نشست اول شعر هیئت : شعر هیئت، تعریف، ویژگیها، ابعاد و قالبها
دکتر محمد رضا سنگری
26 ارديبهشت 1392 ساعت 17:51
اولین نشست از سلسله نشست های علمی شعر هیئت با ارائه مقاله آقای دکتر محمد رضا سنگری با عنوان شعر هیئت، تعریف، ویژگیها، ابعاد و قالبها تاریخ 26 اردی بهشت ماه 92 در بنیاد دعبل برگزار شد.
گزیده مقاله ارائه شده در اولین نشست علمی شعر هیئت :
شعر هیئت، تعریف، ویژگیها، ابعاد و قالبها
چکیده:
شعر هیئت شاخهای از شعر آیینی و شعر آیینی شاخهای از شعر دینی و مذهبی است. در این مقاله تعریف این گونههای شعری و مشخصهها و ویژگیهای آنها روشن و واکاوی شده است.
شناخت شعر در هیئت، شعر برای هیئت و ویژگیهای شعر هیئت در ساحتها و حوزههای پنجگانة خیال (ویژگیهای خیالپردازی در شعر هیئت)، زبان شعر هیئت و عناصر زبانی آن، موسیقی در شعر هیئت (موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی و موسیقی معنوی)، شکل و ساختار در شعر هیئت و سرانجام اندیشه و درونمایة شعر هیئت با تکیه بر مثالها و نمونهها از شاعران هیئت یا سرودههای بهره گرفته شده در هیئت، طرح و تحلیل شده است.
همة این واکاویها مبتنی بر تعریف دقیق از هیئت است که در این مقاله بدان نیز پرداخته شده است. این مقاله، درآمدی بر مباحث مربوط به شعر هیئت است.
کلید واژهها: شعر دینی، شعر آیینی، شعر هیئت، عناصر شعری شعر هیئت
مقدمه:
همة ادیان و آیینها، یادها و روزهایی دارند که به سبب رخدادی بزرگ ـ تلخ یا شیرین ـ آن را بزرگ میدارند و محترم میشمارند و مراسم ویژه برای آن برپا میدارند.
ملتها و جامعههای انسانی نیز به پاسداشت یادها و مناسبتهایی میپردازند که با هویت، تاریخ و فرهنگ آن ملت و جامعه پیوند و ارتباط دارد. شاید رساترین و مناسبترین واژة قرآنی برای اینگونه مراسم و یادها واژة «شعائر» باشد. قلمرو شعائر در دین بسیار گسترده است که آیینهای ویژة حج از برجستهترین آنهاست. «گرامی داشتن شعائر و علامتهای الهی و عظیم شمردن و بزرگداشت آن، نشانة برخورداری تعظیمشده از تقوای قلب است: «ذالِکَ و مَن یُعظم شعائر الله فانَها مِن تقوی القلوب». تعظیم شعائر که از تقوای قلبی نشئت میگیرد، فضیلتی دینی است و به شعائر حج اختصاص ندارد؛ هر چند قسمت مهم آن دربارة حج و عمره وارد شده است. هر چه به نام خدا و نشان اوست از شعائر الهی محسوب میشود و همة عبادات و مراکز عبادی مانند مساجد و مشاهد انبیا و اولیای معصوم چنین است.»۱
تعظیم شعائر الهی که در آیة ۳۲ حج اشاره شده است، تکریم و تجلیل و پاسداشت ارزشها، مناسک و مناسبتهایی است که بنیانهای دینی و باورمندی را تقویت و دلها و اندیشهها را باروری و استحکام میبخشند.
در فرهنگ ادبی ایران، هرگاه این مناسبتها و ارزشها با بهرهگیری از زبان و بیان ادبی عرضه و طرح شدهاند «ادبیات دینی و مذهبی» نامیده شدهاند. ادبیات دینی عنوانی عامتر و ادبیات مذهبی عنوانی خاص است که به ادبیات خلقشده در قلمرو مذهب به ویژه مذهب شیعه اطلاق میشود.
ادبیات دینی و مذهبی در دو حوزة شعر و نثر چهره نمودهاند و در قالب انواع گوناگون حماسی، غنایی، تعلیمی، داستانی، خاطره، زندگینامه، سفرنامه، نامه و ادبیات نمایشی تولید و عرضه شدهاند. شاخة شعر دینی و مذهبی را به دو شاخة بزرگ نیایشی و ستایشی میتوان تقسیم کرد. شعر نیایشی یا شعر مناجات شامل توحیدیه و تحمیدیه است که در آن صفات جمال و جلال الهی مطرح و عجز و خواستههای نیایشگر به پیشگاه الهی عرضه میشود.
شعر ستایشی به منقبت و بیان فضایل بزرگان و دین میپردازد؛ مولودیهها (سورسرودهها) و مراثی (سوگسرودهها) به این شاخة بزرگ شعر دینی اختصاص دارند.
برای تبیین دقیقتر موضوع، نامها و گونههای مختلف شعر دینی کاویده و بررسی خواهد شد.
شعر آیینی
شعر آیینی، شاخهای از شعر دینی و مذهبی است که با چند ویژگی شناخته میشود:
۱. ویژة آیینها و مناسبتهاست؛ مانند: ولادتها، شهادتها و درگذشتها و سایر رخدادهای بزرگ مانند: بعثت، غدیر، ازدواج، مباهله و ... .
۲. معمولاً در محافل و مجالس عرضه میشود. اصولاً معنای آیین همین است که در مناسبتی خاص و شاخص برگزار میشود و این برگزاری در محفل و مجلس همراه با مراسم ویژه است.
۳. به سبب مخاطبهای عام افق آن نازلتر از شعر رسمی و انجمنی است.
۵. اینگونه شعر معمولاً به شیوة خاص با بهرهگیری از تواناییهای صوتی مداح، در مجلس، سوز یا شور و وجد و تأثیر میآفریند.
شعر آیینی معمولاً این چند ویژگی یا عمدة آنها را داراست. گاه نیز برای همراهی مخاطب و مستمع ممکن است با بیت برگردان همراه باشد.
پیشینة شعر آیینی، به دیرینگی شعر فارسی است. دست کم از حدود قرن هفتم شعر آیینی ـ در مفهوم امروزین ـ کاربرد داشته است؛ بدین معنا که شعر در محفل یا مجلسی خوانده میشده و جمعیت همراه با آن سوگ یا شادی و بهجت داشتهاند. شعر عاشورایی «سیف فرغانی» شاعر نیمة دوم قرن هفتم گواه این مسئله است؛ دقت در تعابیر «ای قوم»، «بگریید»، «نعره زدن»، «عزا» و بهویژه ردیف شعری «بگریید» نشان میدهد که در آن روزگار مجلسآرایی و بر حادثة عاشورا گریه کردن، رواج داشته است؛ هر چند از این سروده، «سینه زدن» و دیگر صورتهای عزاداری استنتاج نمیشود و معلوم میشود که در محافل آیینی گذشته، شعرخوانی ـ با آهنگ یا بهصورت ساده ـ رایج بوده و مردم شرکت میکرده و با سرودهها همراهی و همدمی میکردند.
دقت در همین چند بیت سیف فرغانی روشنگر این خصوصیت است.
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشتة کربلا بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید ...
در ماتم او خمش مباشید
یا نغره زنید یا بگریید۲
حقیقت آن است که شعر آیینی را با شعر دینی یکی انگاشتن دقیق و علمی نیست. نه همة شعرهای آیینی دینی است و نه همة شعرهای دینی، آیینی! بسیار سرودههای دینی هست که در «آیینها» به کار نرفتهاند یا شاعر آنها را به قصد بهرهگیری در آیین نسروده است. نیز برخی شعرهای آیینی، اختصاص به آیینهای ملی یا قومی داشته است که روح و درونمایة سروده الزاماً دینی نیست؛ هر چند گاه، لعاب یا نمودی دینی در آن یافت شود؛ مثلاً سرودههایی در باب آیین نوروز یا سده و دیگر آیینهای ملی بوده و هست که در محافل و مجالس نیز خوانده میشود و گاه با آنچه امروز به شعر آیینی مشهور است تفاوت عمده دارد.
با این همه امروزه «شعر آیینی» را «شعر آیینی دینی» میدانیم و ما نیز برای سهولت و همصدایی، با تسامح این عنوان را میپذیریم.
دیگر بار تأکید باید کرد همة سرودههای دینی، آیینی نیستند و چه بسیار سرودههای دینی هست که در آیینهای دینی و محافل و مجالس سوگ و سور امکان بهرهگیری از آنها نیست؛ یا بهندرت بهره گرفته میشود و این سخن که «دامنة شعر آیینی در زبان فارسی نیز بسیار گسترده است تا جایی که میتوان قدمت شعر آیینی را با شعر مکتوب فارسی یکی دانست.»۳ قابل خدشه است؛ مگر اینکه شعر آیینی و شعر دینی را یکی بدانیم.
برای تبیین دقیقتر و شناخت مرزها و کرانههای شعر دینی و شعر آیینی تعاریف زیر را برای این دو گونه شعر میتوان قائل شد.
شعر دینی
سرودههایی که درونمایة آنها مسائل و موضوعات یا توصیف شخصیتهای دینی یا مرتبط با دین باشد و محور اصلی محتوای شعر به این موضوعات یا شخصیتها اختصاص یابد شعر دینی است؛ بنابراین سرودههایی که محور آنها موضوعات دیگر باشد هر چند از هنجارها، ارزشها، نمادها و شخصیتهای دینی در آنها بهره گرفته شده باشد شعر دینی تلقی نمیشوند.
منظور از «مرتبط با دین» این است که گاه سروده در نفی شخصیت ضد دین است و هیئتی شبیه «نفریننامه» دارد؛ اما چون به سبب تقابل آن شخصیت منفی با ارزشهای دینی و شخصیت دینی است، در قلمرو شعر دینی قرار میگیرد.
آیینها و شعر آیینی
در هر قوم و سرزمین و دینی، مراسم، برنامهها و مناسک جمعی برپا میشود که به آن آیین میگویند. امروزه «آیینها، مجموعهای از کنشها، آداب و رسوم و شیوة عملهای مشخص و نسبتاً قانونمند با جهتگیری دینی و قدسی است.»۴
آیینهای دینی در طول حدود ۱۴ دهة انقلاب اسلامی پیوسته در حال گسترش کمی و کیفی بوده است. جز آیینهای دیرپایی چون مراسم عاشورا، ولادت و شهادت بزرگان دین و آیینهایی چون غدیر و بعثت دهها آیین نو در سالهای اخیر متداول شده است؛ که خواندن دعای عرفه، آیینهای گستردة ایام فاطمیه، خواندن ادعیه و زیاراتی چون آل یاسین، دعای ندبه و کمیل، آیینهای ملی ـ دینی چون پیروزی انقلاب اسلامی، یادوارههای شهدا و برخی مراسم در ایام ویژه مانند: اعتکاف رجبیه، مناسبتهای ماههای شعبان، رمضان، محرم و صفر، ربیعالاول و ... از آن جمله است؛ عمدة این مراسم در حوزة مستحبات دینی و مذهبی است؛ اما دامنة چنین برنامههای آیینی به مناسک و واجبات دینی مانند: نماز، حج، روزه و ... نیز گسترش یافته است.
شعر آیینی، به سرودههایی اطلاق میشود که در آیینها و محافل دینی مانند ولادتها، شهادتها، وفیات و روزها و مناسبتهای برجستة مذهبی مانند غدیر، بعثت، عرفه و در توصیفی دقیقتر در مجالس سوگ و سور مذهبی به کار میرود. شعر آیینی به شیوههای گوناگون عرضه و اجرا میشود مانند: عزاخوانی، مرصعخوانی، نوحهخوانی، شورخوانی، شررخوانی، سادهخوانی و ... .
هر چند شعر آیینی بر منابر (گاه کنار منابر) یا در رسانههای گوناگون توسط افراد گوناگون عرضه میشود؛ اما اصلیترین خوانندگان و عرضهکنندگان اینگونه شعر مداحان و ذاکران هستند.
این نکته نیز گفتنی است که گاه شعری متوسط حتی ضعیف که در آن ممکن است بدیهیترین اصول و مبانی شعری رعایت نشده باشد، به لطف حنجره و هنرنمایی مداح و ذاکر چنان اجرا شود که زمزمة عام و خاص گردد. نمونههایی از این گونه اشعار را که حتی در رسانههای ملی همراه با آهنگ و ابزار موسیقی و بدون آهنگ بارهای بار پخش شده است، در حوزة دفاع مقدس و آیین سوگواری عاشورا میتوان مثال زد.
برای نمونه، شعر فوقالعاده تأثیرگذار «ممد نبودی ببینی» برای شهید جهانآرا و «کربلا کربلا ما داریم میآییم» از سرودها و شعرهای ماندگار و فراگیر دفاع مقدساند که در حافظة جمعی ماندهاند و هر سال تکرار میشوند و شور و هیجان میآفرینند؛ اما برخی قواعد و ضرورتهای شعری در آنها دیده نمیشود.
هیئت و شعر هیئت
تعریف هیئت به سبب تکثر، تنوع و حوزة کاربردی گستردة این اصطلاح دشوار است؛ هر چند این اصطلاح برای هیئتهای سیاسی، اقتصادی، علمی، آموزشی و جز آن به کار میرود؛ اما هیئت مذهبی و تعریف آن نیز با همة روشنی کاری ساده نیست.
با چند مشخصه میتوان به تعریفی نسبتاً مقبول از هیئت رسید:
۱. نوعی تشکل و سازمان است که افراد با هدف و قصدی مشترک در آن گرد میآیند.
۲. هیئت در محل و مکان مشخصی برگزار میشود.
۳. مناسبتهای شاخص مانند: سوگواریها و جشنهای اهلبیت، عامل اصلی تجمع و تشکل هیئت است.
هر چند امروز مفهوم هیئت تداعی جمعی است که با محور عزاداری محرم و صفر گرد میآیند؛ اما حوزة فعالیت هیئت بسیار وسیعتر و دامنهدارتر از این است. «هیئت نوعی تشکل مذهبی بر محور عزاداری بر سیدالشهدا و ائمه علیهمالسلام» و «مجموعههایی از مردم هر محله، در شهرها یا روستاها که جهت سوگواری و روضه خوانی برای امام حسین علیهالسلام و بهویژه در ایام عاشورا تشکیل مییابند.»۵
۴. همکاری و تعامل افراد هیئت برای برپایی مراسم؛ از ویژگیهای هیئت، همکاری، تقسیم مسئولیت و گاه وظایف کاملاً تقسیمشده میان افراد است. هیئتهای بزرگ به سبب وسعت و کثرت، مناصب و مشاغل متعدد دارند.
حقیقت آن است که هیئت مذهبی، نوعی طبقه را در کشورهای شیعی به وجود آوردهاند که «بیشترین فعالیت و ظهور و بروز این طبقة تأثیرگذار در ایران است. البته در سالهای اخیر در برخی کشورهای اهل سنت برای برخی خلفای راشدین نیز برنامههای آیینی و سوگواری برگزار میشود؛ اما کم و کیف این برنامهها هرگز قابل قیاس با سوگواریهای شیعی نیست.»۶
هیئت در ایران، تقریباً معادل «موکب» در کشور عراق است. برخی هیئتها به طور برنامهریزی شده در طول سال و به مناسبتهای گوناگون مجلس روضه و مرثیه یا جشن و مولودیه دارند؛ اما هیئتهایی هم هستند که فقط در مناسبتهای برجسته ـ عمدتاً محرم و بهویژه تاسوعا و عاشورا ـ شکل میگیرند و سپس تا سال بعد کاملاً خاموش و فراموش میشوند. این ویژگی در شهرستانهای ایران و شهرهای مذهبی و شیعی عراق بیشتر دیده میشود.
۵. ویژگی پنجم هیئت، نام هیئت است؛ نامگذاری هیئتها در گذشته معمولاً بر اساس شغل و موقعیت غالب افراد هیئت یا بر اساس نام مدیر و رئیس هیئت و بعدها با نامهایی که از عناصر و مظاهر و نمادهای عاشورا با نام اهلبیت یا مظاهر و ارزشهای دینی اخذ میشد تعیین و مشخص میگردید.
امروزه، تداوم این نامها را در تمام کشور شاهدیم. برخی از این هیئات عمری نزدیک به ۱۰۰ سال دارند؛ البته محافل و مجالسی که در عصر صفویه و قاجار بوده، نیز دارای نام بودهاند؛ اما آنها را هیئت به معنای امروزی نمیتوان نامید.
۶. هیئتها در هنگام محرم و صفر به صورت دسته یا دستههایی حرکت میکنند و با نشان و نام خاص شناخته میشوند. در این حرکتهای منظم، مدیر، میاندار، مداح و ذاکر، بزرگان و برخی از دیگر نشانهها، هیئت را از دیگر هیئتها ممتاز و متفاوت میسازد.
شعر هیئت
هیئت بر اساس آنچه تعریف شد، عمری طولانی ندارد. در نتیجه شعر هیئت نیز از تاریخی طولانی برخوردار نیست.
همانگونه که پیشتر اشاره شد در گذشتههای دور حتی در عصر ائمه «مجلس و محفل» که در آن شاعران، که در آن هنگام مداح یا مادح گفته میشدند شعر میخواندند، وجود داشته است که به این محافل و مجالس، «هیئت» اطلاق نمیتوان کرد. در حقیقت در گذشته ـ بهویژه عصر ائمه علیهمالسلام ـ شاعران، مداح نامیده میشدند که امروز، نه هر شاعری مداح نامیده میشود و نه هر مداحی شاعر؛ هر چند شاعران مداح و مداحان شاعر در روزگار ما کم نیستند.
پس، شعر شاعران گذشته را نمیتوان شعر هیئت نامید، هر چند ممکن است برخی از آن سرودهها در هیئت مورد استفاده قرار گیرد؛ مثلاً شعر «محتشم کاشانی» شعر هیئت نیست؛ اما امروزه در هیئت از آن بهره میگیرند.
با این مقدمات باید گفت: شعر هیئت شعری است دینی و آیینی که در هیئتهای مذهبی، در مناسبتهای سوگ و سور توسط ذاکر و مداح و گاه شاعر عرضه و اجرا میشود، با این تعریف شعر هیئت را به دو شاخه میتوان تقسیم کرد؛ شاخة نخست شعری است که با بهرهگیری از لحن و صوت توسط مداح و ذاکر اجرا میشود که ممکن است این شعر را خود مداح و ذاکر سروده باشد؛ یعنی شاعر و مداح یکی باشند و شاخة دوم که تقریباً از دهة ۸۰ در محافل مذهبی و هیئت مرسوم و رایج شده است، شعری است که شاعر ـ بدون صوت و لحن ـ به شیوة قرائت شعر و شعرخوانی آن را عرضه میکند.
این نکته گفتنی است که در سالهای پایانی دهة ۸۰ مرسوم شد که در تبلیغات برنامههای هیئت و محافل آیینی سه نام ذکر شود.
نخست: نام سخنران مجلس که عمدتاً روحانی است.
دوم: نام مداح و ذاکر که گاه درشتتر و چشمنوازتر از اولی نگاشته میشود (گاه نیز با عکس همراه است)
و سوم: نام شاعر که در آن مجلس شعر میخواند. این گونه شعر به سبب فضای هیئت و ترکیب جمعیت و ضرورت حسبرانگیزی از نسخ همان اشعاری است که مداح و ذاکر میخواند؛ در نتیجه به پسند عام و سطح متوسط مخاطب گوشة چشمی دارد. کم نیستند شاعرانی که سرودههای عرضهشده در این محافل را در مجموعة شعرهای رسمی که گواه هویت شاعرانة آنهاست چاپ نمیکنند.
با این توضیح شعر هیئت از شعر آیینی مجالس شعرخوانی، سطحی ممتازتر و شاعرانهتر دارد؛ هر چند شعر هیئت خود شاخهای از همان شعر آیینی محسوب میشود.
شعر هیئت در قالبهای گوناگون مانند: غزل، قصیده، ترکیببند، ترجیعبند، رباعی، دوبیتی، بحرطویل، مثنوی و ... سروده میشود و گسترة آن شامل مرثیه، مولودیه، نوحه، مناجات و نیایش و مناسبتها و ستایش شخصیتهای مذهبی و دینی میشود.
شعر هیئت خود به شاخههایی چون شعر نبوی، شعر علوی، فاطمی، عاشورایی، رضوی، انتظار و .. تقسیم میشود. در دهة ۸۰ صدها دفتر شعر ویژة هیئت به چاپ رسید که نشاندهندة اقبال و استقبال مردم از این گونه دفاتر شعری است. در میان سرایندگان این دفاتر شاعران شاخص و ممتاز کمتر دیده میشود؛ با این همه شعرهای موفق و درخشان هیئت از شاعران شاخص و برجسته کم نیستند.
شعر هیئت را از منظر دیگر به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
الف: شعر در هیئت
ب: شعر برای هیئت
الف) شعر در هیئت:
«شعر در هیئت» شعری است که شاعر آن را برای هیئت و استفاده در هیئت نگفته است؛ حتی گاه از نظرگاه گونه و نوع ادبی هیچ ارتباطی با هیئت ندارد؛ اما مداح و ذاکر «خوشذوق و هنرمند» چنان آن را در هیئت عرضه میکند که گویی برای هیئت سروده شده است؛ اینگونه اشعار گاه متعلق به شاعران بزرگی چون سعدی، حافظ، صائب و مولانا هستند.
مداح و ذاکر با بهرهگیری از چند عنصر و مؤلفه این گونه اشعار را در مجلس ـ مجلس سوگ و مرثیه یا مدیحه و مولودیه ـ به کار میگیرد.
۱. شبکههای واژگانی و مراعات نظیرها
گاه در یک شعر واژگانی هست که بهراحتی تداعی یک حادثة تاریخی میکند؛ مثلاً این غزل حافظ:
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخ پی کجاست؟
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد! ...۷
وجود شبکة واژگانی «یاری»، یاران، «آب» و «خون» کافی است تا تداعی تنهایی حسین، در کربلا و ندای «هل من ناصر ینصرنی» وی کند و مداح و ذاکر، رندانه و هنرمندانه از شعر برای مجلسآرایی استفاده کند.
۲. آشنایی شعر و پیوند آن با حافظة مخاطب
وقتی شعری آشنا از شاعری نامور خوانده شود که در مجلس کسانی باشند که با شعر آشنا باشند، زمینه همحسی و هم«دمی» را فراهم میسازد و کافی است یکی دو سه تن یا بیشتر با مداح و ذاکر هم«دم» شوند، این رخداد مجلس را گرم و به سبب رابطة مداح و ذاکر با مخاطب، زمینه را برای همراهی دیگران نیز فراهم میسازد.
۳. پیوند هنرمندانة شعر با موضوع
تصور کنید مداح، این مصراع را از همین غزل بخواند «آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخ پی کجاست» و پس از خواندن مصراع بگوید: جان فدای عباس یا فدای لب تشنة حسین یا با خواندن مصراع «خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد» بلافاصله این بیت شعر منتسب به اباعبدالله در شهادت حضرت علیاصغر را بخواند که «لیتکم فی یوم عاشورا جمیعاً تنظرونی/ کیف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی ... » چه شوری در مجلس میتواند بیافریند.
در این هنرنمایی، توانایی صدا، تکیهها در کلام، سکوتها، دعوت به همراهی مخاطبها، توضیحات و دیگر فضاسازیها بسیار مهم است.
«شعر در هیئت» را میتوان به شاخههایی چون:
ـ اشعار شاعران بزرگ (بیارتباط با مجالس سوگ و سور که با هنرمندانی مداح عرضه میشوند)
ـ اشعار دینی و آیینی که به قصد عرضه در هیئت ساخته نشدهاند؛ مانند ترکیببند محتشم کاشانی؛ اما در هیئت به کار گرفته میشوند.
ـ اشعار آیینی که برای محافل و مجالس آیینی ـ نه برای ذاکر و مداح ـ سروده شدهاند، اما مداح و ذاکر آنها را با تمهیدات یا بدون تمهیدات به عنوان شعر هیئت به کار میگیرند. منظور از تمهیدات، افزودنها و تغییرات اندک متناسب با فضا و موقعیت است؛ مثلاً بعد از هر بیت جملهای برای همراهی و همصدایی مخاطبها اضافه کند. یا کلماتی از شعر را به اقتضای موقعیت تغییر دهد.
ب) شعر برای هیئت:
اینگونه شعر یا توسط شاعر به قصد عرضه در هیئت سروده میشود یا با سفارش مداح و ذاکر فراهم میآید. دور نیست که برخی از این سرودهها با مشارکت شاعر و مداح فراهم شود؛ به این صورت که مضامین و درونمایه را مداح سفارش دهد و شاعر در قالب شعر سامان دهد یا با همراهی و همفکری شعر را فراهم کند.
طرح این نکته ضروری است که اگر سفارش با ذوق و ضمیر و لحظات شاعرانه شاعر همخوانی و پیوند بیابد گاه در طراز موفقترین و برجستهترین سرودهها خواهد شد، کم نیستند نوحهها و سرودههای هیئتی که به سبب فضای روحی شاعر و «سفارشپذیری درونی» وی بسیار ممتاز و درخشان بودهاند.
در اینجا طرح و تأکید بر این مسئله بایسته است که اتهام ضعیف بودن شعر سفارشی، نه پشتوانة تاریخی دارد، نه عینی. بسیاری از آثار بزرگ ادبی ما محصول سفارشاند. سفارش آنگاه ناروا یا فاقد ارزش ادبی خواهد بود که تصنعی و ساختگی، ناهمخوان با ذوق و جریان درونی شاعر و به گونهای «رفع تکلیف شاعرانه» باشد در این صورت شاعر بعدها یا از انتساب آن به خود خودداری میکند یا در چاپ مجموعة اشعار جدی و اصلی خود، آن را قلم میگیرد.
ویژگیهای شعر هیئت
برای تبیین ویژگیهای شعر هیئت در حوزهها و ساحتهای پنجگانة شعر آن را بررسی خواهیم کرد.
۱. حوزه خیال: شعر هیئت، به سبب شعر بودن برخوردار از همة عناصر خیال مانند تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و نماد است. از آنجا که مداح و ذاکر، انتخابگر شعر یا سرایندة آن است حتماً گوشهچشمی به مخاطبی یا مخاطبانی دارد که شعر بعدها در مجلس و مراسم خاص به گوش و هوش و نظر آنها میرسد. سطح متفاوت مخاطبها، پسند خاص آنها در گزینش و سرایش شعر مؤثر خواهد افتاد.
مطالعة سرودههای «خوشدل تهرانی» گواه این نکته است که وقتی شاعر بر اساس تقاضای مداح و ذاکر شعر گفته است افق خیال، تنزل پیدا کرده است و شاعر زبانی سادهتر و مخاطبپسند را برگزیده و از تصاویر و ایماژهای اشرافی ـ ویژة مخاطبهای خاص ـ پرهیز کرده است.
مقایسة سرودههای آیینی خوشدل که ویژة مراسم و مجالس است با سرودههایی که تکیهگاه سرودن، شاعرانگی و تقاضای درون است نه بیرون، این ویژگی را روشن میسازد. چند بیت از آغاز سرودههای آیینی وی را با دیگر سرودهها مقایسه کنید تا این نکته عینیتر و روشنتر ادراک و احساس شود.
یادگار علی (وصف حضرت زینب):
عصمت الله مظهر و مرآت یزدان زینب است
هم چو مادر زهرة زهرای رخشان زینب است
آسمان علم و تقوا آسمان قدس و دین
اختر برج حیا ماه درخشان زینب است۸
میلاد سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین:
صبحگه مژده ز مرغان خوشآیین آمد
که گل سرسبد گلشن یاسین آمد
آری آن نوگل گلزار رسالت بدمید
که به جان بندة او سوسن و نسرین آمد۹
میبینیم که در این سرودههای آیینی تصاویر و تشبیهات، ساده، حسی و قابل درکاند. تشبیه حضرت زینب به مرآت (آینه) یزدان و استعارة سادة گل سرسبد گلشن یاسین، حسین بن علی و تشبیه برتر این گل (حسین) بر سوسن و نسرین، سرودهها را مناسب و متناسب مخاطب عام ساخته است. مقایسه کنیم آن مطلعها را با این مطلعها تا تفاوت افق سرودهها بهتر و بیشتر احساس شود:
هنگام مرگ بوسه زد آن سیمتن مرا
یعنی گرفت آینه پیش دهن مرا۱۰
و این مولودیه که بدون قصد سپردن به مداح و ذاکر ـ بر اساس برانگیختگی شاعرانه ـ سروده شده است.
بعید النبی قم الا یا غوانی
تغزل بلحن الاغانی
به مولد مسعود ختم النبیین
چو من بایدت از شعف نغمهخوانی
بکن وصف آنکه خدا کرده وصفش
به قرآن به حسن البیان و المعانی۱۱
در شعر هیئت، بهویژه در شعر شاعرانی که خود مداح و ذاکرند، تصاویر بدیع، تخیل پویا و زنده متناسب با موضوع و موسیقی شعر دیده میشود.
استعارههای مهتاب (علیاصغر)، آفتاب (امام حسین)، لعل خشک و آب داد (زبان کنایی و ایهامی) و تعبیر لطیف سه پهلو با شبکة بدیع یک، دو و سه چه شکوهی به شعر بخشیده است
مادر، نه طفل تشنة خود را به باب داد
مهتاب را، فلک به کف آفتاب داد
چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید
چشمش به لعل خشک وی از اشک آب داد
بر باب و طفل او چو جوابی نداد کس
یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد
خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین
آن گل نخورد آب و به گلچین گلاب داد
هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم
آبی به گل نداد، ولی گل به آب داد
پرپر چو مرغ میزد و تا پر نشسته تیر
اما به خنده، باز تسلای باب داد ...۱۲
شاعرانی که خود ذاکر و مداحاند و در محافلی با مخاطبهای شعرشناستر مواجهاند از این دست سرودهها کم ندارند، همچنانکه این شعر بهرغم سوز و سوگ و اشکانگیزی و مجلسآرایی، دچار هبوط و تنزل و سستی نشده است.
گاه نیز شاعران موفق شعر آیینی و شعر هیئت با بهرهگیری از ساختار داستانی و تخیل سیال و پویا تصاویر و فضاهایی میسازند که بسیار بدیع و زیباست؛ «تقدیر درخت» در ساختاری داستانی، اینگونه به موضوع «در خانة علی» و سرانجام آن ـ آتش زدن و به پهلوی دختر پیامبر کوبیدن ـ میپردازد:
سالها پیش در این شهر، درختی بودم
یادگاری کهن از دورة سختی بودم
هرگز از همهمة باد نمیلرزیدم
سایهپرورد چه اقبال و چه بختی بودم
به برومندی من بود درختی کمتر
رشد میکردم و میشد تنهام محکمتر
...
من به آیندة خود روشن و خوشبین بودم
باغ را آینهای سبز، به آیین بودم
روزها تشنة همصحبتی با خورشید
همه شب همنفس زهره و پروین بودم
ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک
برگهایم گل تسبیح به لب، مثل ملک
راستی شکر خدا، برگ و بری بود مرا
با درختان دگر، سر و سری بود مرا
قامت افراشته چون سرو و صنوبر بودم
چتر سرسبزی و شهد ثمری بود مرا
چشم من بود به شاهین ترازوی خودم
تکیه کردم همة عمر به بازوی خودم
...
ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی
باغ، شد صحنة توفان بیابانگردی
در همان حال که احساس خطر میکردم
نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی
تا به خود آمدم از ریشه جدا کرد مرا
ضربههایش متوجه به خدا کرد مرا
...
حالتی رفت که صد بار خدایا کردم
از خدا عاقبت خیر تمنا کردم
گرچه از زخم تبر روی زمین افتادم
آسمانسیر شدم، مرتبه پیدا کردم
از من سوختهدل، بال و پری ساخته شد
کمکم از چوب من آن روز، دری ساخته شد
تا نگهبان سراپردة ماهم کردند
هر چه در بود در آن کوچه نگاهم کردند
از همان روز که سیمای علی را دیدم
همه شب تا به سحر چشم به راهم کردند
مثل خود تشنة سیراب نمیدیدم من
این سعادت را در خواب نمیدیدم من
...
بارها شاهد رخسار پیمبر بودم
محرم روز و شب ساقی کوثر بودم
تا علی پنجه بر این حلقة در میافکند
به خدا از همة پنجرهها سر بودم
دستهای دو جگرگوشه که نازم میکرد
غرق در زمزمه و راز و نیازم میکرد
...
به سرافرازی من نیست دری روی زمین
متبرک شدم از بال و پر روحالامین
سایة وحی و نبوت به سرم بوده مدام
به خدا عاقبت خیر همین است همین
هر زمانی که روی پاشنه میچرخیدم
جلوة روشنی از نور خدا میدیدم
از کنار در اگر فاطمه میکرد عبور
موج میزد به دلم، آینهدرآینه نور
سبزپوشان فلک، پشت سرش میگفتند:
«قل هو الله احد، چشم بد از روی تو دور!»
سورة کوثری و جلوة طاها داری
«آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»
...
دیدم از روزنهها جلوة احساسش را
دست پر آبله و گردش دستانش را
دیدهام در چمن سبز ولایت هر روز
عطر انفاس بهشتی و گل یاسش را
زیر آن سقف گلین، عرش فرود آمده بود
روح همراه ملائک به درود آمده بود
...
هر گرفتار غمی، حلقه بر این در میزد
هر که از پای میافتاد به من سر میزد
آیة روشن تطهیر در این کوچه مدام
شانهدرشانة جبریل امین پر میزد
یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم
یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم
«من ندانستم از اول که» خطر در راه است
عمر این دل خوشی زودگذر کوتاه است
دارد این روز مبارک، شب هجران در پی
شب تنهایی ریحان رسولالله است
مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت
یا پس از هجرت خورشید چرا ماه گرفت؟
...
رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته
مانده از باغ نبوت گل پرپر گشته
مهبط وحی جدا گرید و جبریل جدا
مسجد و منبر و محراب و حرم، سرگشته
هست در آینة باغ خزاندیده ملال
نیست هنگام اذان، صوت دلانگیز بلال
...
همه حیرتزده افروختنم را دیدند
دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند
بیوفایان، همه آن روز تماشا کردند!
از خدا بیخبران، سوختنم را دیدند!
سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد
چشم زخمی به جگرگوشة «یاسین» نرسد
هیچ آتش به جهان این همه جانسوز نشد
شعله اینقدر فراگیر و جهانسوز نشد
جگرم سوخت، ولی در عجبم از شهری
که دل افسرده از این داغ توانسوز نشد
آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز!
داغ این باغ فراموش نگردد هرگز!
...
سوخت در آتش بیداد، رگ و ریشه و پوست
پشت در، این علی است و همة هستی اوست
یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم:
حیف! آن روز به نجار نگفتم ای دوست
تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی
بر سر و سینة من میخ چرا کوبیدی!
...
همه رفتند و به جا ماند، در سوختهای
دفتری خاطره از آتش افروختهای
سالها طی شد از آن واقعة تلخ و هنوز
هست در کوچة ما چشم به در دوختهای
تا بگویند در این خانه کسی میآید
«مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید»۱۳
جریان پویای خیال در این سروده، بهرهگیری از نمادها، تلمیحات تاریخی، اشارات روایی، تجاهلالعارف، تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه و از همه مهمتر فضای داستانی و روایی که بر کشش شعر میافزاید، در این سروده پیداست. در سالهای دهة ۸۰ گرایش به شعر روایی ـ در شکل زبان رسمی و محاورهای ـ بسیار رواج یافت و مداحان و ذاکران از این ظرفیت در گرم کردن و تمرکز مخاطب بهره فراوان گرفتند.
عنصر تخیل در شعر هیئت در فاصلة دهة ۷۰ تا ۸۰ سیر کمال و تعالی داشته است؛ چرا که مداحان و ذاکران در گزینش شعر حساستر و ورزیدهتر و شاعران آیینی پابهپای آنان و نیز با توجه به رشد مخاطب کیفیت و ساخت شعر خود را تکامل بخشیدند.
تکامل تصویری و تخیلی، گاه سبب شده که مرثیه و سوز شعری کمرنگ شود و ذهن و ذوق به جای درگیر شدن با درونمایه، درگیر صورت و فرم و تصاویر شعری شود، نمونههایی از این دست با همة زیبایی شعری چنیناند.
خودم را از اول، دوباره کشیدم
نشستم برایت ستاره کشیدم
کمی گریه کردم و پایین چشمم
نشستم دو تا راه چاره کشیدم
نشستم در این روضههای پر از نور
بهشتی پر از استعاره کشیدم
و آن دستهایی که سینهزنت بود
شبیه هزاران مناره کشیدم
به دنبال تو انبیا را پیاده
تو را روی نیزه سواره کشیدم
و چندین شب بعد در یک خرابه
تو را روی دست ستاره کشیدم
نمیشد بخوانی ولی روضهاش را
فقط یک کمی با اشاره کشیدم
قد کوچکش خم شده بود و او را
در آغوش یاس بهاره کشیدم
دل علقمه خون شد آن لحظهای که
سرش معجری پارهپاره کشیدم۱۴
در مجموع از نظرگاه عنصر خیال شعر هیئت دارای ویژگیهای زیر است:
۱. تصاویر و ایماژهای سادهتر در قیاس با شعر رسمی
۲. بهرهگیری از نمادهای تاریخی، دینی، اسوهای و اسطورهای
۳. کاربرد تصاویر آشنا و قابل ادراک
۴. فاقد غموض و پیچیدگی تصاویر
۵. در صورت استفاده از اشعار رسمی و شعر شاعران شاخص، بهرهگیری از فضاسازیها و توصیفات ضمیمهای برای تفهیم، تبیین و قابل درک کردن مضامین و درونمایة شعر
با این ویژگیها و با توجه به واقعیت شعر هیئت که نمونههای بسیار درخشان، با بافت و ساخت شاعرانه دارد، حذف شعر هیئت از حوزة «شعر» و نادیده گرفتن آن نه کاری است علمی، نه منطقی و نه منصفانه. شعر هیئت گونهای از شعر آیینی و از شاخههای شعر فارسی است که همچون دیگر انواع و شاخهها باید بررسی، مطالعه و البته نقادی شود.
عنصر زبان در شعر هیئت
هر شعری، پدیدهای زبانی است و تکیهگاه زبان واژه و روابط و ساختار خاص واژههاست. سرودهها محمل و تکیهگاه زبانی دارند و زبان آنها از مسائلی چون جغرافیا، تفکر شاعر، موقعیت تاریخی و ... تبعیت میکند.
عنصر زبان در شعر هیئت تحت تأثیر عواملی چند است:
۱. موسیقی و لحن:
چون شعر هیئت توسط مداح و ذاکر اجرا میشود به تبعیت از آهنگ، شکستگی واژهها در آن چشمگیر است. این ویژگی در نوحهها فراوانتر است.
نمونههایی از تخفیف و شکستگی واژگان
حر نامور چو در نینوا آمد
بر سر راه شه کربلا آمد ...
نزد بن سعد آمدی ای حر نیکوکار
گفت داری با حسین صلح یا پیکار
گفت دارم قصد جنگ با شه ابرار
عازم جنگ با همین مقتدا آمد۱۵
در این نوحه چو به جای چون، شه به جای شاه و بن سعد به جای ابن سعد آمده است. و در این نوحه که به جای خاموش، خموش و به جای کربلا، کربوبلا آمده است:
خون من باغ شرف را همه آباد کند
بشریت ز حصار ستم آزاد کند
تا قیامت نشود
هرگز این شعله خموش
پرچم کربوبلا
میرود دوشبهدوش
...
گل دهد باغ خزاندیدة دین از نفسم
من بهارم که به فریاد گلستان برسم
تا قیمت نشود
هرگز این شعله خموش
پرچم کربوبلا
میرود دوشبهدوش۱۶
۲. عنصر جغرافیا و گویش و لهجه محلی:
از دیرباز سرودههای آیینی در هیئت از زبان، گویش و لهجه تبعیت میکرده است. هیئتهای آذریزبان، نوحههایی با زبان ترکی، گاه فارسی ترکی میخوانند، حتی در نوحههای فارسی تأثیر لهجه کاملاً پیداست. کردها، عربها، لرها، بختیاریها، لکها و دیگر زبانها و گویشها نیز نوحهها و اشعاری به زبان جغرافیایی خود عرضه میکنند.
در سالهای دهة ۶۰ تأثیر لهجة بوشهری و بندرعباسی و نحوة اجرای نوحهها، بسیاری از نواحی ایران را تحت تأثیر قرار داد به گونهای که در رسانهها نیز انعکاس یافت. شیوة خواندن مداحانی چون فخری و کویتیپور و سرودها و نوحههایی چون «ممد نبودی ببینی» و «عمه بابایم کجاست» چنان دامن گسترد که مداحی و ذاکری پایتخت را نیز متأثر ساخت. در کمتر منطقهای از ایران تأثیر فرهنگ و زبان را در سرودهها و خوانش اشعار و نوحهها، میتوان نادیده گرفت. همین است که گاه برخی نوحهها و سرودهها جز به مدد ترجمه قابل فهم برای مناطق دیگر ایران نیست.
۳. موقعیت تاریخی:
سرودهها و نوحههای هیئت به شدت تحت تأثیر موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند. در دوران انقلاب و سالهای آغازین انقلاب و سپس در دورة هشتسالة دفاع مقدس شعرها و نوحهها از جملاتی بهرهمند بودند که تناسبی با موقعیت تاریخی آن روزگار داشت. برای مثال در سرودههای عاشورایی هیئت «هیهات منا الذلة» رواج فراوان داشت.
در دشت کربلای جانسوز
از انقلاب سرخ امروز
دین پیمبر گشته پیروز
از خون مظلومان
آید ندا این سال
هیهات، هیهات منا الذلة۱۷
از دیگر ویژگیهای زبانی شعر هیئت، ساختن ترکیبهای نو و بدیع است. حبیب چایچیان (حسان) در سرودهای مشهور «شهادتنامة عشاق» را در مطلع غزل عاشورایی خویش میآورد.
امشب شهادتنامة عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود۱۸
و در این سروده یک باغ مرهم زخم و کهکشان زخم و آسمان سرخ هر چند به اعتبار ردیف و قافیه ترکیبهای تازهاند.
گل زخم، غنچه زخم، سرو بوستان زخم
یک باغ مرهم زخم، حتی باغبان زخم
سهم من از دنیای تو یک آسمان عشق
سهم تو از دنیای ما یک کهکشان زخم
هم پشت تو خم گشته از داغ برادر
هم بر جگر داری ز فقدان جوان زخم
خون میچکد از آسمان سرخ انگار
از تیر آه تو شده هفت آسمان زخم ...۱۹
تکرار، در شعر هیئت از دیگر ویژگیهای زبانی است که این ویژگی در نوحهها ـ به سبب همراهی و دمگیری مخاطب ـ بیشتر است. شکل ندایی و خطاب در این شعر «عزیزی» و تکرار در عمدة ابیات از آن جمله است.
ای حرارتهای عشقت در درون ما حسین
نوگل بستان یاسین میوة طاها حسین
ای که در دشت شهادت در سحرگاه ظهور
پرچم دین از تو میآید سوی بالا حسین
ای که فطرس از فلک آمد شب میلاد تو
تا پر خود را بساید بر فر سیما حسین
ای که با عرض مقام تو شفاعت یافتند
یونس و نوح و خلیل و آدم و حوا حسین
ای که پیغمبر شب میلاد تو از دیده ریخت
اشک مروارید خود و لؤلؤ لا لا حسین۲۰
کاربرد واژگان کهن ـ بهویژه واژههای عربی ـ در اشعار و نوحهها فراوان است. واژههای «یکسر»، «عدو»، دانی»، «ز سر جان» در این سروده از آن جمله است.
... یکسر به خاک ریخت، گل و غنچه شاخ و برگ
آمد ولی ز باغ نصیبی خزان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟
تا کوفه زنده ماندن او را گمان نداشت
از تب ز بس که ضعف بر او چیره گشته بود
میخواست بگذرد ز سر جان، توان نداشت۲۱
بررسی مسائل زبانی دیگر در شعر هیئت مانند باستانگرایی، هنجارگریزی و هنجارشکنی واژگانی مستلزم مبحثی مستقل است که صاحبنظران در این حوزه باید بدان بپردازند تا راهنمای شاعران جوان در این راه باشد.
شکل و ساختار شعر هیئت
در طول حداقل یک قرن شعر هیئت، کاربرد همة قالبهای شعری را در این حوزه دیدهایم؛ رباعی، دوبیتی، قصیده، غزل، ترکیببند، ترجیعبند، مسمط، مثنوی، مستزاد، بحر طویل و حتی با پدیدآیی شعر نیمایی، در این قالب، هم نوحه و هم مرثیه و هم مولودیه و سورسروده مییابیم.
در سالهای پس از انقلاب، به سبب کارآیی قالبهای گوناگون، شاعران و مداحان شاعر در همة قالبها دست به سرودن زدهاند.
معمولاً در آغاز مجلس استفاده از رباعی و دوبیتی بسیار رایج است و همین است که دهها دفتر دوبیتی و رباعی آیینی، توسط شاعران نامآشنا و کمنام و گمنام میتوان یافت.
همانگونه که اشاره شد رباعیها عمدتاً در اول مجالس کاربرد دارند. مثلاً ممکن است مداح با این رباعی مجلس را آغاز کند:
عمری است که از شراب عشقت مستم
بر جملة عاشقان تو پیوستم
آقا به دو دست قلم عباست
من آمدهام مگر بگیری دستم۲۲
یا با این رباعی که از همان آغاز معلوم است، مداح قصد به اصطلاح «گرفتن صلوات» و زمینهسازی برای گرم کردن مجلس دارد:
خواهی اگر از ظلمت غم، راه نجات
یا اینکه رسی به چشمة آب حیات
بی ذکر و دعا مباش یعنی بفرست
بر احمد و بر آل محمد صلوات۲۳
گاه نیز رباعی در پایان مداحی به کار میرود که معمولاً نوعی دعا ـ یا به جای دعا ـ است.
ای سورة کوثر به مقام تو گواه!
ما غرق در امواج پر آشوب گناه
تا ساحل مهرت آمدیم این همه راه
یا فاطمه اشفعی لنا عندالله!۲۴
قالب شعری غزل، پرکاربردترین قالب شعری در حوزة شعر آیینی است. دهها مجموعة شعر آیینی در فاصلة دهة ۸۰ تا ۹۰ به چاپ رسیده است که بسیاری از آنها از نظرگاه وزانت و اعتبار شعری هم افق سرودههای استوار و درخشان حوزههای دیگرند. به جرئت میتوان گفت همة شاعران جوان، چند غزل آیینی در دفاتر شعر خود دارند. غزلها در اوزان کوتاه و بلند و در زمینههای گوناگون مدیحه و مرثیه است. مجموعه شعر آیینی «مولای گندمگون» از آن جمله است. غزل «ساربان غریب» با افاعیل بلند و با وزنی خیزابی، نمونهای از این دفتر است.
ساربان غریب! میخواهی این همه مست را کجا ببری؟
تشنه آوردهای که آب دهی، یا به سرچشمة بقا ببری؟
کعبة هاج و واج را دیروز، در معمای خود رها کردی
یک قبیله ذبیح آوردی غرق خون تا دل از منا ببری
کاش میشد که بیصدا ... اما تو سراپا خروش و فریادی
خبر داغ عشق آوردی، نه نمیشد که بیصدا ببری
و ستونهای آسمان لرزید لحظهای که قرار شد دل را
از قد و قامت علی ببری، صاف و یکدست تا خدا ببری
سر و انگشت و پیرهن یک سو، سجده بر خاک کرده تن یک سو
خواستی این چهار رکعت را پیش لیلا جداجدا ببری
قصه را مادری جوان دیروز در کمرگاه کوچه کرد آغاز
به گلوگاه نمیرسیدی تا قصه را تو به انتها ببری
لطف قرآن به طرز خواندن توست، والضحی چشمهای روشن توست
«و اذا الشمس کورت» تن توست که در آغوش بوریا ببری
بیت آخر میان خواهش و اشک میرسد بیقرار و میداند
در پی یک بهانه میگردی، تشنهای را به کربلا ببری۲۵
قالبهای قصیده، ترکیببند، ترجیعبند، مثنوی و در سالهای اخیر بحر طویل نیز در هیئت جایگاه برجستهای دارند. بحرطویلها با زبانی روایی توسط شاعران جوان شعر آیینی، در دهة ۸۰، مداحی را وارد مرحلة جدیدی کرد. نمونة زیر از سید حمیدرضا برقعی از آن جمله است:
۱. یادم آمد شب بیچتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی من و آغوش رهایی سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی، دلم آرام شد آنگونه که هر قطرة باران غزلی بود نوازشگر احساس که میگفت فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر میروی امشب چمدانت پر باران شده پیراهنی از ابر به تن کن و بیا! پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد و قافیهها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر، منِ بیتابتر از مرغ مهاجر، به کجا میروم اقلیمبهاقلیم خدا همسفرم بود و جهان زیر پرم بود سراسر که سر راه به ناگاه مرا تیشة فرهاد صدا زد: نفسی صبر کن ای مرد مسافر قسمت میدهم ای دوست سلام من دلخستة مجنونشده را نیز به شیرین غزلهای خداوند، به معشوق دو عالم برسان. باز دل شور زد آخر به کجا میروی ای دل که چنین مست و رها میروی ای دل مگر امشب به تماشای خدا میروی ای دل نکند باز به آن وادی ... مشغول همین فکر و خیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خدایی است.
۲. چشم وا کردم و خود را وسط صحن و سرا، عرش خدا، کربوبلا، مست و رها در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه، یله دیدم من سر تا به قدم محو حرم بال ملک دور و برم یکسره مبهوت به لاهوت رسیدم؛ چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم، به خدا رفت قرارم، نه به توصیف چنین منظرهای واژه ندارم. سپس آهسته نشستم و نوشتم: فقط ای اشک امانم بده تا سجدة شکری بگذارم که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدستة باران و اذان آمد و یک گوشه از آن پردهدر شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند به ششگوشة معشوق؛ خدایا تو بگو این منم آیا که سرا پا شدهام محو تمنا و تماشا فقط این را بنویسید رسیده است لب تشنه به دریا دلم آزاد شد از همهمه دور از همه مدهوش غم و غصه فراموش در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم.۲۶
جز قالب بحر طویل، خواندن قصاید بلند، مثنویهای بلند و ترکیببندها و ترجیعبند در هیئت جاری و ساری است. حتی نوحههایی در قالب شعر نیمایی در هیئت خوانده میشود. مراجعه به کتب «نوحه نواحی» از نشر خیمه، نمونههای فراوانی را فرادست میدهد که در قالب نیمایی سروده شدهاند. هر چند تا حدی سنت خواندن قصاید بلند در محافل امروز منسوخ شده است، اما در هیئت در هنگام شور خواندن سرودهها و نوحههای بلند و طولانی مرسوم است.
نمونهای از نوحه در قالب نیمایی که در دستگاه چهارگاه است. این نوحه دارای شکل دو قسمتی است که بخش اول آن بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و بخش دوم بر وزن فعلاتن فعلن است.
خون من باغ شرف را همه آباد کند
بشریت ز حصار ستم آزاد کند
تا قیامت نشود
هرگز این شعله خموش
پرچم کربوبلا
میرود دوشبهدوش ...۲۷
سرودههای هیئت، در همة قالبها با تنوع اوزان دیده میشود و در سیر تاریخی ـ در ۱۰۰ سال اخیر ـ در عصر انقلاب تنوع و تکثر قالبهای شعر هیئت بیشتر شده است. در این میان غزل، رباعی و مثنوی پرکاربردترند و جز نوحه که قالب غالب محافل و مجالس است این سه قالب کاربرد بیشتر یافته است.
تفصیل بحث دربارة قالبهای نوحه و نیز قالبهای شعری هیئت مجالی فراختر و بحثی مستقل میطلبد.
موسیقی در شعر هیئت
منظور از موسیقی در شعر هیئت، کاربرد موسیقی به مفهوم نغمات و دستگاههای موسیقی نیست؛ که موسیقی با استفاده از الحان و نغمات، امروزه شاخصة مداحان و ذاکران است و در نواحی مختلف ایران از آواز دشتی، ابوعطا، بیات اصفهان و کرد بیات و دستگاه شور، دستگاه راستپنجگاه، همایون، چهارگاه و با گوشههای متنوع و متکثر فراوان بهرهگیری میشود. حتی به جرئت میتوان گفت باروری موسیقی ایران مدیون موسیقی هیئت و محافل دینی و آیینی است.
منظور از موسیقی در اینجا، موسیقی وزن (افاعیل عروضی یا موسیقی بیرونی)، قافیه و ردیف یا موسیقی کناری، تناسبهای آوایی یا موسیقی درونی (تناسبهای لفظی) و موسیقی معنوی یا تناسبهای معنایی یا شبکههای مراعات نظیر است.
موسیقی بیرونی شعر هیئت متناسب با چند مسئله است:
۱. اوزان و موسیقی بیرونی سرودههای سوگ و مرثیه که بسیار نرم و جویباری است.
البته وقتی مجلس و هیئت به اوج سوگواری میرسند ـ بهویژه هنگام شورخوانی ـ اوزان تند و خیزابی به کار گرفته میشود.
۲. در جشنها و شادیها، اوزان متناسب با سرور و وجد خوانده میشود؛ مانند مستفعلن مستفعلن، مستفعلن مستفعلن
۳. در خواندن اشعار دعایی و نیایشی عمدتاً اوزان نرم و لطیفاند؛ مانند فاعلاتن فعلاتن فعلن
در موسیقی کنار (ردیف و قافیه) شعر هیئت، به ویژه مراثی به سمت داشتن ردیف و قافیه گرایش دارند. نوحهها نیز به سبب داشتن بند ترجیع عمدتاً به ردیف آراستهاند. استفاده از ردیفهای اسمی در سرودههای سور و نیز سوگ فراوان است، زیرا مخاطب را با خود همراه میسازد.
مثلاً وقتی شعر با ردیف «نمیآید» همراه باشد، مستمعین در پایان هر بیت، کمکم با مداح و ذاکر دم میگیرند و همین زمینهساز ایجاد حال و شور و گرمی در مجلس میشود. «باغ شقایق» از آن جمله است. دقت در شکل منفی ردیف که عامل سوزافزایی است دلیل تأثیرگذاری را بیشتر روشن میکند.
چرا از کوفه غیر از ناله و افغان نمیآید؟
چرا آواز تسبیح از لب جانان نمیآید؟
شده محراب چون باغ شقایق سرخ و عطرآگین
به غیر از بوی خون زین لالهگون بستان نمیآید
چرا خاموش و تاریک است صحن مسجد کوفه؟
چرا بانگ هزار آوای خوش الحان نمیآید؟
کس آهنگ مناجات علی را نشنود دیگر
نوای گریههای او ز نخلستان نمیآید
خداوندا! چه رخ داده که آن غمخوار بیماران
سراغ کلبة تاریک بیماران نمیآید؟ ...۲۸
موسیقی درونی شعر هیئت (تناسبهای آوایی)
موسیقی درونی در شعر شاعران شاخص هیئت شاخصتر و گوشنوازتر است. در برش زیر از شعری بلند در توصیف حضرت رضا علیهالسلام همآوایی و نغمة حروف «غ» در نخستین مصراح و تکرار «ع» در بند برگردان نمونهای از موسیقی درونی است.
مرغ غریبم که به باغ آمدم
شب شد و دنبال چراغ آمدم
رنج سفر را به فراغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم
یا علی ضامن آهو! رضا!
عالم آل علی مرتضی۲۹
و نمونة زیر از موسیقی معنوی یا تناسبهای معنایی یا شبکههای مراعات نظیر که شاعر، هنرمندانه میان ماه، ستاره و آفتاب در بیت نخستین و میان بیت الله، مطاف، کعبه، مُحرم و طواف و قبله و نماز و سجده و سجاده در ابیات بعد رابطه برقرار کرده است.
دخترک افتاد روی نعش باب
سه، ستاره ریخت روی آفتاب
دشت، بیت الله شد، مقتل ـ مطاف
گرد یک کعبه، دو مُحرم در طواف
قبله جُست و بر نماز آماده شد
بوسههایش سجده، تن سجاده شد۳۰
مبحث موسیقیهای چندگانه در شعر هیئت و تناسب این موسیقیها با نوع شعر ـ مرثیه و مدیحه ـ خود نیازمند پژوهشی وسیع و گسترده است که اگر با نقد سرودههای موجود و برخی نارساییهای موسیقایی که در شعر نسل جوان دیده میشود، همراه شود، یاریگر شاعران در اعتلا، پیرایش و روانی و تأثیرگذاری بیشتر خواهد شد.
اندیشه و درونمایة شعر هیئت
سهم سوگ قابل قیاس با دیگر مضامین و درونمایههای شعر هیئت نیست؛ اما شعر هیئت در طول حیات و حضور خود در مجامع و محافل به موضوعاتی چون توحید و تحمید، نیایش و مناجات، وعظ و ستایش و منقبت بزرگان دین و مذهب پرداخته است.
ستایش و منقبت و در کنار آن یاد رنجها و سوگ اهلبیت علیهمالسلام سابقهای طولانی دارد. شیعیان در طول تاریخ بهرغم شکنجهها، شهادتها، تبعیدها، حصرها و تلخکامیها هماره کوشیدهاند تا رویاروی دروغها، تحریفها و گستاخیها نسبت به اهلبیت علیهمالسلام بایستند و همین باعث شده است که در گذشتة ادبی منقبتخوانی و مناقبخوانان به عنوان جریانی در مقابل فضائلخوانان، که در مقابل شیعیان به ذکر فضایل خلفا میپرداختند قلمداد شوند.
«یکی از طرقی که شیعه پس از کسب قوت برای نشر مذهب خود انتخاب کرده بودند، استفاده از مناقبخوانان یا مناقبیان بود. مناقبیان ظاهراً از دورة آل بویه در عراق وجود داشتند؛ زیرا درست در آغاز دورة سلجوقی که شیعه در نهایت ضعف به سر میبرد، مناقبیان در طبرستان و بعضی نواحی عراق سرگرم کار بودند. مناقبخوانان قصیدههایی را که در مدح علی علیهالسلام یا سایر ائمة اطهار علیهمالسلام بود در کوی و برزن و بازار میخواندند ... در این قصاید علاوه بر ذکر منقبت آل علی از بعضی اصول عقاید شیعه مانند تنزیه باری تعالی و عدل و توحید و عصمت ائمه و معجزات آنان نیز سخن میرفت ... بر گرد این مناقبیان حلقههایی از شیعه و گاه مردم دیگر تشکیل میشد و در هر دیار که شیعیان بودند محلات معینی برای این کار اختصاص مییافت.
مناقبیان بیش از دیگر شیعیان در خطر تعرض متعصبان قرار داشتند و حتی بعضی از آنان، از بیم اتهام الحاد و کفر، ناگزیر بودند هر چند گاه در یک شهر به سر برند و از آن جا به جای دیگر عزیمت کنند.»۳۱
در تاریخ صد سالة شعر هیئت محتوا و درونمایة شعر هیئت را موضوعات و مسائل زیر تشکیل داده است:
۱. منقبت و ستایش عظمت، فضیلت و مقام و الای اهلبیت و خاندان پیامبر و امامان. این ستایش جز چهارده معصوم، شخصیتهای منتسب به آنان چون یاران اباعبدالله، امامزادگان و حتی علما و بزرگان دینی را شامل میشده است.
۲. سوگ و مرثیه؛ شهادت و وفات معصومین بهویژه حادثة اندوهبار عاشورا، عمدهترین محور سرودههای هیئت بوده و هست.
۳. مناسبتهای دینی و آیینی چون بعثت، غدیر، ازدواج علی و فاطمه نیز زمینهساز سرودن اشعار هیئت بوده و هست.
۴. آیینهای نیایش و دعا، مانند دعای ندبه، عرفه، کمیل، طلب باران، شفا، پیروزی رزمندگان، شبهای قدر، از مهمترین زمینههای سرودن شعر هیئت بوده و هست.
۵. مراسم تکریم و تجلیل از شهدا، آزادگان، جانبازان، شاعران را برانگیخته تا مناسب و متناسب با این مجالس به سرودن بپردازند.
۶. وعظ و اندرز و هشدار و پیامهای تربیتی و اخلاقی؛ در آیینهای نیایش و دعا این کاربرد بیشتر است. در سالهای دهة ۸۰ اقبال به این گونه سرودها بیشتر شد و مداحان به شیوة محافل گذشته به این گونه سرودهها اقبال نشان دادند؛ حتی گاه شعرهای اخلاقی و تعلیمی شاعرانی چون سعدی و صائب در مجالس و هیئتها خوانده میشود
محتوا و درونمایة سرودههای هیئت خود نیازمند بحثی تفضیلی و گسترده است که در این مجال نمیگنجد؛ اما اجمالاً باید گفت کاستیها تا حدی در شعر هیئت احساس میشود.
۱. حوزة تربیت و اخلاق؛ در این زمینه نیاز هست که شاعران با زبانی تازه و متناسب با نیاز زمان سرودههایی را برای استفادة مداحان تهیه کنند.
۲. حوزة حماسی؛ کربلا و عاشورا تنها در چهرة یک تراژدی و سوگنامه نباید مطرح شود؛ بلکه باید ابعاد حماسی و عظیم این رخداد بشکوه و چشماندازهای آن نیز مطرح و با بیانی شاعرانه عرضه شود.
۳. ابعاد عارفانة رخدادهای بزرگ بهویژه عاشورا نیازمند پرداخت شاعرانه به زبان امروز است؛ که در شعر امروز هنوز جایگاه خود را باز نیافته است. نه تنها شعر هیئت که نوحهها نیز باید به ابعاد حماسی و عرفانی کربلا و عاشورا توجه کنند.
۴. پالایش از تحریفها و برساختهها و برخی افزودنهای ناروا در ساخت شعر هیئت باید صورت گیرد و شعر پیراسته و منزه با حفظ ابعاد شعر فراهم شود.
در شعر هیئت ابعاد حماسی، عرفانی، تربیتی و مرثیهای (سوگ)، به عنوان ابعاد چهارگانة شعر هیئت، به ویژه شعر عاشورا، مطرح است؛ البته غلبه عمدتاً بر سوگ است. در سالهای هشتگانة دفاع مقدس بُعد حماسی برای بسیج رزمندگان چیرگی و استیلای فراوان یافت. بهجاست توصیه شود تا شاعران آیینی و هیئت از بعد تربیتی و عارفانه دور و برکنار نباشند که محافل و هیئت هماره محتاج درک این ابعاد رویدادها بهویژه کربلا و عاشورا هستند؛ تا این نهفتة سترگ به گونة اسوه و سرمشق مطرح و عرفه شود.
منابع و مآخذ:
۱. تسنیم (تفسیر قرآن کریم): جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم، ۱۳۹۰، ج ۸، ص ۳۸
۲. دیوان سیفالدین فرغانی: به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، نشر فردوسی، ۱۳۴۱، ص ۱۷۶
۳. شکوه عاشورا در شعر فارسی: محمدعلی مجاهدی، پژوهشکدة تحقیقات اسلامی سپاه، تهران، ۱۳۷۹، ص ۴
۴. رسانة شیعه: محسنحسام مظاهری، شرکت چاپ و نشر بینالملل، تهران، ۱۳۸۷، ص ۲۷۰
۵. فرهنگ عاشورا: جواد محدثی، انتشارات معروف قم، ۱۳۷۴، ص ۵۰۴
۶. دعبل (نشریة داخلی دعبل)، شمارة ۸، اردیبشت ۱۳۹۲، ص ۱۲، (مقالهای از رضا بابایی)
۷. صدای سخن عشق (گزیدة غزلیات حافظ)، حسن انوری، انتشارات سخن، تهران، چاپ هشتم، ۱۳۸۲، ص ۱۰۶
۸. بهترین اشعار خوشدل تهرانی: به کوشش مهدی آصفی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، تهران، ۱۳۸۹، ص ۴۷۰
۹. همان ص ۲۰۲
۱۰. همان ص ۵۸۶
۱۱. همان ص ۲۷
۱۲. دل سنگ آب شد: علی انسانی، انتشارت جمهوری (اسلامی)، تهران، ۱۳۸۲، صص۳۱۶، ۳۱۷
۱۳. یاس یاسین: محمدجواد غفورزاده (شفق)، به نشر آستان قدس، چاپ اول، ۱۳۸۹، ص ۷۰ – ۶۵
۱۴. غزل ـ مرثیه (گزیده غزلهای عاشورایی): رضا جعفری، نشر آرام دل، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۹، ص ۲۹ (شعر از نوازنی از کرج است)
۱۵. نوحهخوانی(۱) (نوحهخوانی در همدان): متین رضوانی پور، نشر خیمه، قم، ۱۳۹۲، ص۴۶
۱۶. نوحهخوانی(۲) (نوحهخوانی در سمنان): گردآوری متین رضوانی پور، نشر خیمه، قم، ۱۳۹۲، ص۱۰۶
۱۷. نوحهخوانی (نوحهخوانی در همدان)، ص۱۱۰
۱۸. ای اشکها بریزید: حبیبالله حسان، نشر جاویدان، تهران، ۱۳۷۴ ، ص۱۷۹
۱۹. غزل مرثیه (گزیده غزلهای عاشورایی): گردآورنده رضا جعفری، نشر آرام دل، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۹ ، ص ۸۵
۲۰. خورشید از پشت خیزران: احمد عزیزی، نشر سروش، تهران، ۱۳۸۱، ص۷۹
۲۱. چراغ صاعقه: علی انسانی، نشر جمهوری، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۲، ص ۴۰۴
۲۲. هفتاد و دو آینه (رباعیهای عاشورایی)، غضنفر برزگر قهفرخی، نشر فصل پنجم، تهران، ۱۳۸۸، ص ۴۳
۲۳. به رسم طایفة عشق: جلال محمدی، انتشارات حریر، تهران، ۱۳۹۱، ص ۲۸۰
۲۴. یاس یاسین: ص ۱۳۱
۲۵. مولای گندمگون: قاسم صرافان، نشر آرامدل، تهران، ۱۳۹۰، صص۸۴-۸۳
۲۶. قبله مایل به تو: سید حمید رضا برقعی، نشر فصل پنجم، تهران، چاپ دوم، ۱۳۹۰، صص ۶۱-۶۲
۲۷. نوحه نواحی (نوحه در سمنان): ص ۱۰۶
۲۸. سرچشمه خورشید: محمدحسین بهجتی (شفق)، انتشارات سوره مهر، تهران، ۱۳۹۰، ص ۹۴
۲۹. یوسف (گزیده اشعار): قادر طراوت پور (عقیق)، نشر تکاء تهران، ۱۳۹۲، ص ۱۲۶
۳۰. دل سنگ آب شد: ص ۳۵۴
۳۱. تاریخ ادبیات در ایران: ذبیحالله صفا، انتشارات فردوس، تهران، ج ۲، ۱۳۶۷، صص۱۴ – ۱۹۲در شعر هیئت ابعاد حماسی، عرفانی، تربیتی و مرثیهای (سوگ) به عنوان ابعاد چهارگانة شعر هیئت مطرح است
شعر هیئت، تعریف، ویژگیها، ابعاد و قالبها
چکیده:
شعر هیئت شاخهای از شعر آیینی و شعر آیینی شاخهای از شعر دینی و مذهبی است. در این مقاله تعریف این گونههای شعری و مشخصهها و ویژگیهای آنها روشن و واکاوی شده است.
شناخت شعر در هیئت، شعر برای هیئت و ویژگیهای شعر هیئت در ساحتها و حوزههای پنجگانة خیال (ویژگیهای خیالپردازی در شعر هیئت)، زبان شعر هیئت و عناصر زبانی آن، موسیقی در شعر هیئت (موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی و موسیقی معنوی)، شکل و ساختار در شعر هیئت و سرانجام اندیشه و درونمایة شعر هیئت با تکیه بر مثالها و نمونهها از شاعران هیئت یا سرودههای بهره گرفته شده در هیئت، طرح و تحلیل شده است.
همة این واکاویها مبتنی بر تعریف دقیق از هیئت است که در این مقاله بدان نیز پرداخته شده است. این مقاله، درآمدی بر مباحث مربوط به شعر هیئت است.
کلید واژهها: شعر دینی، شعر آیینی، شعر هیئت، عناصر شعری شعر هیئت
مقدمه:
همة ادیان و آیینها، یادها و روزهایی دارند که به سبب رخدادی بزرگ ـ تلخ یا شیرین ـ آن را بزرگ میدارند و محترم میشمارند و مراسم ویژه برای آن برپا میدارند.
ملتها و جامعههای انسانی نیز به پاسداشت یادها و مناسبتهایی میپردازند که با هویت، تاریخ و فرهنگ آن ملت و جامعه پیوند و ارتباط دارد. شاید رساترین و مناسبترین واژة قرآنی برای اینگونه مراسم و یادها واژة «شعائر» باشد. قلمرو شعائر در دین بسیار گسترده است که آیینهای ویژة حج از برجستهترین آنهاست. «گرامی داشتن شعائر و علامتهای الهی و عظیم شمردن و بزرگداشت آن، نشانة برخورداری تعظیمشده از تقوای قلب است: «ذالِکَ و مَن یُعظم شعائر الله فانَها مِن تقوی القلوب». تعظیم شعائر که از تقوای قلبی نشئت میگیرد، فضیلتی دینی است و به شعائر حج اختصاص ندارد؛ هر چند قسمت مهم آن دربارة حج و عمره وارد شده است. هر چه به نام خدا و نشان اوست از شعائر الهی محسوب میشود و همة عبادات و مراکز عبادی مانند مساجد و مشاهد انبیا و اولیای معصوم چنین است.»۱
تعظیم شعائر الهی که در آیة ۳۲ حج اشاره شده است، تکریم و تجلیل و پاسداشت ارزشها، مناسک و مناسبتهایی است که بنیانهای دینی و باورمندی را تقویت و دلها و اندیشهها را باروری و استحکام میبخشند.
در فرهنگ ادبی ایران، هرگاه این مناسبتها و ارزشها با بهرهگیری از زبان و بیان ادبی عرضه و طرح شدهاند «ادبیات دینی و مذهبی» نامیده شدهاند. ادبیات دینی عنوانی عامتر و ادبیات مذهبی عنوانی خاص است که به ادبیات خلقشده در قلمرو مذهب به ویژه مذهب شیعه اطلاق میشود.
ادبیات دینی و مذهبی در دو حوزة شعر و نثر چهره نمودهاند و در قالب انواع گوناگون حماسی، غنایی، تعلیمی، داستانی، خاطره، زندگینامه، سفرنامه، نامه و ادبیات نمایشی تولید و عرضه شدهاند. شاخة شعر دینی و مذهبی را به دو شاخة بزرگ نیایشی و ستایشی میتوان تقسیم کرد. شعر نیایشی یا شعر مناجات شامل توحیدیه و تحمیدیه است که در آن صفات جمال و جلال الهی مطرح و عجز و خواستههای نیایشگر به پیشگاه الهی عرضه میشود.
شعر ستایشی به منقبت و بیان فضایل بزرگان و دین میپردازد؛ مولودیهها (سورسرودهها) و مراثی (سوگسرودهها) به این شاخة بزرگ شعر دینی اختصاص دارند.
برای تبیین دقیقتر موضوع، نامها و گونههای مختلف شعر دینی کاویده و بررسی خواهد شد.
شعر آیینی
شعر آیینی، شاخهای از شعر دینی و مذهبی است که با چند ویژگی شناخته میشود:
۱. ویژة آیینها و مناسبتهاست؛ مانند: ولادتها، شهادتها و درگذشتها و سایر رخدادهای بزرگ مانند: بعثت، غدیر، ازدواج، مباهله و ... .
۲. معمولاً در محافل و مجالس عرضه میشود. اصولاً معنای آیین همین است که در مناسبتی خاص و شاخص برگزار میشود و این برگزاری در محفل و مجلس همراه با مراسم ویژه است.
۳. به سبب مخاطبهای عام افق آن نازلتر از شعر رسمی و انجمنی است.
۵. اینگونه شعر معمولاً به شیوة خاص با بهرهگیری از تواناییهای صوتی مداح، در مجلس، سوز یا شور و وجد و تأثیر میآفریند.
شعر آیینی معمولاً این چند ویژگی یا عمدة آنها را داراست. گاه نیز برای همراهی مخاطب و مستمع ممکن است با بیت برگردان همراه باشد.
پیشینة شعر آیینی، به دیرینگی شعر فارسی است. دست کم از حدود قرن هفتم شعر آیینی ـ در مفهوم امروزین ـ کاربرد داشته است؛ بدین معنا که شعر در محفل یا مجلسی خوانده میشده و جمعیت همراه با آن سوگ یا شادی و بهجت داشتهاند. شعر عاشورایی «سیف فرغانی» شاعر نیمة دوم قرن هفتم گواه این مسئله است؛ دقت در تعابیر «ای قوم»، «بگریید»، «نعره زدن»، «عزا» و بهویژه ردیف شعری «بگریید» نشان میدهد که در آن روزگار مجلسآرایی و بر حادثة عاشورا گریه کردن، رواج داشته است؛ هر چند از این سروده، «سینه زدن» و دیگر صورتهای عزاداری استنتاج نمیشود و معلوم میشود که در محافل آیینی گذشته، شعرخوانی ـ با آهنگ یا بهصورت ساده ـ رایج بوده و مردم شرکت میکرده و با سرودهها همراهی و همدمی میکردند.
دقت در همین چند بیت سیف فرغانی روشنگر این خصوصیت است.
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشتة کربلا بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید ...
در ماتم او خمش مباشید
یا نغره زنید یا بگریید۲
حقیقت آن است که شعر آیینی را با شعر دینی یکی انگاشتن دقیق و علمی نیست. نه همة شعرهای آیینی دینی است و نه همة شعرهای دینی، آیینی! بسیار سرودههای دینی هست که در «آیینها» به کار نرفتهاند یا شاعر آنها را به قصد بهرهگیری در آیین نسروده است. نیز برخی شعرهای آیینی، اختصاص به آیینهای ملی یا قومی داشته است که روح و درونمایة سروده الزاماً دینی نیست؛ هر چند گاه، لعاب یا نمودی دینی در آن یافت شود؛ مثلاً سرودههایی در باب آیین نوروز یا سده و دیگر آیینهای ملی بوده و هست که در محافل و مجالس نیز خوانده میشود و گاه با آنچه امروز به شعر آیینی مشهور است تفاوت عمده دارد.
با این همه امروزه «شعر آیینی» را «شعر آیینی دینی» میدانیم و ما نیز برای سهولت و همصدایی، با تسامح این عنوان را میپذیریم.
دیگر بار تأکید باید کرد همة سرودههای دینی، آیینی نیستند و چه بسیار سرودههای دینی هست که در آیینهای دینی و محافل و مجالس سوگ و سور امکان بهرهگیری از آنها نیست؛ یا بهندرت بهره گرفته میشود و این سخن که «دامنة شعر آیینی در زبان فارسی نیز بسیار گسترده است تا جایی که میتوان قدمت شعر آیینی را با شعر مکتوب فارسی یکی دانست.»۳ قابل خدشه است؛ مگر اینکه شعر آیینی و شعر دینی را یکی بدانیم.
برای تبیین دقیقتر و شناخت مرزها و کرانههای شعر دینی و شعر آیینی تعاریف زیر را برای این دو گونه شعر میتوان قائل شد.
شعر دینی
سرودههایی که درونمایة آنها مسائل و موضوعات یا توصیف شخصیتهای دینی یا مرتبط با دین باشد و محور اصلی محتوای شعر به این موضوعات یا شخصیتها اختصاص یابد شعر دینی است؛ بنابراین سرودههایی که محور آنها موضوعات دیگر باشد هر چند از هنجارها، ارزشها، نمادها و شخصیتهای دینی در آنها بهره گرفته شده باشد شعر دینی تلقی نمیشوند.
منظور از «مرتبط با دین» این است که گاه سروده در نفی شخصیت ضد دین است و هیئتی شبیه «نفریننامه» دارد؛ اما چون به سبب تقابل آن شخصیت منفی با ارزشهای دینی و شخصیت دینی است، در قلمرو شعر دینی قرار میگیرد.
آیینها و شعر آیینی
در هر قوم و سرزمین و دینی، مراسم، برنامهها و مناسک جمعی برپا میشود که به آن آیین میگویند. امروزه «آیینها، مجموعهای از کنشها، آداب و رسوم و شیوة عملهای مشخص و نسبتاً قانونمند با جهتگیری دینی و قدسی است.»۴
آیینهای دینی در طول حدود ۱۴ دهة انقلاب اسلامی پیوسته در حال گسترش کمی و کیفی بوده است. جز آیینهای دیرپایی چون مراسم عاشورا، ولادت و شهادت بزرگان دین و آیینهایی چون غدیر و بعثت دهها آیین نو در سالهای اخیر متداول شده است؛ که خواندن دعای عرفه، آیینهای گستردة ایام فاطمیه، خواندن ادعیه و زیاراتی چون آل یاسین، دعای ندبه و کمیل، آیینهای ملی ـ دینی چون پیروزی انقلاب اسلامی، یادوارههای شهدا و برخی مراسم در ایام ویژه مانند: اعتکاف رجبیه، مناسبتهای ماههای شعبان، رمضان، محرم و صفر، ربیعالاول و ... از آن جمله است؛ عمدة این مراسم در حوزة مستحبات دینی و مذهبی است؛ اما دامنة چنین برنامههای آیینی به مناسک و واجبات دینی مانند: نماز، حج، روزه و ... نیز گسترش یافته است.
شعر آیینی، به سرودههایی اطلاق میشود که در آیینها و محافل دینی مانند ولادتها، شهادتها، وفیات و روزها و مناسبتهای برجستة مذهبی مانند غدیر، بعثت، عرفه و در توصیفی دقیقتر در مجالس سوگ و سور مذهبی به کار میرود. شعر آیینی به شیوههای گوناگون عرضه و اجرا میشود مانند: عزاخوانی، مرصعخوانی، نوحهخوانی، شورخوانی، شررخوانی، سادهخوانی و ... .
هر چند شعر آیینی بر منابر (گاه کنار منابر) یا در رسانههای گوناگون توسط افراد گوناگون عرضه میشود؛ اما اصلیترین خوانندگان و عرضهکنندگان اینگونه شعر مداحان و ذاکران هستند.
این نکته نیز گفتنی است که گاه شعری متوسط حتی ضعیف که در آن ممکن است بدیهیترین اصول و مبانی شعری رعایت نشده باشد، به لطف حنجره و هنرنمایی مداح و ذاکر چنان اجرا شود که زمزمة عام و خاص گردد. نمونههایی از این گونه اشعار را که حتی در رسانههای ملی همراه با آهنگ و ابزار موسیقی و بدون آهنگ بارهای بار پخش شده است، در حوزة دفاع مقدس و آیین سوگواری عاشورا میتوان مثال زد.
برای نمونه، شعر فوقالعاده تأثیرگذار «ممد نبودی ببینی» برای شهید جهانآرا و «کربلا کربلا ما داریم میآییم» از سرودها و شعرهای ماندگار و فراگیر دفاع مقدساند که در حافظة جمعی ماندهاند و هر سال تکرار میشوند و شور و هیجان میآفرینند؛ اما برخی قواعد و ضرورتهای شعری در آنها دیده نمیشود.
هیئت و شعر هیئت
تعریف هیئت به سبب تکثر، تنوع و حوزة کاربردی گستردة این اصطلاح دشوار است؛ هر چند این اصطلاح برای هیئتهای سیاسی، اقتصادی، علمی، آموزشی و جز آن به کار میرود؛ اما هیئت مذهبی و تعریف آن نیز با همة روشنی کاری ساده نیست.
با چند مشخصه میتوان به تعریفی نسبتاً مقبول از هیئت رسید:
۱. نوعی تشکل و سازمان است که افراد با هدف و قصدی مشترک در آن گرد میآیند.
۲. هیئت در محل و مکان مشخصی برگزار میشود.
۳. مناسبتهای شاخص مانند: سوگواریها و جشنهای اهلبیت، عامل اصلی تجمع و تشکل هیئت است.
هر چند امروز مفهوم هیئت تداعی جمعی است که با محور عزاداری محرم و صفر گرد میآیند؛ اما حوزة فعالیت هیئت بسیار وسیعتر و دامنهدارتر از این است. «هیئت نوعی تشکل مذهبی بر محور عزاداری بر سیدالشهدا و ائمه علیهمالسلام» و «مجموعههایی از مردم هر محله، در شهرها یا روستاها که جهت سوگواری و روضه خوانی برای امام حسین علیهالسلام و بهویژه در ایام عاشورا تشکیل مییابند.»۵
۴. همکاری و تعامل افراد هیئت برای برپایی مراسم؛ از ویژگیهای هیئت، همکاری، تقسیم مسئولیت و گاه وظایف کاملاً تقسیمشده میان افراد است. هیئتهای بزرگ به سبب وسعت و کثرت، مناصب و مشاغل متعدد دارند.
حقیقت آن است که هیئت مذهبی، نوعی طبقه را در کشورهای شیعی به وجود آوردهاند که «بیشترین فعالیت و ظهور و بروز این طبقة تأثیرگذار در ایران است. البته در سالهای اخیر در برخی کشورهای اهل سنت برای برخی خلفای راشدین نیز برنامههای آیینی و سوگواری برگزار میشود؛ اما کم و کیف این برنامهها هرگز قابل قیاس با سوگواریهای شیعی نیست.»۶
هیئت در ایران، تقریباً معادل «موکب» در کشور عراق است. برخی هیئتها به طور برنامهریزی شده در طول سال و به مناسبتهای گوناگون مجلس روضه و مرثیه یا جشن و مولودیه دارند؛ اما هیئتهایی هم هستند که فقط در مناسبتهای برجسته ـ عمدتاً محرم و بهویژه تاسوعا و عاشورا ـ شکل میگیرند و سپس تا سال بعد کاملاً خاموش و فراموش میشوند. این ویژگی در شهرستانهای ایران و شهرهای مذهبی و شیعی عراق بیشتر دیده میشود.
۵. ویژگی پنجم هیئت، نام هیئت است؛ نامگذاری هیئتها در گذشته معمولاً بر اساس شغل و موقعیت غالب افراد هیئت یا بر اساس نام مدیر و رئیس هیئت و بعدها با نامهایی که از عناصر و مظاهر و نمادهای عاشورا با نام اهلبیت یا مظاهر و ارزشهای دینی اخذ میشد تعیین و مشخص میگردید.
امروزه، تداوم این نامها را در تمام کشور شاهدیم. برخی از این هیئات عمری نزدیک به ۱۰۰ سال دارند؛ البته محافل و مجالسی که در عصر صفویه و قاجار بوده، نیز دارای نام بودهاند؛ اما آنها را هیئت به معنای امروزی نمیتوان نامید.
۶. هیئتها در هنگام محرم و صفر به صورت دسته یا دستههایی حرکت میکنند و با نشان و نام خاص شناخته میشوند. در این حرکتهای منظم، مدیر، میاندار، مداح و ذاکر، بزرگان و برخی از دیگر نشانهها، هیئت را از دیگر هیئتها ممتاز و متفاوت میسازد.
شعر هیئت
هیئت بر اساس آنچه تعریف شد، عمری طولانی ندارد. در نتیجه شعر هیئت نیز از تاریخی طولانی برخوردار نیست.
همانگونه که پیشتر اشاره شد در گذشتههای دور حتی در عصر ائمه «مجلس و محفل» که در آن شاعران، که در آن هنگام مداح یا مادح گفته میشدند شعر میخواندند، وجود داشته است که به این محافل و مجالس، «هیئت» اطلاق نمیتوان کرد. در حقیقت در گذشته ـ بهویژه عصر ائمه علیهمالسلام ـ شاعران، مداح نامیده میشدند که امروز، نه هر شاعری مداح نامیده میشود و نه هر مداحی شاعر؛ هر چند شاعران مداح و مداحان شاعر در روزگار ما کم نیستند.
پس، شعر شاعران گذشته را نمیتوان شعر هیئت نامید، هر چند ممکن است برخی از آن سرودهها در هیئت مورد استفاده قرار گیرد؛ مثلاً شعر «محتشم کاشانی» شعر هیئت نیست؛ اما امروزه در هیئت از آن بهره میگیرند.
با این مقدمات باید گفت: شعر هیئت شعری است دینی و آیینی که در هیئتهای مذهبی، در مناسبتهای سوگ و سور توسط ذاکر و مداح و گاه شاعر عرضه و اجرا میشود، با این تعریف شعر هیئت را به دو شاخه میتوان تقسیم کرد؛ شاخة نخست شعری است که با بهرهگیری از لحن و صوت توسط مداح و ذاکر اجرا میشود که ممکن است این شعر را خود مداح و ذاکر سروده باشد؛ یعنی شاعر و مداح یکی باشند و شاخة دوم که تقریباً از دهة ۸۰ در محافل مذهبی و هیئت مرسوم و رایج شده است، شعری است که شاعر ـ بدون صوت و لحن ـ به شیوة قرائت شعر و شعرخوانی آن را عرضه میکند.
این نکته گفتنی است که در سالهای پایانی دهة ۸۰ مرسوم شد که در تبلیغات برنامههای هیئت و محافل آیینی سه نام ذکر شود.
نخست: نام سخنران مجلس که عمدتاً روحانی است.
دوم: نام مداح و ذاکر که گاه درشتتر و چشمنوازتر از اولی نگاشته میشود (گاه نیز با عکس همراه است)
و سوم: نام شاعر که در آن مجلس شعر میخواند. این گونه شعر به سبب فضای هیئت و ترکیب جمعیت و ضرورت حسبرانگیزی از نسخ همان اشعاری است که مداح و ذاکر میخواند؛ در نتیجه به پسند عام و سطح متوسط مخاطب گوشة چشمی دارد. کم نیستند شاعرانی که سرودههای عرضهشده در این محافل را در مجموعة شعرهای رسمی که گواه هویت شاعرانة آنهاست چاپ نمیکنند.
با این توضیح شعر هیئت از شعر آیینی مجالس شعرخوانی، سطحی ممتازتر و شاعرانهتر دارد؛ هر چند شعر هیئت خود شاخهای از همان شعر آیینی محسوب میشود.
شعر هیئت در قالبهای گوناگون مانند: غزل، قصیده، ترکیببند، ترجیعبند، رباعی، دوبیتی، بحرطویل، مثنوی و ... سروده میشود و گسترة آن شامل مرثیه، مولودیه، نوحه، مناجات و نیایش و مناسبتها و ستایش شخصیتهای مذهبی و دینی میشود.
شعر هیئت خود به شاخههایی چون شعر نبوی، شعر علوی، فاطمی، عاشورایی، رضوی، انتظار و .. تقسیم میشود. در دهة ۸۰ صدها دفتر شعر ویژة هیئت به چاپ رسید که نشاندهندة اقبال و استقبال مردم از این گونه دفاتر شعری است. در میان سرایندگان این دفاتر شاعران شاخص و ممتاز کمتر دیده میشود؛ با این همه شعرهای موفق و درخشان هیئت از شاعران شاخص و برجسته کم نیستند.
شعر هیئت را از منظر دیگر به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
الف: شعر در هیئت
ب: شعر برای هیئت
الف) شعر در هیئت:
«شعر در هیئت» شعری است که شاعر آن را برای هیئت و استفاده در هیئت نگفته است؛ حتی گاه از نظرگاه گونه و نوع ادبی هیچ ارتباطی با هیئت ندارد؛ اما مداح و ذاکر «خوشذوق و هنرمند» چنان آن را در هیئت عرضه میکند که گویی برای هیئت سروده شده است؛ اینگونه اشعار گاه متعلق به شاعران بزرگی چون سعدی، حافظ، صائب و مولانا هستند.
مداح و ذاکر با بهرهگیری از چند عنصر و مؤلفه این گونه اشعار را در مجلس ـ مجلس سوگ و مرثیه یا مدیحه و مولودیه ـ به کار میگیرد.
۱. شبکههای واژگانی و مراعات نظیرها
گاه در یک شعر واژگانی هست که بهراحتی تداعی یک حادثة تاریخی میکند؛ مثلاً این غزل حافظ:
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخ پی کجاست؟
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد! ...۷
وجود شبکة واژگانی «یاری»، یاران، «آب» و «خون» کافی است تا تداعی تنهایی حسین، در کربلا و ندای «هل من ناصر ینصرنی» وی کند و مداح و ذاکر، رندانه و هنرمندانه از شعر برای مجلسآرایی استفاده کند.
۲. آشنایی شعر و پیوند آن با حافظة مخاطب
وقتی شعری آشنا از شاعری نامور خوانده شود که در مجلس کسانی باشند که با شعر آشنا باشند، زمینه همحسی و هم«دمی» را فراهم میسازد و کافی است یکی دو سه تن یا بیشتر با مداح و ذاکر هم«دم» شوند، این رخداد مجلس را گرم و به سبب رابطة مداح و ذاکر با مخاطب، زمینه را برای همراهی دیگران نیز فراهم میسازد.
۳. پیوند هنرمندانة شعر با موضوع
تصور کنید مداح، این مصراع را از همین غزل بخواند «آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخ پی کجاست» و پس از خواندن مصراع بگوید: جان فدای عباس یا فدای لب تشنة حسین یا با خواندن مصراع «خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد» بلافاصله این بیت شعر منتسب به اباعبدالله در شهادت حضرت علیاصغر را بخواند که «لیتکم فی یوم عاشورا جمیعاً تنظرونی/ کیف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی ... » چه شوری در مجلس میتواند بیافریند.
در این هنرنمایی، توانایی صدا، تکیهها در کلام، سکوتها، دعوت به همراهی مخاطبها، توضیحات و دیگر فضاسازیها بسیار مهم است.
«شعر در هیئت» را میتوان به شاخههایی چون:
ـ اشعار شاعران بزرگ (بیارتباط با مجالس سوگ و سور که با هنرمندانی مداح عرضه میشوند)
ـ اشعار دینی و آیینی که به قصد عرضه در هیئت ساخته نشدهاند؛ مانند ترکیببند محتشم کاشانی؛ اما در هیئت به کار گرفته میشوند.
ـ اشعار آیینی که برای محافل و مجالس آیینی ـ نه برای ذاکر و مداح ـ سروده شدهاند، اما مداح و ذاکر آنها را با تمهیدات یا بدون تمهیدات به عنوان شعر هیئت به کار میگیرند. منظور از تمهیدات، افزودنها و تغییرات اندک متناسب با فضا و موقعیت است؛ مثلاً بعد از هر بیت جملهای برای همراهی و همصدایی مخاطبها اضافه کند. یا کلماتی از شعر را به اقتضای موقعیت تغییر دهد.
ب) شعر برای هیئت:
اینگونه شعر یا توسط شاعر به قصد عرضه در هیئت سروده میشود یا با سفارش مداح و ذاکر فراهم میآید. دور نیست که برخی از این سرودهها با مشارکت شاعر و مداح فراهم شود؛ به این صورت که مضامین و درونمایه را مداح سفارش دهد و شاعر در قالب شعر سامان دهد یا با همراهی و همفکری شعر را فراهم کند.
طرح این نکته ضروری است که اگر سفارش با ذوق و ضمیر و لحظات شاعرانه شاعر همخوانی و پیوند بیابد گاه در طراز موفقترین و برجستهترین سرودهها خواهد شد، کم نیستند نوحهها و سرودههای هیئتی که به سبب فضای روحی شاعر و «سفارشپذیری درونی» وی بسیار ممتاز و درخشان بودهاند.
در اینجا طرح و تأکید بر این مسئله بایسته است که اتهام ضعیف بودن شعر سفارشی، نه پشتوانة تاریخی دارد، نه عینی. بسیاری از آثار بزرگ ادبی ما محصول سفارشاند. سفارش آنگاه ناروا یا فاقد ارزش ادبی خواهد بود که تصنعی و ساختگی، ناهمخوان با ذوق و جریان درونی شاعر و به گونهای «رفع تکلیف شاعرانه» باشد در این صورت شاعر بعدها یا از انتساب آن به خود خودداری میکند یا در چاپ مجموعة اشعار جدی و اصلی خود، آن را قلم میگیرد.
ویژگیهای شعر هیئت
برای تبیین ویژگیهای شعر هیئت در حوزهها و ساحتهای پنجگانة شعر آن را بررسی خواهیم کرد.
۱. حوزه خیال: شعر هیئت، به سبب شعر بودن برخوردار از همة عناصر خیال مانند تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و نماد است. از آنجا که مداح و ذاکر، انتخابگر شعر یا سرایندة آن است حتماً گوشهچشمی به مخاطبی یا مخاطبانی دارد که شعر بعدها در مجلس و مراسم خاص به گوش و هوش و نظر آنها میرسد. سطح متفاوت مخاطبها، پسند خاص آنها در گزینش و سرایش شعر مؤثر خواهد افتاد.
مطالعة سرودههای «خوشدل تهرانی» گواه این نکته است که وقتی شاعر بر اساس تقاضای مداح و ذاکر شعر گفته است افق خیال، تنزل پیدا کرده است و شاعر زبانی سادهتر و مخاطبپسند را برگزیده و از تصاویر و ایماژهای اشرافی ـ ویژة مخاطبهای خاص ـ پرهیز کرده است.
مقایسة سرودههای آیینی خوشدل که ویژة مراسم و مجالس است با سرودههایی که تکیهگاه سرودن، شاعرانگی و تقاضای درون است نه بیرون، این ویژگی را روشن میسازد. چند بیت از آغاز سرودههای آیینی وی را با دیگر سرودهها مقایسه کنید تا این نکته عینیتر و روشنتر ادراک و احساس شود.
یادگار علی (وصف حضرت زینب):
عصمت الله مظهر و مرآت یزدان زینب است
هم چو مادر زهرة زهرای رخشان زینب است
آسمان علم و تقوا آسمان قدس و دین
اختر برج حیا ماه درخشان زینب است۸
میلاد سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین:
صبحگه مژده ز مرغان خوشآیین آمد
که گل سرسبد گلشن یاسین آمد
آری آن نوگل گلزار رسالت بدمید
که به جان بندة او سوسن و نسرین آمد۹
میبینیم که در این سرودههای آیینی تصاویر و تشبیهات، ساده، حسی و قابل درکاند. تشبیه حضرت زینب به مرآت (آینه) یزدان و استعارة سادة گل سرسبد گلشن یاسین، حسین بن علی و تشبیه برتر این گل (حسین) بر سوسن و نسرین، سرودهها را مناسب و متناسب مخاطب عام ساخته است. مقایسه کنیم آن مطلعها را با این مطلعها تا تفاوت افق سرودهها بهتر و بیشتر احساس شود:
هنگام مرگ بوسه زد آن سیمتن مرا
یعنی گرفت آینه پیش دهن مرا۱۰
و این مولودیه که بدون قصد سپردن به مداح و ذاکر ـ بر اساس برانگیختگی شاعرانه ـ سروده شده است.
بعید النبی قم الا یا غوانی
تغزل بلحن الاغانی
به مولد مسعود ختم النبیین
چو من بایدت از شعف نغمهخوانی
بکن وصف آنکه خدا کرده وصفش
به قرآن به حسن البیان و المعانی۱۱
در شعر هیئت، بهویژه در شعر شاعرانی که خود مداح و ذاکرند، تصاویر بدیع، تخیل پویا و زنده متناسب با موضوع و موسیقی شعر دیده میشود.
استعارههای مهتاب (علیاصغر)، آفتاب (امام حسین)، لعل خشک و آب داد (زبان کنایی و ایهامی) و تعبیر لطیف سه پهلو با شبکة بدیع یک، دو و سه چه شکوهی به شعر بخشیده است
مادر، نه طفل تشنة خود را به باب داد
مهتاب را، فلک به کف آفتاب داد
چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید
چشمش به لعل خشک وی از اشک آب داد
بر باب و طفل او چو جوابی نداد کس
یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد
خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین
آن گل نخورد آب و به گلچین گلاب داد
هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم
آبی به گل نداد، ولی گل به آب داد
پرپر چو مرغ میزد و تا پر نشسته تیر
اما به خنده، باز تسلای باب داد ...۱۲
شاعرانی که خود ذاکر و مداحاند و در محافلی با مخاطبهای شعرشناستر مواجهاند از این دست سرودهها کم ندارند، همچنانکه این شعر بهرغم سوز و سوگ و اشکانگیزی و مجلسآرایی، دچار هبوط و تنزل و سستی نشده است.
گاه نیز شاعران موفق شعر آیینی و شعر هیئت با بهرهگیری از ساختار داستانی و تخیل سیال و پویا تصاویر و فضاهایی میسازند که بسیار بدیع و زیباست؛ «تقدیر درخت» در ساختاری داستانی، اینگونه به موضوع «در خانة علی» و سرانجام آن ـ آتش زدن و به پهلوی دختر پیامبر کوبیدن ـ میپردازد:
سالها پیش در این شهر، درختی بودم
یادگاری کهن از دورة سختی بودم
هرگز از همهمة باد نمیلرزیدم
سایهپرورد چه اقبال و چه بختی بودم
به برومندی من بود درختی کمتر
رشد میکردم و میشد تنهام محکمتر
...
من به آیندة خود روشن و خوشبین بودم
باغ را آینهای سبز، به آیین بودم
روزها تشنة همصحبتی با خورشید
همه شب همنفس زهره و پروین بودم
ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک
برگهایم گل تسبیح به لب، مثل ملک
راستی شکر خدا، برگ و بری بود مرا
با درختان دگر، سر و سری بود مرا
قامت افراشته چون سرو و صنوبر بودم
چتر سرسبزی و شهد ثمری بود مرا
چشم من بود به شاهین ترازوی خودم
تکیه کردم همة عمر به بازوی خودم
...
ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی
باغ، شد صحنة توفان بیابانگردی
در همان حال که احساس خطر میکردم
نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی
تا به خود آمدم از ریشه جدا کرد مرا
ضربههایش متوجه به خدا کرد مرا
...
حالتی رفت که صد بار خدایا کردم
از خدا عاقبت خیر تمنا کردم
گرچه از زخم تبر روی زمین افتادم
آسمانسیر شدم، مرتبه پیدا کردم
از من سوختهدل، بال و پری ساخته شد
کمکم از چوب من آن روز، دری ساخته شد
تا نگهبان سراپردة ماهم کردند
هر چه در بود در آن کوچه نگاهم کردند
از همان روز که سیمای علی را دیدم
همه شب تا به سحر چشم به راهم کردند
مثل خود تشنة سیراب نمیدیدم من
این سعادت را در خواب نمیدیدم من
...
بارها شاهد رخسار پیمبر بودم
محرم روز و شب ساقی کوثر بودم
تا علی پنجه بر این حلقة در میافکند
به خدا از همة پنجرهها سر بودم
دستهای دو جگرگوشه که نازم میکرد
غرق در زمزمه و راز و نیازم میکرد
...
به سرافرازی من نیست دری روی زمین
متبرک شدم از بال و پر روحالامین
سایة وحی و نبوت به سرم بوده مدام
به خدا عاقبت خیر همین است همین
هر زمانی که روی پاشنه میچرخیدم
جلوة روشنی از نور خدا میدیدم
از کنار در اگر فاطمه میکرد عبور
موج میزد به دلم، آینهدرآینه نور
سبزپوشان فلک، پشت سرش میگفتند:
«قل هو الله احد، چشم بد از روی تو دور!»
سورة کوثری و جلوة طاها داری
«آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»
...
دیدم از روزنهها جلوة احساسش را
دست پر آبله و گردش دستانش را
دیدهام در چمن سبز ولایت هر روز
عطر انفاس بهشتی و گل یاسش را
زیر آن سقف گلین، عرش فرود آمده بود
روح همراه ملائک به درود آمده بود
...
هر گرفتار غمی، حلقه بر این در میزد
هر که از پای میافتاد به من سر میزد
آیة روشن تطهیر در این کوچه مدام
شانهدرشانة جبریل امین پر میزد
یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم
یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم
«من ندانستم از اول که» خطر در راه است
عمر این دل خوشی زودگذر کوتاه است
دارد این روز مبارک، شب هجران در پی
شب تنهایی ریحان رسولالله است
مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت
یا پس از هجرت خورشید چرا ماه گرفت؟
...
رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته
مانده از باغ نبوت گل پرپر گشته
مهبط وحی جدا گرید و جبریل جدا
مسجد و منبر و محراب و حرم، سرگشته
هست در آینة باغ خزاندیده ملال
نیست هنگام اذان، صوت دلانگیز بلال
...
همه حیرتزده افروختنم را دیدند
دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند
بیوفایان، همه آن روز تماشا کردند!
از خدا بیخبران، سوختنم را دیدند!
سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد
چشم زخمی به جگرگوشة «یاسین» نرسد
هیچ آتش به جهان این همه جانسوز نشد
شعله اینقدر فراگیر و جهانسوز نشد
جگرم سوخت، ولی در عجبم از شهری
که دل افسرده از این داغ توانسوز نشد
آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز!
داغ این باغ فراموش نگردد هرگز!
...
سوخت در آتش بیداد، رگ و ریشه و پوست
پشت در، این علی است و همة هستی اوست
یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم:
حیف! آن روز به نجار نگفتم ای دوست
تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی
بر سر و سینة من میخ چرا کوبیدی!
...
همه رفتند و به جا ماند، در سوختهای
دفتری خاطره از آتش افروختهای
سالها طی شد از آن واقعة تلخ و هنوز
هست در کوچة ما چشم به در دوختهای
تا بگویند در این خانه کسی میآید
«مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید»۱۳
جریان پویای خیال در این سروده، بهرهگیری از نمادها، تلمیحات تاریخی، اشارات روایی، تجاهلالعارف، تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه و از همه مهمتر فضای داستانی و روایی که بر کشش شعر میافزاید، در این سروده پیداست. در سالهای دهة ۸۰ گرایش به شعر روایی ـ در شکل زبان رسمی و محاورهای ـ بسیار رواج یافت و مداحان و ذاکران از این ظرفیت در گرم کردن و تمرکز مخاطب بهره فراوان گرفتند.
عنصر تخیل در شعر هیئت در فاصلة دهة ۷۰ تا ۸۰ سیر کمال و تعالی داشته است؛ چرا که مداحان و ذاکران در گزینش شعر حساستر و ورزیدهتر و شاعران آیینی پابهپای آنان و نیز با توجه به رشد مخاطب کیفیت و ساخت شعر خود را تکامل بخشیدند.
تکامل تصویری و تخیلی، گاه سبب شده که مرثیه و سوز شعری کمرنگ شود و ذهن و ذوق به جای درگیر شدن با درونمایه، درگیر صورت و فرم و تصاویر شعری شود، نمونههایی از این دست با همة زیبایی شعری چنیناند.
خودم را از اول، دوباره کشیدم
نشستم برایت ستاره کشیدم
کمی گریه کردم و پایین چشمم
نشستم دو تا راه چاره کشیدم
نشستم در این روضههای پر از نور
بهشتی پر از استعاره کشیدم
و آن دستهایی که سینهزنت بود
شبیه هزاران مناره کشیدم
به دنبال تو انبیا را پیاده
تو را روی نیزه سواره کشیدم
و چندین شب بعد در یک خرابه
تو را روی دست ستاره کشیدم
نمیشد بخوانی ولی روضهاش را
فقط یک کمی با اشاره کشیدم
قد کوچکش خم شده بود و او را
در آغوش یاس بهاره کشیدم
دل علقمه خون شد آن لحظهای که
سرش معجری پارهپاره کشیدم۱۴
در مجموع از نظرگاه عنصر خیال شعر هیئت دارای ویژگیهای زیر است:
۱. تصاویر و ایماژهای سادهتر در قیاس با شعر رسمی
۲. بهرهگیری از نمادهای تاریخی، دینی، اسوهای و اسطورهای
۳. کاربرد تصاویر آشنا و قابل ادراک
۴. فاقد غموض و پیچیدگی تصاویر
۵. در صورت استفاده از اشعار رسمی و شعر شاعران شاخص، بهرهگیری از فضاسازیها و توصیفات ضمیمهای برای تفهیم، تبیین و قابل درک کردن مضامین و درونمایة شعر
با این ویژگیها و با توجه به واقعیت شعر هیئت که نمونههای بسیار درخشان، با بافت و ساخت شاعرانه دارد، حذف شعر هیئت از حوزة «شعر» و نادیده گرفتن آن نه کاری است علمی، نه منطقی و نه منصفانه. شعر هیئت گونهای از شعر آیینی و از شاخههای شعر فارسی است که همچون دیگر انواع و شاخهها باید بررسی، مطالعه و البته نقادی شود.
عنصر زبان در شعر هیئت
هر شعری، پدیدهای زبانی است و تکیهگاه زبان واژه و روابط و ساختار خاص واژههاست. سرودهها محمل و تکیهگاه زبانی دارند و زبان آنها از مسائلی چون جغرافیا، تفکر شاعر، موقعیت تاریخی و ... تبعیت میکند.
عنصر زبان در شعر هیئت تحت تأثیر عواملی چند است:
۱. موسیقی و لحن:
چون شعر هیئت توسط مداح و ذاکر اجرا میشود به تبعیت از آهنگ، شکستگی واژهها در آن چشمگیر است. این ویژگی در نوحهها فراوانتر است.
نمونههایی از تخفیف و شکستگی واژگان
حر نامور چو در نینوا آمد
بر سر راه شه کربلا آمد ...
نزد بن سعد آمدی ای حر نیکوکار
گفت داری با حسین صلح یا پیکار
گفت دارم قصد جنگ با شه ابرار
عازم جنگ با همین مقتدا آمد۱۵
در این نوحه چو به جای چون، شه به جای شاه و بن سعد به جای ابن سعد آمده است. و در این نوحه که به جای خاموش، خموش و به جای کربلا، کربوبلا آمده است:
خون من باغ شرف را همه آباد کند
بشریت ز حصار ستم آزاد کند
تا قیامت نشود
هرگز این شعله خموش
پرچم کربوبلا
میرود دوشبهدوش
...
گل دهد باغ خزاندیدة دین از نفسم
من بهارم که به فریاد گلستان برسم
تا قیمت نشود
هرگز این شعله خموش
پرچم کربوبلا
میرود دوشبهدوش۱۶
۲. عنصر جغرافیا و گویش و لهجه محلی:
از دیرباز سرودههای آیینی در هیئت از زبان، گویش و لهجه تبعیت میکرده است. هیئتهای آذریزبان، نوحههایی با زبان ترکی، گاه فارسی ترکی میخوانند، حتی در نوحههای فارسی تأثیر لهجه کاملاً پیداست. کردها، عربها، لرها، بختیاریها، لکها و دیگر زبانها و گویشها نیز نوحهها و اشعاری به زبان جغرافیایی خود عرضه میکنند.
در سالهای دهة ۶۰ تأثیر لهجة بوشهری و بندرعباسی و نحوة اجرای نوحهها، بسیاری از نواحی ایران را تحت تأثیر قرار داد به گونهای که در رسانهها نیز انعکاس یافت. شیوة خواندن مداحانی چون فخری و کویتیپور و سرودها و نوحههایی چون «ممد نبودی ببینی» و «عمه بابایم کجاست» چنان دامن گسترد که مداحی و ذاکری پایتخت را نیز متأثر ساخت. در کمتر منطقهای از ایران تأثیر فرهنگ و زبان را در سرودهها و خوانش اشعار و نوحهها، میتوان نادیده گرفت. همین است که گاه برخی نوحهها و سرودهها جز به مدد ترجمه قابل فهم برای مناطق دیگر ایران نیست.
۳. موقعیت تاریخی:
سرودهها و نوحههای هیئت به شدت تحت تأثیر موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند. در دوران انقلاب و سالهای آغازین انقلاب و سپس در دورة هشتسالة دفاع مقدس شعرها و نوحهها از جملاتی بهرهمند بودند که تناسبی با موقعیت تاریخی آن روزگار داشت. برای مثال در سرودههای عاشورایی هیئت «هیهات منا الذلة» رواج فراوان داشت.
در دشت کربلای جانسوز
از انقلاب سرخ امروز
دین پیمبر گشته پیروز
از خون مظلومان
آید ندا این سال
هیهات، هیهات منا الذلة۱۷
از دیگر ویژگیهای زبانی شعر هیئت، ساختن ترکیبهای نو و بدیع است. حبیب چایچیان (حسان) در سرودهای مشهور «شهادتنامة عشاق» را در مطلع غزل عاشورایی خویش میآورد.
امشب شهادتنامة عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود۱۸
و در این سروده یک باغ مرهم زخم و کهکشان زخم و آسمان سرخ هر چند به اعتبار ردیف و قافیه ترکیبهای تازهاند.
گل زخم، غنچه زخم، سرو بوستان زخم
یک باغ مرهم زخم، حتی باغبان زخم
سهم من از دنیای تو یک آسمان عشق
سهم تو از دنیای ما یک کهکشان زخم
هم پشت تو خم گشته از داغ برادر
هم بر جگر داری ز فقدان جوان زخم
خون میچکد از آسمان سرخ انگار
از تیر آه تو شده هفت آسمان زخم ...۱۹
تکرار، در شعر هیئت از دیگر ویژگیهای زبانی است که این ویژگی در نوحهها ـ به سبب همراهی و دمگیری مخاطب ـ بیشتر است. شکل ندایی و خطاب در این شعر «عزیزی» و تکرار در عمدة ابیات از آن جمله است.
ای حرارتهای عشقت در درون ما حسین
نوگل بستان یاسین میوة طاها حسین
ای که در دشت شهادت در سحرگاه ظهور
پرچم دین از تو میآید سوی بالا حسین
ای که فطرس از فلک آمد شب میلاد تو
تا پر خود را بساید بر فر سیما حسین
ای که با عرض مقام تو شفاعت یافتند
یونس و نوح و خلیل و آدم و حوا حسین
ای که پیغمبر شب میلاد تو از دیده ریخت
اشک مروارید خود و لؤلؤ لا لا حسین۲۰
کاربرد واژگان کهن ـ بهویژه واژههای عربی ـ در اشعار و نوحهها فراوان است. واژههای «یکسر»، «عدو»، دانی»، «ز سر جان» در این سروده از آن جمله است.
... یکسر به خاک ریخت، گل و غنچه شاخ و برگ
آمد ولی ز باغ نصیبی خزان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟
تا کوفه زنده ماندن او را گمان نداشت
از تب ز بس که ضعف بر او چیره گشته بود
میخواست بگذرد ز سر جان، توان نداشت۲۱
بررسی مسائل زبانی دیگر در شعر هیئت مانند باستانگرایی، هنجارگریزی و هنجارشکنی واژگانی مستلزم مبحثی مستقل است که صاحبنظران در این حوزه باید بدان بپردازند تا راهنمای شاعران جوان در این راه باشد.
شکل و ساختار شعر هیئت
در طول حداقل یک قرن شعر هیئت، کاربرد همة قالبهای شعری را در این حوزه دیدهایم؛ رباعی، دوبیتی، قصیده، غزل، ترکیببند، ترجیعبند، مسمط، مثنوی، مستزاد، بحر طویل و حتی با پدیدآیی شعر نیمایی، در این قالب، هم نوحه و هم مرثیه و هم مولودیه و سورسروده مییابیم.
در سالهای پس از انقلاب، به سبب کارآیی قالبهای گوناگون، شاعران و مداحان شاعر در همة قالبها دست به سرودن زدهاند.
معمولاً در آغاز مجلس استفاده از رباعی و دوبیتی بسیار رایج است و همین است که دهها دفتر دوبیتی و رباعی آیینی، توسط شاعران نامآشنا و کمنام و گمنام میتوان یافت.
همانگونه که اشاره شد رباعیها عمدتاً در اول مجالس کاربرد دارند. مثلاً ممکن است مداح با این رباعی مجلس را آغاز کند:
عمری است که از شراب عشقت مستم
بر جملة عاشقان تو پیوستم
آقا به دو دست قلم عباست
من آمدهام مگر بگیری دستم۲۲
یا با این رباعی که از همان آغاز معلوم است، مداح قصد به اصطلاح «گرفتن صلوات» و زمینهسازی برای گرم کردن مجلس دارد:
خواهی اگر از ظلمت غم، راه نجات
یا اینکه رسی به چشمة آب حیات
بی ذکر و دعا مباش یعنی بفرست
بر احمد و بر آل محمد صلوات۲۳
گاه نیز رباعی در پایان مداحی به کار میرود که معمولاً نوعی دعا ـ یا به جای دعا ـ است.
ای سورة کوثر به مقام تو گواه!
ما غرق در امواج پر آشوب گناه
تا ساحل مهرت آمدیم این همه راه
یا فاطمه اشفعی لنا عندالله!۲۴
قالب شعری غزل، پرکاربردترین قالب شعری در حوزة شعر آیینی است. دهها مجموعة شعر آیینی در فاصلة دهة ۸۰ تا ۹۰ به چاپ رسیده است که بسیاری از آنها از نظرگاه وزانت و اعتبار شعری هم افق سرودههای استوار و درخشان حوزههای دیگرند. به جرئت میتوان گفت همة شاعران جوان، چند غزل آیینی در دفاتر شعر خود دارند. غزلها در اوزان کوتاه و بلند و در زمینههای گوناگون مدیحه و مرثیه است. مجموعه شعر آیینی «مولای گندمگون» از آن جمله است. غزل «ساربان غریب» با افاعیل بلند و با وزنی خیزابی، نمونهای از این دفتر است.
ساربان غریب! میخواهی این همه مست را کجا ببری؟
تشنه آوردهای که آب دهی، یا به سرچشمة بقا ببری؟
کعبة هاج و واج را دیروز، در معمای خود رها کردی
یک قبیله ذبیح آوردی غرق خون تا دل از منا ببری
کاش میشد که بیصدا ... اما تو سراپا خروش و فریادی
خبر داغ عشق آوردی، نه نمیشد که بیصدا ببری
و ستونهای آسمان لرزید لحظهای که قرار شد دل را
از قد و قامت علی ببری، صاف و یکدست تا خدا ببری
سر و انگشت و پیرهن یک سو، سجده بر خاک کرده تن یک سو
خواستی این چهار رکعت را پیش لیلا جداجدا ببری
قصه را مادری جوان دیروز در کمرگاه کوچه کرد آغاز
به گلوگاه نمیرسیدی تا قصه را تو به انتها ببری
لطف قرآن به طرز خواندن توست، والضحی چشمهای روشن توست
«و اذا الشمس کورت» تن توست که در آغوش بوریا ببری
بیت آخر میان خواهش و اشک میرسد بیقرار و میداند
در پی یک بهانه میگردی، تشنهای را به کربلا ببری۲۵
قالبهای قصیده، ترکیببند، ترجیعبند، مثنوی و در سالهای اخیر بحر طویل نیز در هیئت جایگاه برجستهای دارند. بحرطویلها با زبانی روایی توسط شاعران جوان شعر آیینی، در دهة ۸۰، مداحی را وارد مرحلة جدیدی کرد. نمونة زیر از سید حمیدرضا برقعی از آن جمله است:
۱. یادم آمد شب بیچتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی من و آغوش رهایی سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی، دلم آرام شد آنگونه که هر قطرة باران غزلی بود نوازشگر احساس که میگفت فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر میروی امشب چمدانت پر باران شده پیراهنی از ابر به تن کن و بیا! پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد و قافیهها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر، منِ بیتابتر از مرغ مهاجر، به کجا میروم اقلیمبهاقلیم خدا همسفرم بود و جهان زیر پرم بود سراسر که سر راه به ناگاه مرا تیشة فرهاد صدا زد: نفسی صبر کن ای مرد مسافر قسمت میدهم ای دوست سلام من دلخستة مجنونشده را نیز به شیرین غزلهای خداوند، به معشوق دو عالم برسان. باز دل شور زد آخر به کجا میروی ای دل که چنین مست و رها میروی ای دل مگر امشب به تماشای خدا میروی ای دل نکند باز به آن وادی ... مشغول همین فکر و خیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خدایی است.
۲. چشم وا کردم و خود را وسط صحن و سرا، عرش خدا، کربوبلا، مست و رها در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه، یله دیدم من سر تا به قدم محو حرم بال ملک دور و برم یکسره مبهوت به لاهوت رسیدم؛ چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم، به خدا رفت قرارم، نه به توصیف چنین منظرهای واژه ندارم. سپس آهسته نشستم و نوشتم: فقط ای اشک امانم بده تا سجدة شکری بگذارم که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدستة باران و اذان آمد و یک گوشه از آن پردهدر شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند به ششگوشة معشوق؛ خدایا تو بگو این منم آیا که سرا پا شدهام محو تمنا و تماشا فقط این را بنویسید رسیده است لب تشنه به دریا دلم آزاد شد از همهمه دور از همه مدهوش غم و غصه فراموش در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم.۲۶
جز قالب بحر طویل، خواندن قصاید بلند، مثنویهای بلند و ترکیببندها و ترجیعبند در هیئت جاری و ساری است. حتی نوحههایی در قالب شعر نیمایی در هیئت خوانده میشود. مراجعه به کتب «نوحه نواحی» از نشر خیمه، نمونههای فراوانی را فرادست میدهد که در قالب نیمایی سروده شدهاند. هر چند تا حدی سنت خواندن قصاید بلند در محافل امروز منسوخ شده است، اما در هیئت در هنگام شور خواندن سرودهها و نوحههای بلند و طولانی مرسوم است.
نمونهای از نوحه در قالب نیمایی که در دستگاه چهارگاه است. این نوحه دارای شکل دو قسمتی است که بخش اول آن بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و بخش دوم بر وزن فعلاتن فعلن است.
خون من باغ شرف را همه آباد کند
بشریت ز حصار ستم آزاد کند
تا قیامت نشود
هرگز این شعله خموش
پرچم کربوبلا
میرود دوشبهدوش ...۲۷
سرودههای هیئت، در همة قالبها با تنوع اوزان دیده میشود و در سیر تاریخی ـ در ۱۰۰ سال اخیر ـ در عصر انقلاب تنوع و تکثر قالبهای شعر هیئت بیشتر شده است. در این میان غزل، رباعی و مثنوی پرکاربردترند و جز نوحه که قالب غالب محافل و مجالس است این سه قالب کاربرد بیشتر یافته است.
تفصیل بحث دربارة قالبهای نوحه و نیز قالبهای شعری هیئت مجالی فراختر و بحثی مستقل میطلبد.
موسیقی در شعر هیئت
منظور از موسیقی در شعر هیئت، کاربرد موسیقی به مفهوم نغمات و دستگاههای موسیقی نیست؛ که موسیقی با استفاده از الحان و نغمات، امروزه شاخصة مداحان و ذاکران است و در نواحی مختلف ایران از آواز دشتی، ابوعطا، بیات اصفهان و کرد بیات و دستگاه شور، دستگاه راستپنجگاه، همایون، چهارگاه و با گوشههای متنوع و متکثر فراوان بهرهگیری میشود. حتی به جرئت میتوان گفت باروری موسیقی ایران مدیون موسیقی هیئت و محافل دینی و آیینی است.
منظور از موسیقی در اینجا، موسیقی وزن (افاعیل عروضی یا موسیقی بیرونی)، قافیه و ردیف یا موسیقی کناری، تناسبهای آوایی یا موسیقی درونی (تناسبهای لفظی) و موسیقی معنوی یا تناسبهای معنایی یا شبکههای مراعات نظیر است.
موسیقی بیرونی شعر هیئت متناسب با چند مسئله است:
۱. اوزان و موسیقی بیرونی سرودههای سوگ و مرثیه که بسیار نرم و جویباری است.
البته وقتی مجلس و هیئت به اوج سوگواری میرسند ـ بهویژه هنگام شورخوانی ـ اوزان تند و خیزابی به کار گرفته میشود.
۲. در جشنها و شادیها، اوزان متناسب با سرور و وجد خوانده میشود؛ مانند مستفعلن مستفعلن، مستفعلن مستفعلن
۳. در خواندن اشعار دعایی و نیایشی عمدتاً اوزان نرم و لطیفاند؛ مانند فاعلاتن فعلاتن فعلن
در موسیقی کنار (ردیف و قافیه) شعر هیئت، به ویژه مراثی به سمت داشتن ردیف و قافیه گرایش دارند. نوحهها نیز به سبب داشتن بند ترجیع عمدتاً به ردیف آراستهاند. استفاده از ردیفهای اسمی در سرودههای سور و نیز سوگ فراوان است، زیرا مخاطب را با خود همراه میسازد.
مثلاً وقتی شعر با ردیف «نمیآید» همراه باشد، مستمعین در پایان هر بیت، کمکم با مداح و ذاکر دم میگیرند و همین زمینهساز ایجاد حال و شور و گرمی در مجلس میشود. «باغ شقایق» از آن جمله است. دقت در شکل منفی ردیف که عامل سوزافزایی است دلیل تأثیرگذاری را بیشتر روشن میکند.
چرا از کوفه غیر از ناله و افغان نمیآید؟
چرا آواز تسبیح از لب جانان نمیآید؟
شده محراب چون باغ شقایق سرخ و عطرآگین
به غیر از بوی خون زین لالهگون بستان نمیآید
چرا خاموش و تاریک است صحن مسجد کوفه؟
چرا بانگ هزار آوای خوش الحان نمیآید؟
کس آهنگ مناجات علی را نشنود دیگر
نوای گریههای او ز نخلستان نمیآید
خداوندا! چه رخ داده که آن غمخوار بیماران
سراغ کلبة تاریک بیماران نمیآید؟ ...۲۸
موسیقی درونی شعر هیئت (تناسبهای آوایی)
موسیقی درونی در شعر شاعران شاخص هیئت شاخصتر و گوشنوازتر است. در برش زیر از شعری بلند در توصیف حضرت رضا علیهالسلام همآوایی و نغمة حروف «غ» در نخستین مصراح و تکرار «ع» در بند برگردان نمونهای از موسیقی درونی است.
مرغ غریبم که به باغ آمدم
شب شد و دنبال چراغ آمدم
رنج سفر را به فراغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم
یا علی ضامن آهو! رضا!
عالم آل علی مرتضی۲۹
و نمونة زیر از موسیقی معنوی یا تناسبهای معنایی یا شبکههای مراعات نظیر که شاعر، هنرمندانه میان ماه، ستاره و آفتاب در بیت نخستین و میان بیت الله، مطاف، کعبه، مُحرم و طواف و قبله و نماز و سجده و سجاده در ابیات بعد رابطه برقرار کرده است.
دخترک افتاد روی نعش باب
سه، ستاره ریخت روی آفتاب
دشت، بیت الله شد، مقتل ـ مطاف
گرد یک کعبه، دو مُحرم در طواف
قبله جُست و بر نماز آماده شد
بوسههایش سجده، تن سجاده شد۳۰
مبحث موسیقیهای چندگانه در شعر هیئت و تناسب این موسیقیها با نوع شعر ـ مرثیه و مدیحه ـ خود نیازمند پژوهشی وسیع و گسترده است که اگر با نقد سرودههای موجود و برخی نارساییهای موسیقایی که در شعر نسل جوان دیده میشود، همراه شود، یاریگر شاعران در اعتلا، پیرایش و روانی و تأثیرگذاری بیشتر خواهد شد.
اندیشه و درونمایة شعر هیئت
سهم سوگ قابل قیاس با دیگر مضامین و درونمایههای شعر هیئت نیست؛ اما شعر هیئت در طول حیات و حضور خود در مجامع و محافل به موضوعاتی چون توحید و تحمید، نیایش و مناجات، وعظ و ستایش و منقبت بزرگان دین و مذهب پرداخته است.
ستایش و منقبت و در کنار آن یاد رنجها و سوگ اهلبیت علیهمالسلام سابقهای طولانی دارد. شیعیان در طول تاریخ بهرغم شکنجهها، شهادتها، تبعیدها، حصرها و تلخکامیها هماره کوشیدهاند تا رویاروی دروغها، تحریفها و گستاخیها نسبت به اهلبیت علیهمالسلام بایستند و همین باعث شده است که در گذشتة ادبی منقبتخوانی و مناقبخوانان به عنوان جریانی در مقابل فضائلخوانان، که در مقابل شیعیان به ذکر فضایل خلفا میپرداختند قلمداد شوند.
«یکی از طرقی که شیعه پس از کسب قوت برای نشر مذهب خود انتخاب کرده بودند، استفاده از مناقبخوانان یا مناقبیان بود. مناقبیان ظاهراً از دورة آل بویه در عراق وجود داشتند؛ زیرا درست در آغاز دورة سلجوقی که شیعه در نهایت ضعف به سر میبرد، مناقبیان در طبرستان و بعضی نواحی عراق سرگرم کار بودند. مناقبخوانان قصیدههایی را که در مدح علی علیهالسلام یا سایر ائمة اطهار علیهمالسلام بود در کوی و برزن و بازار میخواندند ... در این قصاید علاوه بر ذکر منقبت آل علی از بعضی اصول عقاید شیعه مانند تنزیه باری تعالی و عدل و توحید و عصمت ائمه و معجزات آنان نیز سخن میرفت ... بر گرد این مناقبیان حلقههایی از شیعه و گاه مردم دیگر تشکیل میشد و در هر دیار که شیعیان بودند محلات معینی برای این کار اختصاص مییافت.
مناقبیان بیش از دیگر شیعیان در خطر تعرض متعصبان قرار داشتند و حتی بعضی از آنان، از بیم اتهام الحاد و کفر، ناگزیر بودند هر چند گاه در یک شهر به سر برند و از آن جا به جای دیگر عزیمت کنند.»۳۱
در تاریخ صد سالة شعر هیئت محتوا و درونمایة شعر هیئت را موضوعات و مسائل زیر تشکیل داده است:
۱. منقبت و ستایش عظمت، فضیلت و مقام و الای اهلبیت و خاندان پیامبر و امامان. این ستایش جز چهارده معصوم، شخصیتهای منتسب به آنان چون یاران اباعبدالله، امامزادگان و حتی علما و بزرگان دینی را شامل میشده است.
۲. سوگ و مرثیه؛ شهادت و وفات معصومین بهویژه حادثة اندوهبار عاشورا، عمدهترین محور سرودههای هیئت بوده و هست.
۳. مناسبتهای دینی و آیینی چون بعثت، غدیر، ازدواج علی و فاطمه نیز زمینهساز سرودن اشعار هیئت بوده و هست.
۴. آیینهای نیایش و دعا، مانند دعای ندبه، عرفه، کمیل، طلب باران، شفا، پیروزی رزمندگان، شبهای قدر، از مهمترین زمینههای سرودن شعر هیئت بوده و هست.
۵. مراسم تکریم و تجلیل از شهدا، آزادگان، جانبازان، شاعران را برانگیخته تا مناسب و متناسب با این مجالس به سرودن بپردازند.
۶. وعظ و اندرز و هشدار و پیامهای تربیتی و اخلاقی؛ در آیینهای نیایش و دعا این کاربرد بیشتر است. در سالهای دهة ۸۰ اقبال به این گونه سرودها بیشتر شد و مداحان به شیوة محافل گذشته به این گونه سرودهها اقبال نشان دادند؛ حتی گاه شعرهای اخلاقی و تعلیمی شاعرانی چون سعدی و صائب در مجالس و هیئتها خوانده میشود
محتوا و درونمایة سرودههای هیئت خود نیازمند بحثی تفضیلی و گسترده است که در این مجال نمیگنجد؛ اما اجمالاً باید گفت کاستیها تا حدی در شعر هیئت احساس میشود.
۱. حوزة تربیت و اخلاق؛ در این زمینه نیاز هست که شاعران با زبانی تازه و متناسب با نیاز زمان سرودههایی را برای استفادة مداحان تهیه کنند.
۲. حوزة حماسی؛ کربلا و عاشورا تنها در چهرة یک تراژدی و سوگنامه نباید مطرح شود؛ بلکه باید ابعاد حماسی و عظیم این رخداد بشکوه و چشماندازهای آن نیز مطرح و با بیانی شاعرانه عرضه شود.
۳. ابعاد عارفانة رخدادهای بزرگ بهویژه عاشورا نیازمند پرداخت شاعرانه به زبان امروز است؛ که در شعر امروز هنوز جایگاه خود را باز نیافته است. نه تنها شعر هیئت که نوحهها نیز باید به ابعاد حماسی و عرفانی کربلا و عاشورا توجه کنند.
۴. پالایش از تحریفها و برساختهها و برخی افزودنهای ناروا در ساخت شعر هیئت باید صورت گیرد و شعر پیراسته و منزه با حفظ ابعاد شعر فراهم شود.
در شعر هیئت ابعاد حماسی، عرفانی، تربیتی و مرثیهای (سوگ)، به عنوان ابعاد چهارگانة شعر هیئت، به ویژه شعر عاشورا، مطرح است؛ البته غلبه عمدتاً بر سوگ است. در سالهای هشتگانة دفاع مقدس بُعد حماسی برای بسیج رزمندگان چیرگی و استیلای فراوان یافت. بهجاست توصیه شود تا شاعران آیینی و هیئت از بعد تربیتی و عارفانه دور و برکنار نباشند که محافل و هیئت هماره محتاج درک این ابعاد رویدادها بهویژه کربلا و عاشورا هستند؛ تا این نهفتة سترگ به گونة اسوه و سرمشق مطرح و عرفه شود.
منابع و مآخذ:
۱. تسنیم (تفسیر قرآن کریم): جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم، ۱۳۹۰، ج ۸، ص ۳۸
۲. دیوان سیفالدین فرغانی: به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، نشر فردوسی، ۱۳۴۱، ص ۱۷۶
۳. شکوه عاشورا در شعر فارسی: محمدعلی مجاهدی، پژوهشکدة تحقیقات اسلامی سپاه، تهران، ۱۳۷۹، ص ۴
۴. رسانة شیعه: محسنحسام مظاهری، شرکت چاپ و نشر بینالملل، تهران، ۱۳۸۷، ص ۲۷۰
۵. فرهنگ عاشورا: جواد محدثی، انتشارات معروف قم، ۱۳۷۴، ص ۵۰۴
۶. دعبل (نشریة داخلی دعبل)، شمارة ۸، اردیبشت ۱۳۹۲، ص ۱۲، (مقالهای از رضا بابایی)
۷. صدای سخن عشق (گزیدة غزلیات حافظ)، حسن انوری، انتشارات سخن، تهران، چاپ هشتم، ۱۳۸۲، ص ۱۰۶
۸. بهترین اشعار خوشدل تهرانی: به کوشش مهدی آصفی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، تهران، ۱۳۸۹، ص ۴۷۰
۹. همان ص ۲۰۲
۱۰. همان ص ۵۸۶
۱۱. همان ص ۲۷
۱۲. دل سنگ آب شد: علی انسانی، انتشارت جمهوری (اسلامی)، تهران، ۱۳۸۲، صص۳۱۶، ۳۱۷
۱۳. یاس یاسین: محمدجواد غفورزاده (شفق)، به نشر آستان قدس، چاپ اول، ۱۳۸۹، ص ۷۰ – ۶۵
۱۴. غزل ـ مرثیه (گزیده غزلهای عاشورایی): رضا جعفری، نشر آرام دل، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۹، ص ۲۹ (شعر از نوازنی از کرج است)
۱۵. نوحهخوانی(۱) (نوحهخوانی در همدان): متین رضوانی پور، نشر خیمه، قم، ۱۳۹۲، ص۴۶
۱۶. نوحهخوانی(۲) (نوحهخوانی در سمنان): گردآوری متین رضوانی پور، نشر خیمه، قم، ۱۳۹۲، ص۱۰۶
۱۷. نوحهخوانی (نوحهخوانی در همدان)، ص۱۱۰
۱۸. ای اشکها بریزید: حبیبالله حسان، نشر جاویدان، تهران، ۱۳۷۴ ، ص۱۷۹
۱۹. غزل مرثیه (گزیده غزلهای عاشورایی): گردآورنده رضا جعفری، نشر آرام دل، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۹ ، ص ۸۵
۲۰. خورشید از پشت خیزران: احمد عزیزی، نشر سروش، تهران، ۱۳۸۱، ص۷۹
۲۱. چراغ صاعقه: علی انسانی، نشر جمهوری، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۲، ص ۴۰۴
۲۲. هفتاد و دو آینه (رباعیهای عاشورایی)، غضنفر برزگر قهفرخی، نشر فصل پنجم، تهران، ۱۳۸۸، ص ۴۳
۲۳. به رسم طایفة عشق: جلال محمدی، انتشارات حریر، تهران، ۱۳۹۱، ص ۲۸۰
۲۴. یاس یاسین: ص ۱۳۱
۲۵. مولای گندمگون: قاسم صرافان، نشر آرامدل، تهران، ۱۳۹۰، صص۸۴-۸۳
۲۶. قبله مایل به تو: سید حمید رضا برقعی، نشر فصل پنجم، تهران، چاپ دوم، ۱۳۹۰، صص ۶۱-۶۲
۲۷. نوحه نواحی (نوحه در سمنان): ص ۱۰۶
۲۸. سرچشمه خورشید: محمدحسین بهجتی (شفق)، انتشارات سوره مهر، تهران، ۱۳۹۰، ص ۹۴
۲۹. یوسف (گزیده اشعار): قادر طراوت پور (عقیق)، نشر تکاء تهران، ۱۳۹۲، ص ۱۲۶
۳۰. دل سنگ آب شد: ص ۳۵۴
۳۱. تاریخ ادبیات در ایران: ذبیحالله صفا، انتشارات فردوس، تهران، ج ۲، ۱۳۶۷، صص۱۴ – ۱۹۲
کد مطلب: 17556
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/17556/نشست-اول-شعر-هیئت-تعریف-ویژگی-ها-ابعاد-قالب-ها