کد مطلب : ۹۵۹۳
در نشست «آسیب شناسی تئاتر دینی» عنوان شد:
برداشتن اندیشه ابزاری از هنر مذهبی
وی افزود: ارتباط چنین مسائلی با هنرهای نمایشی، در سینما به بیراهه رفته است زیرا هنرمندان و مسوولین، به این مباحث نگاه عمیقی نداشتند و قبله آمال خود را در جایی به جز دین و فرهنگ حودمان جستجو میکردند و همین باعث شد که در سینما اصطلاحاتی نظیر «سینمای معناگرا»، «سینمای دینی»، «سینمای ماورایی» و... به وجود آید زیرا ما این مفاهیم را از خودمان دور کردیم.
وی به سه بینش مبتنی بر «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» اشاره کرد و گفت: این سه بینش در ادبیات نیز سه شیوه ارائه اثر را با خود به همراه آورده است.
براساس گفته شاپوری، دسته اول متونی هستند که بیشتر به انتقال شریعت و معانی کلامی نظر دارند، این دسته شکل منطقی دارند و همه آن را میفهمند؛ دسته دوم متونی هستند که مفاهیم و رازی را بیان میکند که تنها کسانیکه به این راز آشنا هستند، آن را میفهمند مانند بسیاری از متون عرفانی و دسته سوم نیز متونی هستند که نه گوینده میداند که چه میگوید و نه مخاطب متوجه آن میشود.
وی با بیان اینکه دین ما مبتنی بر کلام و کلمه است، اظهار کرد: نگاه به کلام خدا و قصههایی که تعریف میشود، مبتنی بر فرهنگ شفاهی و کلمه است برخلاف مسیحیت که بر اساس تجسد و تصویر است.
شاپوری با بیان این سوال که آیا مفاهیمی را که در دین خود داریم، میتوان در حیطه درام به اجرا درآورد، گفت: درک متفاوتی از اجرای فرامین دینی در ما وجود دارد و دو نگاه شخصی و اجتماعی را باید در آن جستجو کرد که صحبت درباره مفاهیم اجتماعی راجع به بدی، خوبی، دور از محرمات و ... در حوزه مفاهیم اجتماعی است و به ویژه موضوع دینی دارد.
وی با بیان اینکه آثار نمایشی میتواند از یک حرکت ظاهری تا درونیترین مفاهیم دینی میتواند گسترده باشد گفت: باید با وسعت بخشیدن به حیطه نگاه دینی، شاهد موضوعاتی در آثار نمایشی دینی کشور باشیم که مبتنی بر کلام خدا و پیرامون آن باشد.
شاپوری تصریح کرد: چنین مفاهیمی در تئاتر، باید با شیوهای معقولانه ارائه شود لذا آن دسته از مفاهیم که نه صادرکننده و نه گیرنده، آن را درنمییابد، نمیتواند در تئاتر به اجرا درآید زیرا عوامل تئاتر باید با شیوهای معقولانه و منطقی فعالیت کنند.
وی کلید اصلی ورود به تئاتر دینی را حضور ایمان و دعوت به دین در بطن موضوعات دانست و گفت: هر عملی ، رفتاری یا شخصیتی که در تئاتر وجود دارد، باید ما را به ایمان دعوت و به سوی خدا راهنمایی کند. به عبارت دیگر نمیتوانیم اثری را ارائه دهیم که ظاهرش درباره ائمه و بزرگان دینی و قصص قرآنی باشد اما مخاطب را به هدف مورد نظر هدایت نکند.
شاپوری رشد تئاتر دینی را در گرو توجه به متن دانست و با تایید اهمیت شیوه اجرایی، اظهار کرد: نام دینی داشتن یک اثر دلیل دینی بودن آن نیست بلکه اگر قصد داریم چنین هدفی را دنبال کنیم، منبع باید قرآن باشد زیرا مبانی و شیوههای روایی تنها در آنجا وجود دارد و باید مراقب بود راهی که سینما طی کرد و به بنبست خورد، در تئاتر دنبال نشود.
در ادامه این نشست، نصرالله قادری، نویسنده و کارگردان تئاتر گفت: من بین تئاتر، نمایش، آیین و مراسم آیین تفاوت قائل هستم و دراینجا اختصاصا راجع به تئاتر صحبت میکنم و معتقدم تئاتر اساسا دین است و من تئاتر غیردینی در جهان نمیشناسم البته ما میتوانیم راجع به تئاتر مذهبی مختص شیعه صحبت کنیم.
وی افزود: نگاه ابزاری به تئاتر که بر اساس تعریف مارکس در ایران رایج شده است، در ایران، نزد مسوولین، هنرمندان، فلاسفه و جامعهشناسان حاکمیت دارد.
قادری با انتقاد از این نگاه که هنر را در حد وسیله نازل میکند، اظهار کرد: در چنین حالتی چون باید به هدف برسیم، هنر را در مسلخ مصلت قربانی میکنیم درحالیکه باید دانست هنر با صنعت فرق دارد زیرا هنر با احساس و تعقل مخاطب و هنرمند سر و کار دارد.
وی با بیان اینکه اساس دین پرسشگری است و هنرمندی میتواند به مسائل دینی بپردازد و پرسشگری کند که دیدگاه داشته باشد ادامه داد: وجود متولیان گستردهٔ تصمیمگیرندهٔ قاضی، در تئاتر و به صورت مضاعف در تئاتر مذهبی، اولین مانع رشد این گونه تئاتری شده است. کسانی که در جایگاه مذهب نشستهاند و نظریه میدهند و قضاوت میکند درحالیکه به دلیل عدم اشراف به موضوع، نمیتوانند این کار را انجام دهند.
قادری مانع دوم را مجاز نبودن هنرمند به پرسشگری برشمرد و تصریح کرد: هنرمند تئاتر باید دربرابر کائنات و خداوند ایستادگی کند و شک کند. او درباره همه چیز سوال میپرسد اما پاسخ نمیدهد زیرا مخاطب در هنر تئاتر مشارکت دارد و فعال و چالشگر است و اگر هنرمند بخواهد پاسخ قطعی و محکم به مسئلهای بدهد، از راه هنر دور شده است.
وی اضافه کرد: وقتی به سمت هنر مذهبی میرویم نیز هنرمند پرسشگری میکند و این مخاطب است که براساس دانش، نگرش و رفتار خود، پاسخی پیدا میکند اما ایجاد چنین وضعیتی شرط دارد که آن ارائه هنر به صورت صحیح و درست است.
قادری همچنین نگاه ابزاری به هنر را موجب دستهبندی در هنر دانست و گفت: در این حالت، هرچه در نظر ما درست باشد، سفید و هرچه مخالف ما باشد، سیاه است و بر همین اساس نیز در درام قهرمان و ضد قهرمان درست میکنیم و دیگر جایی برای ایجاد چالش باقی نمیگذاریم و از همان ابتدا حکم قطعی صادر میکنیم.
وی با اشاره به نقش خرافههای موجود در تعزیه اظهار کرد: برخی مجالس تعزیه، خرافههایی دارد که به لحاظ دینی مشکل دارد و همین نیز وارد تئاتر شده و ما بعضا با نمایشهایی مواجه میشویم که رویکرد سطحی و خرافی به مذهب دارد.
قادری همچنین هنر را در نزد برخی هنرمندان، آمیخته با مادیت عنوان کرد و ادامه داد: به محض آنکه مادیت وارد دنیای هنر شد، اساس و بنیان هنر فرو میریزد و در مذهب این خیانت مضاعف میشود زیرا هنرمندان تبدیل به مومنان معاملهگر میشوند ضمن آنکه برای ادامه فعالیت خود مجبور میشوند پرسشگری را کنار بگذارند و باورها و اندیشهها را از میان میبرند.
وی راهکار رشد هنر دینی در هزاره سوم را برداشتن اندیشه ابزاری از هنر مذهبی عنوان کرد.