آیین عاشورایی

ذوالجناح خونین؛ آیینی از شیعیان کشمیر

11 مهر 1388 ساعت 9:49

نشریه خیمه؛ جامعه: درون‌مایه‌های آیینی یکی از شناخته‌‌شده‌ترین موضوعات در عرصه هنرهاست. ادیان و مذاهب گوناگون از درون‌مایه‌های آیینی در آثار هنری خود استفاده می‌کنند. استفاده از این درون‌مایه‌ها علاوه بر اینکه پدید آمدن رابطة نزدیک میان آثار هنری و مخاطبان آنها را باعث می‌شود، نوعی ترویج از آن مفاهیم را نیز دربردارد.
در این نوشتار یکی از آثار هنری در حوزة فرهنگی کشمیر را از نظر می‌گذرانیم (نگاه کنید، به تصویر بالای صفحه) و دربارة ابعاد مردم‌شناختی آن اثر، به صورتی که فرهنگ و بینش‌های آن مردمان را به نمایش می‌گذارد، سخن خواهیم گفت و در پایان خواهیم دید که درون‌مایه‌های اعتقادی و تاریخی می‌توانند موضوع آفرینش‌های هنری قرار گیرند و خود حامل برخی دیدگاه‌های اجتماعی شوند.


تصویری که در این نوشتار در برابر خوانندگان محترم قرار دارد، یک نقاشی به قلم نقاش محلی «اکبر علی» است که در ۲۵ جولای سال ۱۹۹۵م./ ۱۳۷۳ ترسیم شده است. نقاش این اثر یکی از شیعیان منطقة جامو و کشمیر در شمال کشور هند است. این نقاشی به هدف اهدا به دکتر دیوید پینالت۱ و به درخواست اعضای جماعت شیعیان شهر لِه واقع در بخش لداخ در ایالت جامو و کشمیر ترسیم و به ایشان تحویل شده است. این نقاشی هم‌اکنون در شبکة اینترنت در دسترس است.

کشمیر، سرزمین کوه‌های بلند و دره‌های عمیق، جنگل‌های انبوه و جویبارهای زلال، از قدیم «بهشت روی زمین» و «ایرانِ کوچک» نام گرفته است. این سرزمین کهن همواره محل حضور باشکوه ایرانیان بوده و تاکنون شمار زیادی از خاندان‌های فرهیختة ایرانی۲ را در خود جای داده است. کشکمش‌های سیاسی و تضییع حقوق مسلمانان این سرزمین، آن را به‌راستی به «بهشت زخم‌خورده»3 تبدیل کرده است که گویا زخمش به‌زودی التیام نخواهد یافت.

جامو و کشمیر هم‌اکنون شمالی‌ترین ایالت کشور هند به‌شمار می‌آید و از شمال شرقی با چین، از جنوب با ایالت‌های هیماچال پرادش و پنجاب هند و جنوب غرب با بخش زير نظر پاکستان کشمیر معروف به کشمیر آزاد هم‌مرز است. ایالت جامو‌ و کشمیر را پاکستان به‌نام کشمیر اشغال‌شدة هند نامیده است.

ایالت جامو و کشمیر دارای دو مرکز سیاسی-اداری است. مرکز تابستانی آن شهر سرینگار و مرکز زمستانی‌اش شهر جاموست. این ایالت به سه ناحیه به نام‌های جامو، کشمیر و لَداخ ۴ تقسیم می‌شود. در منطقة لداخ، شهری به نام لِه۵ قرار دارد. شهر لِه به سبب وجود پیروان ادیان متفاوت درخور ‌توجه است. در این شهر مسلمانان، بودايیان و هندوها زندگی می‌کنند.

کم‌وبيش نیمی از جمعیت این شهر را مسلمانان تشکیل می‌دهند که به‌طورعمده شیعی‌مذهب هستند. شیعیان دارای سابقة طولانی در کشمیرند و دارای شخصیت‌های برجسته‌ای در کشمیر بوده‌اند. شهر لِه هم‌اکنون حدود صد و بیست هزار سکنه دارد.

بررسی مردم‌شناختی

نقاشی مورد اشارة ما دربارة ذوالجناح است. ذوالجناح اسب امام حسین (ع) در روز عاشورا بوده است. به این اسب در دوران پس از زندگی‌اش، شايد بیشتر از زمان خودش توجه شده است. در بسیاری از سرزمین‌هایی که هم‌اکنون مناسک سوگواری حسینی برگزار می‌شود، ذوالجناح نقش بسیار مهمی دارد.

در این مراسم اسبی که از نظر نمادین ذوالجناح در نظر گرفته می‌شود، موقعیت مناسکی ویژه‌ای می‌یابد. علاوه‌براین اسبی که به صورتی نمادین «ذوالجناح» پنداشته می‌شود، نوعی محوریت در مناسک سوگواری حسینی می‌یابد؛ برخی تزيینات بر روی این اسب قرار می‌گیرد و در اصل نظم اجتماعی گروه‌های سوگواری با محوریت حرکت این اسب تعریف می‌شود.

اساساً ذوالجناح اسبی در نظر گرفته می‌شود که نزدیک‌تر از هر جاندار دیگري به شهادت رسیدن امام حسین (ع) را شاهد بوده است. امام حسین (ع) تا لحظاتی پیش از شهادت بر این اسب قرار داشته و این اسب تا این مرحله در خدمت امام حسین (ع)‌ بوده است.

در کل پنداشته می‌شود که این اسب در ماجرای مبارزه و شهادت امام حسین (ع) متحمل جراحاتی شده و پس از به وقوع پیوستن شهادتِ آن حضرت به سوی خیمه‌گاه که محل تجمع خانواده‌های شهدای کربلا بوده، بازگشته است. در این معنا، ذوالجناح اولین پیام‌آور شهادت امام حسین (ع) نیز بوده و ساکنان خیمه‌ها با دیدن ذوالجناح مجروح و بدون سوار، یقین کرده‌اند که امام حسین (ع) به شهادت رسیده است؛ نیز گفته می‌شود که این حیوان به سبب ارتباط عاطفی عمیق با امام حسین (ع)، چند روز پس از روز عاشورا، از حزن و اندوه درگذشته است.

گرداندن ذوالجناح نمادین، نشاندن اطفال بر روی این ذوالجناح و نیز حرمت نهادن به آن، قسمت‌هاي مشترک مناسکی است که از شبه‌قارة هند تا ایران رواج دارد. اما ذوالجناحی که در شهر له واقع در ایالت لداخ در ایالت جامو و کشمیر رسم شده، دارای اجزا و عناصر جالب‌توجهی است.

در این نقاشی ابتدا با اشاره به نام نقاشی در بالای آن روبه‌رو هستیم. در میانة بالای این نقاشی، تصویر خورشیدی وجود دارد که بر دشت کربلا و شايد وسیع‌تر از آن بر جهان می‌تابد. این خورشید عالم‌تاب که در میانه‌اش نام جلالة خداوند نقش بسته است، در اطراف آن نام نزدیک‌ترین بندگان خداوند وجود دارد. بر فراز، نام پیامبر (ص)، در سمت راستش نام امیرالمؤمنین (ع) و در سمت چپش نام حضرت فاطمةزهرا (س) آمده است. زیر آن دو، نام فرزندان ایشان یعنی امام حسن و امام حسین (ع) درج شده و تمام این اسامی با «یا»ی خطابی ذکر شده‌ است که اساساً رویکرد آن فرهنگ در مددجويی از آن بزرگواران را نشان می‌دهد.

این خورشید عالم‌تاب در آسمانی تیره که شايد تغییرات طبیعت پس از شهادت امام حسین (ع) را به تصویر می‌کشد، می‌درخشد. در این نقاشی که دشت کربلا را نشان می‌دهد، دو اردوگاه ديده مي‌شود؛ یکی خیمه‌گاه خانواده‌های شهدای کربلا و دیگری در فاصله‌ای دورتر اردوگاه دشمنان آنها.
عملاً تعداد خیمه‌ها در دو سوی دشت کربلا ‌مقایسه‌شدني نیست. خیمه‌های یاران امام حسین (ع) کم‌تعداد است و خیمه‌های دشمنان بسیار. بر فراز هر اردوگاه پرچم‌هایی در اهتزاز است؛ پرچم سبز بر فراز اردوگاه خانواده‌های شهیدان و پرچم سرخ بر فراز اردوگاه قاتلان شهیدان کربلا. نکتة جالب‌توجه در مورد پرچم در اهتزاز بر فراز خیمه‌گاه امام حسین (ع) و یارانش، وجود نشانة دولت پاکستان بر آن است. می‌دانیم مسلمانان جامو و کشمیر سال‌هاست که با دولت مرکزی هند کشمکش سیاسی دارند و دولت پاکستان را حامی بزرگ خود می‌دانند؛ از این‌‌رو نقش رسمی دولت پاکستان را در پرچم سپاهیان امام حسین (ع) در کربلا قرار داده‌اند.

مهم‌تر از همة این اجزاء، «ذوالجناح خونین» است که در این تصویر خود را نشان می‌دهد. ذوالجناح این نقاشی، سفیدرنگ و دارای ادوات و وسايلی چند است. اصلی‌ترین ویژگی این ذوالجناح، تیرهایی است که به او خورده و خون او را بر پیکرش جاری ساخته است. این تیرها از جهات گوناگون بر بدن او فرو رفته و گاه از سمتی در بدن او داخل و از سمتی دیگر خارج شده، حتی دو تیر به گردن او هم اصابت کرده است.

بر پشت ذوالجناح، اما، عمامة امام حسین (ع) قرار دارد که پیش از بر زمین افتادن ایشان بر پشت ذوالجناح باقی مانده است. پارچه‌ای سرتاسری به رنگ سفید نیز بدن اسب را پوشانده که بر روی آن پارچه‌هایی که هر یک کارکردی خاص دارند، قرار گرفته است. ‌یک سپر و یک شمشیر که ضروری‌ترین ابزارهای هر نبرد هستند، بر سینة ذوالجناح تصویر شده است.

استفاده از این سلاح‌ها، به‌کارگیری نمادین آنها در مناسک سوگواری حسینی را تداعی می‌کند. در پایین تصویر نوشته شده است:‌ «پروفسور دیوید پینالت، اهدايی از سوی امام‌بارة [حسینیة] لِه، لداخ، جامو و کشمیر»همان‌گونه که دیدیم، در این نقاشی، باورهای مذهبي، مطالبات قومی و هنرهای محلی در ترکیبی هماهنگ با یکدیگر پیوند خورده‌اند. این امر بیش از همه نشان‌دهندة توانايي ذاتی مناسک آیینی شیعه در ارائة بینشی الهیاتی و در همان حال اجتماعی از زندگی، در رويارويي با واقعیت‌های آن برای انسان است.

پی‌نوشت:

۱- David Pinault، دکتر پینالت استاد گروه مطالعات دینی در دانشگاه سانتاکلارا امريکاست. دکتر پینالت این اثر را در تارنمای شخصی خود در سایت رسمی دانشگاه سانتاکلارا قرار داده و دربارة آن سخن گفته است.

۲- براي نمونه می‌توان به مهاجرت سید حسین قمی، از تجار معتبر، از قم به کشمیر و بقای فرزندان فاضل او در آن سامان (نقوی ۱۳۷۰: ۱۶) و یا مهاجرت اجداد آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری به آن سرزمین اشاره کرد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به روح و ریحان: شرح حال عالم ربانی عارف صمدانی آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، نوشتة علی‌اکبر صداقت، قم، پگاه، ۱۳۸۳ و صحبت جانان: گذری بر سیره سلوکی و شیوه (و اندیشه) عرفانی عارف ربانی آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، نوشتة علی‌اکبر صداقت، قم، مطبوعات دینی، ۱۳۸۲
۳- عنوانی کتابی دربارة کشمیر است، نگاه کنید به: کشمیر: بهشت زخم خورده، نوشتة الطاف حسین، ترجمة فریدون دولتشاهی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲
۴- Ladakh
Leh-۵

منابع:

نقوی، سید حسین‌عارف، ۱۳۷۰، تذکرة علمای امامیه، ترجمة دکتر محمدهاشم، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی


کد مطلب: 8920

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/article/8920/ذوالجناح-خونین-آیینی-شیعیان-کشمیر

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir