آیین ایرانی
آش نذری تا قهر آیینی در طلب باران
4 مرداد 1388 ساعت 16:17
جامعه- خیمه: کودکان که نمادی از معصومیت تصور میشوند کاسههای غذای خود را به دست گرفته، آنها را زیر ناودانها قرار داده و یک صدا چنین میخوانند:
« یک من گندم داشتم / بردم کالا(زمین آیش) کاشتم / ای خدا بده بارون / بر ما گنه کارون»
آنچه در بالا آمد توصیف یکی از مراسم باران خواهی در منطقه کوهستانی الموت قزوین بود که در آن، دیو خشکسالی گاه سالهای متمادی الهه باران را به بند خود کشیده و اسیرش میکند و زندگی مردم منطقه را با سختیها و تهدیدهای بسیاری مواجه میسازد. ساکنان روستاهای مختلف الموت، هرکدام به شیوهای درصدد برمیآیند که این طلسم را بشکنند.
یکی از مهمترین این کارها برگزاری مراسم طلبباران است که در برخی روستاها با عنوان «شیلان کشیدن» شناخته میشود.
جمع شدن همه اعضای ده در مسجد روستا و پختن آش نذری با استفاده از مواد غذاییای که هرکدام از اهالی آوردهاند، خواندن دعا و نماز و توسل به درگاه خدا و سپس توزیع آش نذری بین شرکتکنندگان از مهمترین بخشهای این مراسم در روستاهای الموت است که گاه در کنار آن، کارهای دیگری هم انجام میشود، مثلا در معلم کلایه، کودکان کاسههای آش نذری خود را زیر ناودانها میبرند و شعر باران را میخوانند، در روستای توان، اهالی جلد قرآن را در آب رودخانه میشویند. در روستای مِرگ نیز رسم مشابهی وجود دارد که به «چُمچه گَلین» مشهور است که طبق آن، زنان آش نذری را با چُمچه یا همان کفگیر هم زده و یک صدا میخوانند:
الله خدا بارون بار/ بارون بی پایون بار
در روستای دورچاک اما اهالی به صورت نمادین، مراسم قهر دسته جمعی آیینی را اجرا میکنند، به این ترتیب که همه با هم تصمیم میگیرند در اعتراض به نبود باران، روستای خود را ترک کنند. در این حال، یکی از بزرگان جلو آمده، واسطه شده و از آنها می خواهد به جای قهر کردن، دسته جمعی دعا کنند و سپس آنها را به روستا باز میگرداند.
کد مطلب: 7359
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/7359/آش-نذری-قهر-آیینی-طلب-باران