منطقه حائط (فدك) اكنون موقعيت سابق خود را كه در مسير راه مدينه بود از دست داده و متروك است. با اين توصيف به نظر ميرسد اكنون آن منطقه در تصرف ساكنان آن منطقه بوده كه زير نظر دولت سعودي ميباشد و در آمد آن نيز در امرار معاش ساكنان مصرف ميگردد و جاي خاص و شخص خاصي مالك آن نيست.
فدك نام دهكدهاي است كه در ۶۰ كيلومتري شهر مدينة النبي واقع شده، اين منطقه سرسبز و پر از درخت يكي از مناطق خيبر است و يهوديان مدينه در آن سكني داشتند و به زراعت و باغداري ميپرداختند و از اين منطقه حاصلخيز درآمدهاي خوبي به دست ميآوردند.
بعد از اين كه قلعه خيبر به دست امير المومنين ـ عليه السلام ـ فتح شد، يهوديان فدك اقدام به صلح با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كردند كه مفاد صلح نامه بخشي از اين زمينها را در اختيار آن حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ گذاشتند و حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آن جا درختان نخلي با دست مبارك خويش كاشت و آن جا را به حكم آيه قرآن به زهرا ـ سلام الله عليها ـ داد.
(۱)بعد از رحلت پيامبر، خليفه اول، آن را تصرف و خدمتكاران آن را اخراج و آن را تصرف نمود و زهرا ـ سلام الله عليها ـ نتوانست حق خويش را از او بگيرد، خليفه دوم آن را به يهوديان بازگرداند و بخشي از آن را از يهوديان خريد.
خليفه سوم آن را به مروان و ديگران بخشيد و تا زمان عمر بن عبدالعزيز از دست فرزندان زهرا خارج بود. با شروع حكومت عمر بن عبدالعزيز وي فدك را به فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بازگرداند، ولي يزيد بن عبدالملك مجدداً از آنها باز پس گرفت. سفاح خليفه عباسي به عبدالله محض بازگرداند، ولي منصور دوانيقي مجدداً فدك را غصب كرد، مهدي عباسي دوباره به فرزندان فاطمه برگرداند، ولي موسي بن مهدي آن را پس گرفت. مأمون آن را طي حكمي كتبي به فرزندان زهرا ـ سلام الله عليها ـ بازگرداند.
اصبح وجه الزمان قد ضحكا بِرَدِّ مامون هاشم فدكاً (دعبل خزاعي)
(۲)روي روزگار به سبب عودت فدك به بني هاشم توسط مامون، پس از مدتها غم متبسم وخوشحال شد.
ولي بعد از مأمون متوكل اين ملك را از فرزندان فاطمه پس گرفته و آن را به عمر بازيار واگذار كرده و عبدالله بن عمر بازيار درختاني را كه پيامبر كاشته بود قطع نمود و به دنبال آن فلج شد.
(۳)از محصول آن فزندان فاطمه به حجاج و زائرين اطعام مينمودند، بعد از انقراض خلافت عباسي و تشكيل دولت و خلافت عثماني كه تمام عربستان زير حكومت عثمانيان درآمد، سرنوشت اين منطقه نامعلوم بوده ولي قطعاً از دوره متوكل از دست فرزندان فاطمه خارج شده و بيش از اين در منابع تاريخي به مسئله فدك پرداخته نشده است.
درباره موقعيت فعلي فدك امروزه حره فدك را حره هتيم گويند، كه در شرق حره خيبر قرار دارد و مركز سرزمين يدرع در جنوب، حره فدك را اكنون الحويط ميخوانند. در صدر اسلام نيز فدك به عنوان يكي از قراء تابع خيبر محسوب ميشد كه به دست پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به صلح رسيد. مولف كتاب مدينه شناسي مينويسد در جستجوي سرزمين فدك (و موقعيت فعلي آن) تلاشهاي زيادي كردم تا اين كه پي بردم كه امروزه نامي از آن باقي نمانده و به جاي آن سرزمين حائط كه تابع امارات حائل و در مغرب الحليفه و جنوب ضرغد دقيقاً در حد مرز شرقي خيبر (محل خيبر) ايجاد شده است.
در آن ايامي كه به جستجوي سرزمين فدك مطرح در تاريخ بودم كه حائط امروز باشد، تا پايان سال ۱۹۷۵ م آن را منطقهاي شامل ۲۱ روستا يافتم كه حدود ۱۱۰۰۰ نفر جمعيت داشت در حالي كه سكنه مركز الحائط تا آن سال بيش از ۱۴۰۰ نفر نبودند ـ اما ـ اين سرزمين هم چنان پوشيده از نخلستانها و برخوردار از امكانات كشاورزي و درعين حال مجاور سرزمينهاي خشك حره و تابش آفتاب بوده است.
منطقه حائط (فدك) اكنون موقعيت سابق خود را كه در مسير راه مدينه بود از دست داده و متروك است.
(۴)با اين توصيف به نظر ميرسد اكنون آن منطقه در تصرف ساكنان آن منطقه بوده كه زير نظر دولت سعودي ميباشد و در آمد آن نيز در امرار معاش ساكنان مصرف ميگردد و جاي خاص و شخص خاصي مالك آن نيست.
وهابيون منطقه فدك را نيز مثل ساير آثار اسلامي درمعرض نابودي قرارداده ومي خواهند نام آن نيز از زبانها وسپس از افكار واذهان محو وحذف گردد.واين بزرگترين خيانت به تاريخ اسلام واهل بيت پيامبر(ص)وخدمت به دشمنان اسلام است . كه بسياري از مساجد صدراسلام وآثار ديگر را به نابودي مي كشانند.
پی نوشتها:
۱. اسراء:۲۶. حشر:۶ و ۷. و بلاذري، فتوح البلدان، قم، منشورات الاروميه، ۱۴۰۴، ص ۴۲ ـ ۴۷ و ص ۳۶ ـ ۴۲. و مدني، عبدالعزيز، التاريخ الامين، قم، انتشارات امين، ۱۴۱۸، ص ۴۶ و ۵۱.
۲. صدر، محمد باقر، الفدك في التاريخ، تحقيق دكتر عبدالجبار شراره، مركز الغدير للدراسات الاسلاميه، بيتا، ص ۳۵ ـ ۴۸، سمهودي. وفاء الوفاء، ج ۲، ص۱۰۲۶. و ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۲۸. و ابوزيد عمر بن شبه النميري البصري، تاريح مدينه، قم، دار الفكر، ۱۴۱۰، ص ۱۷۳ ـ ۲۶۲.
۳. فالي، سيد احمد، فدك، قم، مجمع الذخائر اسلامي، چاپ دوم، ۷۸، ص ۱۸۳.
۴. نجفي، محمد باقر، مدينه شناسي، آلمان، ناشر سفارت ايران در بن، ۱۳۷۵، ص ۳۳۵ ـ ۳۴۰. و محمد محمد حسن شراب، المعالم الاثيره في السنه و السيره، دمشق، دار العلم، ۱۴۱۱، ص ۲۱۵.