تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۹
۰
کد مطلب : ۲۶۱۹۵

شيعه از منظر امام صادق

شيعه از منظر امام صادق
آیت الله مصباح یزدی در نوشتاری با موضوع شيعه از منظر امام صادق(عليه السلام) به تفاوت شيعه و مُحب همچنین نشانه های شیعیان پرداخته اند.

*تفاوت شيعه و مُحب

صِرف داشتن محبت اهل بيت(عليهم السلام) براى شيعه بودن كافى نيست؛ زيرا بسيارند كسانى كه ادعاى محبت اهل بيت(عليهم السلام) دارند، اما شيعه واقعى نيستند. براى شيعه واقعى بودن بايد دقيقاً با پيروى از ائمه اطهار(عليهم السلام) ، آنان را در گفتار، رفتار، عبادت و... الگو و سرمشق خود قرار دهيم و متمسك به سيره عملى آنان باشيم. كلمه «شيعه» در قرآن هم آمده است. قرآن كريم پس از بيان داستان حضرت نوح (عليه السلام) مى‌فرمايد: وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لاَِبْراهِيمَ ؛(۱۱۴) و بى گمان ابراهيم (عليه السلام) از پيروان او [نوح(عليه السلام)] است ؛ يعنى حضرت ابراهيم(عليه السلام) درست همان راهى را مى‌پيمود كه حضرت نوح(عليه السلام) پيموده بود.

بنابراين محبت اهل بيت(عليهم السلام) غير از شيعه واقعى بودن است و بايد اين دو مقوله را از يكديگر تفكيك كرد. .

*نشانه‌هاى شيعيان

* گشاده دستى نسبت به برادران ايمانى

امام صادق(عليه السلام) در اين روايت شريف، اولين صفت شيعيان را جود و بخشش و عدم امساك نسبت به ساير شيعيان ذكر مى‌كنند. انسان همان‌گونه كه به اهل و عيالش توجه مى‌كند، بايد نسبت به برادران ايمانى اش هم احساس مسؤوليت داشته باشد. مسلّماً برطرف كردن نياز برادر ايمانى و يا رفتن به ملاقات او هنگام بيمارى و يا مراجعت از سفر و ... از ابتدايى ترين وظايف شيعيان به شمار مى‌آيد.

* ۵۱ ركعت نماز

اما در رابطه با بندگى خدا هم بايد نشانه‌هايى در شيعيان وجود داشته باشد. ما به اين دليل نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) محبت داريم كه آنان بندگان خاص و ممتاز خدا هستند؛ يعنى در عبوديت ، بندگى و تقرب الى اللّه گوى سبقت را از ديگران ربوده اند. بنابراين كسى كه خود را شيعه آنان مى‌داند، بايد نشانه‌اى از اين بندگى و ارتباط بيش تر با خدا در او به چشم بخورد. يكى از نشانه‌هاى شيعيان اين است كه ۵۱ ركعت نماز شبانه روزى وى ترك نشود (۱۷ ركعت نماز واجب و دو برابر آن نماز نافله): بِاَنْ يُصَلّوا الخمسين ليلا و نهار ؛ پنجاه ركعت نماز شبانه روز را بخواند. خمسين از باب تغليب است؛ يعنى نماز پنجاه و يك ركعت را مى‌گويند نماز پنجاه ركعت.

* پرخاش گر و طمع كار نبودن

در عرب مرسوم است كه بعضى از صفات ناپسند را به حيوانات نسبت مى‌دهند. البته، در فرهنگ ما هم كم و بيش اين مسأله وجود دارد؛ يعنى وقتى مى‌خواهند زشتى عملى را مجسم سازند، آن صفت را به حيوانى نسبت مى‌دهند. معروف است كه سگ در ميان حيوانات، حمله كننده و پارس كننده است؛ يعنى وقتى فرد ناشناسى را مى‌بيند به او حمله مى‌كند. اين حالت سگ، نشان گر روحيه پرخاش گرى است هم چنين معروف است كه طمع زياد يكى از صفات كلاغ است. اين حيوان حتى اگر گرسنه هم نباشد، مواد غذايى را ذخيره مى‌كند تا در آينده از آنها استفاده كند حضرت مى‌فرمايند: شيعتُنا لايَهِرُّونَ هَريرَ الْكَلبِ و لايَطْمَعونَ طَمَعَ الْغُرابِ ؛ شيعيان ما مانند سگ، پرخاش گر و مانند كلاغ، طمع كار نيستند؛ يعنى نه درصدد آزار و اذيت ديگران برمى‌آيند و نه بيش از نيازشان به جمع آورى مال و ثروت مى‌پردازند. به كار بردن چنين تعبيرهايى براى اين است كه زشتى بعضى رفتارها نشان داده شود تا كسانى كه زمينه اين گونه صفات در آنها وجود دارد، خودشان را تزكيه كنند و نگذارند اين صفات در آنها رشد كرده و به صورت ملكاتى ثابت درآيد. شأن شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) با روحيه پرخاش گرى و طمع كارى سازگار نيست؛ آنان بايد عزت نفس داشته باشند و نسبت به مال و كار ديگران طمع نورزند.

* عزت نفس در برابر دشمنان اهل بيت(عليهم السلام) و دورى از آنان

يكى از صفات پسنديده انسانى كه اسلام هم تأكيد فراوانى بر آن نموده، حالت استغنا و عزت نفس است. انسان بايد تا مى‌تواند از ديگران حتى از نزديكان و يا پدر و مادرش هم چيزى نخواهد. البته ممكن است در زندگى مواردى پيش آيد كه انسان حتى براى انجام برخى وظايف واجب خود به كمك ديگران نياز پيدا كند. گاهى شبى، نيمه شبى گرفتارى و مشكلى براى انسان پيش مى‌آيد كه ناچار مى‌شود مثلاً براى رساندن همسر و يا فرزند بيمار خود به بيمارستان، وسيله نقليه همسايه اش را امانت بگيرد. دنياى امروز، دنيايى نيست كه انسان بتواند به تنهايى و بدون اين كه هيچ گونه نيازى به ديگران داشته باشد، زندگى كند؛ خواه ناخواه مواردى پيش مى‌آيد كه انسان چاره‌اى جز كمك گرفتن از ديگران ندارد. اما اين كه از چه كسانى بايد تقاضاى كمك كنيم، نكته مهمى است كه حضرت به آن اشاره فرموده اند: لايُجاوِرونَ لَنا عَدُوّاً و لايَسأَلون لَنا مُبغِضاً وَلو ماتوا جوع ؛ شيعيان ما با دشمن ما همسايه نمى‌شوند و حتى اگر از گرسنگى هم بميرند، از كسى كه با ما عناد و دشمنى دارد چيزى نمى‌خواهند.

* عمل به فتاواى اهل بيت(عليهم السلام) در كليه احكام

شيعيان از همان ابتدا در يك سلسله احكام، اختلافاتى با اهل تسنن داشتند. اين اختلافات كه بسيار هم معروف بود، هم در عبادات، هم در خوردنى‌ها و آشاميدنى‌ها و هم در مناسكى كه مسلمانان داشتند، به چشم مى‌خورد. از جمله در وضو، بعضى از مخالفان شيعه مسح پا از روى كفش رابه خصوص در مواقع اضطرار و سرما جايز مى‌دانستند، در حالى كه شيعه از همان اوايل با اين فتوا، كه به «مسح على الخُفّيْن» معروف است، مخالف بود. در مورد مُسكرات هم اختلافاتى بين شيعه و اهل سنت وجود داشت. البته مسلمانانِ غيرشيعه هم خوردن شراب را حرام مى‌دانستند، ولى در موارد مشتبه، مانند فُقّاع و آب جو، كه مُسكرِ بَيّن به شمارنمى‌آمدند، بين شيعه و اهل تسنن اختلاف وجود داشت؛ بسيارى از اهل سنت بر خلاف شيعه، استفاده از آنها را جايز و حلال مى‌دانستند. .

* ضرورت حفظ هويت شيعى

اين كه در روايات تأكيد شده شيعيان ما كم تر در ميان اجتماع و ساير مردم زندگى مى‌كنند، نسبت به اشخاص فرق مى‌كند. مثلاً على بن يقطين، كه يكى از بزرگان شيعه و از اصحاب خاص امام موسى كاظم(عليه السلام) بود، به دستور حضرت، عهده دار وزارت هارون الرشيد گرديد؛ زيرا علاوه بر اين كه ايمان خودش را حفظ مى‌كرد، مى‌توانست به شيعيان هم خدمت كند. كسانى كه از چنين قدرتى برخوردارند كه معاشرت با ديگران، در عقايد، عبادات و اخلاقشان اثر سوء نمى‌گذارد، بايد در اجتماعات فاسد حضور داشته باشند تا ديگران را هدايت كنند. هيچ گاه وظيفه هدايت ديگران از دوش ما برداشته نمى‌شود. از سوى ديگر، كسانى كه مراتب ايمانشان ضعيف است، اگر در ميان اجتماعى فاسد قرار گرفتند كه بيم ذوب شدن در آن جمعيت و يا از دست دادن هويتشان مى‌رود، بايد هرچه زودتر از آن اجتماع جدا شوند. هم چنين افرادى كه معرفتشان كم است و پشتوانه علمى آن چنان قويى براى عقايدشان ندارند، نبايد با هر كس و در هر زمينه‌اى بحث كنند. اگر يك گروه از مسلمانان در جامعه‌اى كه اكثريت آنان فاسد و يا كافرند قرار گرفتند، بايد هويت خودشان را حفظ و رابطه با يكديگر را زياد كنند. امروزه ما شاهد هستيم كه در بسيارى از كشورهاى غير مسلمان، جمعيت‌هايى از مسلمانان به خصوص شيعيان ارتباط خودشان را با يكديگر حفظ كرده اند، احكام دينى شان را رعايت مى‌كنند و به غير از خودشان با ديگران معاشرت ندارند، مگر در امور بازار، آن هم در حدى كه به مسايل دينى و عملى آنان لطمه‌اى وارد نيايد. من خودم در كشور كنيا، جوان مسلمان شيعه‌اى را ديدم كه روزه ماه رجب و شعبانش ترك نمى‌شد. گروه اندكى از شيعيان در يك كشور مسيحى آن هم در قلب آفريقا، آن چنان خودشان را حفظ كرده‌اند كه حتى مستحباتشان را هم ترك نمى‌كنند. چرا؟ به دليل اين كه در آن جامعه ذوب نشده اند. از سوى ديگر، برخى از شيعيان ايرانى كه در كشورهاى مسلمان ديگر زندگى مى‌كنند، آن چنان تحت تأثير فرهنگ آن جوامع قرار گرفته و در آن ذوب شده‌اند كه وقتى انسان آنان را مى‌بيند حتى در مسلمان بودنشان نيز شك مى‌كند. آنان هويت خودشان را از دست داده‌اند و فقط اسم شيعه را يدك مى‌كشند. از تشيع نيز فقط امام حسين (عليه السلام) را مى‌شناسند و بس! امام صادق(عليه السلام) چنين روزى را مى‌ديدند كه به شيعيان سفارش مى‌فرمودند هويت شيعى شان را حفظ كنند. مخصوصاً كسانى كه از نظر عقايد و افكار ضعيف هستند بيش تر بايد مواظب خودشان باشند تا خداى ناكرده معاشرت و مجاورت با ديگران، موجب از دست رفتن دين و مذهبشان نگردد.


پی نوشت:

برگرفته ازپندهای امام صادق (ع) به رهجویان صادق
مرجع : حوزه
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما