دیدگاه حجتالاسلام نقویان درباره شیوه مقابله با عرفانهای كاذب:
باید مقابلهبهمثل کنیم
1 مهر 1388 ساعت 0:16
گروه جامعه: در عصر حاضر كه مردمان آن به قول حجتالاسلام والمسلمین ناصر نقویان به خرافهها، رمالیها و هریپاترها روی آوردهاند، دیدن کسانی كه باورهای دینی آنها با خرافات و موهومات درهم آمیخته و قشر ضخیمی از مطالب نادرست، حدیثهای جعلی و هزاران سخن بیهوده، بر ایمان آنان اثر داشته است، جای هیچ تعجبی ندارد.
در واقع امروز دیگر دیدن زنانی كه در گوشه خیابانها فال میگیرند و به انسانها درباره سرنوشتشان خبر میدهند یا مشاهده شیادان و سودجویانی كه با سوءاستفاده از خوشباوری مردمـان سـادهدل، فالگیـری، جادوگــری و دعانویسی را پیشه خود ساختهاند، به یك صحنه عادی و روزمره تبدیل شده است؛ اما چه میتوان كرد؟
باید دست روی دست گذاشت تا این عده با ترویج دیدگاههای خود باورهای دینی انسانهای بسیاری را در سراسر جامعه تخریب كنند یا اینكه باید در جستوجوی راهحلی بود تا با استفاده از تمامی امكانات رسانهای، فرهنگی و مدیریتی كشور مانع از گمراهی مردمی شد كه در مقابل شیوههای مدرن تبلیغ خرافهگری و خرافهپرستی، قدرت تشخیص حق از باطل را از دست دادهاند؟
در این میان نقش علما چیست؟ این پرسش و بسیاری از پرسشهای دیگر را با حجتالاسلام والمسلمین نقویان در میان گذاشتیم؛ کسی كه معتقد است، اگر آب زلال را به دست مردم بدهیم، دیگر سراب بیارزش میشود.
نظر شما درباره علل گرایش مردم به مباحثی نظیر خرافهپرستی و رمالی چیست؟
اینكه مردم در روزگار ما به خرافهها و رمالیها و فیلمهایی مثل هری پاتر روی آوردهاند، چیز جدیدی نیست. به نظر من رویآوردن به اوهام، تخیل، خرافه، جادو و جمبل همزاد بشر است و آنهم به دلیل ناكامیهایی است که در نتیجه اعمال ناآگاهانه و هوسبازانه شکل میگیرند؛ بنابراین انسان میخواهد از طریق رویآوردن به این مسائل، آرامشی كاذب به دست آورد.
تلاش برای دست یافتن به چنین آرامشهایی، از سنگینی مسئولیتهایی ناشی میشود كه در این دنیا بر دوش انسان نهاده شده است و به دلیل آنکه او نمیتواند سنگینی بار این مسئولیتها را تحمل كند، به سراغ چنین مسائلی میرود؛ درحالیكه در قرآن وقتی كسی در حال احرام در حج، عمل خلافی انجام میدهد، خداوند میفرماید: «تو باید مجازات شوی.»؛ موضوعی كه ۱۴۰۰ سال پیش در قرآن به آن اشاره شده و نشان میدهد كه بشر نباید از مسئولیتهایی كه به او واگذار شده است، گریزان باشد؛ با وجود این، تاریخ نشان میدهد كه انسان همواره از راه رویآوردن به چنین اقداماتی همیشه درصدد كسب نوعی آرامش برای خود بوده است؛ بنابراین میتوان گفت كه این قصه، قصه جدیدی نیست و مربوط به امروز و دیروز بشر نیست.
در واقع این مسئله همزاد افكار انسان است و میتوان گفت، این قصه همگام با گذشت زمان فقط مدرنتر شده و در زمانها و مكانهای گوناگون، چهرههای جدیدی را از خودش نشان داده است.
شما در اظهارات خود به این موضوع اشاره كردید كه تمایل مردم به سمت خرافه، جادو و مسائلی از این قبیل همزاد بشر بوده است.
شاید بتوان گفت كه در گذشته كه امكان اطلاعرسانی وجود نداشت، پذیرش چنین مسائلی از سوی مردم به دلیل نبودن ابزارهای اطلاعرسانی بوده است؛ ولی چطور میشود كه در عصر حاضر و بهرغم گسترش آگاهیهای مردم، وجود علما، تعدد رسانهها و ...، باز شاهد هستیم، کسانی كه در این زمینه فعالیت میكنند و گاه حتی ادعای ارتباط با ائمه اطهار (ع) را دارند، بهراحتی میتوانند بر اقشاری از مردم با فعالیتهای خود تأثیر گذارند؟
بهترین نوعی كه میشود مردم را به زیبایی فریفت، گولزدن از نوع «مقدسمآبی» است؛ یعنی وقتی خرافه لباس تقدس را میپوشد، این قصه به اوج خودش میرسد و بازار كار این عده سكه میشود؛ اما مهمترین نكتهای كه ما امروز باید به آن توجه داشته باشیم، «آگاهی» مردم است.
این حرف، نسخهای یك كلمهای، جامع و كامل است كه جامعه باید آگاه باشد؛ ولی باید توجه داشت که ما از تمام ظرفیتهای جامعه برای آگاه كردن مردم استفاده نمیكنیم؛ درحالیكه در دین ما كه پیامبرش به ظاهر سواد ندارد، آن حضرت بارها و بارها مردمش را به سوادآموزی ترغیب كرده و پاداشهای فراوانی برای آن ذكر كرده است؛ پیامبری كه كتابش را با «إقرا» شروع كرده و در آن به قلم سوگند خورده شده است؛ یعنی اگر آموزههای پیامبر ما بر اساس آگاهی و علم نبود، او هرگز به پیروان خود نمیگفت: «علم بیاموزید.»
هرچه شما آگاهتر شوید، اعتقاد و ایمان شما قویتر میشود. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «افضل المعارف»، مولوی نیز میگوید: «ای برادر تو همه اندیشهای» و سهراب سپهری درباره اهمیت این آگاهی میگوید: «ما هیچ، ما نگاه» كه همه این مواردی كه بدان اشاره كردم، تأكید به آگاهی، شناخت و دانش است.
من فكر میكنم كه برای مقابله با چنین مسائلی اولین اقدام ما، باید مطلع كردن خانوادهها باشد؛ زیرا خاستگاه اولیه آگاهی در فرهنگ ما مسلمانان، خانواده است. در واقع خانوادهای كه اهل عمل، اندیشه، فهم و تحلیل منطقی باشد، فرزندانش ماهیت خود را در جامعه از دست نمیدهند؛ زیرا بذر آگاهی در جان آنها بهدرستی پرورانده شده است؛ یعنی وقتی اعضای چنین خانوادهای در محیطی قرار میگیرند كه امكان آلودگی به چنین مسائلی در آن وجود دارد، رنگ محیط را به خود نمیگیرند، چون اهل فكر هستند. این موضوع، همان نكته كلیدی است كه نباید آن را فراموش كنیم.
در ضمن ما باید بعد از خانواده از امكانات موجود در آموزش و پرورش، دانشگاهها و به موازات آن رسانههای گروهی، سینماها، سایتها، نوارها و سیدیها كه امكان آگاهیبخشی دارند، برای افزایش آگاهی مردم استفاده كنیم.
اینكه شما تأكید به استفاده از چنین ظرفیتهایی در جامعه دارید، درست و پسندیده است؛ ولی در واقع کسانی نیز كه در راستای ترویج چنین موضوعاتی فعالیت میكنند، میتوانند از امكاناتی نظیر سیدی، اینترنت، انتشار كتاب و ... برای توسعه فعالیتهای خود استفاده كنند. بنابر اطلاعات موجود حتی تعدادی از کسانی كه از مدعیان ارتباط با ائمه اطهار (ع) و بهویژه وجود مقدس حضرت مهدی (عج) هستند، گاه چندین جلد كتاب نیز چاپ كردهاند؛ ولی برخی معتقدند رسانهها و علمای ما آنقدر كه این عده برای ترویج فعالیتهای خود تلاش كردهاند، برای اطلاعرسانی و آگاهیدادن به مردم تلاش نكردهاند. نظر شما چیست؟
من این موضوع را قبول دارم؛ ولی میخواهم در چند بخش به این مسئله بپردازم. در اینكه رسانههای ما تاكنون بهطور جدی به این مسئله توجه نشان ندادهاند، شكی نیست؛ ولی موضوعی كه ما نباید آن را فراموش كنیم، نقش مطالبات مردمی از رسانههاست؛ یعنی همچنان كه مردم ما دوست دارند، مسابقه فوتبال یا سریالی بهموقع پخش شود، اگر به این رشد برسند كه بخواهند آگاهی پیدا كنند، آنوقت رسانهها و برنامهریزان آنها نیز موظف خواهند شد كه به مطالبات مردم پاسخگو باشند.
بسیاری از من میپرسند كه چرا سخنرانیهای شما دیروقت از صدا و سیما پخش میشود یا اینكه چرا بسیار كم صحبت میكنید؛ ولی این مسئله به من برنمیگردد؛ چون برنامهریزان صدا و سیما زمان و ساعات پخش این برنامهها را تنظیم میكنند؛ بنابراین من دوباره به نقش مردم تأكید میكنم و معتقدم اگر مردم بخواهند، مسئولان موظفاند به درخواست مردم عمل كنند؛ ولی اگر مردم نخواهند، حتی اگر علی (ع) نیز در جامعه حاكم باشد، نمیتواند كاری كند و دستش مثل یك زندانی در حبس خواهد بود. در واقع باید گفت كه تصمیمگیران حاكماناند؛ ولی تصمیمسازان مردم هستند؛
موضوع دیگری كه میخواهم بدان اشاره كنم، نقش علما و امثال من است. امثال من موظفیم در سخنرانیهایمان مردم را به خواب و خیالهای عارفانه نبریم و به جای تعریف خوابها، واقعیات را بازگو كنیم. واعظان، استادان دانشگاهها و رهبران جامعه اسلامی و كارگزاران فرهنگی در سخنان خود باید به مردم آگاهی دهند و نسخه مناسبی به آنها ارائه كنند. ما هستیم كه باید به مردم بگوییم، اگر همسرت با تو خوب نیست، راهش رفتن به سراغ فالگیر و رمال نیست. ما هستیم كه باید انسان تربیت كنیم و آگاهی بدهیم؛ اما با ادبیاتی جدید كه مردم جذب شوند تا وقتی میبینند كه یك روحانی در یك شبكه تلویزیونی در حال سخنرانی است، كانال تلویزیون خود را عوض نكنند؛ البته جذب مردم نیاز دارد که به قول معروف طرحی نو در انداخته شود و نیازمند برخی تغییر روشهاست.
ما وقتی میبینیم كه برخی روشها در جامعه جواب نمیدهد، باید از روشهای خلاقانهتر استفاده كنیم. همانطور كه مادری كه میبیند، نمیتواند با زور فرزندش را به رعایت حجاب وادار كند، باید روشش را تغییر بدهد و با مدارا و محبت رفتار كند تا به نتیجه برسد. برای بیداركردن بچهای كه خواب است، سادهترین راه دادوبیداد است؛ اما نشستن در كنار فرزند و با مهربانی او را بیدار كردن كار دشواری است.
ما انسانها بهطور معمول راههای سادهتر را برمیگزینیم و در مورد این مسئله نیز میخواهیم با بایدها و نبایدها مردم را از این گرایشها دور كنیم؛ ولی در واقع باید به روشی درست به آنها آگاهی بدهیم تا خودشان به این نتیجه برسند. ما علما هستیم كه باید به مردم بگوییم، اگر رمالی از گذشته انسانی خبری به او میدهد كه هیچکس جز خود او از آن مطلع نبوده است، چنین معنی نمیدهد كه هر آنچه كه آن رمال میگوید، درست است؛ این کار او یك علم است كه از طریق آن میتوان از برخی مسائل خبر داد. ما وظیفه داریم که به مردم آگاهی دهیم، دستاورد کسانی كه دین اسلام را یك عرفان ژلهای خوشعطر و خوشگل معرفی میكنند و میگویند كه میشود یكشبه رهِ صد ساله رفت، رمالی و جادوگری و شبهعرفانهاست.
به عقیده بسیاری از کارشناسان مردم ما امروزه تشنه عرفان هستند؛ ولی چون علما نمیتوانند، جوابگوی تقاضای آنها باشند، مردم به سمت کسانی كه مدعی عرفان هستند، سوق پیدا كردهاند. نظر شما چیست؟
به نظر من اگر آب را دست مردم بدهیم، سراب خودبهخود بیارزش میشود. جامعه روحانیت باید برای مردم نور باشد تا آنها در مسیر روشنایی قدم بردارند؛ در همین حال باید بگویم، واعظی كه بر روی منبر میرود و برای مردم سخنرانی میكند باید خودش دین را خوب شناخته باشد و هر کسی نباید منبر برود، بلکه مثل یک دانشجوی پزشکی باید بهروز باشد و مدارک را بگیرد و مدارج را طی کنند. حوزه علمیه و جامعه روحانیت هم باید چنین باشند و بهروز باشند تا بتوانند جوابگوی شبهات مردم باشند.
مردم ما دیگر مردم گذشته نیستند كه فقط بخواهیم از خدا و پیامبر (ص) برای آنها صحبت كنیم. مردم ما امروز از نظر علمی مشکلی ندارند، ما بارها و بارها از خدا و پیامبر (ص) برای آنها گفتهایم و همه به خدا ایمان دارند. ما امروز برای جذب مردم باید روش حضرت امام خمینی (ره) را در پیش بگیریم تا محبوب دلهای مردم شویم. اگر روحانی، محبوب دل مردم شد، كلام او نافذ میشود و در فكر و قلب مردم اثر خواهد گذاشت.
بد نیست از خود بپرسیم كه چرا هنگام وفات حضرت امام (ره) مجله آمریكایی تایم عكس آن بزرگوار را روی جلد خود چاپ کرد و ایشان را مرد سال نامید. من معتقدم كه همه، حتی دشمنان ایشان در غرب نیز متوجه شده بودند كه خمینی (ره) مرد دنیا و دنیادوست نیست. هیچکس نمیتوانست به آن پیر فرزانه انگ دنیاخواهی و ریاستطلبی بزند؛ بنابراین باز تأكید میكنم كه اگر ما روحانیان نیز همان روش امام (ره) را در پیش بگیریم، محبوب دلهای مردم خواهیم شد و كلام ما در دل مردم اثر خواهد كرد؛ وگرنه اگر گفتار و كردار ما یكسان نباشد و مردم ببینند كه روحانی از سادهزیستی صحبت میكند، ولی به تجمل علاقه دارد و دنبال شهرت است، آنوقت سردرگم میشود. حتی مولوی میگوید:
نام فروردین، گل نیارد به باغ
شب نگردد روشن، الا با چراغ
تا قیامت گر کسی میمیکند
تا ننوشد باده مستی کی کند
به نظر شما بهروز بودن علما و قدرت فن بیان آنها در مقابله با کسانی كه مردم را به سوی رمالی، شبه عرفانها و ... سوق میدهند، چقدر تأثیر دارد؟
من حجت قرآنی دارم که وقتی حضرت موسی (ع) به جنگ فرعون رفت، دید، خودش در فن بیان قوی نیست و به خداوند گفت: «برادرم -هارون- خوشبیان است، بهتر است او سخنگوی من شود.» درحالیكه خداوند متعال نیز هر پیغمبری را که انتخاب میکرد، چهره و صدای زیبایی داشته است؛ یعنی خداوند به صدا و سیمای انبیای الهی توجه داشته است؛ بنابراین ما هم باید در مورد روحانیان همینگونه باشیم و فن بیان و دیگر مسائل ظاهری را در نظر بگیریم؛ زیرا روحانیان امروز ویترین دین هستند؛ به همین علت روحانیای كه امروز قصد بیان مسائل دینی و دعوت مردم به سوی عرفان حقیقی را دارد، باید دین و مقتضیات آن را خوب شناخته باشد؛ مثل پزشکی که تا زمانی كه دوره عمومیاش را طی نکرده است، حق ندارد، برای بیماریهای تخصصی دارو و درمان تجویز كند.
به همین دلیل من در جایگاه یك حوزوی که حوزه را با عمق وجودم لمس کردهام، به عالمان و مقدسان میگویم، اگر میخواهید، حوزه، نقش خودش را در جامعه امروز خوب ایفا کند، باید از تعبیری که در دعای ندبه آمده است، استفاده كنیم؛ تعبیری كه میفرماید: «سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نباید شما را به عقبنشینی وادار کند. امام زمان (عج) امروز به هوشمندترین و خوشسلیقهترین انسانها نیاز دارد. كسی كه میخواهد، مُبلغ دین باشد، باید هم خوشبیان باشد، هم خوشسلیقه و هم خوشاطلاعات. اگر امروز به چنین مسائلی اهمیت ندهیم، فردا باید به خداوند جواب بدهیم.
با توجه به تمام مسائلی كه تاكنون بدانها اشاره كردید، به نظر شما مقابله با این عده و چنین اقداماتی چگونه باید صورت بگیرد؟
به نظر من مقابله درست باید از جنس مقابلهبهمثل باشد.
منظورتان چیست؟
اجازه بدهید مثالی بزنم؛ در زمان حضرت موسی (ع) ساحری وجود داشت و خداوند متعال نیز معجزهای از همان جنس به آن حضرت داد. در زمان پیامبر (ص) نیز ادبیات عرب بسیار قوی بود و خداوند نیز قرآن را برای مقابله با دشمنان آن حضرت نازل كرد؛ بنابراین من اینطور استدلال میكنم كه در برابر رمالان، جنگیران و ساحرانِ امروزِ جامعه ما نیز باید با زبان خود آنها به مقابله با آنها برخاست؛ یعنی ما به جای تعیین بایدها و نبایدها برای مردم در مقابل مدعیانی كه قصد دارند، آنها را از طریق دعوت به عرفانهای دروغین بفریبند، باید عرفان حقیقی را به مردم معرفی كنیم.
آنوقت دیگر این مدعیان نمیتوانند در بازار دروغینی كه به راه انداختهاند، برای خود مشتری پیدا كنند؛ پس وقتی كه در مسیر آگاهیبخشی و مقابله علمی قدم برداریم، آنوقت دیگر مغازهای كه این عده برای خود باز كردهاند، مشتری پیدا نخواهد كرد و خودبهخود تعطیل میشود؛ درحالیكه چرخ موفقیت آنها امروزه بر روی ریل ناآگاهی مردم حركت میكند و وقتی ما با آگاهكردن مردم زمینه را برای ترویج عقاید این گروه محدود كنیم، دیگر صدای آنها به گوش كسی نخواهد رسید.
فرق حکومت امام عصر (عج) با حکومتهای گذشته نیز در همین نکته خواهد بود. بنابر روایاتی كه به ما رسیده است، ایشان دست بر سر آگاهیهای مردم خواهد كشید و در دوران حكومت الهیشان، به جای شکم و شهوت عقل مردم رشد میکند؛ اما امروز شاهد هستیم که اقتصاد و لذتهای تفریحی در مركز امور قرار دارد؛ ولی در زمان حكومت آن حضرت، دیگر زمان صحبت از عقل و خرد فرا خواهد رسید و اقتصاد و دیگر مسائل جانبی در حاشیه قرار خواهد گرفت.
این تقسیمات امروز متأسفانه بههم خورده است؛ ولی ما باید دعا کنیم تا به حکومت مهدوی نزدیک شویم.
کد مطلب: 13245
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13245/باید-مقابله-به-مثل-کنیم