مهندس شیخ الاسلامی کارشناس میراث فرهنگی استان تهران در گفتگو با خبرنگار شهری
تهران۲۴؛ در مورد مراسمات طهران قدیم گفت: کلوخ اندازان مراسمی بود که در آن خانواده ها قبل از ماه رمضان به طبیعت رفته و هنگام غروب کلوخ به دست گرفته و رو به قبله می گفتند: «خدایا گناهان خود را شکستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده کردیم.» بعد، کلوخ را محکم به زمین میزدند و عقیده داشتند با شکستن کلوخ تمام اعمال بدشان نابود میشود.
شب زنده داری های طهرانی ها در رمضان
شیخ الاسلامی در ادامه افزود: طهران قدیم از نظر عبور و مرور مقرراتی خاص داشت به آن معنی که دو ساعت از شب گذشته در ارگ طهران و وسط چهار سوق بزرگ بازار طبل میزدند که آن را طبل «برچین برچین» میگفتند.
وی با بیان این که زورخانهها و قهوه خانهها تا نزدیک سحر باز بود عنوان کرد: کسبه با شنیدن صدای طبل بساط خود را جمع میکردند و سه ساعت بعد از غروب نیز شیپور خاموشی نواخته میشد و عبور و مرور قطع میگردید، اما در ماه مبارک رمضان تمام این مقررات لغو میشد و مردم تمام شب را آزادانه در شهر رفت وآمد میکردند و در حمامها، مساجد، زورخانهها و قهوه خانهها تا نزدیک سحر باز بود.
این کارشناس میراث فرهنگی خاطرنشان کرد: در شبهای رمضان هم مردم طهران برای خود سرگرمیهایی داشتند عده ای بعد از افطار و خواندن نماز از یک محل به محل دیگری برای دید و بازدید میرفتند. آنها که ورزشکار بودند به زورخانه میرفتند و جوانترها گاهی به قهوهخانهها سر میزدند. ترنا بازی و سخنوری هم سنتی برای ماه رمضان بود. مساجد محلات هم از شلوغترین مراکز برای گذران وقت روزهدارن بود.
وی در پایان با اشاره به کتاب خوانی و قصه سرائی و افسانه پردازیها در آن زمان اظهار کرد: در واقع شبنشینیهای ماه رمضان از جمله مهمانیهای با نشاطی بود که همه مردم طهران از آن استقبال میکردند در این شب نشینیها بود که زولبیا و بامیه برای پذیرایی برای مهمان آورده میشده است و چون وقت بیشتری داشتند، کتاب خوانی و قصه سرائی و افسانه پردازیها و امثال آن نیز نقل مجالس میشد که تقریبا تا سحر طول میکشید.
چراغ های نفتی آویزان و اعلام سحر
نقارهزنی که قبل از اسلام به عنوان یک رسم کهن هنگام طلوع خورشید اجرا میشد با آمدن اسلام جلوهای دیگر پیدا کرد و به سنتی برای اعلام زمان سحر و افطار در ماه رمضان تبدیل شد و در برخی از شهرها مردم با صدای نقاره به استقبال اذان صبح رفته و روزه میگرفتند.
در طهران تا ۵۰ سال پیش هر کدام از میدا نهای چهارگوشه شهر به دو توپ در ایام رمضان مجهز میشد و هر غروب و سحر با شلیک ۳ تیر مومنان را از پایان روزه و آغاز شب با خبر میکرد.
همچنین رسم بود یک تا دو ساعت قبل از اذان صبح مقابل مغازهها و منازل مرتفعتر چراغ نفتی آویزان کنند تا مردم با دیدن نور آنها به تهیه سحری بپردازند و از همان اولین بانگ مناجات دعای سحر شور و هیجانی در شهر پیچیده میشد.
علاوه بر این، برای جانماندن همسایگان از خوردن سحری، اولین نفری که بیدار میشد، موظف بود با کوبیدن مشت به دیوار، همسایه خود را بیدار کند و این زنجیره تا آخرین اتاق در یک حیاط ادامه داشت.
مردم البته به همینها بسنده نمیکردند و برای جا نماندن در و همسایه از غافله سحری خوران، چشم به چراغ همدیگر داشتند. به این ترتیب اولین نفری که در خانه یا خانههای دیوار به دیوار بیدار شده بود موظف بود دیگران را هم بیدار کند.
تقریبا از سه ساعت به اذان صبح مانده، زنها بیدار شده و یکدیگر را برای پخت و پز سحری و آماده کردن سفره سحر همراهی میکردند و بیدار کردن مردها هم بستگی به این داشت که اگر سواد خواندن دعای سحر را دارند زودتر بلند شوند تا دعا بخوانند در غیر اینصورت زنها آنها را تنها برای خوردن سحری بیدار میکردند.
غذاهای سحر بیشتر از برنج درست میشد چون تشنگی به دنبال نداشت و به قول قدیمیها آب نمیکشید.
ریزهخوانی در ماه رمضان
طاهره آقایی متولد ۱۳۱۴ و یکی از شهروندان تهرانی گفت: در طهران قدیم مردم با صدای مناجات و شعرخوانی از خواب بیدار میشدند و نبود انواع و اقسام ساعتها از این باب برایشان حسن بود.
وی با اشاره به مناجات خوانهای محلی ادامه داد: ساعت و تلفنی نبود که ساعت دلخواه با صدایی زمخت به ما هشدار بدهد بلکه از ۳ ساعت مانده به سحر مردان جوان و میانسال و پیر محله که به مناجاتخوانان معروف بودند، شروع به ریزه خوانی میکردند.
خانم آقای گفت: ریزه خوانی حرکت جالبی بود برای شروع به خواندن و بیدار کردن مردم، ریزهخوانی میکردند یعنی با صدای بم و آرام شروع به خواندن اشعار میکردند. اما هرچه زمان میگذشت و به وقت اذان نزدیک میشدیم آنها صدایشان را اوج بیشتری میدادند. از این اوج گرفتنها مردم متوجه میشدند تقریباً چقدر به زمان اذان صبح ماندهاست.
ماه بخشش و مهربانی
حاج آقا برات تهرانی امام جماعت مسجد موسیبنجعفر(ع) در منطقه ۸ تهران در گفتگو با
خبرنگار شهری تهران۲۴ با اشاره به اعتقادات قوی مردم در تهران قدیم گفت: قبل از آغاز ماه رمضان مردم به دیدار یکدیگر میرفتند و طلب بخشش میکردند، ضمنا در طول ماه نیز با گستردن سفره افطار از دوستان و آشنایان، مخصوصا مستمندان پذیرایی میکردند. این رسم در حال حاضر بیش و کم برقرار است.
امام جماعت مسجد موسیبنجعفر(ع) افزود: در میان این مردم ناسپاسی نسبت به نعمت مطرود و مذموم بود و هیچ شکمی گرسنه نمی ماند. اگر در کوچه و خیابان کسی به دلیل گرسنگی کمک می خواست، در مدت کوتاهی درب هر خانه ای که در آن کوچه بود برای ثواب این عمل باز می شد و مردم در کمک کردن به نیازمند با هم رقابت داشتند.
وی تصریح کرد: در این ماه اعمال غیر اخلاقی و شرعی به کمترین میزان خود می رسید. بسیاری از اعمال گناه آلود ترک می شد و افراد با عبرت از اعمال نکوهیده آن ها را ترک می کردند.
سنت افطاری دادن به دوستان و آشنایان
سفره قلمکار و پارچهای افطار که به آن پیش افطاری میگفتند با غذاهای طهرانی تزئین میشد و هنگام افطار به اقتضای فصل، غذا و نوشیدنیهای مختلف از جمله فرنی، خرما، شیربرنج، حلوا، خاکشیر یخمال، پالوده سیب با گلاب و شربتهای سکنجبین، بیدمشک گلاب با تخمه شربتی تدارک میدیدند.
همچنین بسته به ذائقه و وسع مالی افراد غذاهایی مانند شامی کباب، شامی لپه، چلوکباب، کوفته و کباب حسینی را نیز برای افطار تهیه میکردند و پس از گذشتن پاسی از شب در دید و بازدیدها و معاشرتهایشان شب چرهای که عبارت بود از زولبیا و بامیه، پشمک، باقلوا و قطاب و میوههای فصل صرف میکردند.
مراسم و آداب و رسوم جالب مردم در ماه رمضان
علیرضا ماندگار عضو هیئت امنای مسجدی در منطقه ۱۲ تهران در گفتگو با
خبرنگار شهری تهران۲۴ گفت: یکی از رسوم ماه مبارک رمضان که هنوز هم در جای جای ایران در مناسبتهای مختلف دیده میشود نذر برای شستن ظروف سفرههای افطار بود که برخی به منظور کاهش آلام زندگی و گناهان خود یا به قولی برای جبران مافات دست به کار شستن دیگهای گل گرفته تا دیس و ملاقه میشدند.
وی افزود: از آخرین مراسم ماه رمضان میتوان به خوردن کله و پاچه در شب بیست و هفتم اشاره کرد که هنوز هم کم و بیش ادامه دارد، و یکی دیگر از آداب خاص روز بیست و هفتم نیز خوردن آجیل مراد بود که باید توسط افرادی که محمد، علی و فاطمه نام داشتند، تهیه می شد. مواد این آجیل شامل خرما، پسته، فندق، نخودچی، بادام و شکر پنیر بود.
آقای ماندگار که از اهالی قدیمی این محله نیز هست با اشاره به دیگر آداب ماه رمضان در تهران قدیم عنوان کرد: در این روز زنان و مردان حاجتمند پس از عرض تقاضا از ۴۰ نفر که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود از یک مغازه پارچه فروشی رو به قبله که اسم صاحب آن محمد یا علی بود پارچه خریده و بین دو نماز ظهر و عصر روز بیست و هفتم در مساجدی نظیر سپهسالار، جامع بازار و سلطانی بریده و میدوختند و سپس به تن صاحبان حاجت میکردند.
وداع با ماه رمضان و چشم به راه تلگراف از کربلا
این عضو هیئت امنای مسجد در ادامه افزود: نزدیک به غروب شب اول ماه شوال مردم از لحظه غروب تا یک ساعت از شب رفته روی بامها و گلدستهها و بلندیها میایستادند و دنبال ماه میگشتند. اگر ماه را به صورت اجماع میدیدند، فردا را عید میگرفتند وگرنه منتظر رسیدن تلگراف از کربلا و نجف میشدند و اگر خبری نمیرسید خودشان تلگرافی را به علما فرستاده و کسب تکلیف میکردند.
خلاصه کلام که هماکنون از آن آداب و رسوم ماه مبارک نهتنها در تهران بلکه در شهرهای دیگر هم خبری نیست و بسیاری از این موارد که به نوعی جزو فرهنگ مردم بود، دستخوش تغییر شده است ولی با تمام این اوصاف ماه رمضان بهترین ماه خداست و با اطعام مساکین، دوری از اسراف و تجملات و سفرههای رنگارنگ میتوانیم باز هم با دلهای بی کینه و فطرت خداجو به یکدیگر نزدیک شویم و از برکات این ماه فیض ببریم.