رندان تشنه‌لب

گزارشی از شب شعر «رندان تشنه‌لب»-به همت دفتر طنز حوزه هنری

1 اسفند 1388 ساعت 0:20

گروه ادبیات: یک‌شنبه پایان هر ماه، حلقه رندان در تالار اندیشه حوزه هنری، به همت «دفتر طنز حوزه هنری» برگزار می‌شود. این محفل در یک‌شنبه‌ای که مصادف با ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) است، با نام شب شعر «رندان تشنه‌لب» از ماه محرم سال ۸۲ به طور مستمر برگزار شده است.


 در این حلقه، شاعران طنزپرداز تازه‌ترین سروده‌های عاشورایی خود را می‌خوانند. اجرای تعزیه و مداحی مداحان از ویژگی‌های روحانی‌بخش این محفل دوست‌داشتنی است. امسال قرار بود، حلقه رندان تشنه‌لب در ۲۹ آذرماه برگزار شود؛ اما به ۲۷ دی‌ماه موکول شد. وقتی از گزارشگر خیمه درباره کم و کیف محفل رندان پرسیدم، گفت: «در مجلس رندان خبری نیست که نیست.»

در ادامه، گزارش شب شعر «رندان تشنه‌لب» را بخوانید:

تازه فهمیدم که چرا حسین اصرار داشت، در مراسم «شب سووشون»*، «شهرام شکیبا» مجری باشد. رفت بالای سن و وقتی پشت تریبون قرار گرفت، گفت: «هزار سال گذشت از حکایت مجنون/هنوز مردم صحرانشین سیه‌پوش‌اند»
هنگام رسیدن سوار است انگار
هنگامه کار و کارزار است انگار
نوری که ز خورشید در آفاق رهاست
از تیغه تیز ذوالفقار است انگار
*
آن خاتم هشت و چهار خواهد آمد
شاهنشه شب‌شکار خواهد آمد
عدلی که پس از علی از این عالم رفت
در سایه ذوالفقار خواهد آمد

این بیت را همه تصدیق کردند. گویا شکیبا دریافت که این جماعت همه مولاکوکند. بعد دوباره خواند:

برق از دم ذوالفقار خواهد چرخید
هر جای جهان غبار خواهد چرخید
بنگر چه زمان می‌آیی، ای فریب
برق از دم ذوالفقار خواهد ...

شکیبا گفت: «یادم رفت، شعر را اشتباه خواندم؛ اما عیبی ندارد. شما می‌دانید من چه می‌گویم و من هم می‌دانم شما چه می‌شنوید؛ همان که من می‌خواستم بگویم.»

بعد درستش را خواند:

سر در پی آن سوار خواهد چرخید
هر جای جهان غبار خواهد چرخید
بنگر چه زمان میان این اهل ‌فریب
برق از دم ذوالفقار خواهد چرخید
و در پایان هم غزلی را به غلام حضرت تقدیم کرد. به حضرت «جون»، غلام سیه‌چرده سیدالشهدا (ع)

جام پرخون شکسته در میان بزم یاران
لاله سرخ و سیاه لاله‌زار تیغ‌باران
هست هفتاد و دو مروارید در عقد الهی
تو یکی درّ سیاهِ شاه‌واری بین ایشان
تو غلام پادشاه و من غلامت را غلامم
جان به قربان تو و شاه تو ای شاه غلامان
علی انسانی گفت دوباره، دوباره
تو غلام پادشاه ...
تو سیاه روسپید و من سپید روسیاهم
آب روی روسپیدان، رنگ روحم را بگردان
همه استقبال کردند و گفتند دوباره
تو سیاه روسپید و ...
صدای گریه، سالن را پر کرده بود.
جوهر احکام رسم عاشقی برهان قاطع
لحظه‌ای را پای نه بر فرق من ای تیغ عریان

اغلب حضار، خیلی نجیبانه و آرام با دستمالی نم‌نم اشکشان را از گوشه چشم پاک می‌کردند.

یاد فرمایشی از استاد شفیعی کدکنی افتادم که می‌گفت: «به نظر من شاعران دو دسته‌اند: گروهی که با آنها گریسته‌ام و گروهی که با آنها نگریسته‌ام.»
شکیبا یک شعر هم از شاعری دیگر خواند تا به قول خودش جماعت را سر حال بیاورد.
گفت:

لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش
که تا برون نکند خصم بدمنش ز تنش

از شکیبا شعرخوانی و از حضار سربه‌زیری و ناله به هوایی بعد هم گفت:

«من خواستم برای شما شعرهایی بخوانم که توسلی بشود. نیتی در دل دارم، پیرغلامی از غلامان حضرت سیدالشهدا (ع) در بستر بیماری سختی است؛ به نیت شفای ایشان صلواتی بفرستید.»

شهرام شکیبا اولین مجری برنامه «در حلقه رندان» بود که لحظات بسیار خاطره‌انگیزی را برای مخاطبان رقم زده است.

البته شروع شب شعر «رندان تشنه‌لب» با قرائت قرآن کریم و بعد اجرای آقای سجادی و با مثنوی‌ای از «استاد موسوی گرمارودی» بود. بعد، مشفق کاشانی، اسماعیل امینی، حسین اسرافیلی و مجتبی احمدی اشعارشان را خواندند. هر از چندگاهی استادان پیشکسوت را می‌دیدم که بعد از مصافحه همدیگر را در آغوش می‌کشیدند و شانه‌های همدیگر را می‌بوسیدند؛ علی انسانی و علی موسوی گرمارودی هم. مجری برنامه می‌گفت: «من هر گاه استاد کاشانی را می‌بینم، بی‌اختیار یاد استاد محمود شاهرخی برایم زنده می‌شود.» بعد هم یادی از منظومه «خلوتگاه» ایشان کرد و برای شادی روحش صلواتی فرستاد.
«سیدعلی موسوی گرمارودی»، از «قیصر امین‌پور» یادی کرد و گفت: «بی‌مناسبت نیست که خیلی کوتاه، قدری قلم را بر مثنوی جاودانه قیصر بگریانم» و گفت که قیصر در شعرهای آیینی خود با به‌کارگیری از عناصر معنوی یعنی فخامت کلام، شیوایی لفظ و ... و همین‌طور خاصه از عشق، حماسه، عرفان و تلفیق شاعرانه این عناصر، شعرش را به سر نشانده و پرقدر کرده‌است.

فرصت به شعرخوانی استادگرمارودی نرسید و این کار به بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء موکول شد. بعد از نماز ابتدا بخشی از تعزیه حضرت عباس (ع) و شمر برگزار شد که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

بعد از تعزیه، سیدعلی موسوی گرمارودی چند بند از یک ترکیب‌بند ۱۵ بندی را خواند که هر بند آن درباره یکی از بزرگان عاشورا از جمله حضرت قاسم (ع)، علی اصغر (ع)، حر و حبیب بن مظاهر بود.

حسن شعبانی، مصطفی محدثی خراسانی، عبدالجبار کاکایی، سیدجواد موسوی، حافظ ایمانی، سیدحمیدرضا برقعی، پرویز بیگی‌حبیب‌آبادی و حسین جعفریان هم اشعار خود را خواندند، در حین شعرخوانی‌ها، علی انسانی با استقبال از بیت‌های اندیشه‌ورز و دل‌آشوب، حال و هوای مجلس را خوب‌تر می‌کرد.

«عبدالجبار کاکایی» از «ناصر فیض» برای اینکه از او دعوت کرده بود، تشکر کرد و رسماً نوحه خواند:

بذارید نوحه براتون بخونم محرمه/بعضی وقتا فرصت عاشق‌شدن خیلی کمه
بعضی وقتا آدما رو توی آتشین می‌ذارن/...

کم‌کم به پایان برنامه نزدیک می‌شدیم و حالا نوبت به «علی انسانی» رسیده بود.

حاج علی‌انسانی، ابتدا کمی درباره هنر طنز گفت؛ اینکه شعر «هجو» کالبدشکافی و شعر «طنز» جراحی است. طنز آن است که لب را بخنداند، دل را به درد بیاورد و مغز را به تفکر وادارد و «مرثیه» نیز جزو انواع اشعاری است که چشم را بگریاند، دل را نورانی کند و مغز را به تفکر و پا را هم به تحرک وادارد.

انسانی گفت ما دیدیم که برادران طنزسرا (طنازها) که اینجا، جای هنرنمایی ایشان است. سالی یک‌بار با نام رندان تشنه‌لب به ساحت مقدس اباعبدالله (ع) عرض ارادت می‌کنند. گفتیم به سهم خودمان با این دوستان باشیم و وظیفه دانستیم که دست برادران طناز را ببوسیم که به آقا اباعبدالله (ع) عرض ارادت می‌کنند.

من به سهم خودم از برادران حوزه اندیشه و هنر و دوستانی که تشریف آوردند، سپاس‌گزارم.

پیش‌تر از این یک‌بار با سایر دوستان در خدمت حاج‌علی انسانی بودیم و این شعر ناب از «صائب» را از آن جلسه به یادگار دارم که:

در این دریا به غواصی گهر مشکل به دست آید
دل هرکس که گردد آب، گوهر می‌برد اینجا

انسانی همان‌طور که با استقبال‌های عالمانه و گرمش به هرم اشتیاق محفل می‌افزود با شعرخوانی و نوحه‌خوانی‌اش حسن‌ختام حلقه رندان بود. بگذارید این غزل زیبا از حاج‌علی انسانی که در حلقه رندان امسال قرائت شد، حسن‌ختام این گزارش هم، باشد.

چشم‌ها در غم تو اشک‌فشان ما را بس
از دو بازار یکی باب دکان ما را بس
برگ زردیم و گر از شاخه فتادیم چه باک
صورتی سرخ ز سیلی خزان ما را بس
گرچه دانم نفروشند به ما یوسف را
لیک جایی به صف مشتریان ما را بس
راه در حلقه‌ عشاق به هرکس ندهند
نگه گوشه چشمی ز میان ما را بس
ما دو تا پنجره داریم سوی سیر بهشت
یک نم اشک به تو، از دو جهان ما را بس
منصب و شوکت و دولت به شهان ارزانی
از عناوین جهان مرثیه‌خوان ما را بس
زخمه‌ها را همه در گوشه شش‌گوشه بزن
که در این شور و نوا جامه‌دران ما را بس

پی‌نوشت:

* این ویژه‌برنامه به مناسبت هم‌قرانی شب یلدا با ایام سوگواری اباعبدالله (ع) زیر نظر مرکز مطالعات راهبردی خیمه در دانشگاه تهران برگزار شد.


کد مطلب: 13336

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13336/رندان-تشنه-لب

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir