وقت و توان خود را صرف بندگی کدام اله می کنیم؟

وارث , 18 خرداد 1395 ساعت 13:48

استاد میرباقری: اخذ خدای بجز "الله"خطرساز است و به قول علامه طباطبایی انسان باید از "اله" (معبودهایی که برای خود می‌گیریم، یا به آنها دل می‌بندیم و خشوع می‌کنیم ) خود فرار کند به سوی مفری(اصلاح کننده) مبین و قابل مشاهده، در واقع اینها سرمایه وجودی شما را می‌بلعند و جهنم را به شما تحویل می‌دهند



اجمالی از بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری در شب اول ماه مبارک رمضان،  هجدهم خرداد ماه ۱۳۹۵ مسجد ارک تهران را با هم می خوانیم:

رسیدن به ماه رمضان فرصت مجددی است از سوی خداوند متعال تا دوباره زنده باشیم و آن را درک نماییم و باید سپاسگزار این نعمت باشیم و بهترین روش شکر، صرف کردن همه این زمان برای خداوند است چراکه صرف ننمودن این زمان برای خدا به معنی صرف نمودن آن برای غیر خداوند است و این کفران نعمت است در واقع شاکرین کسانی هستند که داد و ستدشان با خداوند است و در بازار دنیا با غیر خدا کاری ندارند و نه از غیر خدا چیزی می‌گیرند و نه چیزی را پس می‌دهند. ان شاء الله در پایان ماه رمضان ما نیز جزو شاکرین باشیم .

اما در این چند جلسه در مورد این حدیث بحث می‌شود:
" کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها"
نکته اول " کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی"
در ادبیات عرب به خود لفظ لا اله الا الله "کلمه" گفته می‌شود ولی در این حدیث عبارت حصن وارد شده و این موضوع مورد اشاره نیست چون تناسبی بین کلمه و حصن وجود ندارد.

نکته دوم اینکه "لا اله الا الله" چه معنایی دارد و چگونه کلمه "لا اله الا الله" می‌تواند حصن باشد ؟ و معنی وادی ایمن از عذاب آن چیست؟
در قرآن همیشه تاکید شده که اصل دعوت همه انبیاء و اولیاء همین یک کلمه است و جامع همه دعوت‌های الهی همین موضوع است.تا جایی که خداوند به پیامبر خود می‌فرمایند:
فَفِرُّوا إِلَى ٱللَّهِ إِنِّى لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ ٱللَّهِ إِلَهًا ءَاخَرَ إِنِّى لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ (سوره ذاریات آیات ۵۱و ۵۰)
پس به سوی خدا بگریزید، که من از سوی او برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم! و با خدا معبود دیگری قرار ندهید، که من برای شما از سوی او بیم‌دهنده‌ای آشکارم.

در آیه، اول شروع به انذار می‌شود و سپس تاکید می‌شود برای رفع گرفتاری به سوی خداوند فرار کنید از این انذار و تاکید بر فرار دریافت می‌شود که خطری حتمی وجود دارد که باید به آن توجه داشت. این خطر وجود شرک و تعلق خاطر به غیر خداوند است که اعم از نفس اماره و شیطان و صفات رذیله می‌باشد ،که جنهمی در درون فرد ایجاد می‌کنند. چرا که شرک همیشه همراه عذاب و سختی است "وَمَن یُشْرِکْ بِٱللَّهِ فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ ٱلطَّیْرُ أَوْ تَهْوِى بِهِ ٱلرِّیحُ فِى مَکَانٍ سَحِیقٍ" (سوره حج آیه ۳۱) و هر کس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان سقوط کرده، و پرندگان(در وسط هوا) او را می‌ربایند(بر او طمع می‌ورزند)؛ و یا تندباد او را به جای دوردستی پرتاب می‌کند! پس شرک همان چیزی است که از آن باید به سوی خداوند پناه ببریم.

باید توجه داشت رنج و عذاب شرک در همین دنیا دامن گیر مشرکان می‌گردد "إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بالْکَفِرِینَ" (سوره توبه آیه ۴۹) و بدکاران در دوزخند. یکی از مهمترین راه‌های تقرب الهی فرار به سوی اوست.
اخذ خدای بجز "الله"خطرساز است و به قول علامه طباطبایی انسان باید از "اله" (معبودهایی که برای خود می‌گیریم، یا به آنها دل می‌بندیم و خشوع می‌کنیم )خود فرار کند به سوی مفری(اصلاح کننده) مبین و قابل مشاهده در واقع اینها سرمایه وجودی شما را می‌بلعند و جهنم را به شما تحویل می‌دهند. کلمه " لا اله الا الله" بر دو معنا تاکید دارد نفع "اله" انسان و بعد از آن برگزیدن حضرت حق.

شناخت لا اله الا الله از طریق آیات قرآنی:
کِتابٌ أُحْکِمَتْ ءَایاتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا ٱللَّهَ إِنَّنِى لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ وَأَنِ ٱسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَعًا حَسَنًا (سوره هود آیات ۱تا۳)
این کتابی است که آیاتش استحکام یافته؛ سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه(نازل گردیده) است! (دعوت من این است) که: جز "اللّه" را نپرستید! من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهنده‌ام! و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوی او بازگردید؛

اجمال مطالب این است که ما در این عالم ناچار به پرستش هستیم و الهی برای پرستش اخذ می‌کنیم که وقت و توان و خود را صرف بندگی آن می‌کنیم، این اله یا خداوند است و یا غیر خداوند و مصادیق آن سقیفه و بتکده و ... است که می‌تواند جسم و جان ما را تسخیر کنند، و این برگرفته از ظرفیت انسانی ما می‌باشد چراکه انسان همیشه میل دارد کسی را دوست داشته باشد و یا به چیزی دل ببندد و از چیزی بترسد.

"أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یابَنِى ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا ٱلشَّیْطَنَ إِنَّهُۥ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ وَأَنِ ٱعْبُدُونِى هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ"(سوره توبه آیات ۶۱-۶۰)
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟ پس در این صورت گاهی ممکن است انسان در عبادت عابد شیطان شود هر چند در مورد محبین اهل بیت علیهم السلام این لفظ را من به کار نمی‌برم ولی این دسته هم می‌توانند سر بر آستان غیر خدا فرود آورند و یا نفس خود را بپرستند، همانطور که قرآن به آن اشاره می‌نماید:
" أَفَرَءَیْتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَهَهُۥ هَوَىهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَى عِلْمٍ"(سوره جاثیه آیه ۲۳)
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی(بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟! و همین طور در آیه ۵۱ سوره ذاریات انذار بر عدم شرک می‌آید همانطور که اشاره شد.

" هُوَ الَّذِی فی السمَاءِ إِلَهٌ وَ فی الاَرْضِ إِلَهٌ"
سوالی که پیش می‌آید اینجاست که اگر ما غیر خدا را پرستش کردیم ، واقعا شریکی برای خداوند به وجود می‌آید؟ " لَوْ کَانَ فِیهِمَا ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَا" (سوره انبیاء آیه ۲۲) اگر در آسمان و زمین، جز "اللّه" خدایان دیگری بود، فاسد می‌شدند(و نظام جهان به هم می‌خورد) با دو یا چند اله نمی‌توان عالم را اداره کرد. اما از نظر قرآن انسان با آنکه می‌تواند مشغول پرستش معبود دیگری شود ولی در عین حال الله یکی بیشتر نیست و کج روی ما، برای خدای متعال شریک نمی‌سازد. در واقع لا اله الا الله دو معنی نفی در خود مستتر دارد یکی آنکه خدایی غیر از الله نپرستیم و دیگری خدایی دیگر به جز الله وجود ندارد! و رفتار و عبادت و یا شرک ما هیچ تغییری در این واقعیت ایجاد نمی‌کند!

"اله" آن وجود مقدسی است که جامع همه اسماء و صفات قرآنی است لذا در قرآن اله با خداوند متعال مقایسه می‌شود می‌بینیم به اله صفات را می‌توان نسبت ولی این خداوند است که عمل کننده به تمام وصفیات است . نسبت خداوند با مخلوقات نشان دهنده اسماءحسنی خداوند است " وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ ءٍ"(دعای کمیل) اداره امور همه عالم با اسماء الهی است و چیزی جز اسماء الهی در عالم وجود ندارد( یعنی آنچه باید به آن تکیه نمود خداوند است) این که زمین انسان را بر روی خود نگه می‌دارد به اذن خداوند است "إِنَّ ٱللَّهَ یُمْسِکُ ٱلسَّماوَاتِ وَٱلْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِۦٓ " (سوره فاطر آیه ۴۱) خداوند آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا از نظام خود منحرف نشوند؛ و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمی‌تواند آنها را نگاه دارد.

سومین نکته رابطه ما با خداوند همیشه از عالی به فانی است. یک سو قوی و اعلی و یک سوی دیگر ضعیف و فانی همانطور که در مناجات امیرالمومنین می‌خوانی " انْتَ الْمَالِکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ "ویا " أنتَ القوی و أنَا الضَّعیف"

نکته چهارم در رابطه با الله یک طرفه بودن رابطه وجود با خداوند است هیچ چیز بدون خداوند نه می‌تواند به وجود آید و نه می‌تواند به حیات ادامه دهد او بی نیاز از مخلوقات است ولی مخلوقات نیازمند الله هستند یعنی ما فقیر و او حی است یعنی شان مخلوق فقر است همانگونه که رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمودند "وَ الْفَقْرُ فَخْرِی وَ بِهِ أَفْتَخِرُ عَلَى سَائِر الْأَنْبِیَاءِ" برای عبد فقر مایع فخر است و غیر آن استکبار است اصلاً دعا کردن انسان بر همین مبنای اعلام فقر نسبت به خداوند است.


انتهای پیام/


کد مطلب: 30172

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/30172/وقت-توان-خود-صرف-بندگی-کدام-اله-می-کنیم

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir