کد مطلب : ۳۵۳۰۹
مقاله|سازوکارهاي تاثيرگذاري دين در فرآيند سياست گذاري فرهنگي
بحث جايگاه دين و چگونگي تاثيرگذاري آن بر سياست گذاري فرهنگي، يکي از موضوعات مطرح در حوزه سياست گذاري فرهنگي محسوب مي شود.
نظريات مختلفي نيز در اين خصوص ارائه شده است که در طيفي از نظريات حداقلي تا حداکثري قرار مي گيرد. از سوي ديگر خط مشي گذاري فرهنگي در جامعه اسلامي از الگوي خاصي تبعيت مي کند.
آنچه اين الگو را از الگوهاي مشابه متمايز مي کند، اين پيش فرض است که دين نقش بسزايي در شکل گيري فرهنگ يک جامعه دارد و اين نقش، فراتر از صرف تعيين خطوط قرمز در تدوين سياست هاي فرهنگي است. اين الگوي خط مشي گذاري، برخلاف الگوهاي رايج که بر محور شناسايي و حل مساله قرار دارند، با مساله آغاز نمي شود.
در اين تحقيق بر اساس روش تحليلي توصيفي و با رجوع به آيات و روايات و به ويژه سيره پيامبر اکرم (ص) سه عنصر در الگوي خط مشي گذاري فرهنگي (مرحله تدوين) بر اساس آموزه هاي اسلام معرفي مي شود که عبارت اند از پيگيري، درمان و رفع معضلات فرهنگي جامعه، پيشگيري از بروز مشکلات فرهنگي، و پيش برندگي جامعه به سوي تعالي.
در اين الگو بر ويژگي هوشمندي نظام اسلام و تمرکز بر منحل کردن مسائل به جاي حل کردن مسائل تاکيد مي شود.
بر اين اساس، اولين گام در سياست گذاري فرهنگي شناسايي عوامل پيش برنده در يک جامعه ديني است (فارغ از اينکه معضلي در جامعه باشد يا نباشد).
گام دوم شامل پيشگيري، يعني شناسايي عوامل ايجاد معضل که در متن آموزه هاي ديني نهفته است، مي شود و تلاش براي رفع مشکل به طور مستقيم بايد در مرحله آخر باشد.
مقاله|سازوکارهاي تاثيرگذاري دين در فرآيند سياست گذاري فرهنگي
نظريات مختلفي نيز در اين خصوص ارائه شده است که در طيفي از نظريات حداقلي تا حداکثري قرار مي گيرد. از سوي ديگر خط مشي گذاري فرهنگي در جامعه اسلامي از الگوي خاصي تبعيت مي کند.
آنچه اين الگو را از الگوهاي مشابه متمايز مي کند، اين پيش فرض است که دين نقش بسزايي در شکل گيري فرهنگ يک جامعه دارد و اين نقش، فراتر از صرف تعيين خطوط قرمز در تدوين سياست هاي فرهنگي است. اين الگوي خط مشي گذاري، برخلاف الگوهاي رايج که بر محور شناسايي و حل مساله قرار دارند، با مساله آغاز نمي شود.
در اين تحقيق بر اساس روش تحليلي توصيفي و با رجوع به آيات و روايات و به ويژه سيره پيامبر اکرم (ص) سه عنصر در الگوي خط مشي گذاري فرهنگي (مرحله تدوين) بر اساس آموزه هاي اسلام معرفي مي شود که عبارت اند از پيگيري، درمان و رفع معضلات فرهنگي جامعه، پيشگيري از بروز مشکلات فرهنگي، و پيش برندگي جامعه به سوي تعالي.
در اين الگو بر ويژگي هوشمندي نظام اسلام و تمرکز بر منحل کردن مسائل به جاي حل کردن مسائل تاکيد مي شود.
بر اين اساس، اولين گام در سياست گذاري فرهنگي شناسايي عوامل پيش برنده در يک جامعه ديني است (فارغ از اينکه معضلي در جامعه باشد يا نباشد).
گام دوم شامل پيشگيري، يعني شناسايي عوامل ايجاد معضل که در متن آموزه هاي ديني نهفته است، مي شود و تلاش براي رفع مشکل به طور مستقيم بايد در مرحله آخر باشد.
مقاله|سازوکارهاي تاثيرگذاري دين در فرآيند سياست گذاري فرهنگي