کد مطلب : ۲۲۷۴۱
گزارشی از نشست واکاوی پدیده راهپیمایی اربعین
«راهپیمایی اربعین»؛ ناقض نظریه دینگریزی جوانان ایرانی
نشست واکاوی پدیده جوانان و راهپیمایی اربعین (جهانیشدن و پدیده کربلا) عصر روز گذشته (چهارشنبه ۱۷ دی) از سوی مدیریت همکاریهای علمی و بینالمللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام بهمن اکبری و خسرو باقری از کارشناسان حوزه دین و جامعهشناسی به بررسی پدیده راهپیمایی اربعین و مسئله جوانان به عنوان یک موضوع جهانی پرداختند.
اکبری ضمن تبریک ولادت رسول الله(ص)، درباره پدیده راهپیمایی اربعین گفت: تجمعی که حاصل شد یک پدیده مهم تاریخی بود و غفلت یا تغافل روزنامه نگاران و تحلیلگران و جامعه شناسان و عبور راحتشان از کنار این حادثه چیزی از حیثیت و عظمت این پدیده کم نخواهد کرد.
این تحلیلگرد مسائل فرهنگی با انتقاد از مورد تأمل قرار نگرفتن مسائل بومی در فضای دانشگاهها افزود: اربعین در برشهای امنیتی و سیاسی و فرهنگی و ... باید خیلی بیشتر مورد اهتمام قرار میگرفت، در حالی که ما به دینستیز یا دینگریز بودن جوانان معتقد بودیم، به یکباره بیش از یک میلیون ایرانی که بیشتر آنها در حدود سنی ۱۷ تا ۳۰ سالگی هستند از مرزها برای زیارت اباعبدالله به عراق سفر میکنند.
وی با تاکید بر مساله یکپارچگی و شور انگیزی حرکت جوانان در راهپیمایی اربعین، گفت: بیشتر جوانان همراهی با حرکت ۱۴ قرن پیش امام حسین و درک اندکی از سختی های سفر اباعبدالله و خانواده و یاران ایشان را به عنوان انگیزه اصلی سفر خود نقل میکردند که این به نگاهی تاریخی و گفتمان حسینی اشاره دارد.
اکبری ادامه داد: در این راهپیمایی عظیم و سفر معنوی ما شاهد مساله اتحاد دینی اقوام چه در ایرانی ها و چه در بین اقوام عراقی، مساله اتحاد شیعه و سنی و همینطور مساله اقتضائات جمعی و اجتماعی آن هم در زمان محرومیت و تهدیدات امنیتی در عراق هستیم که همگی حکایت از پناه بردن به یک ملجأ برای قوم گسسته و محرومی دارد که پیوسته مورد هجوم و ناامنی هستند.
اکبری ضمن تاکید بر این که جهان بینی اصلی جوانان در این سفر نگاه به سیدالشهدا به عنوان یک پناهگاه بزرگ انسانی بود، افزود: این جهان بینی در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس نیز وجود داشت و شعارهایی حسینی مثل ترجیح مرگ سرخ بر ماندن ذلیلانه همچنان جوانان ما را در برمیگیرد.
وی با اشاره به لایه های عمیق تر این حرکت که رسول الله آغازگر و امام حسین احیاگر آن بود، گفت: اگر به زمان رسالت رسولالله بر گردیم ایشان سه غایت کلی را دنبال میکردند که عبارت بود از: ۱- علم گستری (جهل زدایی) ۲- گسترش رحمت (نفرت زدایی) ۳- عدالت گستری (ظلم ستیزی) و ما در زیارت اربعین آنجا که شهادت میدهیم که حسین خون خود را برای خدا فدا کرد تا بندگان را از جهالت و حیرت ضلالت نجات دهد، در واقع به هر سه عنوان اشاره میکنیم.
اکبری با لازم دانستن دو شرط معرفت و معطوف به عمل بودن عواطف و احساسات در زیارت اربعین، تاکید کرد: معرفت، محبت می زاید و محبت برخاسته از معرفت مقدس است. همینطور عاطفه و شور انگیزی باید منجر به عمل و تغییر در رفتار باشد وگرنه محبت بدون معرفت یا معرفت بدون عمل جامعه را حسینی نمیکند.
اکبری در بخش آخر سخنان خود گفت: راهپیمایی اربعین شور و شیدایی را در میان جوانان ما به وجود آورد که هرگز ما در فضاهای تربیتی خود قادر به ایجاد آن نبودیم که لازم است این شور و محبت را باید به عقلانیت مسبوق و عمل معطوف گسترش داد.
* نقطه قوت جوامع دیندار «جمعگرایی» است و نقطه ضعف جوامع مدرن «فردگرایی» است
در ابتدای جلسه هم خسرو باقری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان این که هم اکنون دین گرایی به عنوان یک مساله جهانی مورد توجه قرار گرفته است، از مراسم راهپیمایی اربعین به عنوان یک مصداق قابل توجه برای جریان دین گرایی در جهان نام برد و افزود: فهم درست مساله اربعین مستلزم دیدن آن در چارچوبی جهانی است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر این مطلب که هابرماس، فیلسوف سیاسی بزرگ قرن اخیر قائل به رسیدن فضای کنونی جهان به مرحله پسا سکولاریسم است، گفت: در سکولاریسم قرار بود دین از امور اجتماعی و سیاسی جدا شود و به امری خصوصی و شخصی تقلیل یابد، در حالیکه دین به انحای مختلف و در جوامع مختلف حضور موثر دارد و زندگی جمعی بشری حتی در جوامع غربی به شدت با آن درگیر است.
باقری ادامه داد: طبق نظر هابرماس ما ناگزیر به بازتعریف رابطه عقل با دین هستیم چون دین به حاشیه رانده نمیشود در حالیکه اشتباه رویکرد سکولاریستی این بود که نقطه قوت دینداری یعنی جمعگرایی و از طرفی نقطه ضعف جوامع مدرن یعنی فردگرایی را درنظر نداشت.
باقری با اشاره به بخش های دیگر نظرات هابرماس مبنی بر جدی نگرفتن مساله عقلانیت در میان دینداران تاکید کرد: دین در یک فرآیند طبیعی انسان را در برابر پدیده عظیمی قرار میدهد که هرچند آن را نمیفهد ولی در برابر آن خاضع است و این مساله گاهی عوارض سویی مثل کنار گذاشتن عقل و خرافهگرایی را در پی دارد، در حالیکه باید به بازبینی رابطه مان با عقلانیت و انتقاد از حیات دینی خود بپردازیم و به پشتیبانی عالم قدسی اکتفا نکنیم وگرنه به دام خرافه گرایی می افتیم.
وی با اشاره به وجود دو رابطه «احاطی» و «محیطی» برای عقل انسان افزود: گاهی عقل ما به خاطر تجربه یا شناخت علمی احاطه در پدیده ای دارد و گاهی نیز عقل ما محاط در پدیدهای بزرگتر است که تحت اراده ما در نمی آید و قدرت تجزیه و تحلیل کلی آن پدیده را ندارد. در حالیکه عقل در روابط محاطی خود نیز اندیشه را تعطیل نمیکند که این امر بخصوص خود را در مورد مسائل مربوط به شهود های دینی نشان میدهد.
باقری ادامه داد: در شهودهای دینی و عرفانی شاید عقل ما توان فهم و تحلیل کلی را نداشته باشد، ولی اندیشیدن در مورد آن پدیده را تعطیل نمیکند و به قول راسل شهود هرگز جایگزین عقل نمی شود.
این استاد دانشگاه با تاکید بر شروع کار عقل بعد از شهود و اینکه کشف حقانیت در اعتقاد امری عقلانی است، گفت: ویژگی تفکر این است که به صورت سیستمی عمل میکند و عوامل مختلف را در تحلیل وارد نموده و سپس درستی پدیده مورد مشاهده (وهمی یا واقعی) را مورد قضاوت قرار میدهد.
باقزی با تاکید بر خصیصه شبکهپردازی عقل و نبود این فرآیند در شهود، افزود: طبیعتا عقل حتی در امور محاطی هم اظهار نظر میکند، فلذا باید از جزمیت در تربیت های دینی و خوگرفتن به عادت های دینی و حتی ایجاد یقین های روانشناختی پرهیز کرد. به راستی شاید اگر ما و فرزندانمان در نقطه ای دیگر از جهان به دنیا می آمدیم به اعتقادات آن منطقه پایبند بودیم و اکنون نیز شاهد هستیم بخاطر این جزمیتها در مسائل تربیتی عده ای از جوانان جان خود را در راه عقیده ای باطل فدا میکنند.
وی با اشاره به این اصل که عالم واقع سر سخت و بی رحم است، تاکید مرد: انس و عادت دیرینه یقین روانشناختی ایجاد میکند در حالیکه درستی یا نادرستی باورها در جای دیگری مشخص میشود و آنجا محلی است برای آشتی دادن عقل و باور های دینی. ولی ما حتی در مخیله خود هم دست برداشتن از عقاید خود را فرض نمیکنیم و حتی حاضر به اصلاح باور های ناصحیح خود هم نیستیم.
این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود تاکید کرد: باید تربیت دینی را از سیکل معیوب و نادرست جزمیت که در آن فقط عقیده خود را درست میبینیم نجات دهیم و تنها ابزار این کار به تعبیر امیرالمومنین استفاده از «شمشیر عقلانیت» است.
در این نشست حجتالاسلام بهمن اکبری و خسرو باقری از کارشناسان حوزه دین و جامعهشناسی به بررسی پدیده راهپیمایی اربعین و مسئله جوانان به عنوان یک موضوع جهانی پرداختند.
اکبری ضمن تبریک ولادت رسول الله(ص)، درباره پدیده راهپیمایی اربعین گفت: تجمعی که حاصل شد یک پدیده مهم تاریخی بود و غفلت یا تغافل روزنامه نگاران و تحلیلگران و جامعه شناسان و عبور راحتشان از کنار این حادثه چیزی از حیثیت و عظمت این پدیده کم نخواهد کرد.
این تحلیلگرد مسائل فرهنگی با انتقاد از مورد تأمل قرار نگرفتن مسائل بومی در فضای دانشگاهها افزود: اربعین در برشهای امنیتی و سیاسی و فرهنگی و ... باید خیلی بیشتر مورد اهتمام قرار میگرفت، در حالی که ما به دینستیز یا دینگریز بودن جوانان معتقد بودیم، به یکباره بیش از یک میلیون ایرانی که بیشتر آنها در حدود سنی ۱۷ تا ۳۰ سالگی هستند از مرزها برای زیارت اباعبدالله به عراق سفر میکنند.
وی با تاکید بر مساله یکپارچگی و شور انگیزی حرکت جوانان در راهپیمایی اربعین، گفت: بیشتر جوانان همراهی با حرکت ۱۴ قرن پیش امام حسین و درک اندکی از سختی های سفر اباعبدالله و خانواده و یاران ایشان را به عنوان انگیزه اصلی سفر خود نقل میکردند که این به نگاهی تاریخی و گفتمان حسینی اشاره دارد.
اکبری ادامه داد: در این راهپیمایی عظیم و سفر معنوی ما شاهد مساله اتحاد دینی اقوام چه در ایرانی ها و چه در بین اقوام عراقی، مساله اتحاد شیعه و سنی و همینطور مساله اقتضائات جمعی و اجتماعی آن هم در زمان محرومیت و تهدیدات امنیتی در عراق هستیم که همگی حکایت از پناه بردن به یک ملجأ برای قوم گسسته و محرومی دارد که پیوسته مورد هجوم و ناامنی هستند.
اکبری ضمن تاکید بر این که جهان بینی اصلی جوانان در این سفر نگاه به سیدالشهدا به عنوان یک پناهگاه بزرگ انسانی بود، افزود: این جهان بینی در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس نیز وجود داشت و شعارهایی حسینی مثل ترجیح مرگ سرخ بر ماندن ذلیلانه همچنان جوانان ما را در برمیگیرد.
وی با اشاره به لایه های عمیق تر این حرکت که رسول الله آغازگر و امام حسین احیاگر آن بود، گفت: اگر به زمان رسالت رسولالله بر گردیم ایشان سه غایت کلی را دنبال میکردند که عبارت بود از: ۱- علم گستری (جهل زدایی) ۲- گسترش رحمت (نفرت زدایی) ۳- عدالت گستری (ظلم ستیزی) و ما در زیارت اربعین آنجا که شهادت میدهیم که حسین خون خود را برای خدا فدا کرد تا بندگان را از جهالت و حیرت ضلالت نجات دهد، در واقع به هر سه عنوان اشاره میکنیم.
اکبری با لازم دانستن دو شرط معرفت و معطوف به عمل بودن عواطف و احساسات در زیارت اربعین، تاکید کرد: معرفت، محبت می زاید و محبت برخاسته از معرفت مقدس است. همینطور عاطفه و شور انگیزی باید منجر به عمل و تغییر در رفتار باشد وگرنه محبت بدون معرفت یا معرفت بدون عمل جامعه را حسینی نمیکند.
اکبری در بخش آخر سخنان خود گفت: راهپیمایی اربعین شور و شیدایی را در میان جوانان ما به وجود آورد که هرگز ما در فضاهای تربیتی خود قادر به ایجاد آن نبودیم که لازم است این شور و محبت را باید به عقلانیت مسبوق و عمل معطوف گسترش داد.
* نقطه قوت جوامع دیندار «جمعگرایی» است و نقطه ضعف جوامع مدرن «فردگرایی» است
در ابتدای جلسه هم خسرو باقری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان این که هم اکنون دین گرایی به عنوان یک مساله جهانی مورد توجه قرار گرفته است، از مراسم راهپیمایی اربعین به عنوان یک مصداق قابل توجه برای جریان دین گرایی در جهان نام برد و افزود: فهم درست مساله اربعین مستلزم دیدن آن در چارچوبی جهانی است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر این مطلب که هابرماس، فیلسوف سیاسی بزرگ قرن اخیر قائل به رسیدن فضای کنونی جهان به مرحله پسا سکولاریسم است، گفت: در سکولاریسم قرار بود دین از امور اجتماعی و سیاسی جدا شود و به امری خصوصی و شخصی تقلیل یابد، در حالیکه دین به انحای مختلف و در جوامع مختلف حضور موثر دارد و زندگی جمعی بشری حتی در جوامع غربی به شدت با آن درگیر است.
باقری ادامه داد: طبق نظر هابرماس ما ناگزیر به بازتعریف رابطه عقل با دین هستیم چون دین به حاشیه رانده نمیشود در حالیکه اشتباه رویکرد سکولاریستی این بود که نقطه قوت دینداری یعنی جمعگرایی و از طرفی نقطه ضعف جوامع مدرن یعنی فردگرایی را درنظر نداشت.
باقری با اشاره به بخش های دیگر نظرات هابرماس مبنی بر جدی نگرفتن مساله عقلانیت در میان دینداران تاکید کرد: دین در یک فرآیند طبیعی انسان را در برابر پدیده عظیمی قرار میدهد که هرچند آن را نمیفهد ولی در برابر آن خاضع است و این مساله گاهی عوارض سویی مثل کنار گذاشتن عقل و خرافهگرایی را در پی دارد، در حالیکه باید به بازبینی رابطه مان با عقلانیت و انتقاد از حیات دینی خود بپردازیم و به پشتیبانی عالم قدسی اکتفا نکنیم وگرنه به دام خرافه گرایی می افتیم.
وی با اشاره به وجود دو رابطه «احاطی» و «محیطی» برای عقل انسان افزود: گاهی عقل ما به خاطر تجربه یا شناخت علمی احاطه در پدیده ای دارد و گاهی نیز عقل ما محاط در پدیدهای بزرگتر است که تحت اراده ما در نمی آید و قدرت تجزیه و تحلیل کلی آن پدیده را ندارد. در حالیکه عقل در روابط محاطی خود نیز اندیشه را تعطیل نمیکند که این امر بخصوص خود را در مورد مسائل مربوط به شهود های دینی نشان میدهد.
باقری ادامه داد: در شهودهای دینی و عرفانی شاید عقل ما توان فهم و تحلیل کلی را نداشته باشد، ولی اندیشیدن در مورد آن پدیده را تعطیل نمیکند و به قول راسل شهود هرگز جایگزین عقل نمی شود.
این استاد دانشگاه با تاکید بر شروع کار عقل بعد از شهود و اینکه کشف حقانیت در اعتقاد امری عقلانی است، گفت: ویژگی تفکر این است که به صورت سیستمی عمل میکند و عوامل مختلف را در تحلیل وارد نموده و سپس درستی پدیده مورد مشاهده (وهمی یا واقعی) را مورد قضاوت قرار میدهد.
باقزی با تاکید بر خصیصه شبکهپردازی عقل و نبود این فرآیند در شهود، افزود: طبیعتا عقل حتی در امور محاطی هم اظهار نظر میکند، فلذا باید از جزمیت در تربیت های دینی و خوگرفتن به عادت های دینی و حتی ایجاد یقین های روانشناختی پرهیز کرد. به راستی شاید اگر ما و فرزندانمان در نقطه ای دیگر از جهان به دنیا می آمدیم به اعتقادات آن منطقه پایبند بودیم و اکنون نیز شاهد هستیم بخاطر این جزمیتها در مسائل تربیتی عده ای از جوانان جان خود را در راه عقیده ای باطل فدا میکنند.
وی با اشاره به این اصل که عالم واقع سر سخت و بی رحم است، تاکید مرد: انس و عادت دیرینه یقین روانشناختی ایجاد میکند در حالیکه درستی یا نادرستی باورها در جای دیگری مشخص میشود و آنجا محلی است برای آشتی دادن عقل و باور های دینی. ولی ما حتی در مخیله خود هم دست برداشتن از عقاید خود را فرض نمیکنیم و حتی حاضر به اصلاح باور های ناصحیح خود هم نیستیم.
این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود تاکید کرد: باید تربیت دینی را از سیکل معیوب و نادرست جزمیت که در آن فقط عقیده خود را درست میبینیم نجات دهیم و تنها ابزار این کار به تعبیر امیرالمومنین استفاده از «شمشیر عقلانیت» است.
مرجع : فارس