سرزمین پشت میکروفون
نویسنده: منصوره مصطفیزاده
همشهری جوان , 7 بهمن 1387 ساعت 9:08
شاعران و نوحهها پول میگیرند؟ هم مداح، شاعر مخصوص خودش را دارد؟ و دیگر حاشیهها ریز و درشت آدمهایی که پشت این تریبون مداحی، کمتر دیده میشوند.
یک شعر محرمی را که شنیدهاید نام ببرید؛ آهنگش چه طوری است؟ مداحی که آن را خوانده کیست؟ اینها را میدانید؟ اسم شاعرش چطور؟ بعید است بدانید.
شاید خیلیها بتوانند اسم کلی مداح را بگویند، اما کمتر کسی است که بداند شاعران این مداحها چه کسانی هستند؛ بیشتر مداحان معروف شاعرانی دارند که شعرهای مداحیهایشان را برایشان میگویند و گروههای مختلف شاعران با مداحان مختلفی کار میکنند.
کافی است با یکی از این شاعران مرتبط شوید تا پردههای پشت میکروفون کنار برود و با دنیایی مواجه شوید که آن پشت جریان دارد و کسی هم خبری از آن ندارد. این گزارش قرار است از دنیایی پشت تریبون تصویری بدهد.
تهیه شعر برای مداحی کار سختی است؛ اگر این طور نبود شاید هر مداحی میتوانست شعرهای خودش را بگوید اما کافی است تعداد زیاد برنامههای سالانه یک مداح را در سختیهای ذاتی سرودن چنین شعری ضرب کنید تا متوجه شوید برای یک مداح پر کار این امر محال است.
این طوری است که میشود حدس زد که پشت هر مداح موفقی شاعران موفقی قرار دارند؛ از شاعران قدیمی قرنهای گذشته بگیر تا جوانهایی که امروز کارشان همین است، شاعری برای مداحان اهل بیت(ع).
* شعرها برای چه کسی گفته میشوند؟
پشت پرده از یک قانون ساده پیروی میکند. قانون بقای شاعر و مداح میگوید: « مجموع شاعر و مداح در دایره عالم ثابت است و فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود.»؛ گروه شاعران و مداحان در یک دایره مشخص قرار گرفتهاند و بسته به مقبولیت فاصلهشان از مرکزکم و زیاد میشود.
مرکز این عالم محل تجمع مداحان شناخته شده و شاعرانشان است؛ این شاعران چیزی حدود 40 – 30 نفر هستند که برای 5 – 4 مداح شعر میگویند همه این شاعرها جوانند و بینشان از مهندس و معلم تا طلبه پیدا میشود.
محسن عرب خالقی یکی از این شاعرهاست که تقریبا برای تمام مداحهای شناخته شده شعر گفته است؛ شعر«لوح و قلم میگن حسین(ع)» را او سروده و مداحهای زیادی هم آن را خواندهاند.
او در مورد روند سفارش شعر میگوید: «این طوری نیست که یک روند ثابتی باشد که مثلا فلان مداح به فلان شاعر سفارش مضمون بدهد و او شعر را بگوید؛ من که شاعرم خودم از قبل می دانم که بالاخره محرم هم هست و شعرش را میگویم؛ آن وقت یا خودم به مداح خبر میدهم یا مداح زنگ میزند و سراغ شعر را میگیرد.
همه این اتفاقات در یک فضای دوستانه رخ میدهد برای همین است که گاهی یک ملودی به ذهن یک مداح میرسد و میدهد شاعری که دوستش است رویش شعر بگذارد یا یک شاعر اول یک شعری را میگوید و گفتن بقیهاش را به دوست دیگری میسپارد.»
سعید حدادیان هم در مورد انتخاب شعرهایش میگوید:«با شاعرهای هم رکاب جلسه میگذارم؛ امسال هم قبل از مسلمیه(شهادت حضرت مسلم) شعرهایم را بستهام.»
استاد را دریاب
مشکوکترین سوالی که میشود از یک شاعر پرسید این است: «چقدر پول میگیرید؟» و جواب، همانی است که از قبل هم میشود انتظارش را داشت: «پول نمیگیریم».
حتی اگر این جواب همه باشد ولی در مورد همه واقعیت ندارد؛ با وجود اینکه بین خیلی از شاعرها و مداحها واقعا پولی رد و بدل نمیشود، اما در سطوح پایینتر قضیه هر دو جورش هست هم مداحانی هستند که به شاعر پول میدهند تا برایشان شعر بگوید و هم شاعرانی هستند که به مداحی پول میدهند تا شعرشان خوانده شود.
با این حال در ردههای بالای قضیه و در سطح شاعران درست و حسابی و مداحان شناخته شدهتر این قضیه منتفی است.
سعید حدادیان در جواب این سوال میگوید:«قدیمها این کار انجام میشد؛ زمان پهلوی شاعرها شعر میگفتند و جایش تریاک میگرفتند اما حالا این ماجراها نیست!».
عرب خالقی هم میگوید: «این شغل ما نیست که بخواهیم از راهش پول دربیاوریم؛ روزها سر کاریم و شبها سراغ شاعری میرویم؛ اصلا ما بخواهیم هم هیچ مداحی پول نمیدهد. ما که هدفمان شعر خوب گفتن است و توفع پول نداریم؛ بقیه را نمیدانیم»
با این حال هم او و هم شاعران جوان دیگر معتقدند که مظلوم هستند، «ما مظلومیم چون شاعر هیات هستیم، نه شاعر کنگره چند درصد مردم ما با جریان شعر آزاد در ارتباط هستند؟ چند درصد با شعر آیینی؟ آن وقت کدامشان را به عنوان استاد بزرگ میکنند؟ روی کدامشان سرمایه گذاری میشود. حتی جایزه کنگرههای شعر آیینی هم به این بچهها نمیرسد.»
عرب خالقی این نکات را از طرف همه شاعران هیاتی میگوید: «فکر میکنند چون ما شاعر هیات هستیم، بی سوادیم و شعر ضعیف میگوییم در حالی که این بچهها برای گفتن این شعرها تمام مقاتل و کتابها را زیر و رو کردهاند.؛ شاعرهایی که این کار را نمیکنند. همین شعرهای مبتذلی را میگویند که امروز هست.»
شاعران دیگری هم هستند که به نبودن هیچ مرکزی انتقاد دارند؛ آنها میگویند حتی یک انجمن یا یک کانون که این بچهها را دور هم جمع کند و وجود ندارد و این کاری است که مسئولان فرهنگی باید به فکرش باشند.
چه کسی بود کپی کرد؟
لازم نیست آهنگساز حرفهای باشید یا آهنگهای پاپ و مداحیها را خیلی به روز دنبال کنید تا متوجه شباهت این دو شاخه شوید؛ سرودههایی که با آهنگ یا مضمون مشترک و حتی متن مشترک خوانده میشوند و هر چه میگذرد بیشتر هم میشود.
آهنگسازها و شاعران پاپ میگو یند این مداحها هستند که از شعر و آهنگهای آنها کپی کردهاند و مداحها هم به کلی این موضوع را منکر میشوند.
یکی از پر سر و صداترین این شباهتها که مورد اعتراض عدهای قرار گرفت به شباهت کاریهای رضا هلالی و بنیامین بر میگردد.
در این مورد هیچ کپی برداری در کار نیست، هیاتیها میگویند بنیامین آن زمان که هنوز وحید بهادری بود؛ بچه هیاتی بود و برای حسن خلج هم شعر گفته شود؛ در اولین آلبومش هم که اجازه انشتار رسمی نگرفت؛ شعرهای محرمی را با آهنگهای پاپ خوانده بود.
انتشار این آلبوم اولین خط بین مداحی و پاپ مشترکشان (سید فرید احمدی) بر میگردد که حالا حاضر نیست درباره آن حرفی بزند؛ این وسط پای آهنگسازهاست که حرفهایی در مورد او زده میشود اما خودش به شدت این موضوع را تکذیب میکند و میگوید این مداحها هستند که روی آهنگهایش شعرهای خودشان را گذاشتهاند و در تلویزیون هم خواندهاند.
از آن طرف تعدادی از شاعران مداحی به صورت علنی روی آهنگهای خوانندههای این ور آب و آن ور آب شعر میگویند و گاهی حتی زحمت همین را هم نمیکشند؛ در کنار این عده شاعرانی هم هستند که با تکیه به سواد موسیقی خودشان شعر میگویند.
عرب خالقی میگوید:«ما روی آهنگهای محمد اصفهانی همایون شجریان یا افتخاری شعر گذاشتهایم اما آهنگهای پاپ اصلا مناسب این کار نیستند.
خیلی از بچههای شاعر خودشان ملودی میسازند و خیلی هم خوب هم میسازند، حاج محمود کریمی خودش از بهترین ملودیسازها است.»
دود از کجا بلند میشود؟
این یک اصل ثابت است که همیشه قدیمیها فکر میکنند جوان ترها همه چیز را خراب میکنند؛ واقعیت ناراحت کننده این است که در بسیاری موارد قدیمیها درست فکر میکنند! خیلی از شاعران قدیمی معتقدند که شعرهای آیینی و به خصوص شعرهایی که برای هیاتهای عزاداری گفته میشوند دچار ضعف ادبی هستند و از نظر مفهوم و مضمون هم نزول کردهاند.
در نگاه اول میشود نشانههایی از این حرف را در اشعاری که ورد زبان جوانها شده، دیده اما همیشه بارقههای امیدی هم وجود دارد؛ بسیاری از شاعران جوانی که با مداحان شناخته شدهتر کار میکنند خود را متعهد به این میدانند که شعرخوب بگویند.
حمیدرضا برقعی طلبه است و برای خیلی از مداحان شناخته شده شعر میگوید؛ شعری که او سال قبل در محضر مقام معظم رهبری خواند، مورد توجه ایشان قرار گرفت.
او میگوید:« شاعران جوانتری که وارد این کار شدهاند حرمت و قداست این قضیه را شناختهاند؛ ما برای یک شعر مستندات آن را مطالعه میکنیم و تا جایی که میتوانیم عین کلمات روایت را در شعر میآوریم؛ به نظر میرسد با ورود نسل جدیدی از شاعرهای جوان بشود به شعرهای بهتری امیدوار بود. امیدواریم قدیمیترها یک روز حرفشان را پس بگیرند.»
کد مطلب: 5072
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/5072/سرزمین-پشت-میکروفون