کد مطلب : ۱۳۳۷۸
معرفت زیارت ۱۱ // کارکرد مزارات و زیارتگاهها
مقدمه
زیارتگاهها یکی از عناصر اجتماعی، فرهنگی یک قوم یا یک ملت محسوب میشوند. عناصری که نه تنها دارای کارکردهای اجتماعی هستند، بلکه جایگاه ویژهای برای بروز رفتارهای فرهنگی خاص و همچنین تبادلات فرهنگی نیز به حساب میآیند. علت و انگیزههایی برای پیدایی و به وجود آمدن این اماکن مقدس هست که ساختن یک مزار را علاوه بر تمایلات مذهبی، دارای انگیزههای سیاسی، اقتصادی و روانی نیز میسازد. از آنجا که اماکن مقدس در ارتباط مستقیم با فرهنگ یک قوم قرار دارند و فرهنگ نیز زاییده پدیدههای اجتماعی – اقتصادی، مذهبی، تاریخی و سیاسی همان قوم است؛ بنابراین میتوان زیارتگاهها را در ارتباط با همه این پدیدهها دانست. کارکردهای زیارتگاهها بسیار متنوع و متعدد است و در قالب هشت بخش میتوان طبقهبندی کرد که در این مقاله به کارکردهای مختلف مزارات خراسان و ماوراءالنهر در عصر تیموریان در دو سده ۱۴ و ۱۵ میلادی (۸ و ۹ هجری قمری) پرداخته شده است.
پیشینه تحقیق
پس از سپری شدن سالها از عرض وجود کردن مردم به این جایگاههای مقدس اسلامی برای معرفی و شناساندن آنها نیاز به مطالعه، تحقیق و بررسیهای متعددی میباشد. کنکاش و به دست آوردن اطلاعات لازم و تجزیه و تحلیل آن بسیار مهم و حیاتی برای انسانها جلوه میکند و قدر مسلم امروزه موضوع مزارات و زیارتگاهها نقش مهم و پراهمیتی را در زندگی روزمره مردم مسلمان ایفا مینماید. گرچه کتب و مقالات و تصاویر بیشماری از اماکن و آرامگاههای مقدس در طی سالهای متمادی و تهیه و در اختیار علاقهمندان و مشتاقان قرار گرفته است؛ ولی بهرغم تلاشهای به عمل آمده هنوز نواقص و کموکاستیهایی در راه معرفی آنها وجود دارد که شاید با هر مطالعه و تحقیق نکتهای از ابهامات و مجهولات باقیمانده برطرف شود.
در زمینه مزارات خراسان عصر تیموری، مرحوم علی دوانی در مفاخر اسلام (۱۳۷۸-۲۰۰۰) دکتر هیلن براند در مقادیر (۱۹۸۸)، واله اصفهانی در خلد برین (۱۳۷۸)، خواندمیر در تاریخ حبیبالسیر (۲۰۰۲)، بلینتسکی در خراسان و ماوراءالنهر (۱۹۸۶)، خلیلالله خلیلی در آثار هرات (۲۰۰۴)، حافظ نور محمد در تاریخ مزار شریف (۱۹۹۰)، محمد بلخی در مزارات شهر بلخ (۱۹۶۶)، تحقیقات گستردهای را به رشته تحریر درآوردهاند که شامل خراسان ایران و افغانستان کنونی است.
در بخش مزارات و زیارتگاههای ماوراءالنهر درباره کارکرد این اماکن مقدس در سمرقند و بخارا واقع در کشور ازبکستان کنونی، ملازاده در تاریخ مزارات بخارا (۱۹۶۰)، النرشخی در تاریخ بخارا (۱۹۷۳)، فضلالله روزبهان اصفهانی در مهماننامه بخارا (۱۹۶۲)، دکتر غروبی در آرامگاه در گسترده فرهنگ ایرانی (۱۳۷۶)، سلیم بخاری در دل به یار (۱۹۹۳)، خاوند شاه بلخی در روضـ‹الصفا (۱۹۸۴)، السمرقندی در سمریه (۱۹۶۴)، حافظ کربلایی در روضـ‹الجنان (۱۹۷۰)، ویل دورانت در تاریخ تمدن (۲۰۰۳)، خرم برکه در خواجه احرار ولی (۲۰۰۵)، محمد جوینی در تاریخ جهانگشای جوینی (۲۰۰۳)، منوچهر ستوده در آثار تاریخی ورارود و خوارزم (۱۳۸۴)، لوسین بوآت در تاریخ مغول (۲۰۰۳)، اشپولر در تاریخ ایران در دوره نخستین اسلامی (۲۰۰۱)، حسن بیک روملو در احسنالتواریخ (۲۰۰۴)، امین مالوف در تاریخ سمرقند (۱۹۹۶)، عبدالملک بن حیدر سمرقندی در قندیه (۱۹۵۷)، بارتولد در ترکستاننامه (۱۹۷۴)، گروهی از پژوهشگران دانشگاه کمبریج در تاریخ ایران دوره تیموریان (۲۰۰۰)، سلسله مقالات آلبرت هورانی تحت عنوان طریقه نقشبندیه (۱۹۷۴-۱۹۷۵)، بابینگر در مقاله فرامین نقشبندیه در اسلام (۱۹۲۳)، مطالب مبسوطی را ذکر کردهاند.
در مورد مزارات مورد نظر در کشور تاجیکستان فعلی، میتوان به آثار: سفرنامه دکتر پاشینو (۱۹۹۴)، باباجان غفوراف در تاجیکان (۱۹۹۷)، محمد ریاض در احوال و آثار و اشعار میرسیدعلی همدانی (۱۹۹۵)، یاحقی و سیدی در از جیحون تا وخش (۱۳۷۸)، شیرین اکینو در اقوام مسلمان اتحاد شوروی (۱۹۸۹)، حمزه کمال در مزارهای شمال تاجیکستان و چهارده مزار (۲۰۰۱)، میرزا شکورزاده در تاجیکان، آریاییها و فلات ایران (۲۰۰۴)، نذیرجان تورسانزاد در تاریخ و فرهنگ مردم خجند (۲۰۰۳)، جوآن گروس در خواجه احرار و قوه ادراک و توان مذهبی (۱۹۸۲) اشاره کرد. پژوهش و مطالعه حاضر با بهرهگیری از منابع فوقالذکر به بررسی آثار و نتایج زیارتگاهها در زندگی مردم خراسان و ماوراءالنهر میپردازد و یافتههای جدیدی را هم در قالب پژوهش به عمل آمده بازگو مینماید.
شیوه بررسی
در پژوهش انجام شده، عمدهترین بخش یافتهها با استفاده از مطالعه میدانی بوده است که برای دستیابی به اطلاعات مدنظر از تکنیکهایی همچون گفتوگو و مصاحبه باز، مشاهده، مشاهده مشارکتی استفاده کرده و برای غنی ساختن اطلاعات از مطالعه کتابخانهای نیز بهره برده و با تمسک به روش اسنادی کسب معرفت شده است. در بحث گفتوگو و مصاحبه افراد موردنظر در دو دسته قرار میگیرند: دسته اول، زایرینی بودند که از نقاط دور و نزدیک به امر زیارت مبادرت میورزیدند و دسته دوم، شامل متولیان، خدام و مسئولین ذیربط در حفظ و نگهداری اماکن اسلامی میشد که در محل تحقیق حضور داشتند. ضبط صوت، دوربین فیلمبرداری و دوربین عکسبرداری از جمله ابزارهای ثبت و ضبط این پژوهش به شمار میرفتند. در این تحقیق از روش فونکسیونالیزم(۱) (کارکردگرایی) نیز استفاده شده است، به طوری که علمای فن کارکردگرایی را در بررسی هر عمل اجتماعی یا هر نهاد، با توجه به رابطهای که با تمامی کالبد اجتماعی دارد، میتوانند.(۲)
ارتباط زیارتگاهها با مردم و تأثیراتی که بر زندگی آنها به جا میگذارد و روابط به وجود آمده، از دریچه این نظریه نگریسته شده و از اصل وحدت فونکسیونی(۳) استفاده شده است، چنان که رادکلیف براون(۴) وحدت فونکسیونی را «یکپارچگی و تعاون هماهنگ همه عناصر سازنده دستگاه اجتماعی که اختلافات پاینده را کنار میگذارد، زیرا حل آنها ممکن نیست»(۵) میداند و در پژوهش انجام شده، عنصر مذهب به عنوان عامل وحدت و یکپارچگی بین گروههای قومی و مذهبی مدنظر قرار گرفته است.
جامعه آماری
تحقیق حاضر در کشورهای ایران، تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان انجام شده که به صورت نمونهگیری شامل سیزده مزار به اسامی:
شاه قاسم انوار در تربتجام، ملاحسین کاشفی در سبزوار، گنبد هارونیه و سنگ یادبود امام محمد غزالی در توس، میرسیدعلی همدانی در کولاب تاجیکستان، محمد بشارا در ناحیه پنجکیت تاجیکستان، خواجه اسحاق ختلانی در کولاب تاجیکستان، مولانا یعقوب چرخی در روستای حلتکو شهر دوشنبه تاجیکستان، مزار شریف در بلخ افغانستان، خواجه عبدالله انصاری در هرات افغانستان، خواجه احرار ولی در سمرقند ازبکستان، خواجه بهاءالدین نقشبندی در بخارای ازبکستان، گورمیر و بیبی خانم در سمرقند ازبکستان است.
از دلایل عمده نمونهگیری این سیزده مزار، علیرغم وجود مزارهای متعدد و همعصر در این چهار کشور، میتوان به شهرت، مقبولیت، معماری، معاصر بودن و میزان تأثیرگذاری صاحبان آن مزارها اشاره کرد. این پژوهش از شهریورماه سال ۱۳۸۳ شمسی آغاز و در خردادماه سال ۱۳۸۶ شمسی به پایان رسیده است.
کارکرد مزارات و زیارتگاهها
کارکرد مزارها و زیارتگاهها بسیار متنوع و متعدد است و به صورت زیر طبقهبندی میشود که عبارتاند از کارکردهای مذهبی، تاریخی، هنری، روانشناسی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
۱. کارکرد مذهبی
زیارتگاهها از جمله اماکن مذهبی هستند که پس از ورود اسلام به ایران و ماوراءالنهر در این سرزمینها به وجود آمدهاند. این جایگاهها یکی از مظاهر ویژه دین اسلام محسوب میشوند. مظهری که در طول حیات خود نه تنها کارکرد مذهبی متعددی ار برای دین اسلام ارائه کرده است، بلکه وظایف مظاهر دیگر اسلامی نظیر مسجدها و حسینیهها را نیز به نحو مطلوب به انجام رسانیده است.
دلایل این ادعا را میتوان در نقشی که زیارتگاهها در انجام دادن اعمال مذهبی، مانند نماز و عبادت معینی در حکم عبادتگاه و نمازخانه و همچنین مرکزی برای تصمیمگیریهای اجتماعی-سیاسی، ایفا میکنند، جستوجو کرد. چون که «در سراسر ایران بسیاری از امامزادهها به عنوان جانشین مسجد ایفای وظیفه میکنند.»(۶) یا در تاجیکستان و ازبکستان در جوار مزار شخصیتهای مذهبی، مساجدی احداث شده است که در مجموع جشنها، عزاداریها و دیگر مراسم مذهبی نیز در این اماکن برگزار میشود، اگرچه این مراسم از گذشته تا حال دچار تغییراتی شده و در حال حاضر به جرأت میتوان آنها را جزئی از فرهنگ و آداب و رسوم اقوام ایرانی تاجیکی به حساب آورد، اما به دلیل سابقه مذهبیای که دارند برگزاری این مراسم در زیارتگاهها از دیگر کارکردهای مذهبی این ابنیه شمرده میشوند. ضمن آنکه وجود خانقاه و مدارس علوم دینیه در جوار زیارتگاههای یاد شده، از نکات بارز این بخش به شمار میرود که میتوان به خانقاه منتسب به امام محمد غزالی در گنبد هارونیه در توس و خانقاه و مدارس دینی خواجه بهاءالدین نقشبند در بخارا و خواجه احرار ولی در سمرقند اشاره کرد.
۲. کارکرد تاریخی
با توجه به آثار و بناهای باقیمانده از گذشته، تاریخ و سابقه یک قوم به دست میآید. یکی از مهمترین این آثار، بناهای تاریخی هستند که در هر گوشه از اجزای خود کلیدی نهفته دارند، کلیدی که میتواند گنج پنهان و گمشده تاریخ بشر را بگشاید. زیارتگاهها با تاریخ و سوابق محلی که در آن قرار گرفتهاند یا قومی که حیات و ثبات خود را مدیون آن هستند، عجین شدهاند. این پیوستگی سبب شده است تا این اماکن از عناصر مهم تاریخی به شمار روند. غباری که در هر گوشه از آنها میتوان اثری، هنری، دستمایهای و جایپایی از گذشتهها را یافت. «چگونگی ساخت یک امامزاده و تاریخ ساخته شدن آن و انگیزههایی که باعث به وجود آمدن آن شده است، روایتها و حکایتهایی که در مورد آن نقل میشود، همگی به باز شدن گرههایی کور و نکات مبهم تاریخ کمک میکنند.»(۷)
کارکردهای تاریخی زیارتگاهها به علت ارتباط و تلفیقی که بین مذهب و فرهنگ یک قوم ایجاد کردهاند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مجموعه آرامگاهی گورمیر در سمرقند که مدفن امیر تیمور و فرزندانش به همراه استادش میرسید برکت است یا مزار و مسجد بیبی خانم، همسر امیر تیمور گورکانی در سمرقند و بنای هارونیه، از جمله آثار تاریخی هستند که به علت رعایت آداب زیارت از سوی جمعی مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
۳. کارکرد هنری
هنر پدیدهای است که از دیرباز فکر و اندیشه انسان را به خود مشغول داشته است. هنر در جنبههای مختلف زندگی انسان شکل گرفته است، اما مانند هر پدیده دیگری که در ارتباط با زندگی انسانی قرار میگیرد، برای ثبات و دوام خود به تکامل احتیاج دارد. «تکامل یک هنر بر اساس محرکهای دنیوی و دینی صورت میگیرد.»(۸)
اسلام با آیینها، اصول و قوانین خود یکی از قویترین محرکهای دینی در ایران و آسیای مرکزی محسوب میشود. پس از فتح ایران به دست اعراب مسلمان، هنر ایرانی در خدمت دین اسلام قرار گرفت و البته به این معنی که هنر ایرانی تحت تأثیر قوانین اسلامی معنی و مفهوم جدیدی پیدا کرد، مفهومی که با کنار گذاشتن اختلاف و تضادهای هنر ایرانی با دستورات اسلامی و پیوند دادن پدیدههای مشترک به وجود آمد. این مفهوم در بناهای مذهبی اسلامی به خوبی قابل مشاهده است. از جمله بناهای مذهبیای که پس از اسلام در ایران و ماوراءالنهر ساخته شده است، زیارتگاه امامزادهها و آرامگاههای عارفان و قدیسین هستند. به طوری که آنها مجموعهای از آثار هنری ایرانی و اسلامی به حساب میآیند. مجموعهای که با بهرهگیری از خاصیت منحصربهفرد دین اسلام یعنی «پذیرش عناصر قومی و محلی و آمیزش با آنها»(۹) به وجود آمده است. بناهای مذهبی همچون مساجد و مزارات از مراکز مهم خلق آثار هنری شمرده شدند. مراکزی که نه تنها مکان مناسبی برای حفظ آثار هنری بودند، بلکه هنر اسلامی را نیز معرفی میکردند.
زیارتگاهها با کارکردهای هنری خود، مفاهیم اسلامی را با زبان هنر، تصویر و رنگ به دیگران منتقل میکنند. کاشیکاریها، آجرچینیها، گچبریها، آیینهکاریها، نقاشی، حکاکی، کندهکاری و ... همگی زبانگویای هنر ایرانی و اسلامی هستند.
آنچه موجب خرسندی در حین تحقیق شد، وجود موزهها در مجموعه آرامگاهی بود که تعداد قابل توجهی از زایرین و توریستهای داخلی و خارجی را به سمت خود معطوف ساخته بود این امر به خوبی میتواند در راه بسط و گسترش فرهنگ غنی اسلامی و معرفی شخصیتهای عرفانی و مذهبی و شناساندن مناطق موردنظر گامهای اساسی و مهمی را بر دارد و با توجه به خلق آثار هنری همچون نقاشی، مینیاتور، خطاطی و تهذیب که معمولاً برای تزیین موزهها و شکل دادن به ویترینها و قابهای موجود، از آن استفاده میکنند، ضمن معرفی استعدادها و شاهکارهای هنرمندان بومی و محلی، همراهی این آثار با فرهنگ و تمدن اسلامی از نکات جالب توجه است. در مزارات میرسیدعلی همدانی در کولاب و خواجه بهاءالدین نقشبند در بخارا، وجود دو موزه از اقدامات مثبت متولیان امر در این خصوص خبر میدهد. ضمن آنکه در سبزوار سازمان میراث فرهنگی این شهرستان ضمن بازسازی مزار ملاحسین کاشفی به منظور حفظ این اثر، ساختمان اداری میراث فرهنگی را نیز در محوطه مزار احداث کرده و نظارت مستمری را در مراقبت و نگهداری از این بنای آرامگاهی میرساند.
۴. کارکرد روانشناسی
انسان مجبور است برای زندگی و حیات خود با مشکلات و سختیهایی که بر سر راهش قرار میگیرند به مبارزه خیزد؛ اما قهرمان این نبرد همیشه انسان نیست. هنگامی که انسان نتواند بر مشکلات زندگی فایق آید، به واسطه عواطف و احساسات خود دچار نوعی پریشانی روانی میشود. این پریشانی میتواند روح و روان و را تحت تأثیر قرار دهد و انسان را آزرده کند. «بر طبق تحقیقات روانشناسی راههایی برای از بین بردن این آزردگی روح و روان وجود دارد که یکی از این راهها تخلیه روانی است. دین و مذهب از جمله پدیدههایی هستند که توانایی آرامش روحی انسانها را در خود نهفته دارند.»(۱۰)
زیارتگاهها به واسطه اعتباری که از نظر مذهبی در بین مردم دارند، از مکانهای مناسبی برای تخلیه روحی و روانی به حساب میآیند. فضای مزارات، فضای روحانی است، فضایی که میتواند عواطف انسانی را تحریک کند و او را وادار سازد در برابر مشکلات عکسالعملهایی خلاف زندگی عادی خود بروز دهد.
عکسالعملهایی همچون راز و نیاز یا گریه و زاری؛ با این عکسالعملها انسان روان درمانی و تخلیه روانی میشود و با امید به اینکه قدرتی برتر برای حفظ و نگهداری آنها وجود دارد، به زندگی خود ادامه میدهند.
کارکردهای روانشناسی زیارتگاهها، کارکردهایی است که بر روح و روان انسان اثر میگذارد و این اثرگذاریها به حدی قوی و نیرومند است که آنجا به عنوان یکی از اماکنی که مراجعه به آنها آخرین امید و توسل محسوب میشود، در بین فرهنگ مردم ما شناخته شدهاند. ضمن آنکه انسان از بدو آفرینش در برابر حوادث طبیعی نیاز به نیروی مافوق و برتر را در خود احساس میکرد، نیرویی که بتواند او را از حوادث و بلایا و مشکلات و سختیها حفظ کند. آنچه توانست این نیاز انسان را برآورده سازد، دین و مذهب بود. اما برای اطمینان بیشتر به یک مکانی مادی و ملموس نیاز داشت. تا در کنار آن به آرامش روحی و قلبی دست یابد و در همانجا با معبود خود راز و نیاز کند. به همین علت پرستشگاه و اماکن مذهبی را برای این کار ساخت، زیارتگاهها را ساخت، تا مکانی برای آرامش روحی و قلبی و فروکش کردن هیجانات و اضطرابهای درونی انسانها باشد. در این جایگاههای مقدس زایرین اطمینان قلبی دارند که هرگز تنها نیستند و قدرتی مافوق آنها وجود دارد که همواره حی و حاضر بوده و توان برآوردن همه نیازهای بشری را دارد؛ بنابراین «با توسل و استغاثه به درگاه او و ریختن اشک شوق از داشتن چنین تکیهگاهی مطمئن، با اشک نیاز به حل مشکلاتشان، یا اشک داشتن امید به گشوده شدن گره مسائلشان، تخلیه روانی شده و آرامش روحی به دست میآورند.»(۱۱)
درخواست شفاعت زایرین در جوار مزارهای شخصیتهای دینی و معنوی نباید اینگونه تلقی شود که زایر این تقاضا را از صاحب آرامگاه داشته و از او حاجت میطلبد و در حالی که وی به علت قرب و منزلتی که صاحب مزار با توجه به جایگاه ارزشمند خود در نزد خداوند دارد، او را واسطه حاجت خود میکند، تا پروردگار عالم به علت اعتبار صاحب مزار، گشایشی در مشکلات فرد زایر بنماید. در اغلب زیارتگاههای مورد پژوهش، این موضوع به خوبی مشهود بود، به شکلی که در دو مزار خواجه احرار ولی و خواجه بهاءالدین نقشبند، متولیان امر مدام به زایرین تذکر میدادند که فقط از خداوند حاجت بخواهید و لاغیر.
۵. کارکرد سیاسی
شاید یکی از مهمترین علل به وجود آمدن زیارتگاهها را بتوان در پدیدههای سیاسی جستوجو کرد. ایجاد امامزاده در ایران نوعی اعتراض به اعراب مسلمانی بود که پس از ظهور اسلام، ایران را فتح کردند و در طول حکومت خود فشارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بر ایرانیان اعمال کردند، «امامزادهها را به عنوان سمبل تمایلات سیاسی و مذهبی به وجود آوردند.»(۱۲)
اماکن مقدس همواره موجب برتری سیاسی یک منطقه نسبت به مناطق دیگر بودهاند. وجود زیارتگاه در بالای تپه مشرف به یک روستا موقعیت سیاسی آن روستا را نسبت به روستاهای دیگر برتری میبخشد. شاید یکی از دلایلی که در اکثر روستاهای ایران و بعضاً تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان زیارتگاهی وجود دارد، همین امر باشد.
در تحقیقات دقیقاً این نکته نمایان بود روستاهایی که زیارتگاهی در داخل خود داشته، روستاهای همجوار را به لحاظ مختلف تحتالشعاع قرار داده و از قرب و منزلت بالاتری در بین مردم برخوردار بوده است. به عنوان نمونه میتوان به روستای حلتکو در نزدیکی شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، اشاره کرد. این روستا به واسطه وجود مزار مولانا یعقوب چرخی، از شهرت و منزلت بالاتری نسبت به روستاهای همجوار بهرهمند است، یا روستای خواجه اسحاق کولاب با مزار خواجه اسحاق ختلانی، روستای لنگر تربت جام با مزار شاه قاسم انوار و منطقه گذرگاه هرات با مزار خواجه عبدالله انصاری با روستاها و مناطق همجوار متفاوت بوده و از جایگاه ویژهای برخوردارند.
۶. کارکرد اقتصادی
کارکردهای اقتصادی یک زیارتگاه را باید در اعتبارات مالی آن جستوجو کرد. افرادی که به اماکن معنوی مراجعه میکنند، هدایای نقدی و غیرنقدی خود را به زیارتگاه پیشکش میکنند. علاوه بر این، اینگونه اماکن معمولاً دارای بناها و زمینهای وقفی فراوانی هستند که وجود این نوع وقفها به اعتبار اقتصادی زیارتگاه کمک میکنند. «وجود یک زیارتگاه به علت مراجعه افرادی که برای زیارت امامزاده میآیند و مخارجی را که برای این کار متقبل میشوند و همچنین هدایایی که به این مکان مقدس پیشکش میکنند، همگی در رشد و توسعه اقتصادی منطقه نقش مهمی دارند. بخش عمدهای از درآمد زیارتگاه صرف فعالیتهای اقتصادی میشود که این مسئله به رشد و توسعه اقتصادی منطقه کمک میکند.»(۱۳)
ضمن آنکه اختصاص نذورات بعضی از زیارتگاهها به نوادگان یا مستحقین در زندگی آنها نقش مهمی میتواند ایفا کند. همچنین در روزهای خاص، وجود بازارها و دستفروشها که کالاهای خود را در معرض فروش زایرین قرار میدهند، از کارکردهای مهم اقتصادی زیارتگاهها به شمار میرود. فروش بلیت ورودیه در جایگاههای مذهبی، مانند مجموعه آرامگاهی گورمیر و بیبیخانم در سمرقند و گنبد هارونیه در توس، باعث درآمد قابل توجهی به منظور تأمین هزینههای جاری این بناها و حقوق و مستمری خدام و متولیان آن محسوب میشود.
۷. کارکرد اجتماعی
زیارتگاهها در ساخت، بافت، روابط و قوانین اجتماعی، نقش مهمی را داشته و دارند. «یکی از کارکردهای اجتماعی زیارتگاه نقشی است که آنها به عنوان پناهگاهی برای مظلومان و ستمدیدگان یا توبهکنندگان و بازنشستگان ایفا کردهاند. این نقش از بست نشستن روحانیون برای احیای قوانین اسلامی، تا پناهنده شدن اشرار برای گرفتن تأمین جانی، قابل بررسی است.»(۱۴)
زیارتگاهها به علت قدرت و اعتبار اجتماعی که دارند، همواره به عنوان مرکزیت یک منطقه بافت مسکونی و تجاری منطقه را در اطراف خود متمرکز میکنند یا با «تحتالشعاع قرار دادن فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی، منطقه را به یک شهر زیارتی تبدیل میکنند.»(۱۵) در سالهای اخیر مسیر شهر بخارا تا مجموعه آرامگاهی خواجه بهاءالدین نقشبند به طول دوازده کیلومتر توسط دولت ازبکستان آسفالت شده و به صورت اتوبان چهار بانده برای استفاده زایرین و توریستهای داخلی و خارجی مشاهده میشود.
۸. کارکرد فرهنگی
فرهنگ از جمله پدیدههایی است که به شدت تحت تأثیر مذاهب و آیینها و مناسک آنها قرار میگیرد. فرهنگ ایرانیان پس از فتح ایران توسط مسلمانان در ارتباطی که با ویژگیهای فرهنگی جدید پیدا کرد، تغییرات فراوانی را پذیرفت. به وجود آمدن اماکن مذهبی در بخشهای مختلف ایران و ماوراءالنهر، تغییرات فرهنگی و همچنین رفتارهای فرهنگی خاصی به وجود آورد. افرادی که به مزارها مراجعه میکنند، رفتارهای خاصی را بروز میدهند که ریشه در آداب و رسوم، اعتقادات، اندیشهها، تفکرات و به طور کلی فرهنگ آنها دارد.
مردمی که به زیارتگاهها مراجعه میکنند، نوعی ارتباط با یکدیگر برقرار میکنند که نتیجه این ارتباط میتواند به تبادلات فرهنگی منجر شود. این افراد هر کدام ویژگیهای فرهنگی خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و از این طریق فرهنگ خود را منتقل میکنند. از طرف دیگر، با مشاهده رفتارها و ویژگیهای فرهنگی دیگران، از آنها تأثیر میپذیرند. ورود اصطلاحات و لغات جدید در زبان فارسی و تاجیکی نیز از جمله کارکردهای فرهنگی زیارتگاههاست، مانند بقعه، حرم، صحن، مزار، مرقد، زایر و زیارت از این مجموعهاند. داستانهایی که از زندگی اجتماعی و مذهبی امامزادهها و شخصیتهای مذهبی نقل میشود، جنگها و نبردهای آنان، چگونگی مردن یا به شهادت رسیدن آنها و دوستان و دشمنانشان در فرهنگ عامه جای معتبری دارند، یکی از عوامل اصلی در دامن زدن به این دوستیها و دشمنیها میباشند «پس از نفوذ اسلام در ایران، ویژگیها و آیینهای تلفیقی مطرح شد. ترکیب دو عنصر فرهنگی متفاوت با دو فرهنگ با منشأ متفاوت را آیین تلفیقی گویند. syncretism)۱۶)
حضور زایرانی از پاکستان، هندوستان، ایران و روسیه در مزار میرسیدعلی همدانی در کولاب و حضور مریدان و پیروان شیخ بهاءالدین نقشبند از چین، ترکمنستان، ترکیه، هند، جاوه، ایران، عراق، آلمان، انگلیس، ژاپن، روسیه و تاجیکستان در منطقه قصر عارفان بخارا، حلقهای از اتصال و تلفیق افراد با ملیتها و فرهنگهای متفاوت را به تصویر میکشاند که آنها ساعتها، حتی روزها در کنار هم آداب زیارت را به جا آورده و به زبان اسلام با هم به گفتوگو و مباحثه میپردازند.
نتیجهگیری
گرایشهای مردم به واسطه انگیزههای درونی و احترام غیرقابل توصیف آنها به زیارتگاهها و مزارها، حضور پررنگ و چشمگیر مریدان و علاقهمندان به این اماکن اسلامی را سبب شده است و میزان تأثیرپذیری آنها از شخصیتهای دینی مدفون شده را دو چندان کرده است. اولین نتیجه در پژوهش انجام شده، دستیابی به جایگاه زیارتگاهها در بین زایرین است که برای رفع حوایج مادی و معنوی و تقویت روحی و آمرزش الهی به زیارت آن بقاع مشرف میشوند که نمودار تأثیر فرهنگ مذهبی در بین مردم است. بعد دیگر ایجاد جاذبههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و رفاهی در این کشورهاست که به سبب وجود مزارها و زیارتگاهها مهاجرپذیر بوده و سالانه تعداد بیشماری از زایرها و گردشگران داخلی و خارجی را پذیرا هستند.
از تحقیقات به عمل آمده این نتیجه حاصل شد که زیارتگاهها ویژگی خاصی را در ارتباط با زندگی مردم ایجاد کردهاند، بهرغم وجود کارکردهای بسیار متنوع و متعدد این اماکن معنوی، ایجاد آرامش روحی و روانی انسان مهمترین خصیصه این ویژگی را رقم زده است. ضمن آنکه پیوند ناگسستنی مردم با این زیارتگاهها، روحیه دینمداری و امیدواری، انسجام و یکپارچگی گروههای قومی و مذهبی منطقه در سایه این بقاع متبرک بیش از پیش نمایان است. در این بین مسئولیت خطیری بر دوش اهل فن همواره سنگینی میکند که برای حفظ میراث گرانبهای گذشته و مثبت و معرفی هویت ملت مسلمانان باید همچنان در دامنه و قلمرو و تحقیقات گامهای اساسی برداشت.
فهرست منابع
۱. اماکن متبرکه شهر کاشان، پایاننامه زهرا خلیلپور، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، ۱۳۷۷.
۲. تاریخ اشرار کاشان، ملا عبدالرسول مدنی، کاشان، مرسل، چاپ اول، ۱۳۷۰.
۳. تاریخ هنر، ه و جنسن، ترجمه پرویز مرزبان، چاپ دوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۹۹۰.
۴. تأثیر اسلام در ساخت شهر، حسین سلطانزاده، مجله معماری و شهرسازی، دوره پنجم و شماره ۲۵، ۱۳۷۳.
۵. دینپژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۱۳۷۲، چاپ اول، ۱۳۷۲.
۶. فرهنگ مردمشناسی، میشل پانوف و پرنشیل، ترجمه دکتر اصغر عسکری خانقاه، چاپ اول، تهران، نشر ویس، ۱۹۹۰.
۷. گذری بر فرهنگ زیارت، پایاننامه شریفی جهانی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، ۱۳۷۵.
۸. مبانی انسانشناسی، محمدصادق فربد، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۰.
۹. مسجد نمونه هنر دینی در اسلام، الگگرابار، ترجمه محمدسعید رضایی کاشانی، فصلنامه هنر، شماره ۲۶، ۱۳۷۳.
۱۰. مقابر، رابرت هیلن براند، ترجمه کرامتالله افسر، تهران، ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۹۸۸.
۱۱. Gross Joann (۱۹۸۲) Multipleroles and perceptions of sufishikhsymbolic statements of political and religious authority, New York University.
پینوشتها
*. دستیار علمی دانشگاه پیامنور واحد رضوانشهر.
۱. Functionalisme.
۲. مبانی انسانشناسی، ص ۱۲۱.
۳. Functional anity.
۴. Radcliffe Brawn.
۵. مبانی انسانشناسی، ص ۱۲۷.
۶. مقابر، ص ۲۵.
۷. اماکن متبرکه شهر کاشان، ص ۱۵۹.
۸. مسجد نمونه هنر دینی در اسلام، ص ۴۶.
۹. تاریخ هنر، ص ۱۹۱.
۱۰. دینپژوهی، ص ۲۹۱.
۱۱. گذری بر فرهنگ زیارت، ص ۲۴۱.
۱۲. مقابر، ص ۲۵.
۱۳. اماکن متبرکه شهر کاشان، ص ۱۶۴.
۱۴. تاریخ اشرار کاشان، ص ۳۸ و ۳۹.
۱۵. تأثیر اسلام در ساخت شهر، ۴۵.
۱۶. فرهنگ مردمشناسی، ص ۶۸.
این مقاله از جلد دوم کتاب «مجموعه مقالات هم اندیشی زیارت» استخراج شده است.