افرادی این لقب را می‌دادند که کارشان در هیئات میانداری و نظم دادن به جلسه بود. بعد از مدتی حاج حسن از هیات جدا می‌شود و حاج اکبر جای او را پر می‌کند. حاج اکبر که به او هم پسوند ناظم داده شد، کار میانداری و مداحی نوباوگان را برعهده گرفت و آرام‌آرام متولی این هیات شد.
حاج ناظم بیشتر و پیشتر از همه جا بر گردن قنات‌آبادی‌ها حق دارد. زمانی هم که هیات نوجوانان به نوباوگان پیوست حاج اکبر بزرگتر بچه‌های نوجوانان شد و امروز حاج محمد بسیطی می‌گوید«ما هر چه در این مسیر داریم از حاج ناظم داریم. قنات‌آباد را حاج ناظم قنات‌آباد کرد. هنوز هم هر جا کارمان گیر کند وقتی می‌فهمند قنات‌آبادی هستیم به احترام مرحوم ناظم کارمان را راه میاندازند»
حاج قاسم قنات‌آبادی هم که از ابتدا تاکنون مداح هیات نوجوانان بوده و هست و شب‌های پنج شنبه محفل‌شان را گرم می‌کند، شاگرد حاج اکبر ناظم بوده و هنوز به همان سبک حاج ناظم و همان شعرهایی که او می‌خوانده را می‌خواند. البته مداحان جوان تر دیگری هم مثل آقای زبده یا آقای راشدی در کنار حاج قاسم به او کمک می‌کنند. آقای زبده می‌گوید با این که سبک‌های حاج قاسم همان سبک‌های تکراری‌ای است که از حاج ناظم‌مانده و سال‌هاست که دارد می‌خواند، اما باز هم همان شور و حال قدیم را در جلسه ایجاد می‌کند و از خیلی از سبک‌های جدید بیشتر جواب می‌گیرد و جوانان هم خوب استقبال می‌کنند.
مرحوم اکبر ناظم چند یادگاری هم ویژه هیات قنات‌آباد از خود به جا گذاشته است. یکی از این یادگاری‌ها شعار و سرود مخصوص هیات است که بین هیات نوجوانان و نوباوگان مشترک است. حاج ناظم سرودی ساخته بود برای شب‌های جمعه که هنوز هم در برنامه‌های این دو هیات که در شب‌های جمعه برگزار شود خوانده می‌شود:
«شب‌هاي جمعه حضرت زهرای مرضيه با ‌هاجر و با مريم و حوا و آسيه
آيند پريشان از جنان بر دشت ماريه
با ديده گريان بر شاه مظلومان

گاهي رود اندر كنار مرقد عباس ريزد سرشك غم براي آن نكو انفاس
گاهي رود در خيمه‌گه با جمله حوريه
كو نور عين من بي سر حسين من»

جالب است که حاج ناظم حتی سواد نوشتن هم نداشته، با این حال گاهی اوقات در شعرهایش از تعابیر سخت عربی استفاده می‌کرده که کار هر شاعری نیست. او هر وقت که شعری می‌گفته یا سبکی می‌ساخته به کسی که دم دستش بوده می‌گفته که کاغذ و قلم بیاورد و بنویسد.
یکی دیگر از یادگاری‌های حاج ناظم نوع سینه زنی در هیات نوجوانان است. در این هیات در شب‌های عزاداری سه دست سینه زده می‌شود و فرقی نمی‌کند که جمعیت ۱۰۰۰ نفر باشد یا ۱۰ نفر! این سه دست سینه زدن هم به این صورت است که مثلا اگر شب شهادت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام باشد عزاداران یک دور نشسته زمینه می‌خوانند وسینه می‌زنند، بعد روضه کوتاهی خوانده می‌شود و مردم روی پایشان می‌ایستند. نوحه و واحد را ایستاده سینه می‌زنند و بعد شور می‌گیرند. بعد از این دست دوم دم سینه زنی برای حضرت عباس علیه‌السلام خوانده می‌شود. دست سوم را هم به همین صورت برای امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می‌خوانند. البته اگر برنامه عزاداری شب جمعه افتاده باشد دست دوم، همان نوحه شب‌های جمعه را می‌خوانند.

برنامه جلسات هیات
بعد از این که حاج اکبر ناظم از دنیا رفت، هیات نوجوانان دوباره از نوباوگان جدا شدند و از سال ۷۰ خانه‌ای مسکونی را در بازارچه سنتی قنات‌آباد خریدند و آنجا را حسینیه ثابت خود کردند.
اوایل، هیات نوجوانان جلسات هفتگی‌اش را شب‌های جمعه می‌گرفت و هیات نوباوگان شب‌های پنج شنبه و شب‌های جمعه. اما در سال‌های گذشته نوباوگان برنامه شب‌های پنج شنبه‌اش را تعطیل کرد و فقط شب‌های جمعه جلسه می‌گیرد. نوجوانان هم برای این که با برنامه آن‌ها تداخل پیدا نکنند و هر دو هیات بتوانند از جلسات هم استفاده کنند برنامه هفتگی‌اش را به شب‌های پنج شنبه انداخت و الان چندین سال است که بدون وقفه جلساتش برگزار می‌شود.
در دهه عاشوار هم نوجوانان قنات‌آباد تا روز هفتم در همین حسینیه عزاداری می‌کنند. از روز هفتم تا دوازدهم هم هیات را می‌برند به سه راه مشکات و از ساعت ۲ بعد از ظهر در بازار تهران دسته راه می‌اندازند و در کنار امامزاده زید بازار عزاداری را تمام می‌کنند.
بازارخوانی هم رسم و رسومات خاص خودش را دارد و هنوز هم به همان شیوه سنتی‌ خودش‌مانده است. البته حاج محمد بسیطی می‌گوید که یک مدت برخی از سبک‌هایی وارد بازار شد که به فضای دسته‌های بازار نمی‌خورد اما خدا را شکر الان دوباره مثل همان گذشته شده است.
دسته‌ها که در بازار راه می‌افتند، رسم است که جلوی در تیمچه چهارپایه‌ای می‌گذارند و مداح آن هیات و دسته چهارپایه‌خوانی می‌کند. روزهای عاشورا دسته قنات‌آباد آخرین دسته‌ تهرانی است که به بازار می‌رود و بعد از آن دسته‌های ترک‌ها برنامه‌شان را شروع می‌کنند. آقای زبده درخصوص دسته این هیات می‌گوید «با این که روزهای عاشورا دسته قنات‌آباد آخرین دسته فارس‌ها است و مردم از صبح ایستاده‌اند و بالطبع خسته شده‌اند. اما ساعت ۴-۵ بعد از ظهر، وقتی که دسته قنات‌آباد وارد بازار می‌شود می‌بینیم که مردم هنوز بصورت فشرده ایستاده‌اند تا چهارپایه‌خوانی خوانی حاج قاسم قنات‌آبادی را ببینند. او هم چیز جدیدی نمی‌خواند و همان چیزهایی را که سال‌های قبل خوانده و قبل از او هم حاج ناظم خوانده را دوباره برای مردم می‌خواند، اما باید ببینید که چه استقبالی می‌شود»
حاج محمد بسیطی می‌گوید «جلوی در تیمچه بازار مثل یک معبد می‌ماند. حاج ناظم می‌گفت که در طول سال هر وقت گره به کارتان افتاد بیایید زیر این طاقی بایستید و امام حسین علیه‌السلام را به حق آن روزهایی که اینجا عزاداری کرده‌اید قسم دهید اگر گره از کارتان وا نشد من ریشم را می‌تراشم، واقعا هم همین بود. من که خودم حاجت گرفتم»

شهید ولایت
دوره‌ای که بسیاری از تفکرات التقاطی با دین مخلوط شده بود و خیلی‌ها داشتند جوان‌ها را به راه‌های دیگر می‌بردند، عده‌ای از علما و روحانیون در هیات‌ها به مبارزه با این تفکرات پرداختند. یکی از این افراد پرکار که به شدت با تفکر دینداری منهای ولایت مبارزه می‌کرد، آیت‌الله قاسم اسلامی بود که جلسات متعددی را در سطح شهر داشت. موضوع بیشتر منبرهای شیخ قاسم ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام بود و یکی از منتقدان جدی برخی از تفکرات شریعتی بود بطوری که جلسات حسینیه ارشاد و هیات قنات‌آباد به یک مباحثه علمی تبدیل شده بود. البته در آن سال‌ها افراد دیگری مثل مرحوم آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله امامی کاشانی، حجج‌الاسلام ناطق نوری، سید مهدی قوام، انصاری قمی و مناقبی هم به بیان حقایق روی منبر این هیات مشغول بودند.
شهید اسلامی در طول روز در مساجد مختلفی مثل شیشه و گیاهی منبر می‌رفت و منبرهایش در هیات نوباوگان قنات‌آباد (زمانی که هیات نوجوانان هم با آن ادغام شده بود) ساعت ۲ نیمه شب شروع می‌شد. اما با این حال حسینیه هیات در آن ساعت از شب مملو از جمعیت می‌شد.
شیخ قاسم اسلامی، پیش از انقلاب ۵۲ بار به زندان افتاد و از شکنجه‌هایی مثل پرت شدن در بشکه خرده شیشه یا کشیدن همه دندان‌هایش بی نصیب نبود. در شب نیمه ماه رمضان سال ۵۹ آیت‌الله اسلامی به دست گروهک فرقان به شهادت رسید.
حالا ارتباط او را با هیات قنات‌آباد و دلیل نصب قاب عکسش در این هیات را می‌فهمم و وقتی که حاج آقای بسیطی از او صحبت می‌کند می‌گوید که ما همه اعتقادات ولایی‌مان را از ایشان داریم.

همپای مردم، همراه انقلاب
هیات نوجوانان قنات‌آباد در بحبوحه انقلاب مثل اکثر هیات‌های دیگر پیشقراول تظاهرات‌های مردمی بوده. البته آن سال‌ها دوره‌ای بود که این هیات با نوباوگان ادغام شده بود. این هیات علاوه بر جلسات وعظ و روشنگری که در حسینیه‌‌‌اش برگزار می‌شد در حرکت‌ها و شعارهای خیابانی هم نقش موثری داشته.
قنات‌آبادی‌ها با نوحه‌ای که حاج اکبر ناظم برای تظاهرات ۱۲ خرداد ۴۲ گفته بود و در بازار تهران مردم بر سر زبان مردم افتاد، نامشان در تاریخ انقلاب ثبت شد.
قصه از این قرار بود که حاج ناظم چنین دمی را برای تظاهرات ساخته بود:
«یحیی الخمینی
یحصن الزعیم الاعظم
غم‌خوار اسلام
مرجع شیعیان یا بن الزکیه
الله اکبر»
در بازار تهران حاج اکبر ناظم این نوحه را می‌خواند و مردم هم دم گرفته بودند که ماموران ساواک سر می‌رسند. مردم حاج ناظم را فراری می‌دهند اما ماموران پسر بزرگ او، مرتضی را دستگیر می‌کنند و با خود می‌برند. همان شب هم سرهنگ سلیمانی، از نیروهای ساواک گذر مستوفی (چاله حصار) به در منزل حاج اکبر ناظم آمد و سراغ او را گرفت. با این جواب روبرو شد که: «ایشان این شب‌ها تشریف نمی‌آورند» و سرهنگ سلیمانی هم گفت: «پس بگویید که بیاید ساواک».
البته چند روز بعد با وساطت یکی از سرهنگ‌های شهربانی که هیاتی بود و حاج ناظم را می‌شناخت پسر او را آزاد می‌کنند.
روز پانزدهم خرداد هم که مصادف با دوزادهم محرم بود، صدای تیراندازی از هرطرف شنیده می‌شد. البته در ساواک، یک عامل نفوذی بود که اخبار را به مردم می‌رساند و شب قبل گفته بود که فردا قرار است گارد به همه جا حمله کند. هیاتی‌های قنات آباد از بازار تیمچه بیرون آمده بودند و به طرف دوخته‌فروش‌ها حرکت می‌کردند که گارد به داخل بازار نفوذ کرد. رگبار بود که به طرف هیات می‌آمد. هیاتی‌ها به داخل تیمچه برگشتند. سرای اتحاد دو در داشت، یکی از بازار عباس آباد و سه‌راه حمام‌چال و در دیگر در کوچه کبابی‌ها. در اصلی بسته شد تا گارد نتواند داخل بیاید و همه هیاتی‌ها از در پشتی به طرف قنات آباد راه افتادند.
بعد از خوردن غذای هیات امام حسین علیه السلام، همه روی پله‌های دکان حاج ابوالقاسم شیرازی نشسته بودند و از جریانات و درگیری‌ها صحبت می‌کردند که خبر رسید یک کاروان نظامی از تشکیلات ژاندارمری خیابان شاه‌پور (خیابان وحدت اسلامی) با کامیون‌های پر از سرباز مسلح، راه افتاده و تیمسار مین‌باشیان هم همراه آنها است، همه بلند شدند. ماشین‌ها که رسیدند، سرباز‌ها پایین ریختند و درگیری شدیدی شروع شد.
نیمه‌های همان شب بود که دو نفر با لباس شخصی و حدود ده نفر مسلح با لباس نظامی وارد خانه حاج اکبر ناظم شدند. تمام اتاق‌ها، زیرزمین و حوضخانه را گشتند تا حاج اکبر را پیدا کنند که موفق نشدند. موقع برگشتن هم از روی جعبه‌های حاوی اعلامیه رد شدند اما به لطف خدا آن‌ها را ندیدند.
در روزهای جنگ هم بچه‌های هیات قنات‌‌آباد خود را به جبهه‌ها رساندند. پس از آن‌که شهید چمران گرو‌ه‌های جنگ‌های نامنظم را تشکیل داد آشپزخانه هیات قنات‌آباد به اهواز رفت تا کار تهیه غذای این گروه‌ها را انجام دهند.


ادغام با نوباوگان قنات‌آباد
وقتی که هیات نوجوانان قنات‌آباد پا می‌گیرد، بیش از ۳۰ سال بوده که هیات نوباوگان قنات‌آباد در آن محله اسم و رسمی در کرده بود و محل برو بیای هیاتی‌ها و مداحان و وعاظ سرشناس شده بود. امروز هم بیش از ۹۰ سال است که برنامه‌های نوباوگان پابرجا‌مانده و هنوز یکی از نامدارترین هیات‌های پایتخت است.
در آن سال‌ها حاج اکبر ناظم در راس هیات نوباوگان بود و بچه‌های هیات نوجوانان هم که سن و سالشان و هم قدمتشان از نوباوگان کمتر بود تصمیم می‌گیرند که خودشان را با این هیات ادغام کنند. این اتفاق می‌افتد و تا موقعی که حاج ناظم در قید حیات بود هیات نوجوانان به قول حاج محمد بسیطی می‌رود زیر پر و بال هیات نوباوگان! حاج آقای بسیطی از آن روزها اینطور تعریف می‌کند «یادم می‌آید یک سال در دسته‌ای که در بازار راه انداخته بودیم با این که سن ما (هیات نوجوانان) کمتر بود این‌ها ما را گذاشتند سر دسته و خودشان پشت سر ما راه افتادند. یک شعار هم برایمان ساخته بودند به این تعبیر «ما كودكان نوباوگانيم در فغانيم/ منتظر بهر صاحب زمانيم» و با این شعار پرچم هیات نوباوگان را دستمان گرفته بودیم و پیشاپیش دسته حرکت می‌کردیم.»
اما بعد از فوت حاج ناظم هیات نوجوانان دوباره از هیات نوباوگان جدا می‌شود و جلساتش را مستقل برگزار می‌کند. البته این جدایی به معنای اختلاف و تفرقه نیست. اعضای این دو هیات و مداحانشان هنوز به جلسات یکدیگر سر می‌زنند و همدیگر را به دعوت می کنند و به قول محمد بسیطی «اصلا ما قنات‌آبادی‌ها همه با هم فامیلیم»


کد مطلب: 17430

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/17430/قنات-آباد-حاج-ناظم

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir