با خشونت نمی‌توان بهشت ساخت

سیدصمصام‌الدین قوامی

14 مرداد 1388 ساعت 13:03

فرهنگ-خیمه:اسلام دینی فطری است. شادی در فطرت انسان ریشه دارد. خداوند در آیه ۵ سوره حج می فرماید: «... وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»



اسلام دینی فطری است. شادی در فطرت انسان ریشه دارد. خداوند در آیه ۵ سوره حج می فرماید: «... وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»

یعنی زمین خشک و بایر است. زمانی که باران می‌بارد، به شکوفایی و رشد می‌رسد، و هر زوجی شاد است و رویش می کند. بهیج هم ریشه با بهجت و به معنای شکوفایی و شادی است. در خلقت هر زوجی اعم از گل‌ها و گیاهان و با شادی قرینند. طبیعت انسان‌ها نیز بر اساس بهجت است. چرا که خداوند می‌فرماید: و خلقناکم ازواجاً. زندگی و حیات با شادی موانست و مناسبت دارد. غم و اندوه خلاف امر اولی و در مخالفت با فطرت است. هامده که در این آیه ذکر شده است به معنای پژمردگی و افسردگی پیش از آمدن باران است. بدین معنا که افسردگی در سمت و سوی ممات است. خداوند بندگان شاد می‌خواهد. البته این شادی هم شادی معنوی و هم شادی مادی است. شادی همانند سوخت برای حرکت است. شادی و نشاط و سرور عامل حرکت انسان در مسیر کمال است. در مقابل غم نوعاً مانع حرکت است. انسان افسرده حرکتی نابه‌هنجار دارد. خداوند بشر را برای کمال خلق کرده و لوازم این حرکت را نیز فراهم آورده است. حتی عبادت ها نوعاً عبادت‌های شادی هستند. روزه که از سخت‌ترین عبادات است دو شادی دارد.

فرحه‌ای زمان افطار و فرحه‌ای به هنگام یاد خدا. عبادت‌ها ضد افسردگی و ضد حزن است. حتی اشکی هم که در سوگ اباعبدالله می‌ریزیم ضدحزن است و افسردگی را می‌شوید. بنا به گفته استاد مطهری این اشک، اشک غم نیست. اشک مشارکت است. ماتم نیست نماد یک نوع همراه شدن در حرکت امام حسین (علیه السلام) است. به نظر می‌آید هم عقل و هم منابع تایید می‌کنند که طبیعت بشر بر شادی است. اصل بر شادی قرار دارد. غم با خمیره و طینت و فطرت بشر مناسبت ندارد.

در جای دیگری خداوند می فرماید:« أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ »[سوره نمل، آیه ۶۰ ]
در این دنیا دارای باغ‌هایی هستید. ما كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا. خداوند می‌گوید شما نمی‌توانستید این بهجت را پدید آورید. بهار این بهجت را پدید آورد. آنچه حیات انسان را امتداد می بخشد، همین بهجت‌ها است. اینکه انسان زمانی که افسرده می‌شود به باغ و سبزه و دریا پناه می‌برد ناشی از همین حیات بخشی و فرح بخشی بهار و طبیعت است. ضمناً خداوند در آیاتی از قران کریم به گونه‌ای شادی را نفی می‌کند. مثلا در آیه 76 سوره قصص آمده است:
«إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ»
به همین ترتیب در آیه۷۵ سوره غافر(مومن) بیان می شود که:
«ذَلِكُم بِمَا كُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَمْرَحُونَ»

اما باید توجه داشت که این بحث مصادیق شادی است که مطرح می‌شود. نباید از نظر دور داشت که شادی مفهوماً و ماهیتاً اصل است و با اساس فطرت بشر سازگاری دارد. منتهی در تشخیص مصادیق اشتباه می‌شود. امام (ره) می‌فرمود: همه دنبال کمالند. حتی کارتر و صدام هم کمال می‌خواهند. اما در تشخیص مصداق آن اشتباه می‌کنند. در اصل به کمال رسیدن همه مشترکند اما اشتباه و خطای انسانی مسیر‌ها را جدا می‌کند. باید به دنبال مصداق حقیقی بود. قارون را قومش از شادی فخر فروشانه و ناشی از تکبر و تبختر نهی می‌کنند. اگر شادی مانع کمال باشد نهی می‌شود. از طرف دیگر در آیه۱۷۰ سوره مبارکه آل‌عمران که در وصف شهداست، سخن از شادی است. در این آیه خداوند می فرماید که شهدا شادِ شادِ شادند.

«فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» سه بار مفهوم شادی باکلمات مختلف تکرار می‌شود. شهدا که بالاترین نوع کمال را دارند، شادند یعنی که شادی با کمال قرین است. شهدا برای آنانی که در مسیر شهادت از پی آنان می روند پیامک می فرستند که خوفی و حزنی نخواهید داشت. شهدا اولاً شادند به فضل و رحمت الهی، ثانیاً کسانی را که در مسیر شهادتند، بشارت می‌دهند. یعنی شاد باش می‌فرستند. ثالثاً ترس و غمی ندارند. این آیه در کنار سوره قصص که شادی مترفین است قرار داده می‌شود تا نظر قرآن در ارتباط با شادی مشخص گردد. شادی آنان ناشی از غرور و غفلت است. می‌بینیم قارون توهم شادی دارد. این شادی که ثروت خود را به رخ بکشد، شادی مجازی، فانتزی و افسانه‌ای است. این شادی مانع کمال است و اساسا شادی نیست. بنابراین نهی می‌شود. با این تفاسیر می‌شود گفت که قرآن به شادی بی‌توجه است یا آن را نهی می‌کند؟ رویکرد فقهی همین تعارضات را کنارهم می‌گذارد و نتیجه را استخراج می‌کند. از یک طرف در سوره توبه آمده است: «فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلًا وَلْيَبْكُواْ كَثِيرًا جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ»
یعنی:
پشت هر خنده آخر گریه ای است- مرد آخر بین مبارک بنده‌ای است

در مقابل باز هم در ارتباط با شهدا می‌فرماید: وجوه یومئذه ناضره الی ربها ناظره. چون به خداوند می‌نگرند و از آنجا که جهت خدایی دارند شادند و به فرموده امام راحل شهدا در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقونند. یعنی شهدا در اوج شادی قرار دارند.

آلودگی‌هایی چون لغو به معنای امر بیهوده، لهو به معنی کار بی‌هدف و لعب یعنی فعل با هدف منفی را باید زدود تا شادی مانع کمال نشود و بنا بر آن مورد نهی خداوند قرار نگیرد.

باید ابتذال‌ها را شناسایی کرد و آلودگی‌ها را کنار گذاشت
در اصول کافی سر فصلی با عنوان ادخال السرور می‌بینید، که حجم عظیمی را به خود اختصاص می‌دهد. در این کتاب معتبر روایی شیعی از جمله بیان شده است که دل شاد کردن عبادت است. یا اینکه یتیمان و اسیران را شاد کنید. اطعام کنید و لباس بپوشانید. همین جشن شکوفه‌ها، عاطفه‌ها و ... که هر ساله برگزار می‌شود در راستای شاد‌کردن یتیمان و اسیران و مستمندان جامعه است. می‌توان از این ادخال السرور آیین نامه‌ای را که معصومین علیهم السلام در ارتباط با شادی‌کردن بیان کرده‌اند، استخراج کرد. که این آیین‌نامه چیست؟ عوامل شادی کدام است؟ و ... . در همین زمینه می‌توان کتاب العشیره را نیز مد نظر قرار داد. کتاب العشیره اصول کافی که نوشتاری است در باب آداب معاشرت در بحث شادی دارای اهمیت است. معاشرت و نیکی به پدر و مادر، صله رحم، انفاق، صدقات، هدایا، نذر، سلام، مصافحه، معانقه، همه و همه برای انتشار شادی است. یک دست دادن مهربانانه یک سلام علیکم از سر محبت می تواند باعث شادی شود.

ادبیات روایی ما مجموعاً بسترهای فراوانی را برای شادی کردن فراهم آورده است. اما باید پذیرفت که در فقه ما به مقوله شادی کردن کمتر پرداخته شده است. رساله شادی در فقه نداریم. راهبرد در این جهت وجود ندارد. بیاییم راهبرد ها را شناسایی کنیم. لازمه ایمان بشارت است. هر کس انسان مومنی را می بیند باید شاد شود. اساساً انسان مومن کسی است که غم او در دل و پنهان است و شادی در چهره‌اش نمود دارد. مخاطب ما که در گرفتاری‌های ما شریک نیست.

ما اجازه نداریم مشکلات خود را از طریق چهره عبوس به اطرافیان منتقل کنیم. حق نداریم انرژی منفی به آنان گسیل داریم. صبر جمیل که در ادبیات دینی ما برآن تاکید می‌شود همین است. یعنی علی‌رغم غم و ناراحتی، آن را در دل پنهان کنیم و دیگران را از اثرات منفی آن مصون بداریم. چرا که می‌گویند المومن بُشرهُ فی وجهه و حُزنهُ فی قلبه. یعنی شادی‌اش در چهره‌اش و ناراحتی‌اش در دل است. حتی در سیره معصومان(علیهم السلام) است که در شب عاشورا نیز می‌گفتند و می‌خندیدند.

در جبهه‌ها رزمندگان اسلام فراوان شوخی می‌کردند. حتی شب‌های عملیات که شب‌های هراس‌آور، پر مخاطره و مملو از نگرانی بود، لطیفه‌ها می‌گفتند و خنده‌ها سر می‌دادند. در جبهه‌ها هم شادی حکمفرما بود.

همان‌گونه که در جای دیگری در ارتباط با ایران ۱۴۰۴ نیز بیان داشته‌ام، مدینه فاضله‌ای که ما باید در صدد ایجاد آن براییم دارای ۴رکن است. یکی ازاین ۴ رکن معنویت است؛ که خود از ۴ رکن تشکیل می‌شود. شادی، رضایت، آرامش و امید. شادی اگر نباشد معنویت وجود ندارد. چرا که یک پایه ساقط است. اگر قم مقدس است با شادی مردمانش باید مشخص شود یا تهران مقدس باید شاد باشد.

بدون شادی امید به آینده وجود ندارد. چرا که اگر شادی نباشد رضایت به وجود نمی‌آید. اگر رضایت به وجود نیاید، آرامش ایجاد نمی شود. واگر آرامش ایجاد نشود امید از دست خواهد رفت. جوانان ما باید از توهمات دور شوند. وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم که همه عبوساً قمطریراً هستند.

وقتی می‌بینیم درجامعه ما دختران باید در پوشش‌های چند لایه محصور باشند و پسران نیز درنوع خود ازمحرومیت‌ها و محدودیت‌هایی برخوردارند، دیگر نمی‌توان از جوانان ما انتظار داشت که شاد باشند.

مثلاً در همین استان های شمالی کشور می بینیم برای استفاده از دریا و شنا‌کردن در آن پسران یک جور در محدودیت اند و دختران گرفتار محرومیت‌های شدید‌تری هستند. استفاده از آب دریا که حرمت ندارد. شنا کردن در آب دریا که حرام نیست. اگر مانع شرعی در ارتباط با پوشش دختران وجود دارد باید هر چه سریع‌تر ساز‌و‌کاری فراهم شود تا دختران و زنان ما هم بتوانند از دریا استفاده کنند.

برای ایجاد مدینه فاضله‌ای که در آن شادی رکن اساسی است باید ببینیم در بهشت چه چیزی هست و چه چیزی نیست. ما موظفیم بهشت را در همین جهان ایجاد کنیم. در بهشت تنها چیزی که نیست غم است. شراب هست، حور العین هست. باغ و سبزه و چهره زیبا وجود دارد. تمام عوامل‌اش شادی‌زا و غم‌زدا است. نقص و مرگ و مریضی نیست. ارتباطات بر اساس انرژی مثبت است. اساساً بهشت تابلویی برای ساختن این زندگی است. با ناشادی نمی‌توان به شادی رسید. با شادی باید به شادی رسید. اگر این جهان را بر اساس شادی ساختیم، می‌توانیم به بهشتی که سراسر شادی است، برسیم. این جهان باید سفره‌ای از بهشت باشد. باید مختصات بهشت را طراحی کنیم.

باید بهشت پژوهی علمی صورت پذیرد. بهشت پژوهی علمی با بهشت پژوهی کلامی و فقهی متفاوت است. باید مناسبات این جهانی ما نیز همانند مناسبات بهشتیان باشد. با خصومت، خشونت، شکنجه، کج خلقی و بد رفتاری نمی‌توان بهشتی شد یا کسی را به بهشت فرستاد. با این رفتار در این جهان جهنمی بر پا می کنیم و لاجرم در جهان دیگر نیز. باید ببینیم که چرا در بهشت مریضی نیست؟ چرا مرض و پژمردگی نیست؟ چرا که آنجا شادی مطلق است. همه راضی هستند. آیا در جامعه ما همه راضی‌اند؟ در بهشت فقری وجود ندارد. منعی وجود ندارد. غل و زنجیر نیست. هر کس هر چه بخواهد در دم فراهم می شود. تمامی نیازها و خواسته‌ها پاسخ کامل و سریع می‌یابد.

جامعه غمگین، جامعه سر شار از ناملایمات، جامعه مملو از خشونت‌ها و خصومت‌ها، جامعه اسلامی نیست. توهم اشتباهی وجود دارد که می گویند مدینه غمگین است به دلیل اینکه در آنجا اهل‌بیت به خاک سپرده شده‌اند و در مقابل مکه شاد است. این سخنان بیشتر یک کلام مداحانه و شاعرانه است. منطبق بر واقعیت نیست. بیشتر برای آن است که دستاویز مداحان قرار گیرد تا مستمعان خود را تحت تاثیر قرار دهند. این اشتباه است. هر دو شادند.

نگاهی وجود دارد که مطرح می‌کند که شیعه به خاطر ظلمی که به آل‌الله رفت و به خاطر ستمی که بر فاطمه زهرا(سلام‌الله علیها) روا داشته شد و جنایتی که در حق حسین(علیه‌السلام) اعمال شد ۱۴۰۰ سال است که عزادار است. اما باید توجه داشت منظور از این عزاداری انتقال انرژی منفی نیست. این غم و حزنی است که باعث ارتباط است. باعث انسجام و همبستگی است. به همین خاطر است که در پایان زیارت  عاشورا می‌فرماید که الحمدللله علی عظیم رضیتی. رضیه یعنی غم. عظیم رضیتی یعنی غم بزرگ. به خاطر این غم بزرگ خدا را شکر می‌کند. این نشان می‌دهد که شیعه بی‌تفاوت نیست. نسبت به حوادث موضع دارد. در عرصه سیاسی و اجتماعی منفعل نیست.

مرحوم مطهری نیز در حماسه حسینی مطرح می‌کند که عاشورا و کربلا انرژی مثبت دارد. شور و شعور تزریق می‌کند. سوخت حرکت است نه عامل رخوت. عاشورا و کربلا در پیروزی انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشت. در عاشورا ما با یک انقلاب بزرگ پیوند می خوریم و در سازمان عاشورا شرکت می‌کنیم. این عزاداری عامل همبستگی انقلابیون بود. کسی که برای حسین اشک می‌ریزد انرژی منفی‌اش تخلیه می‌شود. به همین خاطر است که بعد از مراسم عزاداری همه شادند. می‌خندند. چرا که تخلیه روحی شدند

. در عزاداری‌ها تازه پس از سینه زنی بگو و بخند شروع می شود. این حرام نیست. این یک حالت طبیعی است که در انسان ایجاد می‌شود. چرا که تخلیه شده است. بنا براین شیعه هیچگاه افسرده نبوده است، اگر چه غمگین بوده است. غمی که باعث پیوند و حرکت است، افسردگی نیست.

همان‌طور که فرح قارون فرح نیست و در خود انرژی منفی دارد؛ غم ظاهری امام حسین نیز غم نیست. لذا مجموعه عزاداری‌ها سوخت انقلاب‌ها است. با عاشورا انقلاب ما را پیروز کردند. مسلماً با افسردگی و بیهودگی و نیهلیسم انسان به خودکشی و انزوا می‌رسد نه به انقلاب. امام هادی(علیه السلام) می‌فرماید در دنیا کسانی که غمگین اند دل به هیچ کار نمی‌دهند. مدل اشک و خنده‌ای که در اسلام است، هر دو  شارژ‌کننده است. نیرو زا است. هر دو انرژی مثبت دارد. اما این که مداحی ما در غم و شادی یک گونه لحن دارد و از آهنگی یکسان استفاده می کند اشکال بزرگی است. این اشکال عزاداری و مدیحه‌سرایی و مولودی‌خوانی هیچ‌کدام اصالت ندارد. جریان مداحی در طول قرون و اعصار دارای فراز و فرود‌هایی بوده است. گاهی آلودگی‌هایی داشته است.

در طول تاریخ خار و خاشاک خرافات، توهمات، غفلت‌ها و بیهوده انگاری‌ها بر تارک آن نشسته است. اصلش مثبت است و باید باشد. اما نیازمند آسیب شناسی است. اَشکالش قابل تامل است. این اَشکال عرفی است. دینی نیست. اصالت و قداست ندارد. با عرف زمانه تغییر می‌کند. در همین زمانه بسیاری از اَشکال مورد تایید نبوده است. قمه زدن و لطمه زدن به خود را مراجع حرام اعلام کرده‌اند.

شعرهای مبتذلی که در چشم و ابرو خلاصه می‌شود و تنها شان و منزلت ائمه را پایین می‌آورد مردود است. مداحی در طول تاریخ رشد کاذب داشته است. انحرافات در آن پدید آمده است. البته قابل اصلاح است.  باید به سمت عزاداری حقیقی برویم. باید ببینیم که امام صادق و امام باقر(علیهم السلام) به چه شکل عزاداری می‌کردند. این شکل عزاداری قابل ترمیم است. باید هَرَس شود. این علم و کتل هیچ اصالتی ندارد. در بعد شادی هم ما دچار افراطیم. از آن طرف عید الزّهرا برگزار می‌کنیم. همان گونه که قمه زدن در عزاداری افراط است عید الزّهرا زیاده‌روی است. در قم هم عید الزّهرا و هم قمه زدن را حرام اعلام کردند. در عید الزّهرا آقایی می رود بالای منبر و می‌رقصد. الفاظ رکیک استفاده می‌کند. اما فقها کمتر ایراد می‌گیرند. فقها وارد این مسائل نمی‌شوند. برای آنکه مریدها را از دست ندهند. برای اینکه مستمعان آنان را تایید کنند. چرا که از همین مریدان وجوهات می‌گیرند. باید آنان را راضی نگه دارند. فقها باید به پیرایش مقلدین بپردازند. حتی اگر آنان از فقیه و مرجع بد بگویند. که البته مدتی هم برخی مداحین لب به بد گفتن گشودند.

برای شادی‌ها باید طراحی کرد. باید ابتذال، لهو و لعب و موسیقی‌های آن چنانی را از آن زدود. این‌که در شادی‌ها و عروسی‌ها و جشن‌های امام زمان نوار آن چنانی می گذارند، هیچ تأیید شرعی وجود ندارد. شاید از آن رو که معلوم نیست متولی این امور کیست. وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات و صدا و سیما می‌توانند در این امور فرهنگ‌سازی کنند و نقش متولی را ایفا نمایند. پس از انقلاب به هر حال این اصلاحات تا حدودی صورت پذیرفت. انقلاب کارهای اشتباه را تا حدودی مهار کرد.

انصافاً برخی از این افعال افراطی و تفریطی به برکت انقلاب در نگاه مردم منفی شد و در نتیجه یا منتفی و یا لااقل مخفی شد. اما به هر حال چه در شادی چه در عزا انرژی مثبت اصل است. ما باید برای این امور اتاق فکر داشته باشیم تا باعث رشد و حیات هیآت شود. ویروس‌ها را باید شناسایی کرد. بهداشت هیات‌ها و عزاداری‌ها و جشن‌ها بسیار مهم است.

باید متوجه باشیم که در ساختن مدینه فاضله ۷۰ میلیونی در حال حاضر و اتوپیای جهانی ۶ میلیاردی در آینده هیچ سرمایه ای جز شادی نداریم. این مدینه فاضله باید شاد باشد. جامعه و جوانان آن را باید شاد کنیم. اگر چنین نکنیم فردا مسول خواهیم بود. ساختن این مدینه فاضله با الگوگیری از مدینه فاضله نبوی در مدینه‌النبی و به کمک ویژگی‌های بهشت مسیر است. مدینه فاضله شاد مردم را راضی می‌کند و خداوند را نیز خشنود می‌سازد.

[درباره سیدصمصام‌الدین قوامی]


کد مطلب: 7856

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/interview/7856/خشونت-نمی-توان-بهشت-ساخت

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir