احمد سبحانی، هنرمندی بود که با شیدایی و شوری وصفناپذیر 40 سال در مشهد تعزیهخوانی کرد و سرانجام 30 آبان ماه در حالی که آفتاب بیرمق پاییز بر وسعت شهر خیمه زده بود در هنگام اجرای نمایش، پس از چند ثانیه سکوت روی صحنه، آخرین پرده از زندگی 61 ساله خویش را به تصویر کشید.
در پس نگاههای بزرگترین تعزیهخوان مشهدی، عشق و دلبستگی به خاندان اهلبیت (ع) موج میزد. دانههای دلش پیدا بود و ساده و بیآلایش در واپسین روزهای عمر خود، با چشمهایش، حرفهایی را به زبان آورد که سالها زبان و کلام از توصیف آن عاجز است. شاید سخنی به گزاف نباشد اگر بگوییم، این هنرمند با پرواز خود، هنر تعزیهخوانی مشهد را یتیم کرد.
این هنرمند تعزیهخوان در تمام سالهایی که زنده بود درآمد خانوادهاش را از راه همین تعزیهخوانی تامین کرد. صبور و مهربان بود و سفره دلش را با گلایه پیش کسی نمیگشود. زندگی سادهای داشت و به معنای واقعی کلمه مخلص و عاشق بود و عاشقانه هم زندگی کرد.
اکنون ۲۳ روز از وفات احمد سبحانی میگذرد. روایت مرگ این هنرمند را بارها یا در فیلمهای گرفته شده دیدهایم و یا از زبان دوست و آشنا شنیدهایم. این استاد برجسته در هنگام اجرای نمایش حضرت ابوالفضل (ع)، پس از مدتی سکوت در صحنه، ناگهان نقش بر زمین شد و آخرین پرده از زندگی عاشقانه خویش را اینگونه بدرود گفت. این هنرمند نیکوسرشت همیشه آرزو داشت تا در راه امام حسین (ع) بمیرد و ۳۰ آبان ماه در یک صبح پاییزی به آرزوی دیرینهاش رسید.
مرحوم سبحانی مجذوب و شیفته تعزیهخوانی بوداین تعزیهخوان، ۴۰ سال با شمشیری در دست و کلاه خودی بر سر، تعزیهخوانی کرد و حادثه صحرای کربلا را به تصویر کشید. آن مرحوم آنچنان عاشقانه تماشاگر را با خود همراه میساخت که هیچ کس گمان نمیکرد، آنچه تماشا میکند، صحنهای از یک نمایش تعزیهخوانی است طوری که سالهای سال با به آتش کشیدن خیمهها، طنین طبلها و حرکت اسبها، حادثه کربلا را در برابر دیدگان مردم این شهر مجسم کرد.
مرحوم سبحانی که اصالتا از اهالی روستای «بابل حکم» کاشمر بود، سالها در مشهد سکونت داشت و در روزگار جوانی مجذوب و شیفته هنر تعزیهخوانی شد و زیر نظر اساتیدی همچون میرزا شاهرودی و امینی به آموختن این هنر اصیل پرداخت.
حاج احمد بسیار زودتر از سایر هم دورهایهایش هنر تعزیه خوانی را فرا گرفت و همواره هم و غم خود را معطوف تعزیه کرده بود. طوری که تا آخرین روزهای زندگیاش لحظهای از راهی که در آن قدم برمیداشت. دلسرد و ناامید نشد.
این تعزیهخوان هرسال با آغاز ماه محرم در گوشهای از این شهر، به همراه اعضای گروهش تعزیه خوانی میکرد و هر شب جوانان بسیاری که از شاگردان او بودند مشتاق برای تمرین و دیدن دورخوانیهای تعزیهخوانان به خانه این عاشق خاندان اهلبیت (ع) میرفتند.
همه تعزیهخوانان حاج احمد را به اخلاص، فروتنی و عشق به اهلبیت میشناختند و وقتی به خانه محقر و ساده و اتاق دلنشیناش قدم میگذاری، تازه درمییابی که چه قدر شخصیت آرام و محجوب و مهربانی در کلام و کردارش، زبانزد خانواده و دوستان و آشنایان بوده است.
«هنر تعزیه خوانی بازنشستگی ندارد»همسر مرحوم سبحانی در حالی که چشمانش را با گوشه چادر از مرواریدهای اشک پاک میکند، گفت: همسرم به من و چهار فرزندش احترام میگذاشت و انسان دست به خیری بود. در روزهای آخر عمرش بیش از همیشه دوست داشت تا تعزیه بخواند و در گوشهای آرام به راز و نیاز بپردازد. حتی گاهی با من درد و دل میکرد و میگفت خیلی دوست دارم تا در راه امام حسین (ع) از دنیا بروم. روزی که خبر فوت او را به من دادند و گفتند که چگونه فوت کرده، خوشحال شدم که به آرزویش رسید و همان طور که دوست داشت این دنیا را ترک کرد.
سکینه دهقان عنوان کرد: تعزیهخوانی حرفه و عشق همسرم بود و ساعتهای بسیاری از روز را یا شاگرد تربیت میکرد و یا در حال تعزیهخوانی بود و به قول این مرحوم هنر بازنشستگی ندارد و باید خود را وقف این راه کرد. آن هم راهی که متعلق به خاندان اهل بیت (ع) است.
همسر مرحوم سبحانی سپس از صبح روزی گفت که خبر فوت همسرش را به وی دادند. آن روز خودم به علت بیماری قلبی در بیمارستان بستری بودم که دخترم به همراه پسر خواهر آن مرحوم آمدند و گفتند؛ حاج احمد در بیمارستان بستری است و خواسته تا شما به دیدنش بروید. من هم با اجازه دکتر از بیمارستان خارج شدم و وقتی به منزل رفتم از گریه و شیون جمعیت فهمیدم، همسرم فوت کرده است.
* قسمت و سرنوشت احمد سبحانی مرگ در صحنه بودوی ادامه داد: آن لحظه بسیار سخت اما شیرین بود. سختیاش به خاطر اینکه من و فرزندانم را تنها گذاشت و شیرینیاش هم به این علت است که همان طور از دنیا رفت که همیشه آرزویش را داشت.
همسر حاج احمد سبحانی بیان کرد: حاج احمد هیچگاه بیماری قلبی نداشت و در حقیقت سالم بود. وقتی فهمیدم بر اثر ایست قلبی در سر صحنه تعزیهخوانی، برای همیشه از بین ما رفته است. دریافتم که قسمت و سرنوشت برای همسرم بهترین تقدیر را رقم زده است.
همسر این تعزیهخوان سپس از پسرش خواست تا او هم گوشهای از رفتارها و مهربانیهای پدرش را روایت کند. جواد سبحانی گفت: پدرم هرگز از تعزیهخوانی خسته نمیشد و شاگردان زیادی در سطح شهر مشهد و حتی کشور تربیت کرد و همیشه میگفت؛ تعزیه خوانی وجودم را آرام میکند.
وی ادامه داد: پدرم به من نیز تعزیهخوانی را آموخت و دوست داشت تا روزی همانند او شاگردان زیادی را تربیت کنم. امیدوارم بتوانم به خواستهاش عمل کنم.
وی عنوان کرد: هیچگاه به یاد ندارم که پدرم با کسی پرخاش کرده و یا پشت سر کسی بد بگوید و این روزها که نیست، بیشتر از همیشه میفهمم این مرد چقدر مردانه زندگی کرد.
* حاج احمد دنبال مادیات و کار بدون اخلاص نبودپسر مرحوم حاج احمد سبحانی بیان کرد: مرگ پدرم روی صحنه و در هنگام اجرای تعزیه، افتخاری برای ماست ولیای کاش همچنان زنده بود و به ما درس زندگی میداد. پدرم در تمام روزهای عمر خود عاشقانه هنر تعزیهخوانی را دنبال میکرد و هر سال با فرارسیدن ماه محرم، هر روز در نقطهای از شهر مشهد به همراه سایر اعضای گروه، تعزیه اجرا میکرد.
هیچگاه از زبان حاج احمد کلمه خستگی و ناشکری را نشنیدم و در تمام سالهایی که زنده بود درآمد خانواده را از راه همین تعزیهخوانی تامین کرد و دستش را جلوی هیچ کس دراز نکرد. صبور و مهربان بود و سفره دلش را با گلایه پیش کسی نمیگشود. امروز که دیگر در میان ما نیست. من نان آور خانه هستم، دوست دارم همانند او زندگی خود و خانوادهام را بسازم و مثل او مردانه در برابر سختیها بایستم و زبان به گلایه و شکوه نگشایم.
جواد سبحانی بیان کرد: پدرم ساده بود و زندگی سادهای داشت. دنبال مادیات و کار بدون اخلاص نبود. به معنای واقعی کلمه مخلص و عاشق بود و در حقیقت عاشقانه هم زندگی کرد.
وصف خصوصیات اخلاقی و حال و هوای این هنرمند از زبان یکی از قدیمیترین تعزیه خوانان مشهد که همواره در کنار مرحوم احمد سبحانی به اجرای تعزیه پرداخته، خالی از لطف نیست.
حلیمی از تعزیهخوانان قدیمی مشهدی که صبح ۳۰ آبان ماه همراه با زندهیاد سبحانی مراسم تعزیه را اجرا میکردند، گفت: روزی که با حاج احمد تعزیه حضرت ابوالفضل (ع) را اجرا میکردیم. ناگهان آن مرحوم روی دو زانو نشست و من فکر کردم که شاید مثل همیشه تحت تاثیر قرار گرفته و دارد گریه میکند اما نقش بر زمین شد و وقتی اورژانس بیمارستان را خبر کردیم این هنرمند به علت سکته قلبی فوت کرده بود و به هیچ وجه برایم مرگ او باور پذیر نبود.
وی ادامه داد: تعزیهخوانی این هنرمند جذاب بود و در حقیقت حاج احمد نمونه واقعی یک تعزیه خوان حرفهای بود و بعد از فوت او انگار این هنر در مشهد یتیم شد.
وی با اشاره به اینکه احمد سبحانی همواره در نقش مخالف خوانی ظاهر میشد، بیان کرد: حاج احمد حدود ۴۰ سال عاشقانه تعزیهخوانی کرد و همواره دارای اخلاص و ایمان بود. سادگی و ساده زیستی و دوری از ریا و رنگ و لعاب زندگی تجملاتی از خصوصیات زندگی شخصیاش بود. متاسفانه من یکی از دوستان و همکاران خوبم را از دست دادم اما خوشحالم که او بر روی صحنه تعزیه این دنیا را ترک کرد.
این هنرمند عنوان کرد: قرار بود مرحوم سبحانی مطابق هماهنگیهایی که با اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد صورت گرفته بود در قطعه هنرمندان بهشت رضا (ع) مشهد بهخاک سپرده شود، اما خانواده او ترجیح دادند تا این هنرمند برجسته در کاشمر که زادگاهش بود به خوابی ابدی فرو رود.
* استاد سبحانی در کار اجرای تعزیه و آموختن آن به شاگردان جدی بودجای استاد سبحانی تا همیشه در دل مردم مشهد و شاگردان و همکارانش خالی است. رضا ایزدپناه از شاگردان قدیمی آن مرحوم اظهار کرد: استاد سبحانی همواره در کار اجرای تعزیه و آموختن آن به شاگردان جدی بود و بارها در کلاسهای درس عنوان میکرد، کسی که میخواهد تعزیه خوان شود باید عاشق و شیفته این هنر و دلداده خاندان اهل بیت (ع) باشد.
وی افزود: جای خالی استاد در صحنه تعزیه خوانی مشهد احساس میشود. آن هنرمند مرحوم کار خود را در شرایطی آغاز کرد که هنوز بلندگو و میکروفون وجود نداشت و زیر نظر اساتیدی همچون میرزا شاهرودی و امینی سالهای سال شاگردی کرد تا اینکه خود نیز شاگردان بسیاری را تربیت کرد.
شاگرد استاد مرحوم سبحانی عنوان کرد: استاد همواره به من و سایر شاگردانش درس ادب و اخلاق میداد و میگفت؛ شرط اول برای اجرای یک تعزیه خوب، اخلاص، ایمان، اعتقاد و ارادات ویژه به خاندان اهل بیت (ع) است.
ایزدپناه گفت: دوست داشتم تا استاد بازهم زنده بود و به من درس میداد. نه درس تعزیهخوانی بلکه درس زندگی. مرحوم سبحانی به شاگردانش آموخت که انسانها باید در این دنیا تا میتوانند به دانستهها و علم خویش بیفزایند.
اگرچه حاج احمد سبحانی بر روی صحنه جان داد و اجرای تعزیه حضرت ابوالفضل (ع) را برای همیشه ناتمام گذاشت اما مرگ پایان زندگی یک هنرمند نیست.
ویدئوی آخرین اجرای تعزیه حاج احمد سبحانی
دریافت