تاریخ انتشار
جمعه ۱ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۲۰
۰
کد مطلب : ۱۳۱۴۳
امام حسین (ع) در شعر معاصر عربی

شاعران عقیده

گفت‌وگو با دکتر انسیه خزعلی*
شاعران عقیده
بخش اول با نام «امام حسین (ع) از نگاه تاریخ و ادب»، ۲ فصل دارد که در فصل اول آن:

- شرایط، عوامل، انگیزه و اهداف در حادثه کربلا
- تحلیل‌ها، دیدگاه‌ها، نظرات مخالف و موافق درباره قیام امام حسین (ع)

که به زعم مؤلف پایه و اساس ادبی هستند که آن ادب در زمینه شعر حسینی شکوفا می‌شود و ثمرات خویش را از ریشه‌های فکری و تاریخی خود به بار می‌نشاند، بررسی می‌شوند.

فصل دوم این بخش «شعر حسینی در مسیر تاریخ» نام دارد و در آن اشعار حسینی از پیدایش تا قرن سیزدهم در چهار دوره مرور شده است.

بخش دوم این کتاب، پنج فصل و «نگاهی به شعر حسینی معاصر» نام دارد. «اغراض شعر حسینی معاصر»، «موضوعات شعر حسینی معاصر»، «رموز حسینی در اشعار معاصران»، «نمونه‌هایی از شعر عربی معاصر (کلاسیک)» و «نمونه‌هایی از شعر عربی معاصر (شعر آزاد)»، عنوان فصل‌های این بخش است که مؤلف در آن، اغراض، موضوعات و انواعی از شعر معاصر، اعم از ضعیف و قوی، قدیم و جدید، کلاسیک و نو را درباره امام حسین (ع) مطرح کرده است. در صفحه ۱۵۸ کتاب آمده است: «نام امام حسین (ع) به عنوان رمز مبارزه و الگوی سازش‌ناپذیری در شعر عربی جلوه می‌کند و هر جا شاعری بنای گردن‌فرازی و سرخم نکردن در برابر ظلم دارد، خود را به امام حسین (ع) منتسب می‌کند و از سر امام حسین (ع) بر نیزه می‌گوید.»

دکتر انسیه خزعلی در بخش سوم کتاب با نام «تأملی در اشعار قصصی معاصر پیرامون امام حسین (ع)» در دو فصل مجزا با نام‌های «ملاحم حسینی» و «نمایشنامه‌های منظوم حسینی» ویژگی‌های آنها را معرفی و تشریح می‌کند.
این کتاب را که یک پیشگفتار، مقدمه، بخش‌های یاد شده و پیوستی حاوی مطالب زیر دارد:

- زندگی شاعران معاصر حسینی
- فهرست منابع
- نمایه
* نمایه اشخاص
* نمایه مکان‌ها
مؤسسه انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۸۳ در ۲۶۶ صفحه و با ۲ هزار نسخه چاپ و منتشر کرد.
این کتاب در جشنواره قلم زرین سال ۸۳ در بخش پژوهش رتبه نخست آورد و در جشنواره پروین اعتصامی سال ۸۶ مقام اول را کسب کرد.

دکتر انسیه خزعلی می‌گوید: «از جمله دستاوردهای این پژوهش بیان جایگاه شعر حسینی در ادبیات عرب و تفاوت آن نسبت به دوره‌های پیشین است؛ چراكه این شعر به دلیل برخورداری از عاطفه‌ای رقیق و صادقانه در كنار حماسه‌ای آتشین و انقلابی و ارتباط با علقه‌های قلبی مردم، پایگاهی وسیع و عمیق در ادبیات عرب به خود اختصاص داد. در این شعر فن و التزام به هم آمیخت و تعهد شاعر نسبت به مسائل سیاسی-اجتماعی عصر خویش، موجب نشد تا او از ساختار فنی شعر عدول کند و به انواع جدید ادبی بی‌توجه باشد.

از دیگر ویژگی‌های شعر معاصر حسینی ورود شاعران با مذاهب و مسالك مختلف، از شاعران شیعی تا سنی مذهب، مسیحی و حتی كمونیست به این وادی است. آنچه همه آنان را مجذوب امام حسین (ع) کرده است، آزادگی، سازش‌ناپذیری و ظلم‌ستیزی حضرت است. آنها مسیری را كه امام حسین (ع) ترسیم كرده است، بهترین شیوه مبارزان راه حق در سراسر جهان می‌دانند.»
«دکتر انسیه خزعلی» هم‌اکنون رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا است. پاسخ ایشان به پرسش‌های خیمه درباره این کتاب را در ادامه می‌خوانید:


ترجمه‌نشدن اشعاری که در کتاب ذکر شده‌اند، این گمان را که مخاطبان کتاب عده‌ای محدود هستند که دست‌کم به زبان عربی تسلط دارند، به وجود می‌آورد. آیا این تصور درستی است؟ لطفاً درباره کتاب و شیوه تحقیق و بررسی خود توضیح بفرمایید.

به‌طبع با عنایت به شیوه تحقیق که بخش عمده‌ای از آن به نقد ادبی اشعار اختصاص دارد، مخاطبان کلام، خاص هستند و به‌صورت عمده کسانی را که تسلط به زبان عربی یا آشنایی نسبی به این زبان و ادبیات داشته باشند، شامل می‌شود.

در مورد کتاب و شیوه تحقیق، در ابتدا باید برای آقای دکتر دسوقی‌ شتا طلب مغفرت و رحمت داشته باشم که جرقه این پژوهش را در ذهن من روشن کردند. ایشان که مدتی مدیرگروه ادبیات فارسی دانشگاه قاهره در مصر بودند، در دیداری که از ایران داشتند و در ملاقاتی که دست داد، بیان کردند که حب اهل بیت (ع) و اظهار علاقه به ایشان در جوامع ادبی عربی، نمود چشم‌گیری دارد؛ ولی ناقدان اهل سنت کمتر به آن توجه کرده‌اند و بسیار به‌جاست که ایرانیان با انتسابی که به این خاندان دارند، در این زمینه حرکتی انجام دهند. پس از آن، من، جمع‌آوری اشعار در مورد اهل کساء را شروع کردم و با توجه به گستردگی آن و لزوم نگاه عمیق و نقدی به این آثار پس از مدتی آن را به امام حسین (ع) و حرکت جاوید آن حضرت محدود کردم و با بررسی آثار به‌جای مانده از شعرای نخستین عاشورا تاکنون، ضمن بررسی مقایسه‌ای شعر جدید با میراث گذشته، بخشی از کتاب را به نقد آثار منظوم معاصر اختصاص دادم.

در شرح موضوعات مطرح در اشعار حسینی از ابتدا تا قرن سیزدهم، به رثا و نوحه‌سرایی، هجو بنی‌امیه، ربط حادثه کربلا به سقیفه، لعن و نفرین، دعوت به صبر و تحمل و ... اشاره کرده‌اید؛ آیا در یک جمع‌بندی کلی، «پیام عاشورا» و «انگیزه و هدف امام حسین (ع)» در محتوای اشعار تجلی می‌یابد؟

همان‌گونه که این قرون طولانی در کتاب به مقاطع گوناگون تقسیم شده است، باید در یک بررسی منصفانه و برای اظهار حکم درست و قطعی به هر دوره و موقعیتی به‌طور جداگانه اشاره و نسبت به آن قضاوت کرد. در مجموع تلاش شاعران بر القای پیام عاشورا از آغازین روزهای پس از عاشورا تاکنون قرار گرفته است؛ ولی نمی‌توان خمود و سکون این اشعار را در برهه‌هایی خاص از تاریخ، به‌ویژه در برخی دوره‌های خفقان و ظلم و ستم بنی‌امیه و بنی‌عباس منکر شد.

در اشعار نزدیک به عصر عاشورا جنبه تحسر و ندامت که با حرکت توابین عجین است، توانسته است، پیام حقانیت این قیام را به زبان بازماندگان از راه حق جاری سازد و به‌محض سرکوب این اشعار در قرون بعدی با پاگیری حکومت‌های شیعی در گوشه و کنار بلاد اسلامی، بار دیگر پویایی و حیات‌بخشی حرکت حسین (ع) در شعر دمیده می‌شود و در دوره‌های نزدیک به معاصر با وجود کاسته شدن از عمق معنا و پیام‌رسانی در اشعار، به دلیل لفظ‌پردازی و گسترش شعر مناسبات و ... فراگیری این اشعار در سطح عموم و ورود ادبیات عاشورا به متن مردم و جامعه در تبیین اهداف و پیام عاشورا تأثیر به‌سزایی داشته است.

به نظر شما در یک جمع‌بندی کلی، تلاش شاعران در پرداختن به موضوع عاشورا چه پیرایه‌ها و آرایه‌هایی در حماسه عاشورا داشته و این تأثیرات تا چه اندازه مثبت و تا چه اندازه منفی بوده است؟ آیا این ظرفیت در مجموعه اشعار عاشورایی وجود دارد که بدون رجوع به سایر منابع و تنها از طریق اشعار، عاشورا و امام حسین (ع) را بشناسیم؟


نوع نگاه و سبک و شیوه خاص شاعران در عصرهای گوناگون، بی‌شک در چگونگی تصویر عاشورا و کیفیت تصویر آن بی‌تأثیر نبوده است. شاید انتظار به‌جا و مناسبی نباشد که از شعر، انتظار بازگویی درست و دقیق حوادث را طلب کنیم و مبنای دریافت یک حقیقت را کلام منظومی قرار دهیم که جمال و تأثیرگذاری آن در گرو بهره‌گیری از استعاره و تشبیه و مجاز و تا حدی خروج از دایره و مرزهای مشخص حقیقت است و هنر آن استفاده از مبالغه و تصویرپردازی با استمداد از نور و رنگ و شخصیت و زمان و مکان و حرکت است که این اشعار در شکل ملحمی و حماسی آن با گونه‌ای از قصه می‌آمیزد و در حقیقت دو فن و هنر دست‌به‌دست هم می‌دهد تا صحنه‌ای را در نگاه و افکار مخاطب، زنده، جذاب و عینی سازد، به‌ناچار چنین امری باید از خیال و مجاز و موسیقی بهره‌های مطلوبی برده باشد که لازمه آن فاصله گرفتن از نقل یک حقیقت عریان است؛ ولی نمی‌توان منکر اشارات، رموز و نشانه‌هایی از واقعیت‌هایی شد که در قالب احساس و شعور به حوادث روح می‌بخشد و لحظاتی از آن را زنده می‌کند و به حوادثی رهنمون می‌شود.

اشاره کرده‌اید که پایه و اساس ادبی که در زمینه عاشورا شکوفا می‌شود، در دو بحث:
شرایط، عوامل، انگیزه و اهداف در حادثه کربلا، تحلیل‌ها، دیدگاه‌ها و نظرات مخالف در قیام امام حسین (ع) ریشه دارد و ثمرات خویش را از ریشه‌های فکری و تاریخی خود به بار می‌نشاند.
الف) آیا به راستی همه موارد فوق در شعر حسینی تجلی می‌یابد؛ یعنی تحلیل‌های متفاوتی که درباره قیام عاشورا وجود دارد، در اشعار حسینی تجلی پیدا می‌کند؟
ب) به طور مشخص، آیا نظرات مخالف درباره قیام عاشورا و امام حسین (ع) نیز در اشعار شاعران نمودی دارد؟


البته آنچه در کتاب ذکر شده است، دیدگاه‌ها و نظرات مخالف و موافق است؛ نه فقط نظرات مخالف و همان‌گونه که اشاره شده است، درصد بسیار کمی از نظرات اهل سنت به مخالفان این قیام و حرکت اختصاص دارد که با جواب‌ها و استدلال‌های علمای همین فرقه روبه‌رو شده است؛ بنابراین نمود وسیع این امر در موافقت و همراهی شعر و ادب حسینی با قیام و نهضت عاشوراست و نظرات مخالف در موارد بسیاری به مثابه نظر باطل و مردود طرح و به آن اعتراض می‌شود.

درباره قسمت دوم سؤال هم همان‌طور که ذکر شد، این نظرات به‌صورت نقدی در شعر حسینی نمود می‌یابد؛ پس ما به بهانه مقدمه برای ورود در بحث شعر حسینی بدان پرداختیم تا در اشارات مذکور زمینه ذهنی مخاطب را برای این امر آماده کرده باشیم. لازم به ذکر است که این مخالفت‌ها به مخالفت با قیام و حرکت عاشورا محدود نیست، بلکه در ادامه این حرکت، در مباحثی مانند عزاداری برای امام حسین (ع) و سبک آن و لازم بودن و نبودن آن همچنین پیامدها و آثار این سنن، مخالفان و موافقان در اشعار با یکدیگر به محاجه پرداخته‌اند که نمونه بارز آن را می‌توان در شعر علائلی، شاعر اهل تسنن دید که در آغاز با اعتراض و انکار نسبت به این عزاداری‌ها موضع می‌گیرد و وقتی از نزدیک با مضامین و پیام‌های این سنن آشنا می‌شود، اعلام می‌کند که جامعه مسلمانان امروزه نیازمند به چنین عزاداری‌ها و پیام‌رسانی‌هایی است که خود به جمع عزاداران می‌پیوندند و اعلام می‌دارند که مسلمان وارسته امروز باید دو قبله داشته باشد؛ قبله‌ای برای نماز و قبله‌ای برای آزادگی و ظلم‌ستیزی که یکی کعبه و دیگری کربلاست.

فللمسلم الاسمی شعار مقدس
هما قبلتان للصلو› و للاباء

و اعلام می‌دارد که من وقتی رمز گریه و ندبه‌های عزاداران را فهمیدم، خود نیز به جمع آنان پیوستم:

فطربت لما فهمت الرموز
و ارسلت دمعی فوق الرمم

البته مخالفان این امر نیز دلایل خویش را در اشعار بیان کرده‌اند که از آن جمله تشویه چهره مسلمانان نزد کشورهای دیگر، فاصله گرفتن از حماسه حسینی و خمودگی در اشک و ماتم و پیامدهای منفی اجتماعی در تصنع و ریاکاری‌های سوء‌استفاده‌کنندگان از این مراسم است.

با توجه به تعاریف متفاوتی که از ملحمه آورده شده است و با توجه به این تعریف که «در حقیقت باید حماسه فارسی را معادل ملحمه عربی قرار داد» باورهای عمومی نسبت به واقعه عاشورا تا چه اندازه متأثر از ملحمه‌های سروده شده عربی است؟


تأثر زیادی از ملحمه ندارد؛ چراکه اولاً، ملحمه یک فن نوپا در ادب عربی است و هنوز در میان عامه مردم نفوذ نکرده و پایگاه مناسبی به‌دست نیاورده است. در ثانی، به دلیل طولانی بودن و کم‌رنگ بودن عاطفه و احساس در آن، آن‌گونه که باید، بین خواص ادب نیز اقبال نداشته است.

ملحمه‌های موجود بیشتر جنبه تاریخ منظوم را به خود گرفته و شاید ابیاتی از آن در توصیف صحنه‌های خاص توانسته است، نقش شعری و تأثیرگذاری خود را تا حدی ایفا کند.

همان‌طور که شما اشاره کرده‌اید «موسیقی مناسب برخی اشعار و هماهنگی آن با دلاوری‌های حماسه‌سازان عاشورا، آنها را به گونه‌ای مشهور ساخت که پس از گذشت اندکی، آن را جزئی از روایات شمردند» و برای مثال این شعر شاعر معاصر، محسن ابولحب، را ذکر کرده‌اید:

اِنْ کانَ دینُ مُحَمدٍّ لا یسْتَقِمْ
اِلاّ بِقَتْلی فَیا سُیوفُ خُذینی

با توجه به آنچه ذکر شد و مطالب دیگری که گویای ماندگاری شعر و تأثیرگذاری آن در کتاب از زبان «جاحظ» به آن اشاره شده، آیا می‌توان اشعار حسینی را منابعی دانست که در آن بخش غیر مستندی از تاریخ عاشورا هم یافت می‌شود، نظیر آنچه درباره برخی از بحر طویل‌های فارسی می‌گویند؟

می‌توان چنین گفت، به‌ویژه که بخشی از تاریخ مستند عاشورا نیز در قالب اشعار و رجزهای اهل بیت (ع) و اصحاب به‌جای مانده است. شاید این ماندگاری در اشعار از این دست به دلیل تشابه به آثار معاصر مذکور به اشعار حماسی و رجزهای مرتبط با آن عصر باشد که بخشی از آن مرتبط با موسیقی و بخش عمده‌ای به محتوا و پیام هم‌سو و هماهنگ با عصر عاشورا برمی‌گردد؛ البته مقایسه آن با بحر طویل‌های زبان فارسی شاید مناسب نباشد؛ چراکه این بحر با ضرباهنگ خاص خود و تمرد از محدودیت در طول مصراع توانسته است، وقایعی را از تاریخ به‌نظم آورد که این ویژگی‌ها در اشعار ماندگار شعر عربی به‌صورت مجموع وجود ندارد؛ همان‌گونه که در بحر طویل‌های عربی به دلیل تفاوت آن با بحر طویل فارسی مطلب مذکور صادق نیست.

در صفحه ۶۳ انتشار اشعاری درباره عاشورا و امام حسین (ع) را از زبان «جنیان» بیشتر به علت وجود حالت خفقان، نسبت داده‌اید و اشاره کرده‌اید، شاعران ترجیح می‌دادند، برای حفظ جان خود، اشعار حماسی و رثایی خود را بی‌نام و نشان در میان مردم انتشار دهند، پس بابی از کتاب «کامل‌الزیارات» به نوحه‌سرایی «جن» بر امام حسین (ع) اختصاص یافته است؛ اما برخی استادان روایت‌هایی را که از تأثیر و تأثر افلاک و ملائک، «جن»، حیوانات، نباتات و جمادات درباره این موضوع وجود دارد، از تاریخ‌نگاران شام و دمشق، نادرست و نوعی تحریف می‌دانند که گاه درباره آنها تعمدی هم وجود داشته است. لطفاً درباره این موضوع توضیح بیشتری بفرمایید.

بحث تأثیر و تأثر افلاک و موجودات مرئی و نامرئی مانند جن و ملائک از این واقعه مطلب دیگری است که علما و اهل حدیث باید نسبت به صحت و سقم آن و حد و مرز قضاوت در این مورد، اظهار نظر کنند. بی‌شک نوعی از تأثر از این حوادث مورد تأیید آیات و روایات است؛ چنانچه قرآن کریم در هلاکت ستمگران از عدم تأثر افلاک یاد می‌کند:

فما بکت علیهم السماء ... که بیانگر تأثر این کائنات در از دست رفتن اولیاء و نیکان است؛ اما اینکه چه میزان از این تأثرات با احساس محدود بشر درک می‌شود و یا روایات و نقل‌های موجود در این زمینه تا چه حد به صحت مقرون است، جای سؤال و شک دارد؛ بنابراین از یک‌سو کثرت اشعار منتسب به جنیان و از سوی دیگر ذکر اسامی شاعرانی که شعرشان به جن نسبت داده شده است، این امر را به ذهن متبادر می‌سازد که در برهه‌ای خاص، شاعر چاره‌ای جز پنهان کردن آثارش در قالب‌های مذکور نداشته است و اگر بر این امر حوادثی چون دستور خلیفه بر بریدن زبان شاعری را که در رثای حسین (ع) شعر سروده بود را بیفزاییم، قوت این امر دوچندان می‌شود؛ برای مثال اشعاری که در برخی روایات از ام لقمان بنت عقیل نقل شده است با این مضمون:

ماذا تقولون اذقال النبی لکم
ماذا فعلتم و انتم آخر الامم
بعترتی و با هلی بعد مفتقدی
منهم اساری و قتلی ضرجوا بدم
با اندکی تغییر در بیت دوم:
باهل بیتی و اخوانی و مکرمتی ...

در کامل الزیارات به جنیان نسبت داده شده است یا برخی اشعار که در زمره نخستین سروده‌های حسینی محسوب می‌شود؛ مانند این ابیات:

و ان قتیل الطف من ال هاشم
اذل رقاب المسلمین فذلت

به «سلیمان بن قتـ‹ العدوی» نسبت داده شده است که گفته می‌شود، سه روز بعد از شهادت حسین (ع) از آن منطقه عبور کرد و اشعاری را در رثای اهل بیت (ع) سرود که مطلع مشهور آن چنین است:

مررت علی ابیات ال محمد
فلم ارها امثالها یوم حلت

همین اشعار در روایات دیگری به جنیان نسبت داده می‌شود و با عنوان «نوع الجن علی الحسین (ع)» نقل می‌شود.

تقید به نقل روایات بدون تصرف در آنها، مراسم شکلی عزاداری امام حسین (ع) و دمساز بودن اشعار حسینی با این مراسم، تقلید از سبک‌های گذشته و تقید به عدول‌نکردن از آنها را سه دلیل عمده تغییر در محتوا و لفظ اشعار حسینی در طول قرن هفتم تا نهم و در ادامه از قرن نهم تا سیزدهم دانسته‌اید، به‌ طوری که شعر این دوران پویایی کافی ندارد.

آیا موارد یاد شده علت‌العللی دارند یا مربوط به سلیقه شاعران این دوران است و آنچه جهشی چشمگیر در ادب حسینی بعد از دوران یاد شده را باعث شده است، چیست؟


فاصله‌گرفتن از عصر عاشورا و حکومت‌های شیعی که تا قرن هفتم از عوامل مهم رشد و شکوفایی شعر حسینی محسوب می‌شد، از یکسو و صبغه عام حاکم بر ادبیات در دوره‌هایی که از آنها یاد شد که به لفظ‌پردازی و سطحی‌نگری و تکرار و تقلید بسنده کرده بود، خواه‌ناخواه بر ادب حسینی تأثیر گذاشت و کم‌کم ادبیات عاشورایی را به حاشیه زندگی مردم راند. با نزدیک‌ شدن به دوره معاصر و شروع حرکت‌های آزادی‌خواهانه و گسترش وسایل ارتباطی، نیاز به زنده‌داشت قهرمانی‌ها و عبرت‌پذیری از حماسه‌های تاریخ اسلام بار دیگر به ادب و به‌ویژه شعر حسینی به دلیل استقبال مردمی از آن در ایجاد شور و حرکت، به‌صورت ویژه توجه شد و از علل مهم پویایی و حیات دوباره این ادب، می‌توان به همراهی و هم‌پایی آن با نیازها، آلام، مشکلات و آمال معاصران اشاره کرد.

نمونه‌های ذکر شده در فصل چهارم و پنجم از بخش دوم و فصل اول و دوم از بخش سوم با چه معیاری گزینش شده‌اند؟ آیا موارد سابق‌الذکر را به منزله بهترین نمونه‌های شعر عربی معاصر آورده‌اید؟


در این فصول تلاش شده است، نمونه‌ای از آثار شاعران معاصر با زاویه‌دیدهای گوناگون، مسلک‌های متفاوت و سبک‌های مختلف بررسی شده و مورد مداقه قرار گیرد.

در این نمونه‌ها، آثار شاعران خوش‌بین مانند علائلی و جواد جمیل در کنار شاعران بدبینی مثل سیاب و جواهری بررسی شده است و از این چشم‌انداز، تفاوت دیدگاه‌های این شاعران در مقوله‌هایی مانند عزاداری امام حسین (ع) و آداب خاص آن مشهود است؛ همان‌گونه که به برخی دیدگاه‌های مشترک مانند لزوم نگرش عمیق به قیام عاشورا و درس‌آموزی از عبرت‌های آن در مسائل سیاسی-اجتماعی توجه می‌شود. ضمن اینکه پایگاه‌های عقیدتی متفاوتی در مورد شاعران فوق‌الذکر وجود دارد. برخی دیدگاه سوسیالیستی، برخی اهل سنت و برخی شیعه و حتی گروهی از آنان شیوه لائیک و بی‌دینی و لاقیدی را در زندگی خویش پیش گرفته‌اند.

در بخش سوم نیز ضمن توجه به معیارهای بالا، باید اذعان کرد که قدرت انتخاب زیادی در این گزینش وجود نداشت؛ زیرا نمایشنامه‌های منظوم و ملاحم حسینی انگشت‌شمار و میزان دسترسی به تمامی آنها به‌ویژه آثار معاصر گاه ناممکن بود؛ بنابراین در حد دسترسی و امکان برای انتخاب به برترین و متنوع‌ترین آثار از حیث سبک و استقبال توجه شده است.

در تحلیل شعر «محمد مهدی الجواهری» اشاره کرده‌اید که «او عزاداری‌های ظاهری و تهی از معنی را از سیاست سیاست‌بازانی می‌داند که در ادامه جنایات خویش نسبت به محبان امام حسین (ع) رنگ دلخواه خود را به این مراسم پاشیده‌اند؛ رنگی که به ظاهر دلپذیر و مردم‌پسند است.» و در جای دیگر اشاره کرده‌اید که «تقدیس او از امام حسین (ع) از صورت‌های ساختگی و ادعاهای تقواپیشگی مبراست.»

اساساً عکس این حالت تا چه اندازه در شعر شاعران عرب وجود دارد؟

عکس این حالت یعنی اشعار ریاگونه یا تکسب مسلک، با وجود اینکه درخور توجه نیست؛ ولی نفی و انکار شدنی نیز نیست.

با وجود اینکه هیچ اثر ادبی مانند ادب اهل بیت (ع) و دلدادگان به ایشان اخلاص و صدق و عاطفه ندارد؛ ولی متأسفانه وجود اشعار مناسبات و آثار تصنعی در این ادبیات را نیز نمی‌توان منکر شد، از این‌روست که برخی شاعران معاصر بر مرثیه‌ها و عزاداری‌های بی‌محتوا که صورتی تقلیدی و تصنعی به خود گرفته، هجوم آورده و خواهان صداقت در گفتار و کردار و مطابقت آن دو در مدعیان حب حسین (ع) و اهل بیت (ع) شده‌اند.

«شیخ عبدالله علائلی» در کتاب «سمو المعنا فی سمو الذات» ضمن بررسی ریشه‌های قیام امام حسین (ع) «نوعی حزب‌گرایی را که مانند زالو به مجتمع نوزای عرب چسبیده است» همچنین تعصبات تاریخی اعراب را از ریشه‌های نهضت و دلایل شکل‌گیری قیام عاشورا معرفی می‌کند، آیا این‌گونه نظریه‌پردازی در اشعار علائلی نیز نمود پیدا کرده است؟

عبدالله علائلی بیش از آنکه شاعر باشد، یک ناقد و محلل، همچنین صاحب نظر در مسائل لغوی زبان عربی است و در این زمینه آثار متعددی دارد. شعر او گاه و بی‌گاه، فوران احساس و عاطفه او را بیان می‌کند و ضمن اینکه از تحلیل ضمنی تهی نیست؛ به‌طور عمده تحریک عواطف و انگیزش شور و حماسه را هدف گرفته است و تا حدی که من با اشعار حسینی منتسب به ایشان آشنا هستم، تحلیل شعری او درباره اهداف و دستاوردهای قیام عاشورا و ضرورت احیاء این نهضت نمود یافته است و در مورد ریشه‌یابی این جریان، در آثار منظومی که از ایشان یافتم، چنین امری را ندیدم؛ اگرچه این موضوع در برخی آثار شعری معاصر عصر عاشورا رخ می‌نماید.

لطفاً برای تکمیل این بحث و معرفی کامل کتاب اگر موضوعی از منظر سؤالات مغفول مانده است، مطرح فرمایید و درباره آن توضیح دهید.

از توجه شما و مجله وزینتان به آثار و ادبیات عاشورایی سپاس‌گزارم و یادآوری می‌کنم که در همه بخش‌های موجود در کتاب به مقدار تشنگی و در حد وسع، به مطالب توجه شده است و در بسیاری از موضوعات مذکور، فراوانی آثار و زمینه‌های پیدا و پنهان، پژوهشی وسیع و عمیق را طلب می‌کند.

* رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما