عاشورا در نگاه جهانگرد اسپانیایی
3 خرداد 1388 ساعت 11:00
نشریه خیمه؛ کتاب: «ايام سوگواری در تهران»، عنوان فصلی از کتاب «قبله- سير و سياحت در جهان اسلام» نوشته خووان گويتيسولو (Juan Goytisolo)، نويسنده و گزارشگر اسپانيايى است که در آن به وصف مراسم عزاداری شيعيان ايران در ايام ماه محرم پرداخته است.
گويتسيولو در اين كتاب که دربرگيرنده چند جُستار و گزارش طولانی است، پارهای از پديدههای اجتماعی و فرهنگی در سرزمينهای اسلامی را از منظری به تماشا نشسته است كه تاكنون كمتر مورد توجه نويسندگان اروپايی قرار داشته است.
مطالب كتاب، حاصل تأملات نويسنده است در سير و سياحتهايش بهگوشه و كنار جهان پهناور اسلام؛ از بندر طنجه تا شهر سمرقند؛ از صنعا با خانههای هشت طبقهاش كه چند سده قدمت دارند تا تكايا و خانقاههای فرقهی بكتاشي؛ از زورخانههای تهران تا سينماهای مراكش؛ از قبرستانهای استامبول تا جای پای ابنبطوطه در غرناطه و از چگونگی مراسم حج تا خلسه آوازخوانان رباط.
او در سفرهايش به كشورهايی چون تركيه، ايران، يمن، عربستان، مراكش، سنگال، مالي، نيجريه و نيز به برخی جمهوريهای آسيای مركزی مثل ازبكستان، تركمنستان و تاجيكستان كوشيده است تا با كنار زدن پوستهای كه نگاه عميق بهپديدههای اجتماعی و فرهنگی اين سرزمينها را مانع میشود، تصويری نزديك بهواقعيت از جهان اسلام بهدست دهد.
اين در حالی است که اصولاً اغلب گزارشگران غربی در موقعيتى قرار ندارند كه بتوانند بهژرفاى مسايل و امور جارى در اين جوامع راه يابند.
از اينرو گزارشهايشان بيشتر بازتابدهنده رويدادهاى سياسى زودگذر و حوادث جنجالبرانگيز و ظواهر زندگى مردمان اين جوامع است كه البته براى جلب خريداران و خوانندگان بيشتر، با سادهنگرى و صحنههاى ساختگى همراه است و بهلحاظ روانشناختى بهگونهاى تنظيم شده است كه بهتوهمات ذهنى دامن مىزند و پيشداورىهاى قديمى مخاطبانشان را تأييد و تقويت مىكند.
خووان گويتيسولو، اما مسافری است كه همواره ميان شرق و غرب در گشت و گذار بوده است. اسپانيايی است و زادهی شهر بارسلون (برشلونه)، ولی خانهای در شهر پاريس دارد و منزلی در شهر مراكش. نگاهی از غرب بهشرق مسلمان دارد؛ اما نگاهش عميق است و خالی از پيشداوریهای معمول.
نگاه او نگاه گزارشگری است كه از پيشينهی تاريخی و فرهنگی سرزمينهای اسلامی شناخت كافی دارد؛ زيرا پيشينهی تمدنی اسلام، بخشی از هويت فرهنگی او را نيز تشكيل میدهد و از اين منظر، سفرش بهسرزمينهای اسلامي، سفری است برای يافتن جای پای نياكانش و بازشناسی آنچه بهواقع ميراث مشترك بشريت است.
او در اين سفرها میبيند كه نياكانش نهتنها به اسلام بهمثابهی قدرتی سياسی نظر داشتند، بلكه در نگاه آنان، اسلام بهمنزله هماوردی پرقدرت در عرصههای فلسفه و فرهنگ و هنر نيز بوده است.
چنانکه هنوز بعد از گذشت قرنها، آثار تمدن اندلس (از مسجد قرطبه گرفته تا مدرسه طليطله) در گوشه و كنار سرزمين اسپانيا اعجاب مسافران دور و نزديك را برمیانگيزد.
«ايام سوگوارى در تهران»، گزارشى است از روزهاى عاشورا و تاسوعاى حسينى و ايام عزادارى در ماه محرم.
نويسنده مقاله را با نقل جملاتى از نامه علىبن ابىطالب بهفرزندش، حسن ابنعلى (در كتاب اشتباهاً حسين ابنعلى آمده است) آغاز مىكند؛ بهاين مضمون: «پسَرَكَم! مبادا فريفته شوى كه بينى دنياداران بهدنيا دل مىنهند، و بر سر دنيا بر يكديگر مىجهند. همانا دنيا پرستان سگانند عوعوكنان، و درندگانند در پى صيد روان. برخى را برخى بد آيد، و نيرومندانشان ناتوان را طعمه خويش نمايد، و بزرگانشان بر خُرددست چيرگى گشايد. دنيا را پروردگار خود گرفتهاند و دنيا با آنان بهبازى پرداخته و آنان سرگرم بازى دنيا و آنچه را پس از آن است فراموش ساخته».
گويتيسولو که بارها بهايران سفر کرده است، مینويسد که در ايام عزاداری ماه محرم، چهره شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای دور و نزديک ايران بهگونهای چشمگير دگرگون میشود.
همه چيز و همه جا سياه پوشيده است. علمهای سياه و گاه سبزرنگ بر در و بام خانهها و معابر و مؤسسات افراشته میشود. زن و مرد و پير و جوان سياه میپوشند و برخی چهرهها و موهايشان را گِلآلود میکنند.
مردان و بهخصوص جوانان در مساجد و معابر و تکايا جمع میشوند و بهسر و سينهی خود میکوبند تا از اين طريق با کشتهشدگان نبرد نابرابری ابراز همدری کنند که در چهارده قرن پيش از اين در صحرای کربلا بهوقوع پيوست.
برای نويسنده بيش از همه اين نکته جالب است که عزاداران در اين ايام بههيچوجه بهلعن و نفرين مسببين واقعهی کربلا نمیپردازند، بلکه تنها با سوگواری و سينهزنی و نوحهخوانی و گريه و زاریهای خود، از شهيدان اين واقعه ياد میکنند.
با آنکه شهر ظاهری پُرآشوب دارد و مملو از مردانی است که با زنجير و دست بهسر و سينهی خود میکوبند، اما شگفتا که مردمان در اين دو سه روز با يکديگر از زمانهای ديگر مهربانترند و همدلتر.
نويسنده سپس بهتفصيل بهشرح وقايعى مىپردازد كه پس از رحلت پيامبر اسلام براى تعيين جانشين وى بهوقوع پيوست و سرانجام واقعه كربلا و شهادت امام حسين و يارانش را موجب شد. جالب آنكه او در شرح اين وقايع تاريخى همهجا بهروايات شيعيان استناد مىكند.
برای مثال از کتاب «آثارالباقية عنالقرونالخاليه» ابوريحان بيرونی، دانشمند ايرانی و مسلمانی که مذهبش مايل بهتشيع بود، سخنانی نقل میکند که در شرح مصائب واقعهی کربلا و روز عاشورا آمده است. بيرونی در اين کتاب بهذکر تفصيلی واقعه عاشورا و مراسم غدير خم پرداخته است.
گويتيسولو در ضمن متذكر مىشود كه سوگوارى شيعيان ايران در ماه محرم همواره بهصورت خودجوش بوده است و حكومتها دخالتى در راهاندازى دستههاى عزادار و برپايى مجالس سوگوارى نداشتهاند.
نويسنده كه بهطور محسوسى متأثر از مراسم عزادارى ماه محرم و بهخصوص علم و كتل و دستههاى سينهزنى و زنجيرزنى قرار گرفته است، او در این زمینه مىگويدكه: «كمتر مسافر غربى مىتواند اين مراسم را ببيند و تحت تأثير قرار نگيرد.»
جالب آن که گويتيسولو در يكى از سفرهايش به ايران كه مصادف با ماه محرم بوده است، چند بار نيز بهتماشاى يكى از مجالس تعزيهخوانى در تهران كه هر سال در چادرى در تقاطع خيابان امام خمينى - ولىعصر پرپا مىشود، مىرود و بهطرز بسيار جالبى مشاهدات خود را شرح مىدهد.
او اشاره مىكند كه در سفرهايش بهكشورهايى چون ايران، معمولاً قيافه شرقىاش باعث مىشود كه كمتر توجه افراد بومى رابهخود جلب كند.
ولى در ايام ماه محرم و بهخصوص در دفعاتى كه در مجلس تعزيهخوانى در تهران شركت داشته است، نگاههاى تماشاچيان، بهويژه نگاه زنان كنجكاو را متوجه خود مىبيند و بعد از مدتى در مىيابد كه نپوشيدن لباس سياه كه نشانه عزادارى است و همچنين اصلاح هر روزه صورت علت آن نگاههاى كنجكاوانه بوده است.
اين نکته نيز ناگفته نماند که در روزگاران پيش نيز اغلب سياحان و جهانگردان اروپايی که بهايران سفر میکردند، اگر زمان توقف ايشان با ايام عزاداری ماه محرم مصادف بوده است، چنان تحت تأثير قرار میگرفتند که بخشی از سفرنامه خود را بهشرح مشاهداتشان از اين ايام اختصاص میدادند.
برای نمونه میتوان از «پيترو دلاواله» سياح ايتاليايی نام بُرد که در دوره حکومت شاه عباس به ايران سفر میکند و در محرم سال ۱۰۲۷ هجری قمری (ژانويه ۱۶۱۸ ميلادی) شاهد برگزاری مراسم عزادری شيعيان در اصفهان- پايتخت ايران در زمان شاه عباس- بوده است.
او در سفرنامه خود درباره اين ايام از جمله مینويسد: «ايرانيان تمام اين مدت را بهطور مداوم عزاداری میکنند و ضمن تظاهرات عمومی عظيم از پايان غمانگيز زندگی حسين بنعلی، فرزند فاطمه زهرا، يگانه دختر پيامبر اسلام که در نظر همه مسلمانان مقدس ولی در نظر ايرانيان امام بر حق نيز هست، عزاداری میکنند».
دلاواله اضافه میکند که: «در اين روزها همه غمگين و مغموم بهنظر میرسند و لباس عزاداری بهرنگ سياه، يعنی رنگی که در مواقع ديگر هيچوقت مورد استفاده قرار نمیگيرد، بهتن میکنند.
هيچ کس سر و ريش خود را نمیتراشد و بهحمام نمیرود و بهعلاوه نه تنها از ارتکاب هرگونه گناه پرهيز میکند، بلکه خود را از هرگونه خوشی و تفريح محروم میسازد.
جمعی در ميدانها و کوچههای مختلف و جلوی خانههای مردم، برهنه و عريان، در حالی که فقط با پارچهی سياه يا کيسه تيرهرنگی ستر عورت کرده و سرتا پای خود را با مادهای سياه رنگ زدهاند، حرکت میکنند. تمام اين تظاهرات برای نشان دان مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای حسين است».
«پهلوانان علي» عنوان يكی از مقالههای كتاب «قبله- سير و سياحت در جهان اسلام» است كه نويسنده در آن گزارشی جالب از زورخانههای تهران بهدست داده و در بررسی كوتاهی كوشيده است منشاء سنت پهلوانی و چگونگی پيدايش زورخانهها را در ايران شرح دهد.
اصطلاحات مرسوم در زورخانه چون «گود»، «سَر دَم»، «نوچه»، «نوخاسته»، «مياندار» و «مرشد» و نيز لباسهای مخصوص پهلوانان و تمرينهای بدنی ورزش باستانی مثل تخته شنو، ميل گرفتن، چرخيدن، كباده كشيدن و سنگ گرفتن را از ورود ورزشكاران بهگود تا خروج آنان از گود، يكبهيك برشمرده و بهتفصيل تشريح كرده است.
نويسنده فضای حاكم بر مراسم و سنتهای ديرپای ورزش باستانی و سلسله مراتب در زورخانهها را از نزديك ديده و بهمنظور آشنايی بهتر و شناخت بيشتر از ريزهكاريهای اين ورزش سنتي، پای صحبت مرشد يكی از قديمیترين زورخانههای تهران كه در ميدان بهارستان قرار دارد، نشسته است.
از ميان پهلوانان قديمی به پوريای ولی و از ميان پهلوانان معاصر به جهانپهلوان تختی اشاره میكند و از نقش و جايگاه اجتماعی و محبوبت آنان در ميان مردم سخن میگويد و از بخل و حسد حاكمان وقت نسبت بهايشان.
کد مطلب: 6562
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/6562/عاشورا-نگاه-جهانگرد-اسپانیایی