کد مطلب : ۱۳۱۶۳
نوشته دکتر پیتر چلکووسکی
نخلگردانی در ایران
(تصویر ۱: طرحی از یک نخل در شهر یزد، طراحی گوگا چلکووسکی، بخشهای این نخل عبارتاند از:
۱. پایه که نخل چهارتا از آن دارد و در این تصویر یکی از آنها نمایش داده شده است.
۲. تیرکهایی که برای برداشتن نخل استفاده میشوند، بستری را برای نخل فراهم میکنند. این بستر، تابوت حسین [ع] را شبیهسازی میکند.
۳. آینهها
۴. نمادی از درخت سرو
۵. شدّه، پرچمی که از نخل آویخته میشود.
۶. پارچههای رنگین
۷. علم حسین [ع]
علاوه بر آن، نخل به مثابه تخت روانی بلند و بزرگ که خنجرها، شمشیرها و پارچههای پرزرقوبرق و آینهها به آن آویخته شده نیز توصیف شده است. گاهی اوقات اینچنین تابوتی برای جوانی که زودتر از زمان معمول درگذشته نیز فراهم میشود. (دهخدا، مدخل نخل)
نخلگردانی آیینی، مراسمی آیینی است و حمل نخل به مثابه بازنمایی نمادین تابوت امام حسین [ع]، در دستهگردانی عاشورا (دهم محرم، روز شهادت [امام حسین (ع)]) است. در روز عاشورا، نخل به مکان برگزاری روضهخوانی (برنامههای سوگواری در بزرگداشت فاجعه کربلا) یا محل اجرای نمایش مصایب حسین [ع] (تعزیه) حمل میشود. گاهی اوقات نخل آنچنان بزرگ و سنگین است که چند مرد باید آن را بلند کنند و حرکت دهند. (تصویر ۲: نخلبرداران آماده فرمان برای برداشتن نخل هستند، عکس از ج. قربانپور، مهریز، ۱۹۹۷م.)
نخل به منزله شیئی مناسکی برای عاشورا در اندازههای مختلف از چوب ساخته میشود. این اندازهها عبارتاند از سازههای ساده که دو نفر میتوانند آن را حمل کنند تا سازههای عظیم به بلندی کموبیش ساختمان سه طبقه که باید صدها نفر آن را نگه دارند، ساخته میشود.
در یزد و شهرها و روستاهای اطراف آن، نخل را نَقل مینامند که حمل میشود، به دوش گرفته میشود و انتقال مییابد. مطابق برخی [منابع]، این سازه در همه ایام سال به جز روز عاشورا که نقل نام میگیرد، نخل خوانده میشود؛ اما این توجیه فراگیر نیست. اشاره به این مطلب جالب توجه است که در لوحی که به برجستهترین و معروفترین نخل، تقدیم گردیده، کلمه نقل [به جای واژه نخل] استفاده شده است. این نخل در مقابل تکیه امیرچخماق در میدانی به همین نام در یزد قرار دارد. (نگاه کنید به تصویر ۳: نخل امیرچخماق در برابر تکیه امیرچخماق، عکس از تارا بهرامپور) تاریخ این تقدیمنامه ۲۰ رجب ۱۲۲۹ ق. برابر با ۹ فوریه ۱۸۸۲م. است. طول، عرض و ارتفاع هریک از اضلاع نخل تکیه میرچخماق ۵/۸ متر است. (ایرج افشار، ۱۹۷۵-۱۹۶۹: جلد ۲، ۷۰۹)
نخل، چهارپایه دارد که قاعدهای مستطیل شکل را نگه میدارد. این قاعده از چند تنه درخت متقاطع تشکیل شده است که از پهلو در چهار جهت به هم چسبانیده شدهاند. مردها از تیرکها، برای حمل این سازه بر روی شانهها و ساعدهایشان استفاده میکنند. این تیرکها بهطور مجازی نماد نیزههایی هستند که در کربلا بر بدن امام حسین [ع] فرو رفتند. به عقیده عبدالعظیم پویا، پایههای نخل از چوب درخت چنار و تیرکهایی که بر روی شانهها و دستها قرار میگیرند، از چوب درخت صنوبر ساخته میشود.
چوب درخت توت نیز برای ساخت شبکهای استفاده میشود که بر روی صفحه مشبک ساختهشده از تیرکها قرار میگیرد. این تیرکهای مشبک با میخ و بستهای فلزی به هم وصل میشوند و برخی اشیای تزیینی با میخ و ریسمان به آنها متصل میشوند. اگرچه به این سازه نام نخل (درخت خرما) داده میشود، شکل این تیرکهای مشبک بسیار شبیه درخت سرو است. در ادبیات فارسی، درخت سرو استعاره زیبایی، بهویژه برای انسانی خوشقیافه و دلپذیر است. در لوح اهدایی که به نخل امیرچخماق الصاق شده است، سازه نخل شبیه پیکر زیبای «سلطان کربلا» که امام حسین [ع] باشد، توصیف شده است.
نخل و مناسک نخل در اصل در شهرها و روستاهای حاشیه کویر بزرگ مرکزی [ایران] از سمنان تا دامغان، تا قم، کاشان، خور، بیابانک، زواره، اردستان و نایین یافت میشود؛ اما بزرگترین نخلها در منطقه یزد که بیشترین نخلها هم در همین منطقه است، یافت میشوند. در این منطقه، [حتی] همه روستاها نخل خود را دارند.
نخل علاوه بر مظاهر دینی و مناسکی، همچنین نمادی از وحدت اجتماعی آن شهر، روستا یا منطقه بهشمار میرود. نخلها در فضاهای عمومی و جمعی همچون میادین شهرها، درون و یا اطراف تکیهها قرار داده میشوند. بیشتر مردم عقیده دارند که پیکر امام حسین [ع]، پس از مرگ قهرمانانهاش، به سایه نخلی انتقال یافت و بنابراین، نخل تابوت وی شد. اعتقادی پذیرفتنیتر میگوید که از شاخههای یک نخل که در دشت کربلا وجود داشت، تابوتی موقتی ساخته شد. با گذر زمان، آن بُرانکار ساده به سازهای دارای جزئیات بسیار و تزیینات فراوان تبدیل شد.
برای ساخت نخلهای بزرگ در منطقه یزد، گاهی تا پنجاه درخت لازم بود. در بسیاری موارد، درختهایی که برای ساختن نخل لازم بود، از مسافتهای دور بر شانه مردم به محل ساخت نخل که پس از ساخت هم در همان محل باقی میماند، آورده میشد. (محمد ابوفضلی ۱۹۹۰: ۱۰۶-۸۷)
سازه هر نخل بیشتر در طول سال در جایی ویژه بدون آرایهها و پارچهها در محیط طبیعی قرار داده میشود؛ در نتیجه، چوبها کمکم میپوسند؛ اما نخل عقدا۱ در مکان سرپوشیدهای به نام خانه نخل نگهداری میشود. (ایرج افشار ۱۹۷۵-۱۹۶۹: جلد ۱، ۴۵۴) نخل معروف میدان امیرچخماق یزد در سال ۱۸۸۲م. وقف شده است و هنوز همانجا قرار دارد؛ اما از آنجا که سازه نخل پوسیده است و دیگر برای حمل ایمن نیست، در دستهگردانیهای سالانه استفاده نمیشود. (ایرج افشار، ۱۹۷۵-۱۹۶۹: جلد ۲، ۱۶۷)
عقیده عمومی میگوید که نخل به منزله شیئی مقدس، نباید معدوم شود، بلکه باید به کناری نهاده شده تا بهطور طبیعی بپوسد. این وضعیت هماکنون در شهر تفت که نخل کهنه به کناری نهاده شده است تا عمرش به پایان برسد، در حال وقوع است. ( ایرج افشار ۱۹۷۵-۱۹۶۹: جلد ۱، ۴۱۰)
در تفت، نخل جدیدی در کنار نخل کهنه قرار دارد. از آنجا که عقیدهای همگانی مبنی بر اینکه نخل دارای ویژگیهای معجزهآسایی است وجود دارد، نخلی که دیگر استفاده نمیشود [هنوز] مورد احترام است. مردم هنگامی که نذر یا حاجتی دارند، به نزد نخل میآیند و جلوی آن شمع روشن میکنند. نخل امیرچخماق یکبار از [همین] شمعهای نذری که نزدیک آن قرار داده شده بود، آتش گرفت.
نخلهای بزرگتر، بیشتر، جاهایی برای نگهداری قسمتهای مختلفشان در نزدیکی خود دارند. این قسمتها هر ساله برای تزیین استفاده میشوند. در برخی موارد، وسایل تزیینی ضروری در انبار یک تکیه قرار داده میشود.
گاهی اوقات تیرکهای کُندهای جلو و عقب این سازه مشبک، از میان تیرکهای کناری گذشتهاند و گاهی اوقات تیرکهای کناری بر روی تیرکهای جلویی و عقبی نهاده میشوند؛ بنابراین تیرکها، ردیفبندیهایی چهارخانه را میسازند. مردانی که نخل را از جلو و عقب برمیدارند، آنها را بر روی شانههای خود حمل میکنند؛ اما کسانی که از دو طرف کناری نخل را بلند میکنند، تیرکهای نخل را بر جلوی بازوی و ساعدهای خمکرده خود مینهند.
فاصله میان تیرکها در هر طرف کمتر از یک متر است. برای حمل نخل مهریز۲ به ۱۵۶ نفر نیاز است، در هر طرف سازه این نخل، ۳۹ جا برای ایستادن و بلندکردن است.
ادامه دارد....
کتابنامه
Mohammad Abu-Fażli, “Nal-gardāni dar Qamsar-e Kāšān,” in Majmua-ye maqālāt-e nakhostin hamāyeš-e Moharram wa farhang-e mardom-e Irān, Sāzmān-e Mirās-e Farhangi-e Kašvar, Tehran, ۱۹۹۰, Iraj Afšār, Yādgārhā-ye Yazd, ۲ vols. in ۳, Tehran, ۱۹۶۹-۷۵, II, p. ۷۰۹, Peter Chelkowski, unpubl. field research in Yazd, Mehriz, and Taft, June ۱۹۹۹, Napier Malcolm, Five Years in a Persian Town, London, ۱۹۰۸, illus. facing p. ۱۳۴. Abd-al-Azim Puyā, “Jostār-i dar bāra-ya nakhl wa nakhl-bardāri dar Yazd,” in Majmua-ye maqālāt-e nakhostin hamāyeš-e Moharram wa farhang-e mardom-e Irān, Sāzmān-e Mirās-e Farhangi-e Kašvar, Tehran, ۱۹۹۰, pp. ۱۰۷-۲۰, Hechmatollah Tabibi, “Cérémonies traditionelles du naxl à Natanz”, Objets et Mondes ,۱۷/۴, Musée de L’Homme, Paris, ۱۹۷۷, pp. ۱۷۵-۷۸, Sayyed Mahdi Sorayyā, Gozāreš-e marāsem-e nakhl-gardāni-e ruz-e Āšurā dar Mehriz, ۱۹۹۱,” unpubl. fieldwork report.
منبع:
“Nakhl”, by Peter J. Chelkowski, Encyclopedia Iranica, Vol. ۷, Edited by Ehsan Yar-Shater, Mazda Publishers, Costa Mesa, California, ۱۹۹۶
پینوشت:
۱. عَقدا یکی از شهرهای استان یزد است. این شهر در بخش عقدا از توابع شهرستان اردکان قرار دارد.
۲. مهریز یکی از شهرهای استان یزد است. این شهر در بخش مرکزی شهرستان مهریز واقع است.