تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۱۶
۰
کد مطلب : ۵۳۶۳

گزارشی از برگزاری مراسم سوگواری حسینی در حیدرآباد هندوستان(3)

گزارشی از برگزاری مراسم سوگواری حسینی در حیدرآباد هندوستان(3)
به گزارش خیمه، حضور پر نور خود تشریف آورده ملاحظه می‌فرمایند از دوصد علم خرد و بزرگ كم نیستند. وقتی كه قلعه سد هوت فتح شد علم‌های آن جا در ضبطی سركار درآمدند، حسب الاستدعای رحمان یارخان عرف شاه سراج ثانی كه سابق درعالم دنیا داری داروغه هركاره‌های سركار بود امام باره باحداث آمده،‌ جاگیر چهار هزار روپیه در عهد حضرت غفران‌مآب به سعی ارسطو جاه مقرر شد كه در اخراجات محرم صرف نمایند.

تا حال به حال و برقرار و جاریست اگر چه علمها و تعزیه‌ها و براق‌ها همه به روز شهادت به طرف دروازه پل قدیم برده در رود موسی سدر می‌كنند و دفن می‌نمایند و هرهر تعزیه به جلوس و تكلف تمام می‌برند.

و خلقت خدا قریب یك شصت هزار آدم از چارمنار تا دریای مذكور بالای عمارات و بالاخانه‌ها و دكاكین بازار و اكثر سوار فیلان و اسپان و بسیاری پیاده به پای خویش وعمایدین بالای عماریها و حوضه‌های فیلان سوار شده، در دریای موسی خیمه‌ها داده می‌بینند و تا مغرب می‌نشینند اما تا نصف شب بلكه تمام شب تا صبح ارباب میل‌ها در دریا با روشنی بسیار می‌باشند و كل دریا مملو از آدمان می‌باشد.

منقبت‌ها می‌خوانند و روشنی‌ها می‌كنند و علم سر طوغ تعلیم ملهیر معه فقرا میل خود از خانه خویش قریب سه پهر شب گذشته قدم به قدم در روشنی بسیار به دریای مذكور می‌رسد ولیكن در هرهر جا نظر كنند به همین طور مجمعه‌ها خلایق جلوه‌گر است و قدرت خدا به نظر می‌آید.

معهذا گلهای حسینی علم علی الصباح روز شهادت در كشتی‌ها نهاده روز شهادت از مكان خود كه نزدیك از دروازه پل قدیم است قدم به قدم هزارها خلایق می‌برند به سبب هجوم هزارها خلایق و غلطیدن مرادمندان روبه رو بالای زمین در گل و لاكه سقه‌ها صدها مشك به خواهش مرادمندان برای سرد آب می‌پاشند.

و گذرانیدن نذر و نیاز و سوراخ كنانیدن به گوش و بینی‌های طفلان قریب دو پهر روز به دریا می‌روند یك یك قدم از هجوم مردم برداشتن مشكل می‌گردد و گذاشتن نیز به دقت میسر می‌شود پس گلها در رود موسی دفن كرده، بعد فاتحه قریب سه پهر روز بر‌می‌گردند و وقت مراجع الوداع می‌خوانند.

معمول همه‌هاست معهذا تكلفات روشنی و غیره و آرایش و سرایش مكان‌های عاشورخانه‌ها بسیار جاهاست خصوص در چند مكان نهایت‌تر است چنانچه درمكان راجه راور بنهاجیونت بهادر كه تمام سال بعد دفن كردن تعزیه به روز شهادت از روز چهلم تیاری تعزیه نو تمام سال می‌شود دو هزار روپیه در چرخ تیاری ذات تعزیه به مصرف می‌رسد و هر روز روشنی یك هزار روپیه و روشنی ده شب ده هزار روپیه چرخ می‌شود.

و در میان چمن‌ها و خیابان از سبزی گندم براق‌ها و شیره و شرزه‌ها به صورت مختلف و اوضاع متنوع می‌كاشتند عجب خوشنما می‌گردد روغن از گذرگاه آب مانند آب بیرون برمی‌آید غربا برای چراغ خانه خودها می‌گیرند و دو شیر پرورده بهر دو جانب تعزیه استاده حاضر می‌دارند.

و دیگر در جلو خانه راجه چند و لعل مهاراجه بهادر آرایش و پیرایش از روشنی درختان ولایتی و قنادیل و شیشه آلات و روشنی و تخته بندی چراغان و هجوم خلق الله برای دیدن تتی‌های كاردانك و روشنی و غیره و تصاویر پادشاهان و غیره بسیار و مهتاب‌هائی آتشبازی دمبدم.

و در عاشورخانه حسین یا در جنگ عرض عرض بیگی میرعالم مدار الهام سركار كه آئینه‌هائی برابر قد آدم دو درعه در طول بلكه بعضی زاید از آن ربع درعه كه جمله دو درعه پا و بالا درعی و در عرض از یك و نیم درعه كم نیستند مال یك لك روپیه از كوتهی علی بیگ خان بهادر سوداگر خرید كرده در عاشورخانه خود زینت داده و درختان ولایتی روشنی و آئینه‌ها وكاردانك مكان را تكلف تمام نموده و بهر هر امیر دهتی‌ها تبرك از طاش و به منیر الملك بهادرراجه چند و لعل مهاراجه بهادر و فرزندان ایشان دهتی‌های طاش با سلك مروارید داده رخصت می‌نمود.

هرگاه در تمام شهر روشنی‌ها و تكلفات عاشورخانه‌ها دیده چون به مكان حسین یاور جنگ می‌آمدیم چنان معلوم می‌شد كه در پرستان آمده تماشای مكان‌ها و تكلف‌های خبه می‌بینیم و دیگر كاردانك در مكان سید و صاحب و بخشو صاحب نبسه گان میر محمد علی عزلت تخلص كه بزرگی بود از خوبان روزگار با كمالات علمی مكان ایشان پیوسته به سر كوچه ایرانی بر راسته كلان پنجه شاه است هر گاه در روشنی مهتاب آتشبازی ببینند چشم‌ها به تماشای آن هم چشم روشنی كارنازك آن نمی‌كردند.

و ساده كاری و نفاست مكان رستم زمان خان خلف خان زمان مرحوم حال منیر الملك بهادر كه صفائی مكان و فرش و روشنی و علمها و شیشه آلات و مینا كاری تتی دانك و غیره نفیس دلچسب دل نمی‌خواهد كه از این جا برخیزد و تكلف‌های روشنی و غیره و مكان امین الملك و مكان ماه لقا بائی طوایف كه برای استاد كردن علم‌ها همه تیاریها می‌كنند و ساده كاری نقاشی و طرز عمارت سفیده كار و نیل تعزیه جعفر علی كه مرد سپاهی ذی مقدورملازم سركار بود.

و نیز طرز نادر از سر سون بر شتر به صورت ضریح تیار می‌كنند كه سبز آن چشم‌ها را خنكی می‌بخشد و تكلف‌ها و روشنی می‌نمایند و در محاذی مكان خویش تا دهم آئینه بندی می‌سازند در خاندان راجه اوجاگر چندرهای بهادر نادر العصر است و نیز تكلف روشنی و غیره و آئینه بندی آبدارخانه فرزندان شمس الامرا بهادر امیر كبیر در آبدارخانه راجه منولعل از شیشه آلات و آئینه بندی و روشنی خارج از ارقام قلم است.

معهذا دیگر درمكان‌ها و راسته به راسته و بازار به بازار در هرهر محله به محله خارج از قیاس و شمار است و جال كاری نازك تعزیه قدیم مكان حكیم صادق حسین خان المشهور به منانصاحب كه حالا محمد وجیهه الدین حسین عرف دادمیان بنهایت نازكی و طلا و نقش و نگار شجر و شاخسار گل و غنچه برگ و بار و آیات و ابیات و صلوات بكنده كاری عجیب و غریب كه می‌كنند نازكتر در تمام هند و دكن نادر الوقوع است در هیچ جا به نظر هیچ كس نه آمد این معنی بسیار به استحقاق رسیده.

الغرض تمامی اهل بلده درعشره محرم مصروف اخراجات بی حساب اند و نقشه‌های انواع و اقسام به جلوه تازه می‌آرند و علی هذا القیاس درتیاری تكلفات سواری نعل صاحب از آفتابی‌ها و مشعل‌ها هزارن هزار كه خارج از قیاس بشری است برمی‌آرند و به طرزهای انواع و اقسام می‌سازند عقل در حیرت است و بی حساب هزارها مردم از پیر و جوان و اطفال همراه می‌دوند واحدی را اذیت نمی‌رسد محض تأیید غیبی متصور چنانچه بارها به قلم آمد.

معهذا مردم شهر تمام هند و مسلمان و بعضی اهل دیهات مجموع تا ده روز لباس سبز می‌پوشند و بعضی سیاه و آنتی‌ها كه آن را سیلی گویند به قیمت از دو فلوس تا ده ده روپیه و بست بست روپیه زنها و مردهای ذی‌مقدور در حمایل می‌اندازند رنگارنگ با كار ریشم و مقیش و سیلیها در حمایل می‌اندازند اما درین ولا برای پیر و جوان و شیخ نودساله جاریست و شربت از قند و نبات و شكر سفید با گلاب جابه جا نزد ذی مقدوران و نزد غربا از شكر سرخ و قند سرخ در هرهر مكان و عاشورخانه ودرسیلیهای آبدارخانه‌ها تیار و حاضر كه به آرزوی تمام می‌خورانند و طعام نیز به همین طور.

الغرض، تكلفات محرم الحرام قسمی كه در بلده‌ حیدر آباد می شود در هیچ اقلیم نیست. این معامله بدون دیدن به چشم خود دل را تسكین نمی‌بخشد اما روضه خوانی در همه جاست علی الخصوص در مكان علی یاورخان اقبال تخلص كه مشهور به مرزا مهدی بودند كه شبیه مرشد قلی خان بنگالی عالیخاندان در هیچ بلاد و امصار مانند ایشان درین كمال روضه خوانی واقعه خوانی و بیان احوال امام شهید معصوم امام حسین علیه الصلواه و السلام به نظر احدی نه آمد.

هر گاه بالای منبر برآمده فاتحه می‌خواند خلقت خدا از هند و مسلمان هزارها مردم را به غیر بیان احوال بسیار رقت عظیم دست می‌داد، می‌خواستند كه خودها را از دست خویش هلاك كنند تا به بیان چه رسد.

بیانش لا بیان طلاقت لسان و فصاحت بیان از هزاران هزار بلكه خارج از بیان و اظهار بوده قوت بیانیه و انداز كلام سلك درشاهوار فرد فرید منتخب روزگار بوده، تمامی خاصان بلده از امیر و فقیر، مسلمان و هنود و همه‌ها در عاشورخانه‌اش حاضر می‌بودند و در ایام دیگر غیر ازعشره محرم در هر تعزیه معمولی مقرری مجمع كثیر خلایق می‌گردید چون خان موصوف به بهشت برین خرامید سه لك و شصت و شش هزار بیات از نوحه و واقعات و خطبه و رباعیات و قصائد غرا و منقبت‌ها طبع زاد خویش گذاشت چنانچه رباعی یكی از اینست:

رباعی
علی آن جسم نبی، حفظ خدا جامه او
ز ازل تا به ابد آمده هنگامه او

درنجابت چه نویسد صفت او مهدی
به خدا می‌رسد از نور عرش نسب نامه او

وله رباعی
یا علی مهدی چه گوید صفت اسب تو را
پس همین دو صفت اوست به ارض و سما

به فلك رفتن او همچو دعائی نبوی
به زمین آمدنش آمده چون وحی خدا

طبع زادخان موصوف خارج از ارقام است آن چی كه سردست یادداشت به قلم آورد دریای عمان بی پایان را كدام كس پیمایش تواند كرد كه به تاریخ شانزدهم ماه رجب المرجب سنه یكهزار و دوصد و سی و نه هجری به وقوع آمده، جنازه آن حضرت بر طبق خواهش او همراه صندل مبارك جناب امیرالمؤمنین علیه الصلوات و السلام به دامن كوه شریف متصل مقبره وزیر خان مدفون كردند.

الغرض، بعد رحلت خان اقبال مذكورمهدی یاورخان فرزند كلان خان مرحوم یك سال به تكلف تمام تعزیه داری نموده،‌ مشهورتر گشته در عین شباب درسنه 1230 هجری ودیعت حیات فرمود كه خلایق را افسوس است اما درین ایام كه سنه یكهزار و دو صد و پنجاه و هشت هجری است.

مهدی ضامن خان بهادر المشهور به ضامن صاحب فرزند دوخی خان اقبال به آن طلاقت لسان و فصاحت بیان آب رنگ تازه بر روی كار آورده تعزیه داری و خوانندگی و بیان احوال به عمل می‌آرد كه هیچ فرق با لهجه و بیان پدر ذی‌قدر خود مرحوم نیست و ندارد.

همه استادان قدیم قائل شده دم انا و لا غیری نمی‌زنند در تمام بلده حیدر آباد همه مقلد این خاندان‌اند هر جا كه باشند لیكن امیران ریاست قدردانی كه نمی‌كنند و به سلوك پیش می‌آیند خان موصوف همه خرج حسنات ایام عشره محرم بذات می‌نماید حبه به كار خود صرف نه می‌كند.

مرثیه خوانی در بلده سابق در وقت رونق افزای حضور به قلعه بیدر تا رحلت ارسطو جاه به كمال زور و شور جماعت‌ها بود كه در حضور پر نور هفده جماعت مرثیه خوانان تیار می‌گردید و داروغه اینها نوازش علیخان شیدا تخلص بودند و خود به دولت و اقبال پیش از محرم سماعت می‌فرمودند و متوجه داشتن طرح‌ها بالای هرهر مرثیه كه به زبان اهل هند سوز می‌گویند می‌گشتند.

و در عشره محرم الحرام ده شب می‌شنیدند و گریه‌های می‌كردند و انعام‌ها می‌دادند و نیز اعظم الامرا را نهایت شوق بود و جماعت‌ها تیار می‌كنایند كه اهل مرثیه یعنی مرثیه خوانان اكثر در شب تار به وقت مشق و ربط دیگران یكدیگر مخفی به محله جماعت‌های دیگران رفته، شنیده طرحی كه پسند آمده یاد كرده بر سر مرثیه خود داشته در دنگل و مجلس می‌خواندند لهذا اكثرا خانه جنگی شده است.

هر گاه شوق مرثیه به حضور پر نور و مدارالمهام سركار چنان به ظهور آمد امیران سركار و اعزه روزگار مجموع در تیاری جماعت‌ها و خوانانیدن مرثیه نو به نو كه از شعراء دهلی و لكهنو می‌آوردند و حیدرآباد می‌طلبیدند و می‌گرفتند چگونه مشغول نخواهند بود چنانچه جماعت‌های ظفرالدوله احتشام جنگ میردنگو و میرداود و بهیكن خان دهلوی و غیره كه به كمال لطف می‌خواندند.

و جماعت‌های ارسطو جاه هفده جماعت و بست جماعت‌های حضور كه بعد نوازش علیخان به تحویل حكیم حمایت الله خان شدند و دیگر جماعت‌های شهیار الملك به تیاری علیجان و مهر علیخان كه سرآمد این فن بودند می‌شدند برای هرهر امیر داود و جماعت و چهارچهار نیزمقرر بودند.

و در هر جماعت چهار پنج كس هادی یعنی مرثیه خوان و چهار كس جوابی جواب خوان می‌بودند و تكلف‌ها می‌نمودند یعنی در هر دنگل كه جماعت‌ها می‌رفتند قنادیل ابرقی برای هرهر جماعت به نقشه علیحده علیحده مقرر بود و آتشبازی نیز در راسته و دنگل می‌سوختندتا معلوم شود كه جماعت در دنگل آمد وهمراه هرهر جماعت از پنجاه و شصت و خانه جنگی می‌شود اگر كسی پس و پیش وقت خود بخواند ودنگل‌ها همه به وقت شب می‌شدند به كمال آرایش و پیرایش مجلس و مكان و خرج قهوه با شیر و فوقل و هیل[1] یعنی الایچی و پسیاری و لوازمه آن و طعام لذیذ علی العموم بود.

و درین ولا اهل هند كه درین جا آمده‌اند از چند سال معامله را چه قدر آسان نمودند كه در خانه هر ناكس و كس می‌روند مثلا دوكس مرثیه خوان و یك كس جوابی پشتاره مرثیه‌ها در بغل وارد مجلس دنگل می‌شوند سلام علیكم و علیكم السلام، پس در مجلس نشسته، مرثیه می‌خوانند و از دست خود اشاره‌ها می‌كنند و عاجز نالیها می‌نمایند و فاتحه می‌خوانند؛ ما به خیر و شما و السلام نه آمدن جماعت معلوم می‌شوند و نه رفتن اینها به نظری می‌آید.

سابق هرهر مجلس و دنگل به وقت شب می‌كردند در روشنی بسیار می‌كردند و طعام لذیذ می‌خورانیدند نه شهره تمام می‌‌گردید و الحال هر دنگل به روز روشن كه می‌شود خبر به محله دیگر نمی‌رسد هیچ لطف ندارد.

مع هذا درین ایام سر خیل اینها مزار عباس صاحب لكهنوی‌اند كه از مهاراجه بهادر چهارصد روپیه ماهوار ذات دارند در عشره محرم دو سه شب چند سوز در محفل بهادر مذكور می‌خوانند و قریب بیست جماعت دیگر نیز همراه ایاشن نوكر مهاراجه بهادراند هر شب در عشره محرم معمول خواندن مرثیه روبه‌روی مهارجه بهادر دارند و انعام می‌یابند.

درین جماعت‌ها هندی و دكهنی همه شریك یكدیگراند و مرزای مذكور هر گاه سوز می‌خوانند چنان معلوم می‌شودكه قوال استاد وقت كبت یا دهر پت استادان پیشین می‌سراید فرد كامل فن خود است اما در كار خیر و حسنه خصوص درباره اهل سند مصروف.

چنانچه از اولاد شجاع الدوله حاكم لكهنو نیز دو سه شخص به در ما به یكهزار روپیه پانصد روپیه نزد مهاراجه بهادر به استصواب ایشان نوكر و حاضراند پسر فقیر محمد تنها خوب می‌خواند كه مشهورتر شده و منور علی بوهره ممتاز عصر خویش است به لكهنو هم رفته مرثیه خوانی كرده،‌ آمده همه‌ها در آن‌جا پسند كرده، فائده برداشت.

و دیگر جاها نیز مثل چنیاتین و غیره نام كرده،‌ فائده‌ها یافته،‌ آمده میرتهور علی لكهنوی و فضل علی حیدرآّبادی نیز به قولیت درآمده است ومرزا عارف بیگ لكهنوی و میر روشن‌علی دكنی حیدرآبادی و دیگران نیز از منتخبان عصراند و سوای جماعت‌های شوقین و غیره كه به شوق خویش می‌خوانند مجموع در بلده از یكصد جماعت كم نخواهند بود.

لیكن در عاشورخانه پادشاهی به طور سابق دنگل به وقت شب با طعام لذیذ و قهوه و لوازمه آن می‌شود رقعه‌ها به دستور سابق می‌فریسند و همه جماعت‌ها موعود می‌شوند و از امرای عصر این مقدمه متروك است و اگر هست بسیار كم سابق هر جا كه دنگل می‌شد رقعه‌های دعوت به خانه‌های هرهر مرثیه خوان با نشان فیل و جلوس تا شه مرفه وشامیانه بالای كشتی رقعه‌ها كرده می‌روند و خانه به خانه می‌رسانیدند.

و درین ولا یك جوان دو جوان رقعه‌ها برداشته به جماعت‌ها می‌رسانند مع‌هذا در سال تمام نوچندی و تاریخ‌ها مقرراند كه مرثیه خوانی می‌شود مثلا دهم در هر ماه در عاشورخانه،‌ آقا فرهاد بالای شاه علی بنده در پنجه كلان كه درین ولا میر باقر علی ذاكر اولاد آقا فرهاد موجوداند به كمال خوبی ودرستی روشنی به تكلف تمام تیاری عاشورخانه می‌نمایند و توكل بر خدای كریم دارد مرداست و آن عاشورخانه و علم از وقت قطب شاهیه است و چاه كلان نیز متصل عاشورخانه در سنه یكهزار نود ویك هجری باحداث درآمد.

او در عاشورخانه علم كلان ده روز نوبت نشانیده به روز شهادت وشب گشت به روشنی بی‌شمار به دریای موسی می‌برد. چرخ بسیار می‌كنند از توكل دیگر تاریخ‌ها در تمام ماه برای مجلس تعزیه‌داری به مردمان هندی و دكنی دربلده و بیرون بلده مقرراند كه مجلس می‌شود. خصوص بیست ویكم در مكان مرزا عباس مذكور به درستی تمام می‌‌شود غرض جهان از تعزیه داری امام مظلوم شهید علیه السلام خالی نیست هر روز تازه است و بس.

مع‌هذا در ماه رمضان المبارك به تاریخ بیست و یكم به وقت شب ضریح مبارك جناب مرتضوی علیه السلام بالای شتر برآورده تا به پنجه شاه و قدم رسول می‌برند. هزارها مردم خلقت خدا از خانه ملا رضی كه بانی مبانی ضریح بود تا پنجه شاه سینه زنان از كسان ایلچی بیگ و راسته اتوارچوك هزارها نجبا و شرفا كه اگر ریگ صحرا بر سر خلایق اندازند بر زمین نخواهد افتاد، تعزیه كنان،‌ منقبت‌خوانان همراه شتر، ضریح مبارك كه همه پر از سهره‌های گل می‌باشد می‌روند هر گاه بر دروازه پنجه شاه می‌رسند فاتحه خوانده، برگشته به مكان می‌آیند روشنی و تكلفات و جلوس معه نذر همه از حضور پرنور و دیوانی و از امیران سركار میرسد.

علم‌های محرم نیز در خانه ملا رضی استاد می‌باشند و به روز چهلم برداشته از خانه تا كمان ایلچی بیگ می‌آرند و باز برگشته به خانه برده سرد می‌كنند و می‌دارند اما در عاشور خانه اعتصام الملك بهادر عرض بیگی حضور تكلف روضه خوانی و طعام لذیذ و نذر و نیاز به سادات و زوّار وحجاج و غیره و گریه و زاری در عشره محرم بسیار است و خود بهادر معز نهایت ده روز در غم و الم می‌باشند.

محبتی كه در دل بهادر موصوف به نظر آمد به دیگری به ظور آوردن و آمدن معلوم هزارها تعزیه خانه در بلده اند اما عاشور خانه پادشاهی كه ذكرش سابق گذشت یكتای عصر و مكان عجیب و غریب است. به روز چهلم جناب امام علیه السلام در آن جا عشره محرم تازه می‌شود كه روشنی به تكلف می‌كنند و سواری علم‌ها از جا به جا می‌آیند و دنگل خوب می‌نمایند از تمامی جماعت‌های بلده روضه خوانی و مرثیه خوانی می‌گردد و دیگ‌های طعام لذیذ بریانی و مزعفر با مشك و نان و قلیه و شیر برنج شیرین با گلاب حسب الحكم حضور پرنور از بادر چیخانه‌های سركار دولتمدار می‌رسد خلقت خدا می‌خورد به قول شخصی:

بیت
ادیم زمین سفره عام اوست
برین خوان یغما چه دشمن چه دوست

الغرض خاك حیدرآباد از ازل به محبت آل رسول صلی الله علیه و آله و سلم مخلوط است پس احوال عاشورخانه‌ها به سبب طول كلام بیان نكرده،‌ بر همین ذكر چند اكتفا نمود.

[1] . هيل يعني با هم آمده كه در عربي قافله صغار مي‌نامند
مرجع : کتابخانه تخصصی تاریخ ایران و اسلام
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما