گزیده‌ای از نهج‌البلاغه

شقشقه

شعله‌ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرونشست

1 آبان 1388 ساعت 0:02

«باید و نباید رویکرد سیاسی در هیئت‌های مذهبی» و اینکه در اصل، باید و نبایدگفتن به هیئت‌های مذهبی تا چه اندازه با حکمت وجودی آنها و فلسفه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در تناقض است یا نیست و نیم‌نگاهی به نقش‌آفرینی‌ سیاسی هیئت‌های مذهبی از موضوعاتی است که در این شماره به آنها پرداخته‌ایم. گفت‌وگو با معاون امور فرهنگی و تبلیغ سازمان تبلیغات اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین روحانی‌نژاد و نشستی با مسئولان تعدادی از هیئت‌های مذهبی جنوب شرقی تهران از دیگران موضوعات این بخش است.


«حوادث اگر مانند یکدیگر بودند، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابی می‌کنند.»۱

امیرالمؤمنین (ع) درباره روش برخورد با فتنه‌ها می‌فرمایند:
«در فتنه‌ها، چونان شتر دو ساله باش؛ نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند.»
۲
حضرت پس از جنگ صفین در سال ۳۷ هجری ضمن ایراد خطبه‌ای در کوفه فرمود:
«امروز در محیط و زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را زیرکی می‌پندارند و جاهلان آنان را اهل تدبیر می‌خوانند. چگونه فکر می‌کنند؟ خدا بکشد آنها را! چه بسا کسی تمام پیشامدهای آینده را می‌داند و راه‌های مکر و حیله را می‌شناسد؛ ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست و با اینکه برای انجام آن قدرت دارد، آن را به‌روشنی رها می‌سازد؛ اما آن‌کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد، از فرصت‌ها برای نیرنگ‌بازی استفاده می‌کند.»۳

روزی حضرت از محیط خفقان‌زا و تاریکی گفت که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان باایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‌داشت و از اوضاع و احوال خود در‌حالی‌که خار در چشم و استخوان در گلو مانده بود و با دیدگان خود می‌نگریست، آنچه را که می‌دید. تا به آنجا رسید که:
«اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم و رهایش می‌ساختم و آخر خلافت را با کاسه اول آن سیراب می‌کردم. آن‌گاه می‌دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‌ای بی‌ارزش‌تر است.»۴

گفتند، در اینجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه‌ای به دست امام (ع) داد و امام (ع) آن را مطالعه می‌فرمود. گفته شد، مسائلی در آن بود که باید جواب می‌داد، وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت: «یا امیرالمؤمنین! چه خوب بود، سخن را از همانجا که قطع شد، آغاز می‌کردید؟» امام (ع) فرمود:

«هرگز! ای پسر عباس، شعله‌ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرونشست.»۵
ابن عباس می‌گوید: «به خدا سوگند! بر هیچ گفتاری مانند قطع‌شدن سخن امام (ع) این‌گونه اندوهناک نشدم که امام (ع) نتوانست تا آنجا که دوست دارد، به سخن ادامه دهد.»
البته حضرت بارها جان کلام را گفته بود و گفت:
«مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی‌گویند؛ جز آنکه خدا آنان را به چیزی زیان‌بارتر دچار خواهد ساخت.»۶

و بارها هشدار داد:
«خدا هرگز جباران دنیا را درهم نشکسته است؛ مگر پس از آنکه مهلت‌های لازم و نعمت‌های فراوان بخشید و هرگز استخوان شکسته ملتی را بازسازی نفرمود؛ مگر پس از آزمایش‌ها و تحمل مشکلات. مردم! در سختی‌هایی که با آن روبه‌رو هستید و مشکلاتی که پشت سر گذاردید، درس‌های عبرت فراوان وجود دارد.»۷

«همانا، پس از من، روزگاری بر شما فراخواهد رسید که چیزی پنهان‌تر از حق و آشکارتر از باطل و فراوان‌تر از دروغ به خدا و پیامبرش (ص) نباشد و نزد مردم آن زمان، کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر کنند و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمی‌شود، آن‌گاه که آن را تحریف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند.

در شهرها چیزی ناشناخته‌تر از معروف و شناخته‌تر از منکر نیست. حاملان قرآن، آن را واگذاشته‌اند و حافظان آن، آن را فراموش می‌کنند؛ پس در آن روز قرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می‌شوند و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردان‌اند و پناهگاهی میان مردم ندارند؛ پس قرآن و پیروانش در میان مردم‌اند؛ اما گویا حضور ندارند. با مردم‌اند؛ ولی از آنها بریده‌اند؛ زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند؛ گرچه کنار یکدیگر قرار گیرند.»۸

پی‌نوشت:
۱. حکمت ۷۶
۲. حکمت ۱
۳. خطبه ۴۱
۴. خطبه ۳
۵. خطبه ۳
۶. حکمت ۱۰۶
۷. خطبه ۸۸
۸. خطبه ۱۴۷


کد مطلب: 13087

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13087/شقشقه

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir