کد مطلب : ۷۴۲۲
مسلمانان چینی و قیام علیه تبعیض قومی
درباره اویغورها بیشتر بدانیم
اویغورها مردمانی از نژاد ترکستانیاند که در مناطق شرقی و مرکزی اروپا ساکناند. آنان در منطقه خود مختار سینکیانگ اویغور یا زندگی میکنند که با نام مناقشه برانگیز ترکستانشرقی در محدوده جغرافیایی جمهوریخلقچین از آن یاد میشود. نام این قوم در انگلیسی با دیکته و تلفظ های متعددی وجود دارد. نام هایی چون Uyghur, Uighur, Uygur , Uigur, و از همه جا افتاده تر Uyghur.
تعداد زیادی از اویغورها در کشورهای افغانستان، پاکستان، مغولستان، روسیه، ازبکستان، قزاقستان و نیز قرقیستان زندگی میکنند.
اما تعداد آنها در شهرهای بزرگ چین نظیر پکن و شانگهای نیز کم نیست.
ریشه لغوی نامها
در لغت اویغور به معنی انجمنی متشکل از ۹ قبیله است. سابقه استفاده از این لغت و معادلهایش به قرن چهارم پس از میلاد باز میگردد.
نام سینکیانگ که در چینی به معنی «قلمرو جدید» است، از طرف بسیاری از اویغورها توهینآمیر تلقی میشود. آنها نامهایی چون اویغورستان و ترکستان شرقی را ترجیح میدهند. اما دولت چین نام سینکیانگ را به مفهوم «سرزمین قدیمی تازه بازگشته» تعبیر میکنند. در تاریخ معاصر تلاشهای متعددی برای جدایی این قسمت از دولت مرکزی چین انجام شده است که همواره از طرف دولت چین به تروریسم و دخالت خارجی تعبیر شده است.
مهاجرت به چین
در قرن نهم میلادی، پس از جنگهای خونین با قرقیزها، امپراتوری اویغورها از هم پاشید و بخش عمده اتباع آن به چین مهاجرت کردند. در قرن سیزدهم میلادی، پس از محاکمه و اعدام «ایدیگوت سالاندی»، حاکم بودایی سینکیانگ به جرم دشمنی با اسلام، اویغورها به اسلام گرویدند. در قرن ۱۸ میلادی این اقلیت قومی تسلیم مانچو شد و امپراتوری چین خاک آنها را ضمیمه خود کرد.
در قرن نوزدهم میلادی، یک جنگجوی اویغور به نام «یاکوببگ» کوشید در کشگر یا ترکستان چین امپراتوری جدیدی ایجاد کند، اما موفق نشد. قیام او از پشتیبانی همه اقوام ترکستانی و مغول چین برخوردار نشد و مسلمانان چین حتی علیه او به پا خاستند. سرانجام قیام یاکوببگ به وسیله ارتش منچوری سرکوب شد. در این نبردها میلیونها اویغور و چینی کشته شدند.
فرهنگ، زبان و مذهب اویغورها
زبان اویغورها نیز در بسط و گسترش تمامی زبان های آسیای مرکزی تاثیرگذار بوده است . اویغورها به زبان اویغوری حرف میزنند و خط آنان عربی/ فارسی است. اکثریت قریب به اتفاق این اقلیت قومی را مسلمانان اهل سنت تشکیل میدهند. اما دلیل درگیریهای آنان با حکومت مرکزی چین مذهبی نیست، بلکه تبعیض قومی آنان را وادار به مقاومت میکند. این بار مرگ دو کارگر اویغوری بود که اعتراضات را برانگیخت.
اویغورها در قرن هشتم میلادی پس از تسلط بر ۹ قوم همجوار، امپراتوری بزرگ خود را در مغولستان امروز برپا کردند که از دو امپراتوری شرقی و غربی تشکیل میشد. پایتخت امپراتوری شرقی «چاربالغاس» و پایتخت امپراتوری غربی «توفار» نام داشت. در حفاریهای اخیر چار بالغاس، کشف حصاری به ارتفاع ۱۲ متر، سبب شهرت جهانی این منطقه شد.
درباره فرهنگ و تاریخ اویغورها در اکثر موزههای بزرگ جهان نظیر برلین، پاریس، لندن، سن پترزبورگ و دهلی می توان یافت. جاده ابریشم که از میان قلمرو اویغورها میگذرد نیز بخشی از تاریخ، تمدن و فرهنگ این قون را در خود جای داده است.
سفیر چین به کاراخوجا و اویغور در قرن دهم میلای میگوید:« من از سطح بالای تمدن در کشور سلطنتی اویغور شگفت زده شدم. از زیبایی معابد، خوابگاه راهبان، مجسمهها و دیوار نوشتهها و بالاخره برج ها و باغ ها که با مهارت اعجاب آوری ساخته شده اند، به حیرت آمدم.»
آزادی طلبی یا تروریسم
پس از حملات یازده سپتامبر در آمریکا، چین تلاش کرد تا با هم آوایی با آمریکا در جنگ با تروریسم فشار مضاعفی بر گروههای جدایی طلب اویغور وارد کند. گروهای ملیگرای اویغور خارج از چین مدعی اند این کشور با فشار بسیار سعی در نابودی فرهنگ و دین این گروه قومی دارد. ار این رو با روی آوردن به فعالین حقوق بشر سعی می کنند تا نقض حقوق بشر در این استان چین را به گوش جهان برسانند.
چین و رسانههای دولتی این کشور از گروههای جدایی طلب این کشوز با نام تروریست یاد می کنند. در المپیک پکن، چین مدعی شد این گروها قصد اقدامات تروریستی داشتهاند اما این ادعا توسط منابع مستقل تایید نشده است. حتی پس ار آزادی چهار زندانی اویغور از زندان گوانتلنامو به دستور اوباما، دولت چین بر تروریست بودن آنها تاکید کرد. در سال ۱۹۹۷ در برخوردی که میان ارتش چین و یک گروه جدایی طلب پیش آمد ۹ نفر کشته شدند.
صد قیام خونین در ۸۸ سال!
درگیریهای خونین روز یکشنبه پنجم جولای، یکصد و سومین قیام اویغورها ظرف ۱۲۰ سال گذشته بود. آنها در فاصله سالهای ۱۸۸۴ تا ۱۹۷۲ ۱۰۰ بار دست به قیام زدند که میانگین آن بیش از سالی یکبار میشود. در این قیامها صدها هزار اویغوری کشته شدند. چینیها محل سکونت اویغورها را «سینکیانگ» میخوانند که به معنای سرزمین نو است. اما خود اویغورها ترجیح میدهند از این ایالت به عنوان اویغورستان یا ترکستانشرقی یاد کنند.
در پی سرنگونی امپراتوری چین، جنگسالاران محلی ینکیانگ رهبری اویغورها را به دست گرفتند. در دهههای سی و چهل قرن بیستم، روسیه و ژاپن کوشیدند این جنگسالاران را زیر نفوذ بگیرند. در سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ و ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۶ پانترکیستها، مسلمانان و حتی کمونیستها کوشیدند در بخشی از منطقه یک جمهوری مستقل اویغورستان ایجاد کنند، اما جامعه جهانی این جمهوری را به رسمیت نشناخت. حتی اتحاد شوروی سابق، به عنوان رقیب، و ژاپن به عنوان دشمن اصلی چین و ترکیه که دعاوی پانترکیسیتی داشت، این جمهوری را به رسمیت نشناختند.
خودمختاری در چارچوب چین کمونیست
به دنبال پیروزی کمونیستها در جنگهای داخلی، جمهوری خلق چین با به رسمیت شناختن خودمختاری سینکیانگ، خودگردانی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اویغورها را در چارچوب جمهوریخلق به رسمیت شناخت. حزب کمونیست چین با این اقدام توانست نخبگان اویغور را به خود جذب کند. آنها ادبیات انقلابی مائو را به زبانهای ترکی، عربی و فارسی ترجمه میکردند تا به سراسر جهان فرستاده شود.
اصلاحات دوران پس از مائو، برای اویغورها هم سودمند و هم زیانبخش بود. مثلا اصلاحات ارضی به مناسبات فئودالیستی حاکم بر منطقه پایان داد. اما متمرکز کردن کشاورزان در کالخوزها، سبب خشکسالی بزرگی شد که در سال ۱۹۶۲ حدود ۵۰۰ هزار نفر از اقوام کوچنشین قزاق، قرقیز و اویغور را واداشت به اتحاد جماهیر شوروی سابق مهاجرت کنند.
افزایش سطح رفاه
نظام کمونیستی در عینحال سبب گسترش زیرساختها، رشد اقتصادی، آموزشی و بهداشتی شد، مرگ و میر کودکان را کاهش داد و سطح زندگی را بالا برد. سینکیانگ امروز در میان مناطق فقیر و دور از مرکز چین، یکی از ثروتمندترین ایالات و مرکز صنایع تسلیحاتی این کشور است، اما جنبشهای مردمسالارانه و قومی و مذهبی در آن به شدت سرکوب میشوند. در سرکوب خونین قیامهای محلی سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۷ صدها اویغور کشته و ۳ هزار نفر دستگیر شدند. از این تعداد، تا سال ۱۹۹۹ دست کم ۱۲ نفر اعدام شدند.
سیاستهای دولتی و استانی
دولت چین از چند سال پیش با ارائه مشوقهای مالی تلاش کرد جمعیت زیادی از چینیان قبیله «هان» را به این استان وارد کند و تعادل جمعیتی این استان را به ضرر اویغورهای مسلمان به همزند. تا آنجا که امروز, اکثر کاسبی های بزرگ و متوسط به دست افرادی از قبیله هان اداره می شود.
بیشتر احزاب سیاسی اویغور از جدایی این استان از دولت مرکزی چین حمایت میکنند. دو گروه جداییطلب شاخص این استان عبارتند از «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» و«سازمان آزادی بخش ترکستان شرقی» که برخوردهایی نیز با ارتش چین داشته است.
مرجع : دویچهوله، ویکیپیدیا انگلیسی