کد مطلب : ۲۳۱۹۸
به بهانه درگذشت محمدباقر بهبودی؛
حدیثِ جنجالهای یک حدیثپژوه
علی اشرف فتحی
از زمانی که سخنان پیامبر و ائمه علیهمالسلام به عنوان یکی از منابع فتوا و اجتهاد شناخته شده، تلاش برای بازشناسی روایات صحیح از سقیم، و ثقه از ضعیف، از دغدغههای عالمان و محدثان بوده است. پس از شکست علمی اخباریها از مجتهدین و اصولیها در اواخر قرن دوازدهم قمری و سیطره مجتهدین بر فضای فکری شیعه، این دغدغه بیش از پیش جدی گرفته شد و دو دانش رجال و درایه به عنوان زیرشاخههای علم حدیث در میان حوزویان رونق مضاعف پیدا کرد.
با این حال در میان مجتهدین و اصولیها نیز این سبک پذیرفته شده بود که در عین ضعیف و غیرقابل استناد دانستن برخی روایات، از حذف آنها و پالایش کتب خودداری کنند و این کار را به خود مجتهدین واگذارند تا هر یک بر اساس دانش و استنباط و سلیقه خویش به گزینش از میان روایات و منابع فراوان موجود اقدام کنند.
با این حال حدود ۳۰ سال پیش یکی از دانشآموختگان مشهدی حوزههای مشهد، قم و نجف که به علم حدیث علاقهمند بود، در یک اقدام متفاوت کوشید سلیقه و برداشت خود از میزان اعتبار و وثاقت روایات را عملیاتی کرده و احادیثی را که غیرقابل استناد و جزء «اسرائیلیات» میداند از منابع روایی حذف کند.
محمدباقر بهبودی که روز ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ در سن ۸۶ سالگی درگذشت، در محضر استادانی چون آیت الله خویی و میرزا هاشم قزوینی شاگردی کرده بود. علاقه او به متون روایی سبب شد که پژوهش بر این منابع را به عنوان دغدغه اصلی خود برگزیند. وی در گفتگویی که اسفند ۱۳۷۵ با مجله حوزه داشت، در اینباره گفته است: «من با توجه به این مسأله، ابتدا فرهنگ و اصطلاحات این علم را از کتابهای همان دو عصر با کند و کاو کامل به دست آوردم و سپس به بررسی جوّ حاکم بر حدیث اهل سنت از عصر نبوی تا قرن سوم و جوّ حاکم بر حدیث شیعه از قرن دوم تا قرن چهارم با همه فراز و نشیبهایی که بر هر دو مذهب گذشته پرداختم، تا آنجا که توانستم خود را در فضای علمی آن روزگار بیابم و مشی و منش سیاسی و اجتماعی هر فرقه را بشناسم و به ارزیابی نوشتهها و جوامع حدیثی آنان بپردازم.»
وی که نگران بیاعتنایی طلاب به دو دانش رجال و درایه بود، در همین گفتگو گفت: «با وجود نوشتههای گوناگون رجالی که در این سالها نگارش شده، درس و بحث رجال و درایه در حوزهها رایج نشد و اگر گاهی به مطالعه آن کتابها میپردازند، نه قواعد را ارزیابی میکنند و نه آن قواعد را در نقد حدیث به کار میبندند و نه کتابها را محک میزنند. حوزههای علمیه اگر بخواهند خرافات و اباطیل را از افکار مردم بزدایند و تبلیغات مذهبی را بر اساس علم و منطق پیش ببرند، باید دستکم به گونه تقلید هم که باشد، شیوه اقدمین و یا شیوه متأخرین را به کار بندند.»
مرحوم استاد بهبودی همچنین درباره بحث پرچالش و مهم تخصیص قرآن به اخبار گفته است: «با دریافتی که اینجانب از محکم و متشابه دارم، حدیث و قرآن را آسانتر از دیگران با هم مقایسه میکنم و آنچه باید حذف شود، آسانتر از دیگران حذف میکنم.»
این پژوهشگر فقید دانش حدیث، همچنین نسبت به دخالت سلایق شخصی در قالب کشف و کرامت برای ارزیابی میزان اعتبار روایات نگران بود و میگفت: «تنها راهی که همگان پذیرفتهاند و جنبه الزامی دارد، همان راه فنی و علمی است که در پرتو دانش رجال و درایه روشن شده است. تنها دانش رجال است که بر اساس سیره عقلا و منطق قرآن و حدیث، حجّت شناخته میشود و چون جنبه کلی دارد، در خور تعلیم و تعلم است. اگر ما فرض کنیم که از راه ذوق و اشراق و یا هر راه دیگری بر درستی حدیثی یقین پیدا کردهایم، این یقین برای شخصی که یقین پیدا کرده حجت است و نه دیگری. این شخص نه میتواند آن را به دیگران آموزش دهد و نه میتواند آن را برای دیگران تبلیغ کند. اگر قرار باشد که ما درستی حدیث را از راه دیگری به دست آوریم، این بدان معنی خواهد بود که حقیقت را از راه دیگری مثلا از قرآن مجید استنباط کنیم و چون حدیث کلینی را با آن حقیقت سازگار میبینیم میگوییم: این حدیث صحیح است.»
وی همچنین در گفتگوی دیگری که سال ۱۳۶۵ با شماره ۳۱ مجله کیهان فرهنگی داشته است، به زمینههای شکلگیری اندیشه تصفیه منابع روایی شیعه اشاره کرده و میگوید: «موقعی که من در مشهد بودم، فکر میکردم همه احادیث شیعه صحیح و درست است. این قضاوت را در همه محصلین تازهکار مشاهده میکنیم، حتی من جلد نهم کتاب بحار را … بیتوجه به سند طی چندین ماه مورد بررسی کامل قرار دادم تا مطلبی را که دنبال آن بودم روشن کنم، ولی در تهران طی تحقیق و پژوهش در احادیث بحار، و مشاهده احادیث متهافت و متناقض، احادیث مخالف با قرآن، احادیث مخالف با تاریخ، احادیث مخالف با منطق و با توجه به سایر معایب حدیثی، چشم و گوش خود را باز کردم که از این مطالعه طولانی و عمیق بهره کافی و وافی به دست آورم، و چنان شد که خدا را شکر، راه درست را پیدا کردم تا آن حد که نه بیجا نقد کنم و نه بیجا تمجید و تقدیس کنم. در واقع زیر و رو کردن احادیث بحار باعث شد که تصمیم بگیرم.»
دکتر مژگان سرشار که از شاگردان شاخص مرحوم بهبودی است، درباره انگیزه استادش از انتشار آثاری چون صحیح کافی و صحیح تهذیب و صحیح من لا یحضر، معتقد است: «با رجوع به مقدمه گزیده کافی و آثار دیگر بهبودی، به نظر میرسد انگیزه او در انتخاب احادیث صحیح و نگارش کتبی چون گزیده کتب اربعه، به اجمال، تصفیه روایات شیعه از خرافات و موهومات است. به گونهای که علاقهمندان فقه جعفری و نوآموزان علوم دینی بتوانند با رجوع به آثار وی، شیوه انتخاب روایات صحیح را دریابند و در این اثنا دیگران نیز بدانند که علمای شیعه از وجود روایات جعلی در کتب حدیثی خود آگاهند و فقه ناب جعفری از روایتهای جعلی پیراسته است. چنانکه مجلسی در مرآه العقول و فرزند شهید ثانی در منتفی الجمان فی احادیث الصحاح و الحسان و شوشتری در الاخبار الدخیله تا حدودی بدین کار اقدام کردهاند.»
به گفته خانم سرشار، «بهبودی در مقدمه گزیده کافی به این نکته اشاره میکند که مقابله نکردن و تصحیح نکردن با حوصله و با دقت نسخههای دست، سبب بیاعتباری بعضی روایات گردید و نقل به معنا توسط بیمایگان نیز مزید بر علت شد. به علاوه که برداشت ناقلان از روایت با اصل حدیث مخلوط و برای دیگران بازگو شد. همچنین جمعی از مشایخ علم حدیث در اثر سادهلوحی، هر نسخهای که در گوشه کتابخانهای پیدا کردند، برای دیگران روایت کردند و در کتابهای خود درج نمودند، در حالی که باید نسخه اصل را از دست استاد خود دریافت کنند. با این توصیفات، بهبودی معتقد است که تأمل دقیق در متن و سند، برای اعلام صحت احادیث لازم است. او بر این باور است که نباید به شهرت حدیث، کثرت فتوا و کثرت راویان فریفته شد.»
در همین راستا مرحوم بهبودی قواعدی برای کار خود وضع کرده بود تا بتواند روایات را پالایش کند. مثلا وی معتقد بود متنی که راوی به سود خود روایت کند، غیرقابل اعتماد است؛ خواه متضمن سود معنوی، تمجید و تقدیس او باشد و خواه به سود دنیای او باشد و یا سوءاستفاده او را مباح و روا اعلام کند. یا آنکه وی متن حدیثی را که مخالف اجماع است، از درجه اعتبار و حجیت ساقط میدانست؛ اگرچه سند آن معتبر باشد.
البته برخی قواعدی که بهبودی به کار میبرد، از سوی دیگر مجتهدین نیز به کار گرفته شده و میشود؛ همانند اعتنا و توجه وی به تاریخ و فرهنگ زمان صدور روایت و یا حتی محاسبه عقلی که کموبیش از سوی محدثین و مجتهدین مورد توجه قرار داشته است.
با آغاز انتشار آثار مرحوم بهبودی که اقدام به برخورد گزینشی و تصفیه متون روایی شیعه کرده بود، انتقادها و مخالفتهای زیادی متوجه وی شد. اما او در پاسخ گفت: «اصولا کسی نمیتواند به کتاب صحیح الکافی اعتراض کند.»
با این حال منتقدان میگفتند که رواج چنین روشهای گزینشی و حذفی میتواند میراث روایی هزار و چند صد ساله شیعه را به خطر بیندازد و باید گزینش روایات در مرحله استنباط و تنها از سوی مجتهد، مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و گزینش شود، نه آنکه بخش عظیمی از روایات، مطابق سلیقه یک یا چند پژوهشگر به طور کلی حذف و تصفیه شود و به انسداد باب علم افزوده گردد.
از سوی دیگر اعتنای بهبودی به روش رجالی ابن غضائری که منجر به جرح بسیاری از روات و حذف بسیاری از روایات میشد، چندان مورد قبول دیگر محققین شیعی نبود؛ به ویژه آنکه استناد به کتاب رجالی منسوب به ابن غضائری همواره مورد اختلاف فقهای شیعه بوده است.
با این حال مرحوم بهبودی معتقد بود که روش وی منجر به وحدت میان شیعه و سنی نیز خواهد شد: «شیعه و سنی در اعتقادات مذهبی و حزبگرایی با هم اختلافات شدیدی دارند که امیدی به رفع آن نیست، مگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تمام منطقه خاورمیانه که سران متعصب فریقین مقهور شوند و از نشر تعصبات خشک و بیثمر باز بمانند، در نتیجه نسل جدید، خارج از سیطره آنان رشد کند و عقایدی را در مغز خود جا بدهد که نه سنی سنی باشد و نه شیعه شیعه، بلکه معجونی از سنی و شیعه باشد. اما در احادیث مذهبی و مسائل تفسیری، شیعه و سنی با هم اختلاف چندانی ندارند و اگر احادیث فریقین را پالایش بدهند و صحیح آن را در یک مجموعه فقهی و کلامی تدوین کنند، شاید برای شیعه و سنی هر دو شگفتآور باشد و تعجب کنند که چگونه تا این حد در اصول و مآخذ با هم اتحاد نظر دارند. بر روی هم تدوین یک چنین مجموعه حدیثی، اگر برای نسل قدیم مفید نباشد، برای نسل جدید کاملا مفید است و میتواند بذر اتحاد را در دلها بیفشاند و یا لااقل بدبینی و دشمنی را از دلها بزداید، ولی شرط اصلی آن، پالایش حدیث است و عرضه صحاح. حدیثی که ناصحیح باشد را میتوان به افراد خودی تلقین کرد، اما به حزب مخالف نمیتوان تزریق نمود.»
مرحوم بهبودی در سن ۸۶ سالگی درگذشت، ولی روش حدیثی وی به دلیل آنکه انطباق چندانی با روش مرسوم غالب محققین علم حدیث نداشت، متروک ماند و رواج پیدا نکرد. هر چند گاهی برخی نواندیشان دینی به روش گزینشی وی با متون روایی اشاره کرده و نتایج آن را مؤیدی بر ضرورت عقلگرایی بیشتر در علم کلام قلمداد میکردند، اما برخی از نتایج روش حدیثی وی، همچون تضعیف روایت امام کاظم علیهالسلام درباره شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها که مورد تأیید بسیاری از محققین شیعه بوده است، منجر به انزوای بیشتر بهبودی در میان عام و خاص شده بود؛ به ویژه آنکه منتقدان بهبودی معتقد بودند که وی گاه حتی قواعد مورد نظر خود را نیز در هنگام عمل، به کار نمیگیرد و کاملا سلیقهای عمل میکند.
با این حال در میان مجتهدین و اصولیها نیز این سبک پذیرفته شده بود که در عین ضعیف و غیرقابل استناد دانستن برخی روایات، از حذف آنها و پالایش کتب خودداری کنند و این کار را به خود مجتهدین واگذارند تا هر یک بر اساس دانش و استنباط و سلیقه خویش به گزینش از میان روایات و منابع فراوان موجود اقدام کنند.
با این حال حدود ۳۰ سال پیش یکی از دانشآموختگان مشهدی حوزههای مشهد، قم و نجف که به علم حدیث علاقهمند بود، در یک اقدام متفاوت کوشید سلیقه و برداشت خود از میزان اعتبار و وثاقت روایات را عملیاتی کرده و احادیثی را که غیرقابل استناد و جزء «اسرائیلیات» میداند از منابع روایی حذف کند.
محمدباقر بهبودی که روز ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ در سن ۸۶ سالگی درگذشت، در محضر استادانی چون آیت الله خویی و میرزا هاشم قزوینی شاگردی کرده بود. علاقه او به متون روایی سبب شد که پژوهش بر این منابع را به عنوان دغدغه اصلی خود برگزیند. وی در گفتگویی که اسفند ۱۳۷۵ با مجله حوزه داشت، در اینباره گفته است: «من با توجه به این مسأله، ابتدا فرهنگ و اصطلاحات این علم را از کتابهای همان دو عصر با کند و کاو کامل به دست آوردم و سپس به بررسی جوّ حاکم بر حدیث اهل سنت از عصر نبوی تا قرن سوم و جوّ حاکم بر حدیث شیعه از قرن دوم تا قرن چهارم با همه فراز و نشیبهایی که بر هر دو مذهب گذشته پرداختم، تا آنجا که توانستم خود را در فضای علمی آن روزگار بیابم و مشی و منش سیاسی و اجتماعی هر فرقه را بشناسم و به ارزیابی نوشتهها و جوامع حدیثی آنان بپردازم.»
وی که نگران بیاعتنایی طلاب به دو دانش رجال و درایه بود، در همین گفتگو گفت: «با وجود نوشتههای گوناگون رجالی که در این سالها نگارش شده، درس و بحث رجال و درایه در حوزهها رایج نشد و اگر گاهی به مطالعه آن کتابها میپردازند، نه قواعد را ارزیابی میکنند و نه آن قواعد را در نقد حدیث به کار میبندند و نه کتابها را محک میزنند. حوزههای علمیه اگر بخواهند خرافات و اباطیل را از افکار مردم بزدایند و تبلیغات مذهبی را بر اساس علم و منطق پیش ببرند، باید دستکم به گونه تقلید هم که باشد، شیوه اقدمین و یا شیوه متأخرین را به کار بندند.»
مرحوم استاد بهبودی همچنین درباره بحث پرچالش و مهم تخصیص قرآن به اخبار گفته است: «با دریافتی که اینجانب از محکم و متشابه دارم، حدیث و قرآن را آسانتر از دیگران با هم مقایسه میکنم و آنچه باید حذف شود، آسانتر از دیگران حذف میکنم.»
این پژوهشگر فقید دانش حدیث، همچنین نسبت به دخالت سلایق شخصی در قالب کشف و کرامت برای ارزیابی میزان اعتبار روایات نگران بود و میگفت: «تنها راهی که همگان پذیرفتهاند و جنبه الزامی دارد، همان راه فنی و علمی است که در پرتو دانش رجال و درایه روشن شده است. تنها دانش رجال است که بر اساس سیره عقلا و منطق قرآن و حدیث، حجّت شناخته میشود و چون جنبه کلی دارد، در خور تعلیم و تعلم است. اگر ما فرض کنیم که از راه ذوق و اشراق و یا هر راه دیگری بر درستی حدیثی یقین پیدا کردهایم، این یقین برای شخصی که یقین پیدا کرده حجت است و نه دیگری. این شخص نه میتواند آن را به دیگران آموزش دهد و نه میتواند آن را برای دیگران تبلیغ کند. اگر قرار باشد که ما درستی حدیث را از راه دیگری به دست آوریم، این بدان معنی خواهد بود که حقیقت را از راه دیگری مثلا از قرآن مجید استنباط کنیم و چون حدیث کلینی را با آن حقیقت سازگار میبینیم میگوییم: این حدیث صحیح است.»
وی همچنین در گفتگوی دیگری که سال ۱۳۶۵ با شماره ۳۱ مجله کیهان فرهنگی داشته است، به زمینههای شکلگیری اندیشه تصفیه منابع روایی شیعه اشاره کرده و میگوید: «موقعی که من در مشهد بودم، فکر میکردم همه احادیث شیعه صحیح و درست است. این قضاوت را در همه محصلین تازهکار مشاهده میکنیم، حتی من جلد نهم کتاب بحار را … بیتوجه به سند طی چندین ماه مورد بررسی کامل قرار دادم تا مطلبی را که دنبال آن بودم روشن کنم، ولی در تهران طی تحقیق و پژوهش در احادیث بحار، و مشاهده احادیث متهافت و متناقض، احادیث مخالف با قرآن، احادیث مخالف با تاریخ، احادیث مخالف با منطق و با توجه به سایر معایب حدیثی، چشم و گوش خود را باز کردم که از این مطالعه طولانی و عمیق بهره کافی و وافی به دست آورم، و چنان شد که خدا را شکر، راه درست را پیدا کردم تا آن حد که نه بیجا نقد کنم و نه بیجا تمجید و تقدیس کنم. در واقع زیر و رو کردن احادیث بحار باعث شد که تصمیم بگیرم.»
دکتر مژگان سرشار که از شاگردان شاخص مرحوم بهبودی است، درباره انگیزه استادش از انتشار آثاری چون صحیح کافی و صحیح تهذیب و صحیح من لا یحضر، معتقد است: «با رجوع به مقدمه گزیده کافی و آثار دیگر بهبودی، به نظر میرسد انگیزه او در انتخاب احادیث صحیح و نگارش کتبی چون گزیده کتب اربعه، به اجمال، تصفیه روایات شیعه از خرافات و موهومات است. به گونهای که علاقهمندان فقه جعفری و نوآموزان علوم دینی بتوانند با رجوع به آثار وی، شیوه انتخاب روایات صحیح را دریابند و در این اثنا دیگران نیز بدانند که علمای شیعه از وجود روایات جعلی در کتب حدیثی خود آگاهند و فقه ناب جعفری از روایتهای جعلی پیراسته است. چنانکه مجلسی در مرآه العقول و فرزند شهید ثانی در منتفی الجمان فی احادیث الصحاح و الحسان و شوشتری در الاخبار الدخیله تا حدودی بدین کار اقدام کردهاند.»
به گفته خانم سرشار، «بهبودی در مقدمه گزیده کافی به این نکته اشاره میکند که مقابله نکردن و تصحیح نکردن با حوصله و با دقت نسخههای دست، سبب بیاعتباری بعضی روایات گردید و نقل به معنا توسط بیمایگان نیز مزید بر علت شد. به علاوه که برداشت ناقلان از روایت با اصل حدیث مخلوط و برای دیگران بازگو شد. همچنین جمعی از مشایخ علم حدیث در اثر سادهلوحی، هر نسخهای که در گوشه کتابخانهای پیدا کردند، برای دیگران روایت کردند و در کتابهای خود درج نمودند، در حالی که باید نسخه اصل را از دست استاد خود دریافت کنند. با این توصیفات، بهبودی معتقد است که تأمل دقیق در متن و سند، برای اعلام صحت احادیث لازم است. او بر این باور است که نباید به شهرت حدیث، کثرت فتوا و کثرت راویان فریفته شد.»
در همین راستا مرحوم بهبودی قواعدی برای کار خود وضع کرده بود تا بتواند روایات را پالایش کند. مثلا وی معتقد بود متنی که راوی به سود خود روایت کند، غیرقابل اعتماد است؛ خواه متضمن سود معنوی، تمجید و تقدیس او باشد و خواه به سود دنیای او باشد و یا سوءاستفاده او را مباح و روا اعلام کند. یا آنکه وی متن حدیثی را که مخالف اجماع است، از درجه اعتبار و حجیت ساقط میدانست؛ اگرچه سند آن معتبر باشد.
البته برخی قواعدی که بهبودی به کار میبرد، از سوی دیگر مجتهدین نیز به کار گرفته شده و میشود؛ همانند اعتنا و توجه وی به تاریخ و فرهنگ زمان صدور روایت و یا حتی محاسبه عقلی که کموبیش از سوی محدثین و مجتهدین مورد توجه قرار داشته است.
با آغاز انتشار آثار مرحوم بهبودی که اقدام به برخورد گزینشی و تصفیه متون روایی شیعه کرده بود، انتقادها و مخالفتهای زیادی متوجه وی شد. اما او در پاسخ گفت: «اصولا کسی نمیتواند به کتاب صحیح الکافی اعتراض کند.»
با این حال منتقدان میگفتند که رواج چنین روشهای گزینشی و حذفی میتواند میراث روایی هزار و چند صد ساله شیعه را به خطر بیندازد و باید گزینش روایات در مرحله استنباط و تنها از سوی مجتهد، مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و گزینش شود، نه آنکه بخش عظیمی از روایات، مطابق سلیقه یک یا چند پژوهشگر به طور کلی حذف و تصفیه شود و به انسداد باب علم افزوده گردد.
از سوی دیگر اعتنای بهبودی به روش رجالی ابن غضائری که منجر به جرح بسیاری از روات و حذف بسیاری از روایات میشد، چندان مورد قبول دیگر محققین شیعی نبود؛ به ویژه آنکه استناد به کتاب رجالی منسوب به ابن غضائری همواره مورد اختلاف فقهای شیعه بوده است.
با این حال مرحوم بهبودی معتقد بود که روش وی منجر به وحدت میان شیعه و سنی نیز خواهد شد: «شیعه و سنی در اعتقادات مذهبی و حزبگرایی با هم اختلافات شدیدی دارند که امیدی به رفع آن نیست، مگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تمام منطقه خاورمیانه که سران متعصب فریقین مقهور شوند و از نشر تعصبات خشک و بیثمر باز بمانند، در نتیجه نسل جدید، خارج از سیطره آنان رشد کند و عقایدی را در مغز خود جا بدهد که نه سنی سنی باشد و نه شیعه شیعه، بلکه معجونی از سنی و شیعه باشد. اما در احادیث مذهبی و مسائل تفسیری، شیعه و سنی با هم اختلاف چندانی ندارند و اگر احادیث فریقین را پالایش بدهند و صحیح آن را در یک مجموعه فقهی و کلامی تدوین کنند، شاید برای شیعه و سنی هر دو شگفتآور باشد و تعجب کنند که چگونه تا این حد در اصول و مآخذ با هم اتحاد نظر دارند. بر روی هم تدوین یک چنین مجموعه حدیثی، اگر برای نسل قدیم مفید نباشد، برای نسل جدید کاملا مفید است و میتواند بذر اتحاد را در دلها بیفشاند و یا لااقل بدبینی و دشمنی را از دلها بزداید، ولی شرط اصلی آن، پالایش حدیث است و عرضه صحاح. حدیثی که ناصحیح باشد را میتوان به افراد خودی تلقین کرد، اما به حزب مخالف نمیتوان تزریق نمود.»
مرحوم بهبودی در سن ۸۶ سالگی درگذشت، ولی روش حدیثی وی به دلیل آنکه انطباق چندانی با روش مرسوم غالب محققین علم حدیث نداشت، متروک ماند و رواج پیدا نکرد. هر چند گاهی برخی نواندیشان دینی به روش گزینشی وی با متون روایی اشاره کرده و نتایج آن را مؤیدی بر ضرورت عقلگرایی بیشتر در علم کلام قلمداد میکردند، اما برخی از نتایج روش حدیثی وی، همچون تضعیف روایت امام کاظم علیهالسلام درباره شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها که مورد تأیید بسیاری از محققین شیعه بوده است، منجر به انزوای بیشتر بهبودی در میان عام و خاص شده بود؛ به ویژه آنکه منتقدان بهبودی معتقد بودند که وی گاه حتی قواعد مورد نظر خود را نیز در هنگام عمل، به کار نمیگیرد و کاملا سلیقهای عمل میکند.
مرجع : مباحثات