مرشدها و مداحان نابینا در قدیم کم نبودند و به خصوص آنها که روضه زنانه میرفتهاند، عموما یک همراه هم داشتهاند که گرچه به اندازه آن مرشد و مداح، معروف نبوده اند، اما همه آنها را به خوبی میشناختهاند. این راهنماها، همراهان یا دستیاران را «عصاکش» میگفتهاند که اتفاقاً برای خودش شغلی قابل احترام بوده است.
مرشدها و مداحان نابینا در قدیم کم نبودند و به خصوص آنها که روضه زنانه میرفتهاند، عموما یک همراه هم داشتهاند که گرچه به اندازه آن مرشد و مداح، معروف نبوده اند، اما همه آنها را به خوبی میشناختهاند. این راهنماها، همراهان یا دستیاران را «عصاکش» میگفتهاند که اتفاقاً برای خودش شغلی قابل احترام بوده است.
این راهنماها، معمولاً پسران آن مداح یا مرشد نابینا بودهاند، اما بعضیها هم بودهاند که بابت این کار از جناب ذاکر، پول میگرفتهاند. من چند نفر از مرشدها یا مداحهایی را که از این همراه و راهنما استفاده میکردهاند، به یاد میآورم که این یادآوری را با شما به اشتراک میگذارم.
۱. مرحوم مرشد نصرالله والی: مداح شوخ و بذلهگویی بود که پسرش از خودش معروفتر است. حتماً نام عبدالله والی، پدر اردوهای جهادی کشور را شنیدهاید. او پسر مرشد نصرالله بود و تا اندازهای توفیق داشت که دست پدرش را بگیرد و به روضهها و مجالس اهل بیت (ع) ببرد. مرشد نصرالله البته پسران دیگری هم داشت که تا آخر عمر پدر در خدمت او بودند. شاید بیشتر از همه آنها امیر والی باشد که الآن او هم در منطقه محروم بشاگرد، راه برادر را پیش گرفته و دارد به مردم آن سامان خدمت میکند. شاید این همه، برکتی است که سفره سیدالشهدا (ع) نصیب این خانواده جهادگر کرده است.
۲. مرحوم شیخ مجید فتاح: یکی از مداحان نابینا که پسرش، حسن فتاح الآن هم شعر میگوید و هم مداحی میکند. فتاحِ پسر، خیلی توفیق همراهی شیخ روشندل را در سالهای زندگی او پیدا نکرد، اما اکنون نشان داده است که جانشین خوبی برای اوست. صدای خوبی دارد، شعرهای مناسب میخواند و از لحن حزین و دستگاههای آوازی به درستی بهره میبرد. فتاح، روحانی نبود، اما در گذشته به خیلی از مداحان «شیخ» میگفتند. او یک شاگرد داشت که هم دستش را میگرفت و به روضه میبرد و هم از او کار یاد میگرفت. اسم این شاگرد شیخ، حسین خدامی است که اکنون در سالهای کهولت و پیری در بستر بیماری افتاده است. برای این مداح و پدر شهید ـ که حالا خودش از پیرغلامان است ـ شعری در دوران نوجوانی سروده بودند و بچههای کوچه، وقتی او و شیخ مجید را میدیدند، برایش دست میگرفتند که:
«عصاکش شیخ مجید
به جز حسین کسی نیست!»
خدا اولی را بیامرزد و دومی را شفا دهد.
۳. مرحوم مرشد اسماعیل مهجوری: این ذاکر روشندل ائمه طاهرین (س) شاگردان زیادی داشت که از جمله آنها میتوان به حاج علی آقای ترابی، از پیشکسوتان امروز مداحی سنتی اشاره کرد. اما خود او دو فرزند مداح داشت که معمولاً همراه پدر بودند. حاج مهدی و حاج محمد مهجوری، هر دو هرچند جای پدر را نگرفتند، اما مداحان بسیار بااخلاص و زحمتکشی بوده و هستند که همواره نامشان به نیکی برده میشود. حاج مهدی مهجوری، چند سال قبل به پدر ملحق شد و جایش خالی است، اما حاج محمد در کهنسالی هم هنوز سر سفره پربرکت اربابش هست و هر روز در خانه و کاشانه مردم علاقهمند به روضهخوانی مشغول است.
۴. مرحوم شیخ قربان حسینزاده: حاج قربان، لباس روحانیت به تن داشت، اما مداح روشندلی بود که هیچ دستیار و همراهی نداشت و معمولاً خودش با عصا به این طرف و آن طرف میرفت. در واقع، یار و مددکار او در روضه رفتنهایش، عصایی چوبی و خوشتراش بود و به دو پسرش، هیچ وقت تکیه نداشت. حاج قربان، روضهخوانی پرشوری هم داشت و در ایام فاطمیه در اصفهانک، دهگی برگزار میکرد. او حدود ۲۰ سال پیش از دنیا رفت.
۵. مرحوم مرشد باقر معماری: این مرشد بزرگ که خود راهنما و استاد خیلی از مداحان قدیمی بوده است، یک شاگرد نوجوان را در سالهای دور به خدمت گرفت. مرشدباقر، شاگردش را از یک روستا به تهران آورد و مثل یک پدر، او را بزرگ کرد. در عین حال، این شاگرد و عصاکش مرشد، وفادارانه در کنار استاد ایستاد تا اینکه مرشد دار فانی را وداع گفت.
سمت راست حاج اسماعیل نیکبخت و سمت چپ مرشد باقر معماری
حاج اسماعیل نیکبخت، هیچ وقت مداحی را از مرشد یاد نگرفت، اما هنوز در حالی که روزگار پیرسالی را میگذراند، در جلسات و روضهها حاضر میشود و خودش یکی از عوامل و دستاندرکاران هیئتهای مذهبی مثل مکتب علی (ع) یا جامعه مداحان تهران به شمار میرود.
۶. مرحوم حاج حسین محمدی: او در حالی که در سال ۱۳۲۷ به دلیل ابتلا به بیماری حصبه از هر دو چشم نابینا شده بود، از حوالی سال ۱۳۳۸ مداحی میکرد.
همراهان و راهنمایان او، ابتدا برادرانش، سپس پسرش و در سالهای آخر عمرش همسرش بودند. او معمولاً با موتورسیکلت و اتومبیل به مجالس روضه میرفت و در شرق تهران، همه او را به خاطر همراهی همسرش (در نقش راننده) به خوبی میشناختند. حاج حسین محمدی در سال ۸۹ دعوت حق را لبیک گفت.
۷. حاج ذبیحالله ترابی: یکی دیگر از مداحان روشندل سیدالشهدا (ع)، حاج ذبیحالله ترابی، خواهرزاده استاد ارجمند مداحی، حاج علی آقای ترابی است که او هم قریب به ۵۰ سال نوکری اهل بیت (ع) را تجربه کرده است. صوت گیرا، لحن جذاب، شعرهای برتر و آشنایی کامل به فنون مداحی از او ذاکری تمامعیار ساخته است.
تا زمانی که پسران حاج ذبیحالله ترابی در خردسالی و کودکی بودند، برادران او، وی را به روضه میبردند، اما از زمانی که فرزند ارشد او به سنی رسید که میتوانست این نقش را ایفا کند، وظیفه همراهی پدر را به عهده گرفت. هم اینک، ۴ تن از پسران حاج ذبیحالله او را به مجالس گسترده او میبرند؛ مجالسی که در ایام محرم و صفر و فاطمیه، گاه از اذان صبح تا نیمه شب به طول میانجامد.
۸. حاج رضا عاشوری: این مداح روشندل، هرچند اسم و رسم آنچنانی ندارد، اما در شرق تهران، چهره شناخته شدهای است. مسجد بقیهالله در میدان بروجردی، پایگاه ثابت اوست و میشود گفت که یگانه مداحی است که اصلاً و ابداً در طول سالها مداحیاش، همراه و راهنما نداشته و با اعتماد بنفس عجیبی به تنهایی به روضههایش میرود. البته خودش میگوید که فقط در یک محدوده خاص مجلس قبول میکند و راههای دور نمیرود. با این حال، چند سال پیش در حالی که خیابان ۱۷ شهریور را برای عملیات فاضلاب حفاری کرده بودند، به درون یکی از این حفرهها افتاد و ماهها خانهنشین شد.
نکته جالب آن که مردم به کسانی که دست مداحان روشندل را میگرفتند یا رانندگیشان را میپذیرفتند، خیلی احترام میگذاشتند و آنان را در زمانی که آقای روضهخوان مشغول مداحی در منزلشان بود، پذیرایی میکردند. حتی بعضی از بانیان روضهها و مجالس مذهبی برای این افراد، به مناسبت سال جدید، عیدی هم در نظر میگرفتند!عصاکشها یا همراهان مداحان نابینا، خود سرشار از خاطرات همراهی با آنان هستند که در فرصتی دیگر آنها را خواهم نوشت.