کد مطلب : ۷۶۹۹
مفاهیم
درباره نذر
در ميان مردم، سنتهايى همچون آش نذرى، سفرة نذرى، گوسفند نذرى، شُله زرد، ترحلوا و ... متداول است كه بيشتر با نذر، بر خود واجب مىسازند و در كنار آن مرثيهخوانى انجام مىگيرد. اين اطعامها به ياد اهل بيت(ع) است.
مفهومشناسی نذر
«نذر»، از اقسام عهد و پیمانهایی است كه شخص میان خود و خدای خویش مىبندد و استقامت در پیمان، علاوه بر مدح عقلى، از نظر شرع نیز ممدوح است و انسان بدین وسیله خود را در معرض مغفرت و بخشایش الهى قرار مىدهد.
شخص، وفاى به نذر را اختياري بر ذمة خود مىآورد و روح تسلیم و فرمانبردارى نسبت به مولا(ع) را نشان مىدهد.
هر آنچه را که نذرکننده قادر به انجام آن باشد و اطاعت، عبادت یا خشنودی خدای متعال در آن باشد و یا اینکه شرع آن را مستحب کرده باشد، در حیطه نذورات قرار میگیرد.
راغب اصفهانی در «المفردات» میگوید: «اَلنَّذرُ أَن تُوجِبَ عَلى نَفسِكَ ما لَيسَ بِواجِبٍ لِحُدُوثِ أَمرٍ»؛ «نذر عبارت است از اینکه انسان کار غیر واجبی را به خاطر بروز مشکلی بر خود واجب کند.» واژگان نذر و انذار و نذیر و منذر از لحاظ ظاهری در یک خانواده قرار میگیرند.
اما به دلیل معناساز بودن ابواب ثلاثی مزید، انذار و منذر و نذیر از یک گروه معنایی هستند که به سخن تهدیدآمیز گفته میشود و نَذر همان معنایی است که گذشت.
پیشینه نذر
آیات ۳۵سورة آل عمران(1) و ۲۶سوره مریم(2) با صراحت به جریان نذر کردن حضرت مریم(س) پرداختهاند؛ آیة هفتم سورة دهر نیز حکایت کنندة داستان نذر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) است.(۳)
در تفسیر این آیه، مفسران بر این باورند كه این آیه در مورد خانوادة عصمت و طهارت، امیرالمؤمنین على(ع) و صدیقة طاهره حضرت زهرا(س) و دو فرزند گرامى آنان حسن(ع) و حسین(ع) نازل شده؛ آنگاه كه اين دو کودک (دو نور دیدة گرامى) مریض شده بودند.
همگى نذر کردند كه اگر خداوند عالم بر آنان شفا كرامت فرمود، سه روز روزه بگیرند. پس از آنكه حاجتشان برآورده شد، سه روز متوالى روزه گرفتند؛ در خطبة حضرت زهرا (س) نیز به آن اشاره شده است.(۴)
روایات فراوانی نیز بر نذر اصحاب پیامبر(ص) و یاران امامان شیعه دلالت دارند؛ از قبیل اینکه مردى در زمان رسول خدا(ص)، نذر كرد كه شترى را در بوانه نحر كند؛ پس حضور پیامبر(ص) رسید و ایشان را از جریان مطلع ساخت؛ ايشان فرمود: «آیا در آنجا در عصر جاهلیت، بتى وجود داشت كه پرستش كنند؟» عرض كرد: «خیر!» فرمود: «آیا در آنجا در یكى از اعیاد جاهلى، اجتماعى تشكیل مىشد؟» عرض كرد: «نه!» در این حال فرمودند: «به نذر خود جامة عمل بپوشان. نذر در دو مورد درست نیست: ۱- گناه و نافرمانى خدا ۲- در چیزى كه انسان مالك آن نیست.»
در مورد دیگرى، زنى به پیامبر(ص) عرض كرد: «نذر كردهام در محل خاصى، حیوانى را ذبح كنم.»؛ فرمود: «آیا براى صنم (بت) نذر كردى؟» گفت: «خیر!» حضرت فرمود: «به نذر خود عمل كن.»
پرسشهاى پیامبر گرامى اسلام(ص)، گواه بر این است كه ذبح باید براى خدا باشد، نه براى بت.
گزارشهاي تاریخی از وقوع نذر در قبل از اسلام خبر میدهند.
یكى از موارد دربارة اجداد رسول خدا (ص) بوده كه در حدیث «انا ابن الذّبیحین»(۵) اشاره شده است؛ منظور از ذبیح اول، حضرت اسماعیل(ع) و ذبیح دوم، عبدالله پدر گرامى رسول خدا(ص) است. (با نقد و تحلیلهایى كه وجود دارد.) داستان ذبح عبدا... را بسیارى از مورخان شیعه و سنى، نقل كردهاند.
در جریان دفن هدایا و اموال كعبه و جستجوى قریش، عبدالمطلب در كنار خانة كعبه، خواب حفر چاه زمزم را دید و پس از درگیرى و رفع موانع، چاه را حفر کرد و هدایا از میان چاه بیرون آورد و همه را براى ساختن درهاى كعبه و تزيینات آن به كار برد؛ بعد از آن بود كه مردم مكه و حاجیان از آب سرشار زمزم بهرهمند شدند.
گویند وقتى كه عبدالمطلب براى حفر زمزم، مخالفت قریش و اعتراضات آنان را دید، با خود نذر كرد كه اگر خداوند، ده پسر به او عطا فرماید، یكى از آنها را در راه خدا، در كنار كعبه قربانى كند.
این در زمانى بود كه یك پسر بیشتر نداشت. خداوند این حاجت او را برآورده كرد. با گذشت چند سال، ده پسر پیدا كرد و با تولد آخرین آنها، به یاد نذر خود افتاد؛ پس پسران خود را جمع كرد و داستان نذر خود را براى آنان گفت.
فرزندان به او گفتند: «ما همه در اختیار شما هستیم!» عبدالمطلب بعد از دیدن آمادگى پسرانش، آنان را كنار كعبه برد و براى انتخاب یكى از آنان قرعه زد كه به نام عبدا... كه نزد پدر، از همه محبوبتر بود، درآمد.
علیرغم مخالفت بزرگان قریش، عبدالمطلب گفت: «نذرى كردهام كه باید به آن وفا كنم.» بعد از گفتوگوى زیاد، قرار شد از شتران زیادى كه عبدالمطب داشت، بیاورند و بین آنها و نام عبدالله قرعه بزنند كه بالاخره عبدالمطلب به فدیه كردن صد شتر، به جاى فرزندش رضایت داد و با ذبح شتران آنها را بین مردم مكه تقسیم کرد. این نمونهاى از نذر در برابر شكر الهى بوده است.
نذر در فقه شیعی
از منظر فقاهتی، نذر دارای سه رکن اساسی: 1- شخص نذر کننده، 2- صیغة نذر و 3- متعلق نذر است.
هر کدام از این سه رکن دارای شرایط و اقسام خاص خود است که بسیاری از نذرهایی که در واقعیت بیرونی جامعه دینی منعقد شده یا انجام میشود، به خاطر اینکه برخی از این شرایط صحت را دارا نیستند، در عمل تحقق و بروز خارجی ندارند.
۱- رکن اول، نذر شخصی است که قصد نذر را دارد. این شخص باید شرایط تکلیف که همان مسلمان و عاقل و بالغ بودن است و توانایی بر انجام کار را داشته باشد و علاوه بر آن باید آنچه را مورد نذر اوست، با اختیار و از روی قصد برگزیده باشد.
پس با این اوصاف شخص غیر مسلمان یا انسان غیر مکلف و شخص ناتوان در مورد موضوع نذر و شخص بیهوش و یا شخص مجبور و یا بیتوجه به نذر از دایرة موارد صحت نذر خارج هستند.
۲- رکن دوم، صیغه یا همان عبارتی است که با آن نذر واجب میشود که به دو صورت میتوان ادا کرد: صیغة نذر یا باید به لفظ عربی باشد؛ به این عبارت که: «لِـللّهِ عَـلَـیَّ ان افعل او لاافعل فلان...» ترجمة عبارت این است: «برای خدا بر گردن من باشد که فلان کار را انجام دهم یا ترک کنم.»
در صیغة نذر چند نکته باید دقت شود: اول اینکه عبارت «لله» بخش جهت نذر را مشخص میکند که نذر باید فقط برای جلب رضایت الهی باشد، به همین خاطر اگر در اصل، نذر برای ریا یا دلیل دیگری باشد، نذر محقق نشده است.
نکتة دوم عبارت «عَـلَـیَّ» است که همان بخش الزام اختیاری را میرساند. نکتة سوم، عبارت «ان افعل او لاافعل» همان متعلق نذر را میرساند که به آن نیز خواهیم پرداخت.
عبارت «فلان» این عبارت در اکثر مثالهای رسالههای عملیه کاربرد فراوان دارد که این لفظ مبهم، کنایه است از نوع کار که شخص مکلف آن را مشخص میکند؛ حال این «فلانُ» ممکن است غذا دادن در روز عاشورا یا غیبت نکردن باشد.
نکتة اصلی دربارة نذر این است که اگر صیغة نذر با لحاظ سه نکته (ذکر لفظ جلاله الله یا ترجمة آن، بر عهدة من یا بر ذمه من و ...، مشخص بودن نوع کار) به فارسی یا هر زبان دیگری نیز خوانده شود، نذر خاصیت خود را خواهد داشت؛ مثلاً: برای خدا بر عهده من است که روزه بگیرم (نذر مطلق) برای خدا بر عهده من است که اگر بیمارم شفا یافت، روزه بگیرم (نذر مشروط).
۳- رکن سوم، متعلق نذر است که شرط اصلی آن قدرت داشتن شخص نذرکننده بر انجام آن است؛ مباح بودن یا استحباب داشتن آن عمل از شرایط دیگرِ عملی است که نذر به آن تعلق میگیرد. پس عمل حرام یا لغو نمیتواند متعلق نذر باشد.
البته گاهی میتواند متعلق نذر به صورت مشروط باشد؛ یعنی اینکه انجام یا ترک آن عمل مشروط به تحقق حاجت یا رفع مشکلی باشد و گاهی نیز میتواند به صورت مطلق خوانده شود به این صورتي که فقط جلب رضایت الهی مورد نظر شخص نذرکننده است.
بحث پایانی کفارة نذر است که اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد؛ يعنى يك بنده آزاد كند يا به شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پىدرپى روزه بگيرد.
برخی احکام نذر
۱- نذر كننده بايد مكلف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند؛ بنابراين نذر كردن كسى كه او را مجبور كردهاند، يا به واسطة عصبانى شدن بىاختيار نذر كرده، صحيح نيست.
۲- نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد، بىاجازة او باطل است و اگر مزاحم نباشد، احتياط مستحب آن است كه با اجازه او باشد.
۳- اگر نذر كند در هر هفته روز معينى (براي مثال روز جمعه) را روزه بگيرد، چنانچه يكى از جمعهها مصادف با عيد فطر يا قربان شود يا عذر ديگرى مانند حيض براى او پيش آيد، بايد روزه را ترك كند، بنا بر احتياط قضاى آن را به جا آورد.
۴- هرگاه نذر كند مقدار معينى را صدقه دهد، چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد، بايد آن مقدار را از مال او صدقه بدهند.
۵- هرگاه نذر كند به فقير معينى صدقه دهد، نمىتواند آن را به ديگرى دهد و اگر آن فقير بميرد بنا بر احتياط به ورثة او بدهد.
۶- هرگاه نذر كند به زيارت يكى از امامان(ع) مثلاً به زيارت حضرت امام حسين(ع) مشرّف شود، اگر به زيارت امام ديگرى برود كافى نيست و هرگاه به واسطة عذرى نتواند آن امام(ع) را زيارت كند، چيزى بر او نيست.
۷- اگر چيزى براى حرم يكى از امامان(ع) يا امامزادگان نذر كند، بايد آن را به مصارف حرم برساند، از قبيل تعميرات و فرش و روشنايى و خدّامى كه مشغول خدمت هستند و مانند آن، ولى اگر چيزى براى خود امام(ع) يا امامزاده نذر كرده، بىآن كه نام حرم را ببرد، مىتواند علاوه بر امورى كه ذكر شد، صرف مجالس عزادارى و سوگوارى يا نشر آثار آن بزرگواران، يا كمك به زوار آنها يا هر كار ديگرى كه نسبتى با آنها دارد بكند.
۸- گوسفندى را كه نذر كردهاند، پشم آن و مقدارى كه چاق مىشود، جزو نذر است و اگر پيش از آن كه گوسفند به مصرف نذر برسد، بچهاى بياورد، يا شير دهد، احتياط واجب آن است آن را هم به مصرف نذر برساند.
۹- هرگاه نذر كند، اگر مريض او خوب شود يا مسافرش سالم بازگردد، فلان كار خير را انجام دهد، چنانچه معلوم شود پيش از نذر كردن مريض او خوب شده، يا مسافر آمده است، عمل كردن به نذر واجب نيست.
۱۰- هرگاه پدر يا مادرى نذر كند دختر خود را به سيد شوهر دهد، نذر آنها اعتبارى ندارد و هنگامى كه دختر به حدّ بلوغ رسيد اختيار با خود اوست.
۱۱- اگر نذر كند، روز معينى را روزه بگيرد، بايد همان روز را روزه بگيرد و چنانچه در آن روز مسافرت كند، قضاى آن روز بر او واجب است.
یک استفتاء درباره نذرى اقليتهاى مذهبى
سوال: اينجانب در محلة ارامنه مسئوليت هيئت را به عهده دارم و در خصوص نذورات مسائل مبالغى بابت كشتن گوسفند دريافت مىكنم؛ در خصوص گوسفند نذرى اقليتهاى دينى فرقى بين مسلمانها دارد يا خير؟
جواب: اگر پول به شما بدهند و شما را مخير كنند، اختيار دست شماست؛ هر گوسفندى را كه خواستيد بخريد و ذبح شرعى بكنيد و نسبت به گوسفند نذرى فرقى بين اقليتهاى دينى و مسلمين نيست، ولى اگر اقليتها خودشان گوسفند را ذبح كنند، ذبيحة آنها (مثل ساير غير مسلمانها) حلال نيست.(۶)
پينوشت:
۱- «إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَكَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛ «(به یاد آورید) هنگامی را که همسر «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم که «محرر» (و آزاد، برای خدمت خانة تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی!»
۲- «فَكُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَینًا فَإِمَّا تَرَینَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْیوْمَ إِنْسِیا»؛ «(از این غذای لذیذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار! و هرگاه کسی از انسانها را دیدی، (با اشاره) بگو: من برای خداوند رحمان روزهای نذر کردهام؛ بنابراین امروز با هیچ انسانی هیچ سخن نمیگویم! (و بدان که این نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد کرد!)»
۳- «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیخَافُونَ یوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا»؛ «آنها به نذر خود وفا میکنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است میترسند.»
۴- «والوفاء بالنذر تعریضاً للمغفر›»؛ «خداى متعال وفاى به نذر را زمینهاى براى مغفرت خود قرار داده است».
۵- اشاره به حدیث: «سألت أبا الحسن علىّ بن موسي الرضا عليه السلام عن معنى قول النبىّ صلّي الله عليه و آله: أنا ابن الذبيحين؟ قال: يعنى إسماعيل بن ابراهيم الخليل عليه السلام و عبدالله بن عبدالمطلب ....» که متن کامل آن در کتابهای خصال ۵۵- ۵۷، عيون أخبار الرضا ۱/۲۱۵ آمده است.
۶- از شماره یک تا یازده و استفتاء برگرفته از کتاب اجوبـ‹ الاستفتائات حضرت آیتالله خامنهای دامظله است.