منابع اوليه تاريخي درباره امام حسين(ع) و عاشورا-۱
محمد نوری*
1 آذر 1388 ساعت 11:40
فرهنگ-خیمه: یكی از راههای اطمینان به صحت یك گزارش تاریخی، نزدیكی زمانی آن گزارش به رخداد است. دوری زمانی و دخالت حلقههای واسطه در نقل هر واقعه، مجموعهای از ذهنیتهای غیر واقعی، دروغها و تحریفها را در گزارش وارد میكند.
۱- یكی از راههای اطمینان به صحت یك گزارش تاریخی، نزدیكی زمانی آن گزارش به رخداد است. دوری زمانی و دخالت حلقههای واسطه در نقل هر واقعه، مجموعهای از ذهنیتهای غیر واقعی، دروغها و تحریفها را در گزارش وارد میكند. البته این به شرطی است كه عناصر دیگر مانند راستگویی گزارشگر وجود داشته باشد.
واقعیت مهم دیگری را كه نباید از نظر دور داشت، عدم عینیت تام و عدم مطلقیت تاریخنگاریهاست. تاریخنگاری تابع ذهنیت و روان و شخصیت مورخ و اسناد است. مادام كه نسبیت این دو عامل اجتناب ناپذیر باشد، نیل به عینیت مطلق برای مورخ هم غیر ممكن است[۱]. از اینرو در گزارشگری تاریخی، نوعی ذهن گرایی یا داوری مورخ مدخلیت دارد[۲]. از اینرو در گزارشگری از حادثة كربلا، همانند هر رخداد تاریخی دیگر نباید انتظار داشت كه همة گزارشهای تاریخی، بیانگر و شرح دهندة عینی رخدادهای به وقوع پیوسته باشند؛ اما باید توقع داشت كه گزارشها هرچه بیشتر، با واقع انطباق داشته باشند. به عبارت دیگر منطق حاكم بر تبیین و توصیف تاریخ كاملاً با ضوابط و روش علوم طبیعی تفاوت دارد[۳].
البته نكتة مزبور به ملاكهای روانشناختی گزارشگری تاریخی مربوط است؛ اما ملاك تقرب تاریخی و عصری، راه دیگری برای اثبات اتقان اخبار گذشته است. در این مقاله به این ملاك، یعنی تقرب تاریخی و عصری، توجه میشود نه ملاكهای روان شناختی و حتی جامعه شناختی.
بسط تاریخی هر حادثه و همبستگی دو متغیر « اتقان بیشتر تحلیلهای تاریخی» و «گذشت یك دورة تاریخی از واقعة مربوط» هم اهمیت دارد؛ بلكه در گزارشهای توصیفی و نقلی یكی از متغیرهای مهم، قرب زمانی گزارشگر است. ولی در گزارشهای تحلیلی یكی از شرطها، بسط تاریخی و روشن شدن ابعاد و لوازم آن حادثه در گذار زمان است.
در مورد حادثة عاشورا هم دو گونه چشمانداز و دو نوع نوشته وجود دارد: نوشتههای گزارشی نقلی و نوشتههای تحلیلی. در نوع اول، به منظور یافتن گزارشهای درست و واقعی، باید به سراغ منابعی رفت كه قدمت بیشتری دارند و آن منابع را هم با روشهای نقد متون تاریخی، ارزیابی نمود، سپس آنها را مورد استناد قرار داد.
از سوی دیگر، خمیر مایه و جوهرة نوشتههای تحلیلی تاریخی، وقایع نگاریهای گزارشی و نقلی است. در واقع بدون این اطلاعات نمیتوان به تحلیل پرداخت. از اینرو اتقان و صحت نقلها وخبرها، اهمیت زیرساختی در تحلیلهای تاریخی دارد.
از منظر تحریف شناسی عاشورا هم شناسایی قدمت منابع تاریخی اهمیت دارد؛ چرا كه تحریفهایی كه در تحلیلها یا درگزارشهای منقول رخنه كرده است، هر دو نوع، همیشه از سر تقصیر و از روی عمد و به دست افراد مغرض انجام نشده است بلكه خطاهایی بوده كه افراد معتقد، در اسناد و مدارك تاریخی و یا در تحلیلها وارد میكردهاند[۴]. بسیاری از اینگونه تحریفات را میرزا حسین نوری در كتاب لؤلؤ و مرجان برملا كرده است.
یكی از راههای یافتن موارد خطا و نادرستی درگزارشها، تطبیق آن گزارشها با مكتوبات اولیة عاشوراست. از این طریق به بسیاری از تحریفات پی خواهیم برد. بسیاری از منتقدان منابع عاشورایی، این شیوه را اجرا كردهاند.
نكتة دیگر آنكه به منظور یافتن موارد خطا و اشتباه یا غرضورزی درمنابع اولیة قیام امام حسین(ع)، تاكنون از شیوهها و ابزارهای نو استفاده نشده است. یكی از این شیوهها، مقایسة مطالب این منابع با یكدیگر و به عبارت دیگر به كارگیری روش ارزیابی تطبیقی مدارك علمی است. محمد باقر محمودی با همین نگاه و به كارگیری همین شیوه، كتاب عبرات المصطفین فی المقتل الحسین المأخوذ من أقدم المصادر التاریخیة الإسلامیة را تألیف كرد[5]. ایشان مطالب منابع كهن مانند تاریخ طبری، الطبقات الكبری ابن سعد، الأخبار الطوال دینوری، أنساب الأشراف بلاذری و مقتل أبی مخنف موجود در تاریخ طبری را دركنار هم آورده است.
۲- گاهی كتابها و مقالات دربارة امام حسین(ع) را بیشتر از هر شخصیت دیگر و آن را هزاران اثر و حتی غیر قابل سرشماری دانستهاند[۶]. این تألیفات، جنبة علمی فرهنگ عاشورایی را تشكیل میدهد. دركنار ادبیات عمومی مردم شیعه كه مشتمل بر مقولههایی مانند عزاداری ، نوحه سرایی و تعزیه است، ادبیات علمی عاشورا به مراتب مهمتر است؛ زیرا همواره دانشمندان و نخبگان، زیرساختهای فكری و بنیادهای اندیشههای عمومی مردم را با وقایعنگاریها و تحلیلهای علمی سامان دادهاند. شگفتی و تأسف وقتی است كه رگههایی از جمود و عدم صداقت و تعهد در این قشر رخنه یابد و فرهنگ علمی عاشورا را با دروغ پردازی و تحریف از درون نابود گرداند.
شخصیتهایی همچون میرزا حسین نوری، مرتضی مطهری و محمد مهدی شمس الدین در صدد اصلاح و پالایش ادبیات علمی عاشورا بودهاند و اوقات گرانبهایی را به تفحص و نگارش در این باره گذراندهاند.
گاهی دشمن امام حسین(ع) را منحصر به یزید بن معاویه نمیدانند. یزید به قتل جسمی امام اقدام كرد و بسیاری از حاكمان جور در تاریخ به امحای آثار معنوی و فرهنگی حادثة عاشورا پرداختند. یكی از كارهای آنها از بین بردن كتابها و فرهنگ مكتوب عاشورا بود[۷]. از اینرو فرهنگ علمی عاشورا از دو ناحیه ضربه دید: یكی زورمدارانی كه این فرهنگ را سدّ و مانع نیات و مقاصد خود میدانستهاند و دوم خودیهایی كه ندانسته و از سَر ارادت به دروغسازی پرداختهاند.
باید گفت در برخی موارد، نوع دیگری از اجحاف در حق عاشورا روا داشته شده است و آن از سوی حاكمان مسلمانی بوده كه برای رسیدن به اهداف خود از عاشورا بهرهبرداری سیاسی كردهاند یا آموزههای كربلا را وسیلهای برای تحكیم سلطة خود پنداشتهاند. این در حالی است كه جامعة تشیع و بسیاری از مسلمانان دیگر، سالانه، امكانات و هزینههای زیادی در راه معرفی امام حسین(ع) و عاشورا میپردازند. فرهنگ شیعیان با مسائل عاشورا عجین گشته وحیات معنوی و فكری آنان وابسته و در گرو این مسائل است. چرا كه این حادثه را مهمترین رخداد در تاریخ اسلام میدانند. از اینرو، درایت و عقل هر نخبهای اقتضا میكند به ابهامزدایی یا تحریفزدایی بپردازد.
۳- عاشورا نگاری همواره دارای یك قالب و مبتنی بر یك مجموعه از تحلیلهای مشابه نبوده است. منابع عاشورایی را میتوان به دستههای مختلف ردهبندی كرد و نیز بر اساس دورههای مختلف، قابل طبقه بندی است.
یكی از نقطههای عطف در عاشورا نگاری، روضة الشهداء نوشتة ملا حسین واعظ كاشفی ( ـ ۹۱۰ق) است. راجع به مذهب كاشفی، یعنی شیعه یا حنفی یا شافعی بودن او، اظهار نظرهای مختلف ابراز شده است[۸]. با روی كار آمدن صفویان (۹۰۷- ۱۱۴۸ق) سبك روضة الشهداء گسترش و رواج بیشتر یافت. این سبك عاشورا نگاری بعدها هم علیرغم نقدهایی نظیر نقدهای میرزا حسین نوری رواج روزافزونی یافت[۹].
در سدة هفتم قمری كتاب الملهوف علی قتلی الطفوف را علی بن موسی بن طاووس ( ـ ۶۶۴ق) نوشت. این اثر مایه و پایة بسیاری از پژوهشهای بعدی گردید. در واقع، المهلوف مرز بین مقتل نگاریهای سدههای دوم تا هفتم و عاشورا نگاریهای سدههای هشتم تاكنون است. به عبارت دیگر سند و مدرك كارهای بعدی گردید. اما ابن طاووس از كدامین منابع بهره گرفت و تا عصر او چه كتابهایی در این زمینه عرضه شده بود؟
این مقاله به بررسی عاشورا نگاریها تا دورة ابن طاووس میپردازد تا بلكه با معرفی منابع اولیة عاشورا پژوهی، توجه اهل فن را به تحولات این منابع جلب نماید. در این مقاله فقط منابع مستقل دربارة عاشورا و حسین بن علی(ع)، نه مطالب ضمن آثار دیگر، معرفی میشود. نیز كتابهایی كه از كتابهای تاریخ عمومی اسلام استخراج شدهاند و نیز تنها منابع با سبك تاریخی نه اسلوب و ساختار روایی معرفی میشوند.
این منابع به سه دسته تقسیم میشوند: منابع مفقود و به دست ما نرسیده، منابع موجود و منتشر شده و آثاری كه در ضمن تاریخ نگاریهای عمومی آمده است.
کد مطلب: 10257
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/10257/منابع-اوليه-تاريخي-درباره-امام-حسين-ع-عاشورا-۱