تأثیر عاشورا بر ادبیات نمایشی ایران -۱
امیر صفایی پور
24 تير 1388 ساعت 12:27
در جامعه اسطوره گرای ایران عاشورا از بدو ورود به حیطهی عمل و تفکر دینی – اجتماعی مردم تبدیل به مجموعهای از مناسک و آداب شد که باعث بسیاری واکنشها چه در ذهن و تخیل و چه در احساس و خرد ساکنان این سرزمین شد.
آنچه میخوانید مقدمه یک پژوهش علمی نیست؛ یا یک بررسی نظامند و به سامان. زیرا موضوع انتخاب شده دارای گستردگی و پیچیدگی فراوانی است که مطالعه در کنُه آن فرایندی زمانبر و دقیق و تخصصی است.
نوشتهی حاضر بیشتر گپ و گفت یا دست بالا زمینه چینی در مورد گستردگی این پژوهش و مطالعه است که امیدوارم فرصتی دست دهد تا به تمام حق آن را ادا کنم.
پیش از شروع صحبت بهتر است به سراغ چند مفهومی برویم که در عنوان این گفتار آمده است. تا با تعریف هر یک دامنهی معنایی آنها را واضحتر و مشخصتر کنیم.
عاشورا (ادبیات نمایشی) تأثیر سه مفهوم کلییی هستند که ممکن است کم و بیش هم در مورد آنها تصویری برساخته از معناهای متفاوت و گاه متضاد داشته باشند؛ ولی پیش فرضهای این جستار بر دستیابی به معنایی مشترک از این مفاهیم عام استوار است.
1. عاشورا
عاشورا روز دهم است و در تاریخ شیعه روز دهم محرم سال ۶۱ هجری را مراد است که در آن روز حسین بن علی(ع) پیشوای شیعیان علی بن ابیطالب(ع) در دشت کربلا در عراق کنونی همراه یاران قلیلش به دست سپاهیان یزید بن معاویه به شهادت رسید؛ این واقعهی تاریخی منشأ تحولات سیاسی – اجتماعی و حتی مذهبی زیادی در تاریخ اسلام شد.
اما عاشورا را در گستره زبان فارسی مفهومی وسیعتر است با تعدد معانی بیشتر. این تعداد معانی و تأویل و تفسیر پذیری ناشی از خصوصیت رفتاری – آیینی عاشورا را در ایران است؛ زیرا آن واقعهی تاریخی با تأخیری حدود دو قرن در ایران نمود بیرونی یافت. موارد زیر برخی از دلایل گستردگی معنایی عاشورا در حیطهی تفکر و زبان فارسی نسبت به تفکر و زبان عربی است.
1- 1- رفتارهای آیینی مردم پدیدهی کهن سالی است که عموماً با اسطوره و شعائر مقدس دینی پیوند دارد؛ این گونه رفتارها هر چه بیشتر به گذشته باز میگردند جوهر دینی – تقدسی و بن مایهی اسطورهای – مناسکی آنها نیرومندتر و پربارتر میشود.
مردم جوامع ابتدایی و نیز مردم پندار گرای جامعههای سنتی امروز فرق چندان زیادی میان اسطوره و تاریخ نمیگذارند؛ برای عامهی مردم اسطوره نقش تاریخ را دارد و مانند تاریخ واقعیتها و رویدادهای دور و گذشته را بیان و آشکار میکند.
در جامعه اسطوره گرای ایران عاشورا از بدو ورود به حیطهی عمل و تفکر دینی – اجتماعی مردم تبدیل به مجموعهای از مناسک و آداب شد که باعث بسیاری واکنشها چه در ذهن و تخیل و چه در احساس و خرد ساکنان این سرزمین شد.
1- 2- در یک کلان نگری فرهنگی، طبقات عامه در زندگی روزینهی خود رویدادها و واقعههای تاریخی را همچون نمونههای ازلی (Archetypes) میسازند و ارائه میدهند.
« میرچا الیاده» دربارهی عادت مردم در نمونه پردازیهای ازلی میگوید: «مردم میل دارند که برای رویدادهای تاریخی معنا و توجیهی فراتر از تاریخ بیابند. از این رو در تبدیل تاریخ به نمونههای کهن ازلی شخصیت تاریخی را به قهرمان نمونه و رویداد تاریخی را به روایت اساطیری بدل میکنند. در پیروی از این اصل کلی است که مردم شیعه جامعه ایران رویدادهای تاریخی نخستین سدهی اسلامی را ورای قضایای تاریخی میبینند و به زندگی و مصائب قهرمانان تاریخی مذهب خود مفاهیم ازلی و اساس معنوی میبخشند.»
هنری کربن معتقد است، که همهی ایمان یک مسلمان مؤمن از یک قضیهی ماوراء تاریخی و نه یک قضیه تاریخی سرچشمه میگیرد.
تکرار هر سالهی عاشورا هر بار بازنمایی واقعی مفهومی است که با زایش خود بسیاری از کهن الگوها را به مرور مزان در ذهنیت ایرانی بر جا گذاشته. کهن الگوهای ایثار – مظلومیت – شهادت – پایداری – آزادگی- ظلم ستیزی – دین باوری – خدا محوری و...
این مفاهیم که با مفاهیم هم بنیاد و قدیمتر از خود در ذهنیت ایرانیان پیوند دارد چنان در سرشت وجودی آنان تنیده است که جزئی از نگرش آنان به جهان را تشکیل میدهد.
پس عاشورا ورای یک قضیه تاریخی جزئی از ناخودآگاه جمعی ایرانیان است که با حضوری مستمر و نسل در نسل هر بار در شکلی تازه بروز مییابد.
2- ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی در معنای عام آن سومین جز از تقسیم بندی کلان ادبیات توسط ارسطو است؛ هر گونه موضوع را میتوان با وسیلهای یکسان به سه طریق بیان کرد:
1. به صورت داستان و آن ممکن است که از زبان اشخاص ساختگی پرداخته اید چنانکه هومر (سرایندهی ایلیاد و ادیسه) کرده است ( ادبیات نمایشی).
2. و یا گوینده از زبان خود روایت کند. ( ادبیات غنایی یا وصفی)
3. و یا داستان در صحنهی نمایش به عمل آورده شود به وجهی که گویی در واقع چنان است که میکنند... از این روست که داستانهای نمایش «درام» نامیده میشود ( ادبیات نمایشی) «فن شعر ارسطو ترجمهی مجتبایی ص۵۱ و ص۵۲ »
این تعریف از ادبیات نمایشی ما را با این حقیقت مواجه میکند که نمایشنامه در حقیقت نمایش بالقوه است و نمایش همان نمایش نامهی بالفعل. پس هر نوشتهای که منحصراً به سبک درام نوشته شده باشد به طور کامل مصداق ادبیات نمایشی نیست و وقتی به تمامی جوهر خود را آشکار میکند که بر صحنه به عمل درآید. ( این عمل میتواند در صحنهی تخیل خوانندهی آشنا به قواعد درام انجام شود) پس مراد ما از ادبیات نمایشی در اینجا در کوتاهترین تعریف « داستانی برای به نمایش درآوردن است».
با اغماض بنا به این تعریف با دو گونه ادبیات نمایشی در ایران مواجهایم، یکی تئاتر با اسلوب غربی آن و دیگری ادبیات نمایشی منظومی که در شکل سنتی نمایشی به نام تعزیه پدید آمده که بعدتر به آن خواهیم پرداخت.
3- تأثیر
« تأثیر همان نیروست. شرایط و شخصیتهایی که چون مدّ دریا اجتناب ناپذیرند»
ریموند گارور – ترجمهی فرزانه طاهری
با این تعریف تأثیرات را میتوان در دو شاخهی کلی ردگیری کرد.
3- 1- تأثیرات آگاهانه که مبتنی بر خرد فردی یا جمعی است؛ این تأثیرات معمولاً مورد تأیید فرد و در راستای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت او هستند. ضمن اینکه اگر به تأثیرات ادبی یا تأثیر متون بر یکدیگر بیندیشیم این نوع تأثیر شیوهی غالب تأثیر پذیری در این نوع است. (تأثیر نویسندگان و کتابها به طور متقابل از هم)
3- 2- تأثیر ناخودآگاه، که علاوه بر جنبههای فردی گاه صبقهای تاریخی جمعی مییابد. این تأثیرات به طور نامحسوس و بسیار گسترده تمام افقهای فکری فردی و جمعی را تعیین میکنند.
توضیح این تأثیرات مجالی بسیار فراختر از این مقاله میطلبد اما به طور خلاصه منشاء این تأثیرات بنا به دیدگاهی زبان است. یعنی گستره لغوی به تمام معنای آن که افق اندیشگانی فردی و جمعی را تعریف میکند و هر فرد یا جمع تحت تأثیر همین گستره است که از راه ناخودآگاه جمعی (کهن الگوها) خانواده و... به او منتقل میشود.
در این بخش این نکته قابل ذکر است که دامنهی هر دو نوع از تأثیر با هم همپوشانی دارد یعنی هر دو گاهی با هم و گاهی با فاصله از هم اما متناوب عمل میکنند.
با این مقدمه بحث را باید از جایی آغاز کنیم که هنوز ادبیات نمایشی به معنی غربی آن در ایران حضور ندارد؛ ولی میتوان تأثیر عاشورا را با تعاریفی که داده شد بر نوعی نمایش در ایران مشاهده کرد که بعدها همین تأثیر به طور مستقیم و مداوم و غیر مستقیم و منقطع ادامه مییابد.
بنا به تعریف دکتر فرهاد ناظرزاده:
تعزیه زبدهترین و ناب ترین ریختار تماشاگان ( نمایش) سنتی ایران و حاصل آفرینشگریهای شیعیان این سرزمین بوده است؛ تعزیه نمایش سوگرنجهای انبیاء – ائمه و اولیاء و خویشاوندان ایشان و به ویژه روایتگر نمایش گرانهی شهادت حسین بن علی(ع) امام سوم شیعیان و جمعی از خویشان و یاران او و اسارت جمعی دیگر از آنان است.
تعزیه تمامی کارکردهایی را که تأثیر پذیری یک خرد ناب جمعی در گسترهی یک سنت میتواند به وجود بیاورد با خود دارد؛ این کارکردها بعدها که ادبیات نمایشی غربی و ریختار و فرم آن در این سرزمین به کار گرفته شد علی رغم تفاوت بنیادین این دو نوع نمایش تکرار میشوند. که این خود جای تأمل بسیار دارد.
برخی از کارکردهای تعزیه در زمان اوج مقبولیت خود به شرح زیر است.
1- انگارهسازی برای شیوهیرفتار عامه – برانگیختن احساس عامه مردم و واداشتن آنان به تقلید و تکرار شیوهی رفتار گذشتگان که در اینجا مراد شیوهی حسنهی امام معصوم و یاران اوست.
2- انگیزش شور قدسیانه – به گفته یرنگ، مردم با حضور در آیینهای مذهبی و مشارکت در سرنوشت قهرمانان روحانی خدا گونهی فرهنگ خود به طور غیرمستقیم دگرگون میشود ( متأثر)، این دگرگونی از راه عمل کردن یا بازگویی به دست میآید.
3- ایجاد وهم یا خیال نمایشی
4- تطهیر روح و تزکیه نفس
5- گشودن باب توسل جویی و مراد خواهی
6- تقویت و استعلای پیش شهادت
7- تسکین آلام
8- تحکیم همبستگی و وحدت
تعزیه که به عنوان سمبلی از تأثیر پذیری مستقیم یک رفتار نمایشی از آیین – تاریخ عاشورا مطرح بود با این کارکردها خود به یکی از تأثیر گذارترین عوامل بر رفتارهای اجتماعی – فرهنگی بعد از خود – مثل تئاتر به شیوهی یا ریخت غربی – بدل شد.
در اینجا و قبل از نتیجهگیری کلی و اساسی از این بحث ذکر این نکته لازم مینماید؛ از حوالی سالهای ۱۳۶۰ ه.ش ایرانیان با نمایش نامهنویسی به سبک و سیاق غربی آشنا شدند و البته بعدها با این نوع نمایش نامهنویسی بیشتر از طریق ترجمه انس و الفت گرفتند و بالطبع اکثر آفریدههای آنها تا سالها متأثر از همان متون ترجمهای بود.
به هر حال در بررسیهای آماری انجام شده میتوان گفت که از حوالی سالهای ۲۰ - ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ حدود ۴۹۰ نمایش نامه فارسی به صورت مستقل به عنوان کتاب چاپ شده است و بعد از ۱۳۵۷ که نقطهی عطف و چرخش تاریخ ایران با انقلاب اسلامی آغاز شده است تعداد نمایشنامههای چاپ شده به صورت کتاب و نه مجله و ضمیمه و تنظیم برای صحنه – حدود دو برابر تعداد چاپ شده در قبل از انقلاب است.
با توجه به این حجم گسترده و نیز تنوع در سبک – ساختار – محتوای نمایش نامهها و زمان و مکان نوشته شدن آنها در تحلیلی که ارائه خواهد شد به هیچ وجه مطالعه موردی و تجزیهی زیر بناها و پی بنیادهای این درامها مدنظر نبوده که این کار خود پژوهشی مستقل و سترگ است. در اینجا فقط به یک دستهبندی کلی اشاره خواهد شد و ذکر بعضی از نمونههای مشهور فقط به منظور روشنتر شدن موضوع میباشد.
بدیهی است در این دستهبندی کلی تنها تعاریفی از کلمات مدنظر بوده که در سطور قبل ذکر شد.
* این مقاله در «نامه فرهنگ و هنر» ویژه نخستین جایزه محتشم کاشانی، در سال ۱۳۸۳ توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اصفهان منتشر شده است.
کد مطلب: 7174
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/7174/تأثیر-عاشورا-ادبیات-نمایشی-ایران-۱