تراژدی و تعزيه

نوشته: عباس سعيدی

1 مرداد 1387 ساعت 16:51

در هنر و ادبيات، فيلم و تئاتر، نگرشی وجود داشته و دارد به نام «نگرش تراژيک». ابتدا نسبت تراژيک به هر نوع اثری که دارای ابهت و عظمت و جديت بود، داده می‌شد. سپس اين انتساب به حوزه بدبختی و فلاکت و مصيبت نيز کشانيده شد - ورود اعتقاد و باورهای بشر را نبايد به اين حوزه از نظر دور داشت - سپس هر تيره‌بختی اجتماعی، خانوادگی و فردی‌ای مصداق تراژدی شد و حتی يك حادثه ناگوار و ناگهانی «تراژيک» نام گرفت.


به موازات باور به اصالت انسان و اصالت غرب تعقلی، انسان‌محوری به معنای باور به افکار و انديشه‌ها و ساخته‌ها و بافته‌های انسان؛ تراژدی در ادبيات و اعتقاد و وجدان به وجود آمد و همراه اسطوره‌ها و در بطن اعتقاد به اسطوره‌ها، در قلب فرهنگ و وجدان انسان خانه نمود. در پاسخ بدبينی‌ها و شکست‌ها و ماورای نااميدی‌ها، تراژدی آفريده شد. 

اگرچه تفسير تعالی انسانی و فرار از زندان عقل هم بر پديده تراژدی خورده است، اما نگرش تراژيک، ناشی از باور و اعتقادی است که در زمينه اجتماعی و فکری و فرهنگی ويژه‌ای در غرب به وجود آمده است. 

تراژدی
ارسطو که کهن‌ترين و نخستين نويسنده و معرف تراژدی است، آن را چنين تعریف می‌کند: «تراژدی تقليد يك عمل است که: 1. آن عمل جدی است، پرشکوه است و در خودش کامل است.
2. در زبان، لذت‌بخش، دارای آرايش، زيبايی‌ها و زينت‌هاست که هر کدام در اجزای مختلف اثر تراژيک تبلور و تعرف دارد. 3. به شيوه دراماتيک و نه نقالی و روايت است.
4. همراه با حوادث و وقايعی است که ترس و وحشت و رقت‌برانگيزند تا برای چنين عواطفی عامل تزکيه گردد.1 منظور ارسطو از لذت‌بخش ـ در زبان ـ ريتم و آهنگ2 است و اين در محدوده‌ زمانی خاصی صورت می‌گيرد. 

يعني تراژدی وحشت و رقت‌ را برمی‌انگيزاند تا سبب تزکيه نفس انسان شود. زيرا تنها در کمدی است که رفتارها و عمل‌های پست و عاميانه آدمی تقليد می‌شود و باعث خنده و استهزا می‌گردد. 

اين است که درام در معنای متعالی و جوهر انسانی خود، البته نه در تراژدی، تجلی روح آزاد، گريزان از حوزه امکانات موجود و آفرينش آن‌چه که بايد باشد، است که يك جوهر و مايه‌ روحی در فطرت انسان و زندگی او داشته است.
 
بار فرهنگی تراژدی
معنی و عناصر و دلالات کلمه با بار فرهنگی‌ای که دارد، نقاط انفکاک را مشخص می‌سازد. چه، غير از اينکه تراژدی يك کلمه است، فرم خاصی از ادب و نمايش و تئاتر نيز هست. حتی گفته شده که خود، فلسفه‌ای است که شناخت و بار معرفتی خاصی را به دوش دارد.
 
به طور کلی از زمان ارسطو تا به حال تغيير قابل توجهی در معنای تراژدی به وجود نيامده، اگر هم آمده باشد، تعريف ارسطو به عنوان تعريف پايه مورد توجه و معتبر است؛ اما مباحث و تفاسير مختلفی از تراژدی و در پيرامون تراژدی شده است. 

تراژدی نمايشنامه‌ای است که از عظمت انسان و روح او در برابر تقدير سخن می‌گويد. در تراژدی از عظمت انسان سخن می‌رود، همچنان که از رنج و مصيبت او سخن می‌رود؛ داستان و نمايشنامه‌ای که از نحوست سرنوشت و فجايع زندگی سخن می‌گويد و دارای فرجامی نحس، فلاک‌بار و فاجعه‌آميز است. 

تراژدی قصه‌ی اندوهناک نبرد انسان با تقدير زمينی اوست. مخلوقاتی که در تراژدی‌ها با تقدير خود نبرد می‌کنند، فوق‌العاده مهم‌اند. در تراژدی قهرمان تراژيک، پرشکوه و پرابهت می‌کوشد تا برای اثبات حقانيت خود با تقدير و سرنوشت مقدر خويش نبرد کند و اين شکوه، عظمت و تعالی انسان بر روی زمين است. 

تراژدی نمايشنامه‌ای است که در يك ميزان پرشکوه و متعالی و با يك سبک شعری، انسان را قربانی و محکوم و محتوم سرنوشت نشان می‌دهد. اما در عين حال ابهت و فوق‌العادگی انسان را می‌رساند. 

اما ضعف يا اشکال تراژدی در کجاست؟ عمل اين قهرمانی که در تراژدی شکوه و عظمت روح را در عصيان، شکست و ایثار نشان می‌دهد و می‌انديشد و در بعضی مواقع هرج و مرج و بدبينی منفی انسانی از آن برمی‌خيزد؟ او با عمل خود معيار و نشانهي جديدی از رفتار به دست می‌دهد. در تراژدی اين امر بسيار جدی و به طور عميق و گاهی در برخورد با سرنوشت کلی انسان و اخلاق و ارزش‌های انسانی صورت می‌گيرد. 

متأسفانه عمل قهرمان در تراژدی از اشتباه و گناه تا جنايت و سقوط در نوسان است و اين خودش يك تراژدی عينی است. تراژدی‌ای که خود يك مصيبت اجتماعی است. در آن‌جا مفهوم بشريت و حيات انسانی که دائماً تحت تهديد نيروهای مختلف مرموز و نامرئی است، نمايشی و نمايش‌پذير می‌شود. در اين نمايش، در اين نمود قهرمانی تراژيک، انسان معياری را برای مسئوليت خويش در عمل مخرب و عصيانی می‌پذيرد و قابليت رنج‌پذيری يا رنج‌پذيری قهرمانانه را اظهار می‌کند، اعلام می‌کند و نمايش می‌دهد. در تراژدی، بر روی شرارت يا فلاکت مصيبت و بدبختی و محکوميت مطلق انسان انگشت گذاشته می‌شود و قهرمان با مقاومت قهرمانانه‌ (تراژيک) خويش به سوی وضعيتی عبث، باطل، مصيبت‌بار و اسفناک سقوط می‌کند. 

مذهب و تراژدی
بشریت بر روی زمین و در پهنه جوامع بدوی و مدرن، در طول تاریخ، به نحوی از انحا و به صورتی از صور و به شکلی از اشکال، در درجات و کیفیات متفاوت با فاجعه، مصیبت، بدبختی، و مرگ و تصادف نامطلوب و بلاخیز اندوه، محکومیت، رنج، درد، ستم، جور و فلاکت آشنایی داشته و دارد و در مقطعی با آن دست به گریبان بوده است. فاجعه، مصیبت، سختی، بدآوری یا بدبیاری برای همه ممکن است اتفاق بیفتد. 

هر فردی به اندازه بینش، دانش، ظرفیت فکری و روحی خود و فرهنگ و معرفت جهان‌شناختی، ایدئولوژی و ارزش‌ها و اخلاق عملی خود، با این حوادث به نوعی برخورد می‌کند. شناخت انسان از جهان و جهان‌بینی، او را نسبت به علل و حوادث و اسباب وقایع و تصادفات و روابط آنها با هم، به نوعی آشنا و هماهنگ و يا ستيزگر می‌سازد و با حوادث به نوعی بنا بر شناخت و معرفت و ارزش‌های باوری و اعتقادی برخورد می‌نمايد. 

بنا بر اين جهان‌بينی فرد و اعتقاد او نسبت به ارزش‌های موجود در جامعه، او را جهت‌گيری خاص می‌بخشد. اما در اينجا آنچه که قابل توجه است، مسئله زيربنای اعتقادی فرد، جهان‌بينی و تفسير و شناخت او از انسان، جهان اخلاق، تاريخ و سياست و سنن و قوانين جاری در طبيعت و جوامع و تاريخ است که اين‌ها خود نتايجی برای خود خواهند داشت که يكي از آنها چارچوب فکری و منطقی‌ای می‌تواند باشد که تحليل‌ها و معرفت‌های گوناگون او را شکل می‌دهد. 

در همين‌جاست که تراژدی می‌تواند خود به عنوان يك عارضه يا معلول يا پديده‌ای ناشی از شرايطی خاص مورد تحليل و بررسی قرار گيرد و علل، نتايج و همچنين زمينه‌های آن به طور فرهنگی و فلسفی مورد تحليل واقع شود. 

نگرش تراژيک و نگرش مذهبی
با اينکه جامعه ما يک جامعه مذهبی است و هر فردی بايد نسبت به نگرش مذهبی به جهان آشنايی داشته باشد و بداند مذهب دارای چه نوع برداشت، تلقی و تفسيری از جهان، حيات، انسان، جامعه و حوادث است؛ و قادر باشد وقايع را با روشن‌بينی و به طور مثبت تحليل نمايد، و با امید و شوق و شور به فعاليت فکری و آفرينش روحی بپردازد، متأسفانه بعضی اوقات جز مخلوطی در هم از عقايد و ترکيبی از خرافه و مذهب در ذهن به ياد ندارد و فقط گروه محدودی قادرند با تسليح به نگرش مذهبی، با مسائل حيات و جامعه برخوردی سازنده داشته باشند. 

اين است که افراد به طور جدی بايد به اين نگرش مثبت و معرفتی مذهبی مسلح شوند تا قادر گردند با مصائب و مسائل زندگی برخوردی مثبت، اميدوارکننده و فعال داشته باشند. اما نگرشی مذهبی ـ به معنای عام کلمه ـ به جهان، يك نگرش فلسفی، در بعد زيربنای اعتقادی ـ جهان‌بينی است که مستلزم درک عقلی و منطقی است. 

تراژدی از آن جهت وارد قلمرو مسائل مذهبی می‌شود که خود آن ـ تراژدی ـ با آن مسائل برخورد داشته است. معمولاً گفته شده که تراژدی با مسائلی روبه‌روست که آن مسائل در قلب مذهب قرار گرفته است.3 

تعزيه يا تئاتر کلاسيک ايران
تعزيه را تئاتر ويژه‌ ايران نام نهاده‌اند. حتی آن را بعضی از غربی‌ها يك تئاتر کامل نام نهاده و با تئاتر روم و اروپای جديد مقايسه کرده‌اند که توده‌ مردم به آنها توجه می‌کرده و اصولاً از آنِ توده مردم بوده است. اين تئاتر ويژه يك تجلی ملی و اعتقادی شيعی ايرانی بوده که در هويت و قلب ملت ايران جای ويژه و مجذوبی داشته است. 

ويژگی‌های اين نوع خاص تئاتر عبارتند از:
1. فرهنگ: بيشتر دارای لعاب و فرهنگ شيعی و بخصوص جريانات شهادت امام حسين (ع) و يارانش در کربلا بوده و منبع اين فرهنگ، شهادت‌نامه‌ها و داستان‌های منقول و مکتوب در اين زمينه بوده‌اند.
 
2. موضوع: تم‌های تعزيه بيشتر در حول و حوش داستان کربلا و حوادث و وقايع وابسته به آن و جريانات و شخصيت، ذکر و ياد مصيبت‌ها بود. اما موضوع اصلی تعزيه‌ها شهادت، ظلم، غصب، قتل و کشتار خاندان علوی به دست خاندان اموی بود که مردم ايران، هم فرهنگ و هم موضوع برايشان قابل درک و محسوس بوده و آن را خوب می‌فهميده‌اند. 

3. زبان: زبان هم به طور حقيقی نثر و نظم هر دو بود. بيشتر از نظم استفاده می‌کردند و يا نثر آهنگين. زبان معنوی به طور مجازی نيز کاملاً زبان معنوی توده مردم بود و نه مثل امروز که زبان معنوی مردم جدا از زبان معنوی تئاتر است. يعني زبانی بود که واقعاً نماينده مفاهيم و عواطف و ايمان توده مردم بود. 

4. مکان: مکان‌ها در عاشورا در هوای آزاد، ميادين، معابر و خيابان‌های شعر، ده و قصبه بود. البته اين در زمانی بود که هوا امکان اين کار را می‌داد. صحنه‌ها بعضی اوقات متحرک بودند. در حسينيه‌ها و تکيه‌ها نيز اجرا می‌شد. مکان اجرا کاملاً بستگی به امکانات داشته و وجود محل‌ها و همچنين آب و هوای محل مؤثر بود. 

5. زمان: معمولاً برای ايام خاص سال تعزيه‌های خاصی وجود داشت، اما ايام محرم رايج‌ترين زمان اجرا و تعزيه‌داری بود، چون در واقع تعزيه از ريشه و محل عزای سيدالشهدا (ع) نشأت می‌گرفت. گاهی هم می‌شد که برای هر روز سال يک تعزيه داشته‌اند. 

6. ابزار: ابزار ابتدائی و موجود را مورد بهره‌برداری قرار می‌دادند. ابزار لازم هر تعزيه نسبت به موضوع آن متفاوت بوده ولی معمولاً لباس‌های خاص اعراب و شمشير، کلاه، شال، گاری، اسب و ... بوده است. 

تعزيه ريشه گرفته از مصيبت و عزا، شهادت و مظلوميت يك قوم خاص و بافت، فضا و فرهنگ ویژه‌ی خود را داشت. تراژدی نبود، کمدی هم نبود، نوعی «ميستر قرون وسطايی» هم نبود. چيز خاصی بود. همچنان که مقاتل‌الطالبين و روضه‌الشهدا چيز خاصی‌اند. اين خاص بودن‌ها هم در کاراکترها و هم در فرهنگ، ابزار و وسايل، تجلی خودش را نشان می‌داد و از مشخصات هر تئاتر قوم با فرهنگی است که اصالت‌های روحی، اعتقادی و فرهنگی خويش را حفظ و پاسداری کند که اصلاً تئاتر در تاريخ انسان يك پدیده زائيده از فرهنگ است. 

تئاتر نه تنها به همین دليل بافت فرهنگی و حتی ايدئولوژيک و ساخت و عملکرد آن اچار از ارتباط و تعميم است و بايد باشد، بلکه چون خصيصه اجتماعی دارد، اين التزام برايش حياتی‌تر و واضح‌تر است. 

تعزيه به عنوان شکل خاص و کلاسيک تئاترها، نيروهای زيادی را در خود صرف می‌کرد و اوقات و انرژی‌های بسياری را به خدمت می‌گرفت تا يك واقعه يا مصيبت عمومی، گسترده، تاريخی و محسوس را نمايش بدهد. او خوب آگاه بود که در اين تمرکز و گروه‌سازی و عمل عمومی، جمعی و سازمانی، هرچند دارای نقص، افشاگری سياسی می‌کند و به نظام حاکم بر جامعه اعتراض می‌نمايد و مردم را تحريک می‌کند. 

اين است که محصول روشن و نقش عمده تعزيه، به دليل فرهنگی، سرنوشت اعتقادی بخش عظيمی از توده‌های معتقد مردم بود که در نبرد حق و باطل و ايمان به ارزش‌های خویش، تجربه، تکرار و استمرار می‌بخشيد، هرچند ناقص و دارای ضعف. 

غير از اين که توده مردم همواره ياد، نقش و هدف کربلای خونين امام حسین (ع) را در در جان و دل خويش زنده نگاه می‌داشته، تئاترش نيز دارای روحيه، عناصر و رنگ و چنان زندگی‌ای بوده است. تعزيه و تعزيه‌داری همچون چراغی واقعه‌های شهادت‌وار تاريخ شیعه، يا دورنمای آن را روشن نگاه می‌داشت. 

پی‌نوشت
1. poetics aristotie, pp,12
2. در تعاريف از اين منابع استفاده شده است: (به غیر از encyclopaedia britanica، چاپ 978
3. D.D Raphael, the paradox of tragedy, a midiand book, Bloomington, usa, 1961
The concise onford companion to the theatre, edited by p. hartnoll, oup, 1979


کد مطلب: 2260

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/2260/تراژدی-تعزيه

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir