تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۰۸:۳۳
۰
کد مطلب : ۴۹۴۱

حلقه مفقوده؛ سينماي عاشورايي

نویسنده: الهام اناري
حلقه مفقوده؛ سينماي عاشورايي
زنده‌ياد رسول‌ملاقلي‌پور سال‌‌ها پيش درصدد ساخت سريالي درباره امام‌حسين(ع) بود كه البته هرگز متن آن تصويب نشد؛ پس از ملاقلي‌پور، فيلمسازان ديگري هم بودند كه براي ساخت سريالي درباره حماسه عاشورا اعلام آمادگي كردند ولي باز هم اين اتفاق رخ نداد.

مي‌توان اين مسئله را به حساسيت‌هاي موضوع ربط داد و اينكه براي ساخت سريالي كه مستقيما ماجراي كربلا را دستمايه قرار مي‌دهد، بايد همه جوانب را لحاظ كرد. شايد همين حساسيت‌ها باعث شده كه تلويزيون بيشتر به سمت ساخت حكايت‌هاي بني‌اسرائيل گرايش داشته باشد.

در سينما هم همچنان تنها نمونه قابل استناد و معتبر فيلم «روز واقعه» است؛ فيلمي كه اكرانش در سينماها موفق نبود ولي در تلويزيون مخاطب خود را يافت؛ فيلمنامه فاخر و تاثيرگذار «روز واقعه» در كنار اجراي حرفه‌اي آن، اتفاقي را در حوزه سينماي ديني رقم زد كه تا به امروز تكرار نشده است.

چند سالي است كه احمدرضا درويش قصد ساخت «روز رستاخيز» را با زمينه‌اي عاشورايي دارد و مجتبي راعي هم پروژه ناكام رسول ملاقلي‌پور، «عصر روز دهم» را چند روزي است كليد زده كه در آن ارجاعات زيادي به ماجراي كربلا داده شده است.

در كل كارنامه سينماي ايران در مورد ماجراي عاشورا، بسيار كم‌بار و كم‌توشه است؛ عاشوراي حسيني در هيچ كشوري به اندازه ايران زنده نگاه داشته نشده است و در ميان تمام كشورهاي شيعه، ايران با فاصله زياد پوياترين سينما را دارد ولي حماسه‌اي كه قرن‌هاست منبع الهام ايرانيان براي ايستادگي در برابر ظلم و پشتوانه‌اي غني براي فرهنگ اعتراض شيعه همراه با تعلق خاطري بي‌نظير به حماسه سراسري كربلا بوده، هنوز انعكاسي شايسته در سينماي ما نداشته است.

دشواري‌هاي ساخت فيلم تاريخي در ايران، واقعيتي غيرقابل انكار است ولي در دل همين سيستم، فيلم‌هايي عظيم و پرهزينه ساخته شده‌اند و در همين سينما براي روايتي توراتي، ميلياردها تومان هزينه شده است.

تجربه نسبتا موفق «روز واقعه» نشان مي‌دهد كه در دل اين سينما هم مي‌توان در حد مقدور و ممكن به قيام امام حسين(ع) و يارانش از ابعاد مختلف نگريست.

ضمن اينكه انبوهي از اتفاقات و شخصيت‌هاي خاص و منحصر به فرد، دستمايه‌اي فوق‌العاده را فراهم كرده است كه به ندرت در سينماي ايران از آن استفاده شده است.

«سفير» كه به ماجراي قيس‌بن مسهر، فرستاده امام حسين(ع) به كوفه مي‌پرداخت و در اولين سال‌هاي پيروزي انقلاب ساخته شد، اين نويد را مي‌داد كه مي‌توان بر آتيه سينماي مذهبي با رويكردي حرفه‌اي دل بست.

«سفير» كه سازنده‌اش در آن، چه در نحوه روايت و چه ساختار سينمايي به الگوهاي هاليوودي نظر افكنده بود، فروش خوبي كرد ولي اين تجربه تداوم نيافت.

در سال‌هاي بعد و در دوران جنگ تحميلي، با توجه به فضاي آن سال‌ها، طبيعي بود كه نمود ماجراي كربلا در سينما، در آثار دفاع مقدس جست‌وجو شود.

«پرواز در شب» ساخته رسول ملاقلي‌پور، اولين گام جدي و موثر در اين زمينه بود؛ جايي كه فيلمساز تشنگي بچه‌هاي گردان كميل و فرمانده‌شان مهدي نريمان را به ساقي تشنه لب كربلا پيوند مي‌زند.

ابراهيم حاتمي‌كيا نيز در فيلم‌هاي جنگي اوليه‌اش به ماجراي كربلا ارجاع مي‌داد؛ در كل رويكردهاي غيرمستقيم سينماي ايران به حماسه حسيني، به مراتب تاثيرگذارتر و عميق‌تر از مواردي بوده كه مستقيما كوشيده شده به اين موضوع پرداخته شود

در اين ميان بايد به اين نكته هم اشاره كرد كه فيلمسازان مسلط بر ابزار و توانايي سينماي ايران كمتر سراغ مايه‌هاي مذهبي رفته‌اند؛ آيا مي‌توان گفت آنها به چنين موضوعاتي علاقه‌مند نيستند؟ به نظر مي‌رسد كه مشكل به تلقي و درك مسئولان فرهنگي از سينماي ديني باز مي‌گردد، به طوري كه اين تلقي محدوديت‌هايي را اعمال مي‌كند كه فيلمسازان شاخص ترجيح مي‌دهند سراغ چنين مضاميني نروند.

از سوي ديگر شاهد هستيم كه بسياري از مضامين ارزشمند به دليل عدم تسلط كارگردان، عملا به هرز مي‌روند؛ آثاري كه شايد مطلوب مديراني باشند كه شناخت چنداني از سينما ندارند و ميان آوازه‌گري‌هاي رسمي و خلوص هنرمندانه، اولي را ترجيح مي‌دهند.

به اين ترتيب بسياري از كارگرداناني كه توانمند هستند ترجيح مي‌دهند در حوزه‌هايي فعاليت كنند كه حساسيت كمتري بر‌مي‌انگيزند تا بتوانند فيلم خود را بسازند.

نگاه كنيد كه دايره فيلمسازاني كه در اين سال‌ها به سراغ سينماي ديني رفته‌اند تا چه اندازه محدود بوده و شرايط عملا به گونه‌اي رقم خورده كه فقط تعدادي محدودي امكان فعاليت در اين حوزه را يافته‌اند.

در روزهايي كه از لزوم توجه و اعتلاي سينماي عاشورايي سخن گفته مي‌شود بهترين كار ايجاد فضايي مطمئن براي سينماگران توانا و علاقه‌مند به فعاليت در اين حوزه است وگرنه همه چيز در حد شعارهايي باقي مي‌ماند كه عادت كرده‌ايم عملي نشوند و صرفا در مقام شعارهاي مناسبتي كاربرد يابند؛ مثل برنامه‌ها و سريال‌هاي مناسبتي تلويزيون كه متاسفانه در ميانشان به ندرت كار متوسط هم به چشم مي‌خورد.

مثلا سريال «طفلان مسلم» بي‌شك جزو ضعيف‌ترين آثار داستاني پرداخته شده به عاشوراست كه پخش شد؛ هرچند كه «مختارنامه» هم در دل همين سيستم و همين تلويزيون توليد مي‌شود و به استناد سوابق كارگردانش، هرچه باشد، قطعا از مناسبتي‌هاي ناهنرمندانه تلويزيون ارزش‌هاي بسيار افزون‌تري دارد.

اگر مي‌خواهيم شأن و اعتباري براي عاشورا قائل شويم، بايد در توليد آثار، دقت‌نظر كافي صورت گيرد و هر نابلدي با مضامين ارزشمند مشق فيلمسازي نكند.

يكي از مشكلات سينماي ديني، كم مخاطب بودن آنهاست؛ چگونه است كه در جامعه‌اي ديندار، مردم رغبتي به تماشاي فيلم‌هاي ديني نشان نمي‌دهند؟! آيا جز اين است كه فيلم‌ها دچار لكنت‌هاي بياني هستند و از ساختاري معيوب رنج مي‌برند؟

در حال حاضر اگر فيلمي استاندارد درباره حماسه عاشورا ساخته شود قاعدتا بايد بتواند مخاطبان گسترده‌اي بيايد؛ متاسفانه رويكرد غالب در سينماي ديني، مبتني‌بر شعار است؛ شعارهايي كه نشان مي‌دهند فيلمساز شناختي از سينما به عنوان رسانه‌اي هنري ندارد.

بخش خصوصي كه هر روز ضعيف‌تر و كم بنيه‌تر مي‌شود، توان چنداني براي حضور در اين عرصه ندارد؛ در خصوص سينمايي مذهبي- تاريخي كه اساسا اين سينما هيچ امكاني براي فعاليت ندارد.

«روز واقعه» به عنوان نمونه موفق و منحصر به فرد در اين سينما، حاصل اعتماد مديريت دولتي به بخش خصوصي بود؛ سينماي ايران در زمينه توليد فيلم‌هاي مذهبي- تاريخي فاقد امكانات اوليه است و طبيعي است كه در چنين شرايطي توليد كمدي‌هاي سخيف شهري در دستور كار قرار گيرد.

گويا علاقه مديران امروز سينما به توليدات فاخر را نيز بايد در فيلم‌هاي عظيم تاريخي جست‌وجو كرد؛ گويي تنها فيلم‌هايي كه با بودجه‌هاي چند ميلياردي جلوي دوربين بروند مي‌توانند «فاخر» باشند!

حال اينكه خروجي اين سياستگذاري تا چه اندازه مطلوب و قابل دفاع است، بحث ديگري است؛ در توليدات موسوم به معناگرا هم، متاسفانه در مواردي خلط مبحث صورت گرفته و مفهوم ارزشمند معجزه با خرافه اشتباه گرفته شده است.

همچنان كه معصوميت با بلاهت و عقب‌ماندگي يكي فرض شده، به همين دليل است كه فيلمي چون «قدمگاه» در سينماي ما به لحاظ ظرافت در طرح مضامين ديني همچنان نمونه‌اي منحصر به فرد در اين زمينه است.

در كل سينماي ايران در حوزه سينماي ديني كارنامه چندان پر باري ندارد و وقتي به سراغ تصوير عاشورا در اين سينما برويم، به تعداد انگشت‌شماري فيلم قابل دفاع بر مي‌خوريم؛ در شرايطي كه بودجه‌هاي كلان به تصوير كردن داستان‌هاي توراتي اختصاص مي‌يابد، خلأ آثاري كه تصويرگر عاشوراي حسيني باشند، بيش از پيش به چشم مي‌آيد.
مرجع : همشهری آنلاین
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما