کد مطلب : ۷۲۲
سيری در مقتلنويسی و تاريخنگاری عاشورا
آخرين شماره از فصلنامه «تاريخ در آئينه پژوهش» منتشر شد.
پژوهش حاضر در دو مقطع كلی به شناسايی و معرفی مقاتل و نگاشتههای مربوط به تاريخ عاشورا از آغاز تا عصر حاضر میپردازد. در مقطع نخست در دو بخش سامان يافته كه در بخش اول آن به شناسايی و معرفی فهرستوار مقاتل از آغاز تا قرن 7 پرداخته و در بخش دوم، آثار موجود در تاريخ عاشورا تا قرن 7 به صورت توصيفی معرفی شده است.
اما مقطع دوم كه درباره مقاتل و نگاشتههای قرن 8 تا 14 است، نيز شامل دو بخش است؛ در بخش نخست، پس از بيان يك مقدمه، به شناسايی و معرفی چند اثر مهم از قرن 8 تا عصر حاضر پرداخته و در بخش دوم مهمترين آثار قرنهای اخير كه نقش بسزايی در تحريف و ارائه گزارش نادرست و جعلی در برخی موارد، افسانهای درباره قيام عاشورا داشتهاند، شناسايی و معرفی شده است.
اين نوشتار به سبب گستردگی در سه قسمت ارائه میشود؛ قسمت نخست آن مربوط به مقطع نخست؛ يعنی از آغاز تا قرن هفتم و شامل دو بخش است كه در شماره پيشين اين فصلنامه چاپ شده است. ادامه آن بخش؛ يعنی قسمت دوم در اين شماره به چاپ رسيده و قسمت سوم آن كه مربوط به مقطع دوم است، در شماره بعدی به چاپ خواهد رسيد.
به زعم نويسنده، از بررسی آثار مربوط به واقعه عاشورا كه در اين مقطع نگاشته شد، اين نتيجه به دست میآيد كه مقاتل و آثاری كه از قرن دوم تا هفتم نگاشته شده از نظر قدمت، اعتبار و اتقان گزارش، از ارزش و اعتبار برخوردار هستند، اين امر از آن روست كه مورخان اوليه تاريخ عاشورا، همانند ابومخنف، هشام كلبی و ... واقعه عاشورا را در قالب روايت و با ذكر اسناد گزارش كردهاند.
از بررسی آثار مربوط به واقعه عاشورا كه در اين مقطع نگاشته شد، اين نتيجه به دست میآيد كه مقاتل و آثاری كه از قرن دوم تا هفتم نگاشته شده از نظر قدمت، اعتبار و اتقان گزارش، از ارزش و اعتبار برخوردار هستند، اين امر از آن روست كه مورخان اوليه تاريخ عاشورا، همانند ابومخنف، هشام كلبی و ... واقعه عاشورا را در قالب روايت و با ذكر اسناد گزارش كردهاند
رنجبر معتقد است كه به تدريج مورخانی همانند بلاذری، دينوری، يعقوبی و شيخ مفيد پای به عرصه وجود گذاشته كه به سبب رعايت اختصار، ضمن مطالعه و بررسی در اخبار متعدد و مفصل و گاه ناهمخوان و متناقض در تاريخ عاشورا، ضمن گزينش، تلفيق و تركيب و حذف تفاصيل و اسناد آنها گزارشهای مربوط به اين واقعه را به اختصار روايت كردند.
وی تأكيد میكند كه با مقايسه گزارشهای اين دسته از مورخان با اخبار مورخان و مقتلنويسان اوليه، همگونی و همسويی ميان اين دو نوع روايت در بيشتر موارد ديده میشود. در اين ميان، برخی از مورخان همانند؛ ابن اعثم كوفی ـ به سبب استعداد و ذوق خاص خويش در داستانسرايی و قصهپردازی ـ برخی اخبار را درباره اين حادثه افزوده است كه در گزارشهای كهن يا اساسا وجود ندارند و يا با آن تفصيل و در قالب قصهپردازی، نمیتوان يافت.
رنجبر تصريح میكند كه از اين رو بايستی در بهرهگيری از اينگونه روايات، با احتياط رفتار كرد. اما به هر تقدير، عمده منابع تاريخ عاشورا تا قرن هفتم از اعتبار و ارزش قابل توجهی برخوردارند. اما از قرن هشتم به بعد، به سبب استيلای ويرانگر و فرهنگسوز مغولان بر قلمرو حكومت اسلامی و نابودی بخش بزرگی از ميراث عملی مسلمانان و به ويژه شيعه كه از جمله، برخی از منابع معتبر تاريخ عاشورا بود و اعتماد و بهرهگيری بسياری از مورخان اين مقطع از منابع ضعيف و غيرقابل اعتماد، در كنار رو آوردن به نقل داستانها و افسانههای جعلی و غيرقابل اعتماد، آثار مقطع ياد شده، از اعتبار چندانی برخوردار نيست و تنها اخبار و گزارش نقل شده از منابع كهن و معتبر در آثار ياد شده قابل اعتنا و اعتماد است.
لازم به ذکر است فصلنامه «تاريخ در آئينه پژوهش»، به صاحب امتيازی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) و مدير مسئولی «محمدرضا جباری» منتشر شده است.