بازتاب دین در آینه سینما

1 اسفند 1388 ساعت 0:28

اگر سینما را تاریخ بصری بدانیم، آن وقت ردپای دین را نه فقط در كتاب و قصص تاریخی كه در پشت پرده‌های سینما هم، می‌توانیم، جست‌وجو كنیم‌. از سوی دیگر سینما را هنر- صنعتی آینه‌گون می‌دانند كه واقعیت‌های اجتماعی و انسانی را در خود منعكس می‌كند و تصویری از آدمی و جهان را در قاب دوربین انعكاس می‌دهد


گروه هنرهای نمایشی: بدیهی است كه دین به علت حضور قدرتمند خود در ساحت فردی و اجتماعی از جمله پدیده‌هایی است كه در سینما بازتاب داشته و تا جایی پیش می‌رود كه یك گونه و ژانر سینمایی را به خود اختصاص داده است؛ حتی اگر مناقشات نظری زیادی پیرامون مفهوم «سینمای دینی» وجود داشته باشد.

در مورد نسبت میان دین و سینما مسائل و مباحث زیاد و پرتناقصی وجود دارد كه طرح و بیان آن نه در حوصله این مقاله است و نه در واقع هدف آن؛ بلكه در این مجال می‌كوشیم انعكاس دین و به عبارت بهتر مظاهر دینداری را در سینمای ایران بررسی کنیم.

حتی اگر بپذیریم كه چیزی به نام سینمای دینی وجود ندارد یا قابل استناد نیست؛ نمی‌توانیم مظاهر دینداری را كه در كنش‌مندی و رفتار كاراكترها و همچنین در شخصیت‌پردازی قصه وجود دارد، انكار كنیم؛ پس می‌توانیم ردپای آن را در آثار سینمایی نشانه‌شناسی كرده و بازتاب دهیم. در همین ابتدا باید این مسئله را روشن كنم كه در این مقاله سعی شده است تا فیلم‌های شاخصی كه مظاهر دینداری در آن حضورِ‌ مؤثر و دراماتیكی دارند، معیار باشند؛ چنانچه اگر رفتاری مثل نماز خواندن یا مسجد رفتن را بخواهیم به عنوان معیار این بررسی قرار دهیم آن وقت خیل عظیمی از فیلم‌های سینمایی در ذیل این تقسیم‌بندی قرار می‌گیرند كه هیچ نسبت منطقی با موضوع مقاله ندارند.

به هر حال نشانه‌های دینداری و مظاهر دین‌ورزی در سینمای ایران به علت بافت مذهبی جامعه ایران و حضور قدرتمند دین که مرجع رفتار فردی و اجتماعی است، فراوان است و بدیهی است وقوع انقلاب اسلامی و تعریف و توقع آن از سینما در پررنگ‌تر شدن این امر در سینمای ایران تأثیر گذاشته است. این یك مسئله دولتی و از سوی حاكمیت هم نبوده‌است؛ بلكه مردم یعنی مخاطبان اصلی سینما نیز به تماشای مظاهر دین‌ورزی در فیلم‌ها علاقه‌مند بوده و از این جنس فیلم‌ها استقبال می‌كردند؛ برای نمونه اقبال مردم به فیلم «محمد رسول الله» یا «ده فرمان» را می‌توان به تعلقات دینی آنان نسبت داد؛ یا فیلم مستند «خانه خدا» به كارگردانی ابوالقاسم رضایی كه مراسم و مناسك حج را به تصویر كشیده بود به یکی از پرفروش‌ترین آثار سینمایی قبل از انقلاب تبدیل می‌شود. بدیهی است با وجود جریان فیلم فارسی در سینمای قبل از انقلاب چندان نمی‌توان به سراغ فیلم‌هایی رفت كه مصداق سوژه این مقاله باشد و باید سینمای دین‌گرا را بیشتر باید محصول انقلاب اسلامی دانست.

جدال می‌فروشد

نگاهی به جدول فیلم‌های تولیدشده و نمایش داده‌شده در سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۵۷ نشان می‌دهد، اولین فیلمی كه در سینمای ایران به مسائل مذهبی توجه كرده «جدال با شیطان» ساخته حسین مدنی كه یك روزنامه‌نگار بود؛ در سال ۱۳۳۲ است. این فیلم در پس یك قصه عامه‌پسند، جدال انسان را با شیطان با نیروی شر به تصویر می‌كشد. فیلمنامه‌نویس از قصه دكتر «جمشید وحیدی» در نگارش این فیلم بهره برده است.

اساساً وجود دو نیروی خیر و شر در قصه یكی از مؤلفه‌های سینمای كلاسیك محسوب می‌شود كه در پایان با پیروز شدن خیر، پیام اخلاقی و دینی فیلم شكل می‌گیرد با این حساب جدال با شیطان كه در عنوان فیلم نیز می‌توان نشانه‌شناسی دین را در آن تشخیص داد، به لحاظ سینمایی، چندان اثرگذار نبود و در حافظه جمعی مخاطبان باقی نماند.

بخشی از فیلم‌هایی كه در ذیل سینمای دینی تولید شد، آثاری بودند كه قصص مذهبی را دست‌مایه كار قرار داده بودند كه خود آن قصه‌ها سویه سینمایی داشته و دراماتیك بوده‌اند. در فاصله میان سال‌های ۱۳۳۵ الی ۱۳۴۹ تعداد معدودی فیلم (حداكثر شش فیلم) با نگاهی به روایات معروف همچون یوسف و زلیخا، توفان نوح و آدم و حوا با توجه به مضامین مذهبی ساخته می‌شوند و تا سال ۱۳۵۷ هیچ اثری از این نوع فیلم‌ها در كارنامه سینمای ایران وجود ندارد؛ مگر آنكه در محور اصلی قصه‌های مختلف اقلیتی از فیلم‌ها نگاهی كم‌رنگ به این مسائل شده باشد.

در میان فیلم‌های یادشده در مقطع تاریخی ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۹ تنها به دو فیلم قابل توجه می‌توان دست یافت یعنی «شب‌نشینی در جهنم» و «خانه خدا».
«شب‌نشینی در جهنم» ساخته ۱۳۳۶ مرحوم ساموئل خاچیكیان، قصه «حاجی جبار» مرد پولدار اما خسیسی را روایت می‌كند كه به مسائل خانواده بی‌توجه است. او شبی خود را در جهنم می‌بیند و پس از بیداری تنبیه شده و به فعالیت‌های عام‌المنفعه روی می‌آورد. این فیلم اگر چه با استقبال تماشاگران مواجه شد و فروش مناسبی داشت؛ اما دكورهای عظیم توجه منتقدان را منحرف نكرد و از آن به عنوان فیلمی ضعیف با مؤلفه‌های عامه‌پسند یاد كردند.

اما «خانه خدا» كه اثری مستند به كارگردانی ابوالقاسم رضایی بود به مدد همكاری مرحوم جلال مقدم توانست به موفقیت‌هایی دست پیدا كند. این فیلم اولین مستند سینمایی ایران بود كه نمایش عمومی پیدا كرد و در ۱۱ سینما روی پرده رفت. «خانه خدا» كه در استودیو ایران‌فیلم و شركت‌فیلم یك تولید شد مراسم و مناسك حج را از ابتدای ورود زائران تا پایان مراسم به تصویر می‌كشید.

نمایش «خانه خدا» با استقبال سینماداران مواجه شد و آنها علاوه بر نمایش ندادن آگهی‌های تجاری، سالن‌های انتظار را نیز با تصاویر مراسم حج آراستند. این فیلم تنها اثر مستند سینمای ایران بود كه دوبله شد و در تعدادی از كشورهای دیگر به نمایش درآمد. مستند «خانه خدا» با اشكالات ساختاری چندی مواجه بود كه در همان زمان مطبوعات و منتقدان به آن اشاره كردند. در جست‌وجوی مظاهر دینداری در سینمای قبل از انقلاب نمی‌شود بیش از این حرف زد؛ چرا كه اثر شاخصی در این زمینه ساخته نشد و جریان فیلم فارسی سینمای ایران را در قبضه خود داشت.

پس از انقلاب

اما بعد از انقلاب به واسطه اسلامی شدن نظام سیاسی، طبیعی است هنر و از جمله سینما بیشتر به سمت مفاهیم و ارزش‌های دینی حركت كرد و ما در دو شكل شاهد بسط این مفاهیم در قاب تصویر بودیم و البته تلویزیون نیز به این جمع پیوست و چه بسا بیش از سینما به تصویر كردن مفاهیم و كنش‌های دینی پرداخت.

این توجه به دو صورت انجام گرفت؛ یكی آثاری كه مستقیماً به زندگی بزرگان دین یا تاریخ دین می‌پردازد و سویه دیندارانه آن آشكار است. سریال‌هایی مثل امام علی (ع)، ولایت عشق، تنهاترین سردار، مریم مقدس، مردان آنجلوس، یوسف پیامبر و ... نمونه‌هایی از این دست است و دوم آثار سینمایی و تلویزیونی كه لزوماً و به شكل اختصاصی نمی‌توان آنها را در ذیل سینمای دینی قرار داد؛ اما مظاهر دینداری در ساختار دراماتیكی آن تنیده شده و می‌توان آن را نشانه‌شناسی كرد؛ از این منظر می‌توان آثار سینمایی زیادی را مثال زد كه سكانس و پلان‌های متعددی در آن به رفتارشناسی دینی می‌پردازد.

البته اولین آثار تولیدی عمدتاً به مضامین انقلابی مربوط می‌شد و مفاهیم و ارزش‌های برخواسته از آن بیشتر مورد توجه بود تا بازنمایی مؤلفه‌های دین‌مدارانه؛ اما از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ استفاده از شخصیت‌های متدین و مؤمن در داستان‌های فیلم‌ها، بهره‌گیری از نام‌های مذهبی مثل لیلـ‹القدر، حماسه قرآن، سرباز اسلام و ... به وفور دیده می‌شود؛ اما هنوز هیچ اثری كه به‌طور مستقیم به مسائل مذهبی بپردازد، تولید نشده بود.

در سال ۱۳۶۱ فیلم‌های «سفیر» و «ابراهیم در گلستان» ساخته شدند كه اولی فیلمی با بازی فرامرز قریبیان و كارگردانی فریبرز صالح بود و دومی فیلمی عروسكی ساخته ایرج امامی.

«ابراهیم در گلستان» برای اولین‌بار سرگذشت یك پیامبر بزرگ را در سینمای ایران به تصویر می‌كشید؛ اما متأسفانه به علت فیلمنامه غیرجذاب، ساختار نامناسب و استفاده ضعیف از تكنیك‌های عروسك‌گردانی مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت؛ اما «سفیر» كه روایت مقطعی از واقعه كربلا بود مورد توجه عامه مخاطبان قرار گرفت. «سفیر» داستان «قیس»، فرستاده امام حسین (ع) است كه وظیفه پیدا می‌كند نامه‌ای را از سوی حضرت به كوفه ببرد؛ اما در راه دستگیر می‌شود و پس از طی ماجراهایی وفاداری او به امام ثابت می‌شود.

از این نكته نباید غافل بود كه در میان سینماگران نیز برخی كه تعلقات مذهبی بیشتری داشتند به تصویر كردن دین در آثار خود اهتمام داشتند و مظاهر دینداری در آثار آنان گاه به محور اصلی قصه تبدیل می‌شود.

در سال ۱۳۶۲ محسن مخملباف كه فعالیت سینمایی خود را در حوزه اندیشه و هنر اسلامی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی فعلی آغاز كرده ـ بدون تجربه ساخت حتی یك فیلم كوتاه، دستیاری و تحصیل در سینما و تنها به واسطه آنكه سینما را هنری تأثیرگذار می‌داند ـ به فیلمسازی روی می‌آورد و سه فیلم «توبه نصوح»، «استعاذه» و «دوچشم بی‌سو» از وی به نمایش درمی‌آید. «توبه نصوح» فیلمی درباره لطفعلی‌خان كارمند باسابقه بانك است كه هنگام تشییع جنازه، اطرافیان او متوجه زنده بودنش می‌شوند. لطفعلی‌خان در زندگی جدید خود سعی در توبه دارد و تلاش می‌كند از همه حلالیت بطلبد. در این فیلم در یك سیر درونی و تحول اخلاقی، كنش‌های دینداری مرور می‌شود و با قیاس دو وضعیت قبل و بعد از ایمان‌ورزی می‌توان رفتارهای مؤمنانه را بازخوانی كرد. «استعاذه» قصه انسانی را كه در پنج چهره با شیطان درگیر است، به تصویر می‌كشد و «دو چشم بی‌سو» حكایت مردی است كه در گیرودار اعزام به جبهه‌های جنگ، عازم مشهد مقدس می‌شود و شفای فرزند نابینایش را از حضرت می‌گیرد. در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ هیچ اثر قابل توجهی در این موضوع در سینمای ایران تولید نشد؛ اما در سال‌های ۱۳۶۸، فیلم «شب دهم» با نگاهی به ایام عزاداری محرم در حاشیه جنگ تحمیلی از جمال شورجه به نمایش درآمد.

آیین‌های عزاداری در سینما

اساساً بخش عمده‌ای از كنش‌های دینی را در مراسم و آیین‌های عزاداری در فیلم‌ها می‌بینیم؛ مثلاً در فیلم «هامون» كه لزوماً یك فیلم دینی محسوب نمی‌شود داریوش مهرجویی برخی مظاهر دین‌ورزی را به ویژه در مذهب شیعه و عزاداری امام حسین (ع) بازنمایی می‌كند و تأثیر این مراسم و اعتقادات را در هامونی كه در میانسالی شمایل مذهبی ندارد، نشان می‌دهد.

در سال ۶۹، ساموئل خاچیكیان در «چاووش» قصه عموهاشم، شكارچی روستایی را روایت كرد كه سعی دارد با شكار یك گوزن، هزینه سفر به مشهد و زیارت حضرت رضا (ع) را فراهم كند، اما عاقبت تصمیم می‌گیرد راه دیگری را برای رفتن این سفر انتخاب كند. این فیلم هم مثل «شب دهم» اثری ماندگار در سینمای ایران تلقی نمی‌شود و بنابراین خیلی زود به ورطه فراموشی سپرده شد.

در سال‌های ۷۰ و ۷۱ نیز با خلأ تولید این آثار مواجه بودیم و در سال ۷۳ «ایوب پیامبر»، ساخته فرج‌الله سلحشور اكران شد كه نگاهی به زندگی این پیامبر داشت و همچون «هبوط» ساخته احمدرضا معتمدی كه قصه آدم و ابلیس و فرشتگان بود، با موفقیت همراه نشد.

در سال بعد نیز «زمین آسمانی» كار محمدعلی نجفی ساخته شد كه درباره فیلمسازی بود كه می‌خواهد فیلمی درباره ساخته شدن كعبه به دست حضرت ابراهیم (ع) بسازد؛ اما بازیگر نقش «هاجر» درگیر یك ماجرای عاطفی است. این فیلم هم به سرنوشت دو فیلم سال ۷۲ دچار شد.

در سال ۱۳۷۳ «روز واقعه» كه از فیلمنامه بهرام بیضایی بهره می‌برد، توسط شهرام اسدی ساخته شد. «عبدالله» جوان نصرانی كه به تازگی اسلام آورده در مراسم ازدواج خود با راحله ندایی می‌شنود كه او را به یاری می‌طلبد؛ پس بیابان‌به‌بیابان به دنبال ندا می‌رود تا زمانی كه عصر عاشورا به صحرای كربلا می‌رسد. این فیلم گرچه اثر ایده‌آلی در مقایسه با نمونه‌های خارجی نیست؛ اما به علت استفاده از عوامل مناسب و فیلمنامه‌ای خوب با استقبال مردم، هیئت‌ داوران جشنواره فیلم فجر و منتقدان مواجه شد.

سینمای معناگرا

در سال‌های بعد یعنی ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ عمده‌ترین فیلم‌های مورد بحث را «مریم مقدس (س)» و «مسافر ری» تشكیل می‌دهند كه اولی ورسیون سینمایی سریالی به همین نام ساخته شهریار بحرانی است و در سال ۷۹ به نمایش درآمد و «مسافر ری» نیز اثری سینمایی درباره مقطعی از زندگی حضرت عبدالعظیم (ع) در مسیر رسیدن به ری است كه توسط داوود میرباقری ساخته شد؛ گرچه هر دو فیلم از ارزش‌های نسبی برخوردار بودند.

تولد سینمای دفاع مقدس از یك‌سو و ظهور ژانری به نام سینمای معناگرا موجب شد تا توجه به دین و مظاهر بیرونی آن در سینمای ایران پررنگ‌تر شود. در اغلب آثار سینمای جنگ، شاهد صحنه‌هایی هستیم كه شخصیت‌های قصه به بروز و عمل كردن به احكام دین و شرایع مذهبی التزام دارند و كارگردان از این رفتارها در جهت شكل‌دهی موقعیت دراماتیكی فیلم خود بهره گرفته‌است؛ مثلاً نماز خواندن به عنوان رفتاری كه نمادی‌ترین مظهر دینداری است، به مؤلفه‌ای ارزشی در سینما تبدیل شد یا مكان‌های مقدسی مثل مسجد، كاركردی دراماتیك پیدا كردند.

در اغلب آثار ابراهیم حاتمی‌كیا و رسول ملاقلی‌پور می‌توان تجلی این رفتارها را به چشم دید؛ همچنین در سینمای مجید مجیدی یا سیدرضا میركریمی نیز نمونه‌های زیادی از مظاهر دینداری قابل رؤیت است. تأثیر دین در سینمای ایران صرفاً به قصه‌ها و موقعیت درام ختم نشد و دامنه آن حتی تا گریم و چهره‌پردازی هم تسری پیدا كرد؛ مثلاً داشتن محاسن برای مردان یا چادر در زنان از مهم‌ترین مظاهر دینداری است كه بر رشته‌ها و صنوف مختلف سینمایی تأثیر می‌گذارد؛ در عین حال به تأثیر جنگ و خرده فرهنگ‌های مذهبی برآمده از آن هم باید توجه داشت كه به نشانه‌شناسی مظاهر دینی در سینما دامن زد فرضاً چفیه به یك نماد مذهبی تبدیل شد و نوع لباس پوشیدن و حرف زدن رزمندگان و اساساً آنچه به‌عنوان فرهنگ بسیجی مشهور است، به شمایلی از دینداری غالب در سینمای ایران بدل شد.

در همین راستا ادبیات خاصی شكل گرفت كه از نوع حرف زدن و استفاده از برخی اصطلاحات گرفته تا سبك زندگی و شیوه تعامل با دیگران را شمایلی كلی و نمادین از دینداری تبدیل كرد كه به تدریج به یكسری مؤلفه‌های مشخص و سازمان‌یافته در نشانه‌شناسی دین و دین‌ورزی معروف شد؛ بنابراین انعكاس دین در سینمای ایران را در ساختار و شكل‌گیری درام كه وجوه درونی این سینما را نشان می‌دهد و دیالوگ‌پردازی، گریم و لوكیشن كه سویه بیرونی آن است در خدمت بازنمایی دین و زندگی مؤمنانه قرار گرفت در این بین؛ البته سینمای مستند هم عقب نماند و چه بسا بیش از سینمای دینی به نمایش مظاهر و مناسك دینی پرداخت.

سینمای مستند

یكی از شاخص‌ترین آنها فیلم مستند «اربعین» به كارگردانی فیلمساز شهیر ایرانی ناصر تقوایی است كه چند وقت پیش نیز از شبكه چهار سیما پخش شد. ناصر تقوایی كه فیلم‌های مستند بسیاری را از آداب و رسوم و مراسم مردم نقاط مختلف ایران ساخته است، مستند «اربعین» را در سال ۱۳۴۹ كارگردانی كرد. این فیلم کوتاه به اعتقاد بسیاری از منتقدان «سرشار از تصاویر ناب از یک مراسم اربعین در مسجد دهدشتی‌های بوشهر است.» فیلم با تصاویری از تدارک یک مراسم عزاداری امام حسین (ع) در بوشهر آغاز می‌شود و پس از آن است كه تصاویری از دریا و خورشید همراه با صدای سنج و دمام در هم می‌آمیزد. ناصر تقوایی درباره این مستند چنین گفته‌است: «در مراسم عزاداری در بوشهر، عواطف سخت به آرام‌ترین، زیباترین و انسانی‌ترین شکل خود بروز می‌کنند.»

فیلم «اربعین» اولین بار در شیراز در سال ۵۰ به نمایش عمومی درآمد. این فیلم در کنار دو فیلم مستند «باد جن» و «موسیقی جنوب» در زمره سه‌گانه فیلم‌های کوتاه ناصر تقوایی درباره موسیقی و آیین‌های مذهبی جنوب کشور است. منوچهر آتشی در همان سال‌ها برای فیلم «اربعینِ» تقوایی نوشته است: «باری سینه‌زنی تا مرحله دوم که واحد می‌نامند، ادامه می‌یابد و بیننده درمی‌یابد که دست‌کم ۵۰۰، ۶۰۰ دست، چنان با هم و منظم بر طرف چپ سینه‌های برهنه مردان فرود می‌آیند که گویی یک دست واحدند. پس از واحد به ناگاه درمی‌یابیم که ضربه یکی در میان می‌شود؛ نوحه‌خوان با سکوت تعمدی نفس‌های بینندگان را در سینه حبس می‌کند تا سینه‌زنان را تا مرز از پای افتادن به هیجان آورد. هم از این است که می‌بینید در میانه، هیکل برهنه و درشت مردی را بر سردست بیرون می‌برند و آن‌گاه هیا مولا سر می‌رسد. حلقه‌های دایره‌ای به بیضی‌هایی چندی تبدیل می‌شوند و تا شروع مرحله بعد که شاید شبیه‌خوانی باشد، ادامه می‌یابد.»

حمید نفیسی در جلد دوم کتاب «فیلم مستند»، درباره فیلم اربعین نوشته است: «ناصر تقوایی سینماگر جنوب ایران، در فیلم «اربعین» نظر خود را متوجه نوعی شور و ایمان دیگر می‌کند. کوبیدن پرچم‌ها، برپا کردن علم‌ها، طبل بر سر زدن، نوحه‌خوانی و سینه‌زنی، مراسم این عزاداری هستند که دوربین شاهد تقوایی با تأکیدی کم و بیش، هر کدام را نشان می‌دهد. آثار مستند زیادی در این زمینه ساخته شده كه هر كدام سعی كرده‌اند به نوعی یكی از مناسك یا باور و اعتقادات دینی مردم را در مناطق مختلف ایران به تصویر بكشند و شمایلی از دین‌ورزی را به مخاطب نشان دهند. در این آثار مظاهر دینداری خود به محور اصلی فیلم تبدیل می‌شوند و مثل آثار داستانی صرفاً در خدمت داستان یا خلقِ موقعیت داستانی نیستند.

در سال‌های اخیر شاهد آثاری هستیم كه در آنها مظاهر دینداری نه صرفاً بخشی از درام یا دیالوگ كه اساساً خود به سوژه اصلی فیلم بدل شده است؛ مثلاً در «زیر نور ماه» رضا میركریمی یك طلبه جوان را می‌بینیم كه در ملبس شدن به شکل روحانیت و مظاهر و نمادهای رفتاری آن دچار تردید می‌شود و یك سیر فلسفی و اخلاقی را برای التزام به مظاهر دین‌ورزی طی می‌كند. در این قصه شیخ حسن تلاش می‌كند تا توجیه عقلانی برای تقیّد به مظاهر دینداری فراهم آورد. در نقطه مقابل در فیلم «مارمولكِ» كمال تبریزی می‌بینیم كه چگونه قهرمان قصه با تن دادن اجباری به شمایل دین‌ورزی به تدریج به تحول درونی و اخلاقی می‌رسد و در واقع از ظاهر دین متوجه باطن آن می‌شود. «به رنگ خدا»، «بچه‌های آسمان» و «بارانِ» مجید مجیدی نیز از فیلم‌هایی هستند كه مظاهر دینداری را می‌توان در آن نشانه‌شناسی كرد.

در این فیلم‌ها مفاهیم دینی در شكل انتزاعی و معرفت‌شناختی خود به كالبد تصویر دمیده می‌شود و تصویر دین‌ورزی را در لایه‌های عمیق‌تری از داستان دنبال می‌كند. همچنین رضا میركریمی در «خیلی دور، خیلی نزدیك» به شكل كاملاً نشانه‌شناختی و زیبا‌شناسانه‌ای، مفاهیم انتزاعی دینی مثل خدا و ایمان را در یك موقعیت دراماتیكی جذاب روایت می‌كند بدون اینكه مظاهر دین‌ورزانه آن به‌صورت ملموس و متظاهرانه‌ای نمایان شود. «خیلی دور، خیلی نزدیك» یكی از فیلم‌های موفق دینی در سینمای ایران است. این كارگردان در فیلم بعدی‌اش «به همین سادگی» نیز برخی از مظاهر دینداری مثل حجاب یا استخاره را به شكل زیباشناسانه‌ای به تصویر می‌كشد. به این لیست می‌توان فیلم‌ها و كارگردان‌های زیادی را اضافه كرد؛ مثلاً بهمن فرمان‌آرا كه در سه‌گانه خود؛ یعنی «بوی كافور، عطر یاس»، «خانه‌ای روی آب» و «یك بوس كوچولو» مسئله مرگ و مظاهر مذهبی مرتبط با آن، مثل كفن، دفن، غسل و ... را به تصویر می‌كشد.

شاید بیشترین مظاهر دینداری در سینمای ایران را باید در شمایل فرهنگ عاشورایی و واقعه كربلا جست‌وجو كرد كه در ذیل این معنا می‌توان به فیلم «روز واقعه» اشاره كرد كه مظاهر فرهنگ حسینی و باورهای عاشورایی را در خود پرورانده‌است.

از منظر دیگر نیز می‌توان به این مسئله پرداخت به این معنی كه تمام مظاهر نمادین و اعتقادی در دین مثل نماز، دعا، زیارت، روزه، مسجد، توبه، ایمان و... را فهرست كرد و به جست‌وجوی فیلم‌هایی پرداخت كه به آنها توجه شده است؛ مثلاً در دو فیلم اخیر رسول صدرعاملی زیارت و بارگاه امام رضا (ع) به شكل نمادین و دراماتیك مورد استفاده قرار گرفته‌است و از فضای حرم و آداب زیارت به شكل دراماتیكی استفاده شده‌است.

در بسیاری از آثار داریوش مهرجویی در یكی از لوكیشن‌های فیلم، ما یك مكان مقدس یا زیارتگاه را شاهد هستیم.

امامزاده نیز به ویژه در فیلم‌های معناگرا بسیار كاربرد دارد؛ مثلاً در فیلم‌هایی مثل «قدمگاه» یا «خدا نزدیك است» همچنین «وقتی همه خواب بودند» از امامزاده استفاده نمایشی شده‌است.

در ضمن باید به اشیاء و لوازم مذهبی مثل مهر، تسبیح، انگشتر، سجاده و عطر كه شمایل بیرونی دین و دینداری را نشان می‌دهد نیز اشاره كرد كه هم به صورت نمادین در بازشناسی معنایی قصه مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم شمایلی از تجسم عینی دین‌ورزی را به نمایش می‌گذارد. در عین حال باید به فیلم‌هایی اشاره كرد كه در ظاهر و به شكل مستقیم ادعای دینی بودن ندارند اما یك اعتقاد و باور دینی را دستمایه كار خود قرار می‌دهند؛ مثلاً در «آواز گنجشك‌ها»، صداقت و روزی حلال به محور اصلی قصه بدل می‌شود یا در «دعوتِ» ابراهیم حاتمی‌كیا مسئله سقط جنین به عنوان یك چالش اعتقادی–فقهی مورد توجه قرار می‌گیرد.

مظاهر دینداری در سینمای ایران به علت درهم‌آمیختگی فرهنگ دینی با فرهنگ ملی و ایرانی آنچنان در هم تنیده است كه چندان قابل تفكیك از هم نیست. وقتی قرار است فیلمی در جغرافیا و فرهنگ ایرانی ساخته شود قطعاً دین و مظاهر آن نیز به عنوان بخشی جداناپذیر از قصه در فیلم حضور دارد و شاید نتوان هیچ فیلمی را عاری از مظاهر دیندارانه فرض كرد؛ حتی در ژانر طنز و كمدی هم نشانه‌های دینی را می‌توان ردیابی كرد. به عبارت دیگر مظاهر دینداری در همه آثار سینمایی ایران كم و بیش قابل تشخیص است؛ آنچه مهم است و به تأثیرگذاری عناصر و مؤلفه‌های دینی بر مخاطب می‌انجامد این است كه بازنمایی و به تصویر كشیدن این مظاهر دینی متظاهرانه نباشد.


کد مطلب: 13348

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13348/بازتاب-دین-آینه-سینما

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir