جلوه‌های حُسن در رفتارشناسی تربیتی امام حسن مجتبی(ع)

ایکنا , 10 تير 1394 ساعت 12:09

شخصیتی که تربیت‌یافته مکتب علوی و فاطمی است و اسوه‏‌های عالی انسانی در تاریخ بشر را پرورش داده است؛ شیوه‌های تربیتی خوبی را پرورش داده است.


صاحب‌نظران معتقدند که تربیت نوعی کوشش و تلاش آگاهانه است که رهنمون آدمی در مسیر شکوفایی و تکامل استعدادها، همچنین عامل سرایت ارزش‌ها و هنجارهای یک جامعه، اعم از علوم و افکار، فلسفه‌ها، ادبیات، آداب و رسوم، شعائر و مناسک هنر و... است. تربیت می‌تواند افراد جامعه‌ای را به فرهنگ خود و دیگران آشنا سازد و آنها را وادار به نقد و ارزیابی آن کرده و آنگاه به پذیرش فرهنگ، پربار کردن آن، و توسعه و گسترش آن وادار و یا او را در برابر فرهنگ‌های الحادی و شرک مقاوم ساخته و به دفاع از فرهنگ خویش وا دارد.

از سویی تربیت مهم‌ترین عامل فهم و تنظیم رابطه انسان با خداست که راه و رسم این ارتباط را به آدمی می‌آموزد و در نتیجه عامل وصول انسان به مقام عبد و عبودیت می‌شود.

این نوشتار افزون بر اهمّیتی که در خود مسئله تربیت وجود دارد به نقطه نظرات شخصیتی برمی‏گردد که خود نمونه بارزی از یک انسان کامل و تربیت یافته در مکتب نبوی، علوی و فاطمی است و هم چنین پرورش دهنده فرزندانی است که هر کدام به نوبه خود به عنوان اسوه‏های عالی و تجلی ارزشهای والای انسانی در تاریخ بشر می‏درخشند. امام حسن مجتبی(ع) همان شخصیت تربیت یافته در دامان رسالت است. خصلت‏های زیبا و کمالات عالی انسانی آنچنان در وجود مقدس وی می‏درخشد که حتی دشمنانش را نیز به اعجاب و تحسین واداشته است.

از موفق‏‌ترین شیوه‌های تربیتی تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر این که محرکی بسیار قوی در تغییر رفتار به سوی اهداف مطلوب تربیتی است در شکوفا سازی و استعدادهای درخشان و نهفته انسانی نقش فوق‌العاده‏ای دارد. تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و بجا می‏‌تواند نهفته‏‌ترین استعدادهای درونی آدمی را زنده کرده و در مرحله پیشرفت و سازندگی قرار دهد و آنان را در رسیدن به اهداف مهم و حیاتی و کمالات قوی دل و استوار سازد.

امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز علاوه بر رفع و فتق امورسیاسی و اجتماعی مسلمین، بخشی از اوقات شریف عمر پر بها و گرانمایه خویش را صرف تربیت دینی و اخلاقی مسلمانان نمود و با تجلی گفتار و رفتار خویش نفوس آماده تربیت و تعالی را در مسیر شکوفایی معنوی و آراستگی به فضائل و حسنات قرار می‌داد.

1-پاداشی عظیم در مقابل محبتی اندک

انس بن مالک می‏‌گوید: یکی از کنیزان امام حسن(ع) شاخه گلی را به حضور آن حضرت هدیه کرد، امام حسن(ع) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردی؟ امام(ع) فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است:(اذا حیّیتم بتحیّةٍ فحیّوا باحسن منها؛)۱ هرگاه کسی به شما تحیت گوید پاسخ آن را بهتر از آن بدهید. سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.۲

در روایت دیگری از سیره این امام همام بیان شده است که روزی آن حضرت غلام جوانی را دید که ظرف غذائی در پیش دارد او لقمه‏ای از آن می‏خورد و لقمه دیگر را به سگی که نزدیک او نشسته بود می‏داد. امام حسن(ع) پرسید: چرا چنین می‏کنی؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت می‏کشم که خودم غذا بخورم و این سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبی(ع) خواست که به این غلام مهربان پاداشی نیکو عنایت کند به این جهت او را به خاطر این عمل نیک، از مولایش خرید و آزاد کرد و باغی را که در آن کار می‏کرد خریده و به او بخشید. ۳

2-ملاطفت و مهربانی حتی با دشمنان

ابن حجر عسقلانی از دانشمندان اهل سنت می‏نویسد: هنگامی که حسن بن علی(ع) از دنیا رفت یکی از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه می‏کرد. حسین بن علی(ع) به او گفت: تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در مورد برادرم روا می‏داشتی باز هم گریه می‏کنی؟ او گفت: (انّی کنت افعل ذلک الی احلم من هذا و اشار بیده الی الجبل؛)۴ من به کسی بدی می‏کردم و آزارش می‏دادم که صبورتر و حلیم‏تر از این کوهها بود.

3-ایجاد احترام و هویت در فرزندان

از جمله ویژگیهای تربیتی زندگی امام حسن(ع) شیوه نیکو و زیبایی بود که آن حضرت در تربیت فرزندان اتخاد می‌نمود. این شیوه که دقیقا از شیوه تربیتی مادر بزرگوارشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگو برداری شده بود، علاوه بر هویت بخشی به فرزندان و کودکان خانواده چشم اندازی نیکو را دبرای آنان طنین انداز کرده و تفکر مبتنی بر آینده انگاری و مسئولیت شناسی را به کودکان و نوجوانان فامیل می‌نمایاندند.

چه آنکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) وقتی امام جسن را در ایام خردسالی بر روی پای خویش می‌خوابانید، این اشعار را زمرمه می‌کرد:

(اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الرسن

و اعبد الها ذاالمننن و لا توال ذالاحن)۵

اى حسن به شبیه پدرت باش و ریسمان از پای حق باز کن، و خداوند داراى نعمتها را پرستش کن و کینه توز را به دوستى مگیر. این دو بیت که هر مصراع و بند بند آن حاوی چند نکته آموزنده و پیام سازنده در باب تربیت و پرورش کودکان و نونهالان است.

آن حضرت به تأسی از شیوه نیکوی مادر بزرگوارشان، روزی فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوی صمیمی به آنان فرمود: (انّکم صغار قومٍ و یوشک ان تکونوا کبار قومٍ آخرین فتعلّموا العلم فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه و لیضعه فی بیته؛)۶همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید است که بزرگان جامعه فردا باشید پس دانش تحصیل کنید و علم بیاموزید. هر کس از شماها توانائی حفظ دانش را ندارد آن را بنویسد و در منزلش نگهداری نماید.

4- ارتباط راستگویی، توحید و توکل

بی نیازی انسان و امید به رحمت پروردگار و توکل به او از جمله مواردیست که در توصیه ها و سفارشات آن امام همام که گاهی با ادبیات نثر و گاهی با نظم به یادگار مانده است . آنچه در این میان به زیبایی جلوه می‌کند غایت انگاری و جامع نگری نهفته در توصیه های اخلاقی آن حضرت است که در بهترین قالب چیدمان به زبان نظم و نثر بیان شده است.

(اغنَ عن المخلوق بالخالقِ تغنَ عن الکاذب والصادقِ
واسترزق الرحمن من فضله فلیس غیر الله بالرازقِ
من ظنّ أنّ الناس یغنونه فلیس بالرحمن بالواثق
مَن ظنّ أن الرزق من کسبه زلّت به النعلان من حالق.)۷

با وجود آفریدگار توانا، از آفریده ها بى نیاز شو، تا از هر دروغگو وراستگویى بى نیاز باشى. تنها از فضل و عنایت خداى مهربان درخواست روزى نما که غیر از خدا هیچکس روزى رسان نیست. آنکه گمان برد مردم او را بى نیاز خواهند ساخت، به خدا بى اعتماد است. آنکه تصوّر کند رزق و روزى را تنها از راه کسب و کار به دست مى آورد، از اوج بلندى لغزیده است.

این فرمایش عمیق و قابل توجه ارتباط تنگاتنگ و نا گسستنی میان اعتقاد و عمل را با تیز بینی خاصی موشکافی می‌کند. و با ظرافتی وصف ناشدنی ارتباط عنصر راستگویی را با نگاهی توحیدی معنا می‌کند . چنانکه در عرفان اسلامی بزرگان و عرفا با تاسی از منش و روش اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) استغناء و بی نیازی از مردم را شرط وصول به حقیقت عرقان و درجات عالیه آن می‌دانند.

5- ایجاد عزت نفس با مشورت!

یکی از شیوه‏های شخصیت دادن به فرزندان، مشورت کردن با آن‏هاست. امام مجتبی علیه السلام ضمن توصیه به این کار پسندیده، با فرزندان خویش در موارد مختلف مشورت می‏کرد و بدین وسیله شخصیت آنان را پرورش داده و در آن‏ها عزت نفس ایجاد می‏نمود. روزی معاویة بن خدیج‏به عنوان خواستگار به منزل آن حضرت آمد، حضرت مجتبی علیه السلام به او فرمود: «انا قوم لا نزوج نساءنا حتی نستامرهن»۸ ما قومی هستیم که دختران خود را بدون نظرخواهی و مشورت با خودشان، شوهر نمی‏دهیم.

6- احسان در مقابل ناسزا!

روزی امام حسن مجتبی(ع) سوار بر مرکب خویش، در یکی از معابر مدینه عبور می‏کرد. با مردی از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامی تا حضرت را شناخت بی‏درنگ به لعن و نفرین امام پرداخته و سخنان ناشایستی را نثار امام کرد. حضرت امام مجتبی(ع) در همان حال با کمال خونسردی و بردباری تمام سخنان زشت و دشنام‌های ناروای او را با سکوت و صبر تحمّل کرد و خشم خود را فرو می‌‏برد. تا این که مرد شامی عقده دل را خالی کرده و خاموش شد.

در آن لحظه پیشوای دوم شیعیان با سلام بر آن مرد، سکوت آن چند لحظه خاموشی را شکسته و با لبخندی ملیح که حاکی از صفای دل آن جناب بود و در حالی که مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سیمای نورانی‌اش موج می‏زد لب به سخن گشوده و به آرامی فرمود: ای مرد! گمان می‏کنم که در این شهر غریب باشی و شاید هم مرا به اشتباه گرفته‌‏ای؟ حالا اگر از ما رضایت بطلبی از تو راضی می‏شویم و اگر چیزی از ما بخواهی، به تو می‏‌بخشیم، اگر راه گم کرده‌‏ای؛ راهنماییت می‏‌کنیم، اگر گرسنه‏‌ای تو را سیر می‏‌نمائیم، اگر لباس نداری تو را می‏‌پوشانیم، اگر نیازمندی؛ تو را غنی می‏‌کنیم، اگر از جائی رانده شده یا فراری هستی تو را پناه می‌‏دهیم اگر خواسته‏ای داری بر می‏‌آوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آوری و مهمان ما باشی برای تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرائی می‏کنیم. چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازی‏مان فراهم است.

آن مرد وقتی با این برخورد کریمانه حضرت مواجه شد و سخنان شیوا و دلنشین آن بزرگوار را شنید، آرام آرام احساس کرد که ناراحتی خاصی در درون وجدانش او را می‌‏آزارد. آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شده و پیش از آن که سخنی بگوید، اشک ندامت بر گونه‌‏هایش لغزید و با لحنی خاضعانه و مؤدبانه عرضه داشت: شهادت می‏دهم که تو خلیفه خداوند بر روی زمین هستی، خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد: «اللّه اعلم حیث یجعل رسالته»؛ تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شما را محبوب‌ترین فرد روی زمین می‏دانم. آن گاه به همراه امام حسن(ع) راهی خانه آن حضرت شد و تا روزی که در مدینه بود در مهمان‌سرای حضرت پذیرائی می‏شد. بعد از آن واقعه در ردیف دوستان و ارادتمندان خاص اهل‌بیت (ع) قرار گرفت.۹

7- مطابقت رفتار با گفتار

والدین و مربیان اگر به گفته‏های خویش جامه عمل بپوشانند، بهترین و مؤثرترین و پرثمرترین شیوه را در تربیت‏به کار گرفته‏اند و به طور غیرمستقیم و ناخودآگاه متربیان را تحت تاثیر قرار داده‏اند. پندها و نصیحت‏های مربیان و والدین زمانی بر فرزندان موثر واقع خواهد شد که آنان هر یک نمونه‏ای عملی از آن توصیه باشند و گفتار خویش را با عمل هماهنگ سازند.

حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از دوستان خود را که شایسته تمجید آن بزرگوار بود با صفات زیبائی معرفی کرد و در ضمن خصلت‏های پسندیده او می‏فرمود: (کان لا یقول ما لا یفعل و یفعل ما لا یقول; ) ۱۰ او آن چه را که عمل نمی‏کرد، نمی‏گفت و کارهایی را که نگفته بود انجام می‏داد. در حقیقت منش رفتاری امام رونوشت دقیقی از این ایه کریمه است که پروردگار متعال می‌فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ؛) ۱۱ ای افراد باایمان، چرا چیزی را می‌گویید که خود آنرا انجام نمی دهید . اندیشه، گفتار و رفتار آن حضرت کاملا با هم قابل انطباق بود طوریکه در هیچ جای تاریخ و روایاتی که از آن حضرت نقل شده مدعایی بر دو گانگی گفتار و رفتادرو اندیشه های آن بزرگوار دیده نشده است.

پی نوشتها:
۱- جلوه‌هائی از نور قرآن، ص ۲۷.
۲- سوره نساء، آیه ۸۶.
۳- البدایة و النهایه، ج ۸، ص ۳۸.
۴- تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۵۹.
۵- مناقب ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۳۸۹; بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۶.
۶- ترجمة الامام الحسن (ع)، ص ۱۶۷.
۷- نور الأبصار ج۱ ص ۳۴۷.
۸- حیاة الحسن علیه السلام، ج ۱، ص ۳۲۹٫.
۹- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۹.
۱۰- تحف العقول، ص ۲۳۴.
۱۱- سوره صف، آیه ۲


کد مطلب: 25591

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/25591/جلوه-های-ح-سن-رفتارشناسی-تربیتی-امام-حسن-مجتبی-ع

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir