از حضیض تردید تا اوج یقین

1 اسفند 1388 ساعت 0:23

صادق كرمیار متولد ۱۳۳۸ اولین داستان خود را در سال ۱۳۶۷ در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند. در سال ۱۳۶۹ مجموعه داستان او به نام «فریاد در خاكستر» به زیر چاپ رفت و بعد از یك سال مجموعه داستانی برای نوجوانان به نام «انتقام در اردوگاه» منتشر کرد. وی در رمان «غنیمت» به موضوع دفاع مقدس پرداخته‌است. اولین فیلمنامه سینمایی كرمیار در سال ۱۳۷۵ به نام «كوسه‌ها» و پس از آن، فیلم «سجده بر آب» و «جان سخت» ساخته شد. از جمله ساخته‌های کرمیار که از شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش شده به ترانه‌های کبود، خانه ساحلی، سیم آخر و زیارت می‌توان اشاره کرد.


زینب طالبیان:در بحث کارهای هنری دینی از جمله ادبیات عاشورا، موضوع توازن عقل و احساس اهمیت ویژه‌ای دارد. به نظر می‌رسد، بخش بزرگی از ادبیات آیینی تنها احساس مخاطب را هدف گرفته و از این رهگذر به اثری گذرا بر مخاطب بسنده کرده‌اند؛ اما «نامیرا»، اثر صادق کرمیار، داستانی است که تلاش دارد از رهگذر عقلانیت به حقانیت امام حسین (ع) و قیام عاشورا بپردازد. این رمان یکی از داستان‌های متأخر درباره عاشوراست که امسال توسط انتشارات نیستان ارائه شده است. یادداشت زیر به این رمان و ویژگی‌های خاص آن نگاهی دارد.

«نامیرا» داستان ازدواج دختر و پسر جوانی از قبایل عرب است، که شکل‌گیری آن مصادف است با حضور مسلم‌ابن‌عقیل در کوفه و دغدغه و تردید کوفیان و قبیله بنی کلب در حمایت از حسین‌ابن‌علی (ع) یا باقی ماندن بر بیعت با یزید‌ابن‌معاویه. صادق کرمیار، در این داستان که اتفاقات قبل از ظهر عاشورا را به تصویر می‌کشد، با توصیف زوایای پنهان شخصیت‌ها و رفت‌و‌آمد متناوب میان کوفیان و بنی کلب در پی نشان دادن علل منطقی حقانیت سپاه امام حسین (ع) است.

کرمیار با ایجاد سؤال برای خواننده وی را درگیر فضای داستان می‌کند. وقتی که عبدالله، مردی که ایمان و دلاوریش بر خواننده نیز ثابت شده‌است از بیعت با مسلم سرباز می‌زند، این فضای شک و تردید جدی‌تر می‌شود. کرمیار با طرح سؤالات و تردیدهای احتمالی مخاطب (مانند چگونگی دو دسته شدن مسلمانان در ماجرای عاشورا و نقض پیمان کوفیان، طرح چرایی هجرت به کوفه حال آنکه کوفیان آزموده علی بن ابیطالب (ع) و حسن بن علی (ع) بودند) از زبان بعضی شخصیت‌ها و ارائه پاسخ‌های مقتضی از زبان شخصیت‌های دیگر یک جستار منطقی در قیام امام حسین (ع) را آغاز می‌کند که در طول داستان با همراهی ربیع و عبدالله از حضیض تردید تا اوج یقین ادامه می‌یابد. برای نمونه: «شبث گفت: ما نیز فرزند رسول خدا (ص) را به کوفه خوانده‌ایم تا هدایتمان کند و ما را از ستم بنی امیه برهاند. عبدالله گفت: از کدام ستم می‌گویی، از یزید؟ او که تازه خلیفه است و هنوز کاری نکرده! از معاویه می‌گویید که او را نزدیک‌ترین صحابه رسول خدا (ص) به حکومت شام گماشت و در دوران خلافت خویش نیز چنان مشرکان را ذلیل کرد که هنوز هم رومیان از شنیدن نام سپاه شام بر خویش می‌لرزند!»

داستان از زمان دستگیری یاران مسلم تا شهادت او به اوج خود می‌رسد و دو چهره شدن استمدادطلبان از امام حسین (ع) از زوایای مختلف به تصویر کشیده می‌شود. از این پس نبرد حق و باطل شروع می‌شود و همگان با چهره واقعی خود به میدان می‌روند. رد‌پای دورویی منافقان و خیانت‌کاران که از همان ابتدای داستان در قالب جست‌و‌جوی منافع‌شخصی، نگرانی از مال و جان خود، جلوه دادن دارایی‌ها و توجه به افتخارات فردی آغاز شده‌است، در خیانت به مسلم آشکار می‌شود. کرمیار شهادت مسلم و دیگر فرستاده امام (ع) را در این داستان از دیدگاهی متفاوت نشان می‌دهد و مخاطب را هر چه بیشتر به آن روزها نزدیک می‌کند. او ماجرایی را که موجب شهادت مسلم می‌شود به خیانت آگاهانه کوفیان مربوط نمی‌کند و در عوض آن را نتیجه خدعه یزیدیان و گمراه شدن کوفیان نشان می‌دهد. او تلاش کوفیان را در دفاع از حقوق خویش نشان می‌دهد و شدت ظلم در دستگاه بنی امیه را عامل قدرتمند این شهادت می‌داند.

به تصویر کشیدن زنان در نقش‌های اصلی داستان، آن را از هرگونه یک‌جانبه‌گرایی جنسیتی و حذف حضور مؤثر زنان که در برخی داستان‌های تاریخی معمول است مبرا می‌کند. کرمیار در این داستان زنان قوی و با شهامت زیادی را در زمره یاران مسلم می‌آورد و از زبان آنها به مردان داستان اطمینان می‌بخشد و آنها را به دفاع از حق ترغیب می‌کند. برای نمونه در جایی از زبان مادر ربیع می‌خوانیم: «پدرت در دفاع از علی (ع) کشته شد و تو اگر در دفاع از فرزند علی (ع) کشته شوی من باکی ندارم؛ اما در انتقام از خون پدرت هرگز تو را یاری نمی‌کنم.» این امر که نشان از رفتار عقلانی و به دور از احساسات یک زن است تصویر کلیشه‌ای زن را به‌عنوان موجودی ضعیف و احساساتی می‌شکند. این امر در پایان داستان که سلیمه و ام وهب در کنار مردان قبیله تمرین رزم می‌کنند، بار دیگر خود را نشان می‌دهد.

کرمیار به نحو هوشمندانه‌ای داستان را در شب پیش از آغاز مبارزه حق علیه باطل تمام کرده‌است. وی که پاسخ سؤالات احتمالیِ نسل جوان را در قالب این داستان مطرح کرده‌است مخاطبِ خود را در سرما و تاریکی شب در بیابانی نزدیک به فرات در حالی رها می‌کند که او را به اندیشه درباره این قیام و مسئله حق و باطل واداشته است. مخاطب با طی مسیری که از همین بیابان شروع و به همان نیز ختم شده است اندیشه می‌کند و از خود می‌پرسد که او در برخورد با امام زمان (عج) چه خواهد کرد. چگونه حق را از باطل تشخیص خواهد داد و آیا اگر امام غایب (عج) در زمان وی ظهور کند از او حمایت خواهد کرد یا با تردید از وی دوری خواهد جست و اینکه مصداق این روایت که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» در تجربه زندگی وی چه نتایجی خواهد داشت؟


کد مطلب: 13339

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13339/حضیض-تردید-اوج-یقین

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir