کد مطلب : ۵۰۴۲
ياران شيدايي
نویسنده: هادي قطبي
از جمله نعمتهاي بزرگي كه خداي متعال به امام حسين(ع) عطا كرد، ياران و خاندان مطيع و ثابت قدم بود؛ چنان كه درباره اصحاب و خاندان خود فرمودند: «من هيچ اصحابي را وفادارتر از اصحاب خود و هيچ خانوادهاي را نيكوتر و برتر از خاندان خويش نميدانم»(1.) سپس فرمود: »خداوند از طرف من به شما پاداش نيكو دهد.»(2)
سخنان حضرت در شب عاشورا، نشان از ظرفيت و عظمت روحي ياران دارد: «خداوند در مقابل تحمل شدائد، منزلگاههاي والاي بهشت را به بندگانش ميبخشد. خداوند به من و اهل بيتم كرامتهايي عطا كرده كه با وجود آنها، تحمل ناگواريها بر ما آسان ميشود. شما نيز سهمي از اين كرامتهاي الهي را داريد.»(3)
و در صبح عاشورا به ياران خود چنين نويد داد که رسول خدا(ص) به من فرمود: فرزندم! تو به زودي به عراق برده ميشوي و آن سرزميني است كه پيامبران و اوصياي پيامبران با هم ديدار كنند. تو در آنجا به شهادت ميرسي و با تو جماعتي از يارانت نيز كه درد شمشير و نيزه را حس نكنند به شهادت ميرسند و اين آيه را تلاوت فرمود(و فرمان داديم: اي آتش! بر ابراهيم سرد و سلامت باش)، آن جنگ بر تو و يارانت نيز سرد و سلامت خواهد بود.(4)
امام صادق(ع) در زيارت شهداي كربلا ميفرمايد: «شما خاصان درگاه الهي هستند؛ خداوند شما را مخصوص اباعبدالله قرار داد.»(5)
از همين رو ميتوان دريافت نقش خواص تا چه اندازه در تعيين سرنوشت و سعادت و شقاوت امتي مؤثر است؛ اگر اينان نبودند؛ كربلا تا اين اندازه شناخته نميشد؛ از همين رو الگو برداري از آنان در مقاطع مختلف پيروزي و سعادت اخروي است.
حال به راستي برتري ياران امام نسبت به ديگر مسلمانان و شيعيان چه بود كه توانستند به فوز بزرگ امام نايل شوند و امام حسين(ع) در وصف آنان بگويد: «اينان ياران من هستند و من از جان ايشان همانند جان خود دفاع خواهم كرد.»(6)
ويژگي عمومي ياران
نكته مهمي كه بايد بدان توجه نمود اينكه در ميان ويژگي يارن امام، آگاهي و علم آنها به حقانيت و موضع حضرت، تنها شرط اين سعادت نبود.
چه بسا افرادي كه به گواهي تاريخ از علم چنداني برخوردار نبودند اما در ركاب امام بودند و يا افرادي كه به ظاهر عالم ديني و فقيه عصر بودند اما هيچكدام امام را همراهي نكردند.
شايد گفته شود زهد و عبادتهاي آنچناني، سعادت ياري امام را نصيب عدهاي خاص نمود، اما اين امر نيز نميتواند عموميت داشته باشد. در مورد برخي از ياران امام مانند حربنيزيد رياحي و زهيربنقين چنين ويژگياي نقل نشده است.
ممكن است گفته شود تفاوت ياران امام با ديگر مسلمانان، شناخت شخصيت امام بوده است؛ اما اين احتمال نيز ضعيف است؛ چون حضرت قريب به شصت سال در ميان جامعه اسلامي زيسته بود و همگان از نسبت و شرف ايشان آگاه بودند.
تعابير حضرت رسول(ص) در مورد امام حسين(ع) زبانزد خاص و عام بود؛ بسياري از افرادي كه مانع رفتن امام به سوي كوفه ميشدند و پيشنهاد انصراف ميدادند، معتقد بودند با شكسته شدن حرمت حضرت، حرمت اسلام، قريش و عرب شكسته ميشود.
آن روز دست كم مردم حجاز و عراق به خوبي حضرت را ميشناختند و به ايشان محبت داشتند! همانگونه كه برخي گفته بودند: «اينان دلشان با شما و شمشيرشان عليه شماست.» (7)
به خوبي ميتوان دريافت ممكن است عدهاي از مردم امام را دوست داشته باشند اما وقتي مورد تهديد، تطميع و تبليغ واقع شوند، مقابل او بايستند؛ پس نه تنها درك مقام و عظمت شخصيت امام، بلكه محبت عادي به مقام ولايت نيز نميتواند انسان را از خطر مخالفت و رودر رويي با امام باز دارد،
مهمترين امتيازات و ويژگيهاي ياران امام(ع)
ويژگيهاي عاشوراييان را ميتوان در چند سطر خلاصه كرد: خداپرستي و خداترسي، توكل، تسليم و رضا، دين محوري، حقشناسي و حق گويي، تكليفگرايي و مسؤوليت پذيري، تبليغ و روشنگري، قيام به امر به معروف و نهي از منكر، عدالت خواهي و مبارزه با فساد، بصيرت و دشمنشناسي، عزتمندي و آزادگي، اراده و استقامت.
اما در خلق حادثه عظيم عاشورا، چند ويژگي اساسي را براي ياران امام ميتوان برشمرد.
الف: ولايت مداري(عشق به امام)
عشقفزاينده به امام (ع) باعث خودفراموشي ياران شده و جلب رضايت امام، برايشان از هر چيز لذت بخشتر بود؛ از همين رو بزرگترين ايثارها و از جان گذشتگيها به آساني انجام ميشد.
سخناني كه در شب عاشورا بين اصحاب و امام رد و بدل شد، ميتواند مدعاي خوبي بر اين مطلب باشد؛ سخناني كه دست حسابگر از آن كوتاه است.
اين سخنان زماني زيباتر شد كه در روز عاشورا جامه عمل به خود گرفت؛ آنجا كه ياران براي رفتن به ميدان از يكديگر سبقت ميگرفتند. عدهاي نيز به تنهايي و غربت امام پس از شهادت خود ميانديشيدند.
ابوثمامه صائدي پس از اينكه اين مسأله را با امام در ميان گذارد، دلش آرام گرفت و به ميدان رفت(8)
و گذشته از صحنههاي با شكوه رزم و شهادت، آخرين لحظات هر شهيد، تجلي عشق و عرفان بود؛ تا جايي كه قمربنيهاشم(ع) نيز لبيك گويان “حسين” را فرياد ميكند.(9)
ياران شيدايي امام در لحظه شهادت دغدغه اين را داشتند كه آيا توانستند رضايت امام را به دست آورند؛ اين ويژگي و حالات روحاني در ميان ياران امام خميني(ره) قبل و بعد از انقلاب اسلامي به وضوح ديده ميشود.
جمله معروف شهيد آيتالله سعيدي(ره) در زير آن همه شكنجه كه فرمود: «اگر مرا بكشيد در هر قطره از خونم نام خميني را خواهيد ديد» گواه اين مدعاست؛ در دفاع مقدس نيز اينگونه حالات بسيار ديده شده است.
همچنين متن وصيت نامههِاي شهدا، لبريز عشق و احساس نسبت به ولايت و رهبري بود: «تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار»، «امام را دعا كنيد»، «از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا”» و... نشان دهنده اين عشق جوشان است.
چه بسا رزمندگاني كه در لحظه شهادت، به امام حسين(ع) سلام ميدادند و ميگفتند: «سلام ما را به امام برسانيد.»
ب: تبري از انسان
اصحاب حضرت بر خلاف افراد هم عصر خود كه با دشمنان مصالحه و مسامحه كرده بودند و حاكم اسلامي و غير اسلامي برايشان تفاوتي نميداشت، از دشمنان بيزار بودند و آن را ابراز ميكردند و اين از جمله عواملي بود كه بر شهامت و شجاعت آنان ميافزود.
آنان هر چيزي را تنها بر مدار محبت به امام تفسير نميكردند، بلكه از دشمنان نيز ابراز نفرت ميكردند و به آن حضرت هم اعلام كردند: «ما قلباً و بر اساس بصيرت، كسي كه شما او را دوست داشته باشيد، دوست داريم و كسي را كه شما او را دشمن بداريد، دشمن ميداريم.»(10)
در نهضت امام(ره) نيز مسأله تولي و تبري بسيار پر رنگ بود؛ مجاهدان بزرگي همچون آيتالله غفاري(ره) با استناد به آموزههاي ديني، دشمن خميني(ره) را كافر ميدانستند.
اين سخن آن بزرگ مرد كه “دشمن خميني كافر است” نه از روي احساسات و ارادات شخصي به امام باشد، بلكه آنان خميني را مصداق رهبر اسلامي و امام عادلي ميدانستند كه تبعيت و تمكين او لازم است.
مجاهدان و بزرگاني چون شهيد مطهري(ره) دكتر بهشتي(ره) و آيتا... مصباح در مقابل انحرافات فكري ساكت نبودند و از جهاد علمي و عملي لحظهاي فروگذار نميكردند.
همين ويژگي باعث شد آنان لحظهاي از مبارزه با دشمن منصرف نشوند و با گفتار و كردار خود به او باج ندهند.
ج: روحيه شهادت طلبي و ايمان به غيب
ياران امام يقين داشتند بهترين سعادت و رستگاري در شهادت است. اين معنا به طور مكرر در روز عاشورا از سوي ياران مطرح شد. آنان با تكيه بر ايمان به آخرت و معاد، مرگ را بر خود آسان ميكردند و در برابر هجوم دشمن مقاوم بودند. در شب عاشورا نيز با تصرف ولايي امام، جايگاه رفيع خود را در بهشت ديدند.(11)
و در همان شب بود كه قاسمبنالحسن(ع) فرياد “أحلي منالعسل” سر داد.
پي نوشتها
1. لهوف، سيدبن طاووس، تهران، جهان اسلام، بيچا،13480 ، ص90
2. همان- بحارالانوار، محمدتقي مجلسي، بيرون، مؤسسهالوفاء، بيچا1404 ، ق، ج ،44 ص 393
3. بحارالانوار، ج ،45 ص 90
4. فرهنگ جامع سخنان امام حسين(ع)؛ گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم قم، معروف، چاپ اول،1383 ، ص 486
5. كاملالزيارات، ابن قولويه قمي(ره.) نجف، مرتضويه، بيچا،1356 ، ص 241
6. مقتل ابيمخنف، ص ؛104 به نقل از: حكومت اسلامي، ش ،26 ص ،130 ويژگيهاي اخلاقي دو جبهه حق و باطل در كربلا، علي اصغر الهامي نيا
7. دلائل الامامه، محمدبن جرير طبري، قم، دارالذخائر للمطبوعات، بيچا، بيتا، ص 74
8. بحارالانوار، ج،45 ص -23 لهوف، ص 108
9. ر. ك: سخنان حسينبن علي(ع) از مدينه تا كربلا، ص 191 -220
10. بحارالانوار، ج ،44 ص-381 لهوف، ص 79
11. مقتلالحسين، عبدالرزاق مقرم، قم، بصيرتي، بيچا1394 ، ق، ص ؛261 به نقل از؛ حكومت اسلامي، ص 126
مرجع : هفته نامه پرتو سخن