ادبیات تطبیقی، پاییز ۱۳۸۸- شماره ۱ علمی-پژوهشی (۲۴ صفحه - از ۳۹ تا ۶۲)شعر بدان جهت که جنبههای شخصی،احساسی و تجملی بر آن غالب است،به عنوان منبع و عامل درآمد،نمیتواند چندان مؤثر واقع شود. بدین جهت شاعر برای امرار معاش و حفظ هنر خویش،به صاحبان قدرت و ثروت روی میآورد.تحریک احساسات،ممدوح،که با بخشش وی نسبت مستقیم دارد،به جز از طریق غلو در اوصاف او و یا حتی اثبات و تأیید برخی خصال برای وی،که در او متصور نیست، ممکن نگردد و این نه با اسلام،که با هر دین آسمانی و جهان شمول و حتی سنتها، قوانین و مقررات بشری که برپایهء دوستی،صداقت و سازندگی بنا شدهاند،هماهنگی و همخوانی ندارد.نگارنده در این مقاله کوشیده است تا ضمن اشاره به مدایح نبوی در صدر اسلام،آن زمان که ایمان چنان قلبهای مؤمنان را فرا گرفته بود که جایی برای دروغ و تصاویر غیرواقعی باقی ننهاده بود،مضامین آنها را با مفاهیم مدحیههای رسول(ص)در دورههای بعد مقایسهای کوتاه و مختصر نماید،باشد که چراغی،هرچند کمفروغ،برای مداحان دیگر عصرها و نسلها گردد،تا از دروغ، غلو و مبالغه بپرهیزند و راستی را سرلوحهء هنر خویش سازند.