نوحههای قدیمی آرامشبخش و از اینرو دلنشین است
میراث ماندگار
1 دی 1388 ساعت 0:26
گروه ادبیات: «نوحهخوانی در ایران» نام کتابی است که «متین رضوانیپور» در آن به گردآوری نوحهها از شهرها و روستاهای مختلف کشور پرداخته است. رضوانیپور دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی است و نزد استادان و خوانندگانی چون محمدعلی یزدیان، محمود مخدوم، حسامالدین جعفری و مجید کیانی ردیفهای موسیقی ایرانی را آموخته است.
این کتاب با هدف اجرای بهتر نوحهخوانان در دستگاههای مختلف و نواهای عاشورایی و حفظ نوحههای ماندگار و نغمههای اصیل شیعی و ایرانی نگاشته شده است و از جمله ویژگیهای آن، آوانگاری نوحه و ۲ سیدی ضمیمه کتاب که اجرای نوحهها را به مخاطب نشان میدهد، است. در ادامه، گفتوگوی خیمه را با متین رضوانیپور، مؤلف کتاب «نوحهخوانی در ایران» درباره کتاب و موسیقی مذهبی بخوانید:
مهمترین ویژگی کتابِ «نوحهخوانی در ایران» از نظر شما که مؤلف کتاب هستید، چیست؟
این کتاب، اولین کتاب درباره نوحهخوانیهای سنتی در ایران است. در این کتاب، من طی یک تحقیق ۵-۴ ساله در شهرهای مختلف حدود ۸۰۰-۷۰۰ نوحه و آهنگ اصیل را جمعآوری کردهام که هرکدام با دیگری متفاوت بود؛ سپس از بین آنها برای اولین کار، ۷۲ نوحه را گلچین کردم؛ به گونهای که کارها، هم از حیث ضرباهنگ، هم دستگاه و هم از نظر شعر در فضای متفاوت باشند تا مجموعهای متنوع باشد؛ بعد به پیشنهاد استاد «مجید کیانی» نوحهها آوانگاری شدند تا محققانی که به ایران میآمدند، با استفاده از کارهایی نظیر این کتاب از طریق نت هم با فضای نوحههای ایرانی آشنا شوند.
بنابراین فقط کسانی میتوانند از این کتاب استفاده کنند که حداقلهایی از سواد موسیقی داشته باشند.
خیر؛ همراه کتاب ۲ سیدی صوتی وجود دارد که همه نوحههای کتاب با صدای راوی آنها در آن ۲ سیدی، ضبط شدهاند. در واقع در این مجموعه، شعر نوحه آورده شده، دستگاه آن معرفی شده و اطلاعات مربوط به شهر و منطقه و محلهای که نوحه را در آنجا یافتهام، آورده شده است؛ همچنین راویان و مداحانی که اشعار را خواندهاند، معرفی شده و در نهایت نوحهها در سیدیها با صدای راویانشان خوانده شدهاند. در حقیقت، این کتاب یک منبع آموزشی برای مداحان جوانی است که علاقهمند به نغمهها و آهنگهای اصیل هستند و هر مداح با چندبار گوشدادن هر تراک (track) از نوحهها میتواند نحوه اجرای آن را یاد بگیرد.
مختصری از مراحل تألیف کتاب بگویید.
ابتدا اجازه دهید تا از استاد عزیزم آقای «یعقوب قمری شریفآبادی» که مشوق من برای تألیف این کتاب بود، یادی کنم. من در زمستان سال ۱۳۸۳، سرباز بودم و بعد از یک مرخصی به همراه استاد با هیئت عزاداری محله در راه یک امامزاده بودیم که هیئتهای مختلف از آنجا میگذشتند. عمده نوحهها با سبک موسیقی پاپ اجرا میشد و استاد من از این موضوع بسیار ناراحت بود تا اینکه یک هیئت آمد و نوحهخوان آن یک پیرمرد بود و نوحهای را با آواز افشاری با مضمون زیر میخواند:
«حسین به میدان مرو تا خواهر تو
قرآن بگیرد حسین جان بر سر تو
کرده وصیت حسین جان مادر تو
تا من ببوسم حسین جان حنجر تو»
سپس استاد به من فرمودند: «فرق نوحهخوانیهای قدیم و جدید در آرامش و اثر عمیقی است که نوحههای قدیم بر جسم و جان دارد که نوحههای جدید این امتیاز را ندارد؛ بنابراین جمعآوری نوحههای قدیمی خدمتی شایسته به فرهنگ مذهبی و ملی ماست.» استاد، مرا به جمعآوری این نوحهها تشویق کردند و من هم با علاقه این کار را پیگیری کردم.
گلایه از نوحههای جدید را نظیر آنچه از آقای قمری شریفآبادی نقل کردید، بسیار میشنویم. به نظر شما چرا وضعیت نوحهخوانی تا این حد گلایهآمیز شده است؟
زیرا مداحان جوان الگوهای مناسب را در اختیار ندارند. من احتیاج دارم، استادی نمونههای مناسبی که پیشتر ضبط شدهاند، در اختیارم بگذارد. تازه بعد از این مداح جوان باید سالها روی آنها تمرین کند تا نمونههای آموزشی ارائه نشود. بدیهی است که جوان هم نمیتواند در این زمینه رشد کند. متأسفانه گاهی هم کلاسهای مداحی برپا میشود؛ اما استاد خودش هم دستگاههای موسیقی را نمیشناسد یا شناختنش جزئی است؛ برای نمونه «بیات اصفهان» میخواند؛ اما نمیداند، کجای کار «پرده عشاق» است، کجا «سوز و گداز» و ... . طبیعی است که با این شرایط فضای نامناسبی به مداحی و مرثیهخوانی حاکم میشود.
به نظر شما ظرفیتهای لازم برای برطرفکردن این معضل وجود دارد؟
حتماً وجود دارد. مشکل اینجاست که برخی مسئولان، خودشان هم نمیدانند که چه کاری باید انجام دهند.
چه کاری باید انجام دهند؟
ابتدا باید درک کنیم که رفع این مشکل در کوتاهمدت، میسر نیست. باید روی نوجوانان سرمایهگذاری شود. باید نوجوانان و جوانان علاقهمند را جذب کرد تا نزد استادان ذیصلاح، ردیفهای موسیقی را بیاموزند. در حوزه مسائل مربوط به مدح و مرثیه موضوعات متعددی وجود دارد که یک مداح باید فراگیرد. من فکر نمیکنم، در کشور ما در این حوزه، مسئولی وجود داشته باشد که خودش کارشناس باشد. من بهجرئت میگویم که کارهایی که هماکنون در صدا و سیما و یا در جاهای دیگر انجام میشود، کارشناسیشده نیست. هنگامی که من کارهای مربوط به چاپ این کتاب را پیگیر بودم، ارگانی بهطور کلی کتاب را تائید کرد؛ اما گفتند، چون در این کتاب نت وجود دارد، در شأن ما نیست که این کتاب را چاپ کنیم. از طرفی در صدا و سیما از آوانگاری و نتهای موسیقی خوششان آمده بود؛ اما از اشعار و کیفیت ضبط ایراد میگرفتند. بسیاری از اظهار نظرها، سلیقهای و دور از فضای کار کارشناسی است.
من از برخی دوستانم شنیدهام که بسیاری از آهنگهایی که خوانندگان و موسیقیدانان اجرا میکنند؛ حتی برخی کارهای بهاصطلاح لسآنجلسی، پیشتر در قالب نوحه و مرثیه و یا در حین تعزیهخوانی اجرا شدهاند و برخی استادان هم معتقدند، موسیقی سنتی ایرانی بهکلی وامدار تعزیه و نوحهخوانی است؟
بله؛ برای نمونه، من نوحهای را در شهرستان شاهزن که در جوار اراک است و از شهرستانهای استان مرکزی است، پیدا کردم که مضمونش اینچین است:
ببین من بیکس و یارم
ز جا برخیز علمدارم
ببین من بیکس و یارم
ابوالفضل ای علمدارم
در این صحرا گرفتارم
ابوالفضل ای علمدارم
همین آهنگ و نوا را در کار یکی از استادان معروف موسیقی دیدم که خود را آهنگساز کار معرفی کرده بود و روی شعر «الا یا ایها الساقی ادر کاساً فناولها» آن آهنگ را اجرا کرده بود. در واقع این آهنگ پیشتر یک نوحه بوده است.
وقتی تاریخ موسیقی و تعزیه را بررسی میکنیم، میبینیم در دوره صفویه و فکر میکنم، زمان شاه تهماسب در یک دوره، موسیقیدانان را میکشتند. در واقع در آن دوره آنقدر موسیقی را بد میدانستند که به شکستن سازها و کشتن موسیقیدانان و از بینبردن نغماتی که به قول آنها شیطانی است، پرداختند. من در جایی خواندهام که در آنوقت، بسیاری از موسیقیدانان فرار میکنند و به سمت پادشاهان هند که از آنها استقبال میکردند، میگریزند. عدهای هم خانهنشین میشوند و دیگر دست به ساز نمیزنند.
در آن سالها خوانندگان و موسیقیدانان به تعزیه وارد میشوند و آن نغمات و دستگاهها را در موسیقی تعزیه به کار میبرند. بررسیها در صفحات موسیقی بهجا مانده از اواخر دوره قاجار نشان میدهد، آواز استادان موسیقی بهطور دقیق مانند نغمات تعزیه است؛ برای مثال، استادانی مانند اقبال آذر، حسینعلی نکیسا، سیداحمدخان ساقی تعزیهخوان هم بودهاند و آواز بهجا مانده از آنها چه از لحاظ فواصل، چه گردش نغمات، چه از حیث اجرا یعنی صدادهیای که از حنجره دارند، کششها و تحریرهایی که میزنند، بهطور دقیق همان حالتی را که تعزیهخوانان قدیمی هماکنون در گوشه و کنار ایران میخوانند، دارد.
تفاوت میان موسیقی سنتی فعلی و تعزیه هم به دوره استاد بنان به بعد مربوط میشود که یک سری نوآوریهایی در موسیقی بهوجود آمد. استادان قدیمتر، نوع موسیقیشان بهطور دقیق شبیه موسیقی تعزیه است.
آیا در حال حاضر موسیقی تعزیه آنقدر غنی هست که بشود چنان عقبهای را برای آن متصور شد؟
در نوحهخوانها و تعزیهخوانان قدیم، پیرمردهایی هستند که هنوز آن اصالتها را حفظ کردهاند؛ اما من در تعزیهخوانها و مداحیهای جدید بهویژه آنها که زیر ۴۰ سال دارند، کسی را که ریزهکاریها را رعایت کند، ندیدهام.
در حال حاضر ما در ساخت ملودیهای جدید هم به نوعی نقصان دچار هستیم.
همینطور است. کسی که میخواهد آهنگسازی کند و نوحه جدید بخواند، باید یک پشتوانه قوی داشته باشد. نوحه جدید ساختن نیازمند تسلط به موسیقی ردیف – دستگاهی است. در حقیقت با چنان پشتوانهای و با نوعآوری میتوان کارهای جدید و خوب ارائه کرد. اینکه ما الگوبرداری از آهنگهای پاپ و غربی و یا خوانندههای بهاصطلاح لسآنجلسی و استانبولی را شاهد هستیم، نتیجه بیتوجهی یا کمتوجهی به میراث خودمان است. در حقیقت این فقری که در ملودیسازی در حوزه مراسم مذهبی وجود دارد، از بیتوجهی به میراث ارزشمند خودمان ناشی میشود.
آقای «قاسم رضایی» در ابتدای کتاب به این موضوع اشاره کردهاند که «در کتاب پیش رو مضامین نامناسب در متن نوحهها عوض و مضامین مناسبتری جایگزین شده است.» آیا این کار شما با انتقادی روبهرو نشده است؟
در یک اثر تحقیقی، محقق موظف است، امانتدار باشد و یک میراث را همانطوری که هست، به مردم عرضه کند؛ اما با محدودیتهایی که برای اجازه چاپ وجود داشت، ناچار شدیم، این کار را انجام دهیم تا اجازه چاپ بگیریم؛ البته از حیث محتوایی این کار، کار بدی نیست؛ زیرا برخی اشعار کمی موهن و سبک به نظر میرسند؛ برای نمونه در نوحهخوانی شوشتر در یک نوحه، مضمونی اینچنینی بود که
شهگلگون قبا، تنها
ذلیل زمره اعداء ...
این نوحه از حیث موسیقی، بسیار غنی و یک نوحه اصیل و درجه یک است؛ اما از حیث محتوا عبارت «ذلیل» زمره اعداء مناسب نیست و ما آن را به «شهید» زمره اعداء تغییر دادیم.
در مقدمهای که خود شما در ابتدای کتاب نوشتهاید، اشاره کردهاید: «موسیقی این نوحهها در پنج عنصر اصلی موسیقی (صدا، فواصل، گردش نغمات، وزن و تزیین) ارتباط ناگسستنی با موسیقی ردیف-دستگاهی دارند و حتی موسیقی نوحه مناطق مختلف شیعهنشین ایران با کشورهایی چون عراق، لبنان، افغانستان و ... همچون ریسمانی محکم پیوند دارد؛ بهطوری که گسستن آن سبب از بین رفتن اتحاد و انسجام دینی خواهد بود.» لطفاً قدری بیشتر درباره این موضوع توضیح دهید.
موسیقی مذهبی ما حدود هزار سال قدمت دارد و این موسیقی همان موسیقی ردیف-دستگاهی معروف است. در لرستان، ایلام، بلوچستان، کرمان، اهواز و ... دیده میشود که هر منطقه برای خود فرهنگ و موسیقی جداگانهای دارد؛ اما در حوزه موسیقی مذهبی و بهویژه نوحهخوانی فقط یک نوع موسیقی ردیف-دستگاهی وجود دارد. من در لرستان و در شوشتر و در بسیاری از مناطق دیگر با گوشههایی از موسیقی محلی روبهرو شدم که هیچیک از نوحههای مذهبی در آن گوشهها اجرا نشده است و جالب است که همه نوحههای مذهبی در همه آن مناطق در موسیقی ردیف-دستگاهی اجرا شدهاند. حتی نوحههای اصیل عربی در لبنان، عراق و ... نیز در موسیقی ردیف-دستگاهی ایران اجرا شدهاند. به نظرم این موسیقی مذهبی مشترک نوعی وحدت را باعث شده است که بیتوجهی به آن میتواند به این وحدت آسیب برساند و نتایج نامطلوبی داشته باشد.
این وحدت در اجرای نوحهها و استفاده از موسیقی ردیف-دستگاهی نمیتواند اتفاقی باشد.
اتفاقی نیست. آقای «جهانگیر نصری اشرفی» که از استادان بزرگ و محققان و پژوهشگران ارجمند کشور هستند، درباره این موضوع معتقد است که بخشی از این نغمات توسط تعزیهخوانان که به شهرهای مختلف میرفتند، نفسبهنفس به تعزیهخوانان دیگر انتقال داده شده است. هر نوحهخوان و تعزیهخوان با اقامت در یک شهر چیزی را میراث میگذاشت و چیز دیگری را میآموخت. در حقیقت این نواها و نوحهها سینهبهسینه در جوامع اسلامی میگشت و ترویج میشد.
متأسفانه اگر هم کلاسهای مداحی برپا شود
پیش میآید که استاد خودش هم
دستگاههای موسیقی را نمیشناسد
یا شناختنش جزئی است
برای نمونه «بیات اصفهان» میخواند
اما نمیداند
کجای کار «پرده عشاق» است
کجا «سوز و گداز» و ...
کد مطلب: 13031
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13031/میراث-ماندگار