ذوالجناح خونین
بررسی مردمشناختی اثری آیینی از شیعیان کشمیر
1 شهريور 1388 ساعت 0:28
سرویس مردمشناسی: درونمایههای آیینی یکی از شناختهشدهترین موضوعات در عرصه هنرهاست. ادیان و مذاهب گوناگون از درونمایههای آیینی در آثار هنری خود استفاده میکنند. استفاده از این درونمایهها علاوه بر اینکه پدید آمدن رابطه نزدیک میان آثار هنری و مخاطبان آنها را باعث میشود، نوعی ترویج از آن مفاهیم را نیز دربردارد.
در این نوشتار یکی از آثار هنری در حوزه فرهنگی کشمیر را از نظر میگذرانیم (نگاه کنید، به تصویر بالای صفحه) و درباره ابعاد مردمشناختی آن اثر، به صورتی که فرهنگ و بینشهای آن مردمان را به نمایش میگذارد، سخن خواهیم گفت و در پایان خواهیم دید که درونمایههای اعتقادی و تاریخی میتوانند موضوع آفرینشهای هنری قرار گیرند و خود حامل برخی دیدگاههای اجتماعی شوند.
تصویری که در این نوشتار در برابر خوانندگان محترم قرار دارد، یک نقاشی به قلم نقاش محلی «اکبر علی» است که در ۲۵ جولای سال ۱۹۹۵م./ ۱۳۷۳ ترسیم شده است. نقاش این اثر یکی از شیعیان منطقه جامو و کشمیر در شمال کشور هند است. این نقاشی به هدف اهدا به دکتر دیوید پینالت۱ و به درخواست اعضای جماعت شیعیان شهر لِه واقع در بخش لداخ در ایالت جامو و کشمیر ترسیم و به ایشان تحویل شده است. این نقاشی هماکنون در شبکه اینترنت در دسترس است.
کشمیر، سرزمین کوههای بلند و درههای عمیق، جنگلهای انبوه و جویبارهای زلال، از قدیم «بهشت روی زمین» و «ایرانِ کوچک» نام گرفته است. این سرزمین کهن همواره محل حضور باشکوه ایرانیان بوده و تاکنون شمار زیادی از خاندانهای فرهیخته ایرانی۲ را در خود جای داده است. کشکمشهای سیاسی و تضییع حقوق مسلمانان این سرزمین، آن را بهراستی به «بهشت زخمخورده»۳ تبدیل کرده است که گویا زخمش بهزودی التیام نخواهد یافت.
جامو و کشمیر هماکنون شمالیترین ایالت کشور هند بهشمار میآید و از شمال شرقی با چین، از جنوب با ایالتهای هیماچال پرادش و پنجاب هند و جنوب غرب با بخش زیر نظر پاکستان کشمیر معروف به کشمیر آزاد هممرز است. ایالت جامو و کشمیر را پاکستان بهنام کشمیر اشغالشده هند نامیده است. (نگاه کنید، به تصویر شماره ۱، منطقه لداخ با رنگ قرمز و ایالت جامو و کشمیر با رنگ سیاه مشخص شده است.)
ایالت جامو و کشمیر دارای دو مرکز سیاسی-اداری است. مرکز تابستانی آن شهر سرینگار و مرکز زمستانیاش شهر جاموست. این ایالت به سه ناحیه به نامهای جامو، کشمیر و لَداخ۴ تقسیم میشود. در منطقه لداخ، شهری به نام لِه۵ قرار دارد. شهر لِه به سبب وجود پیروان ادیان متفاوت درخور توجه است. در این شهر مسلمانان، بوداییان و هندوها زندگی میکنند.
کموبیش نیمی از جمعیت این شهر را مسلمانان تشکیل میدهند که بهطورعمده شیعیمذهب هستند. شیعیان دارای سابقه طولانی در کشمیرند و دارای شخصیتهای برجستهای در کشمیر بودهاند. شهر لِه هماکنون حدود صد و بیست هزار سکنه دارد.
بررسی مردمشناختی
نقاشی مورد اشاره ما درباره ذوالجناح است. ذوالجناح اسب امام حسین (ع) در روز عاشورا بوده است. به این اسب در دوران پس از زندگیاش، شاید بیشتر از زمان خودش توجه شده است. در بسیاری از سرزمینهایی که هماکنون مناسک سوگواری حسینی برگزار میشود، ذوالجناح نقش بسیار مهمی دارد.
در این مراسم اسبی که از نظر نمادین ذوالجناح در نظر گرفته میشود، موقعیت مناسکی ویژهای مییابد. علاوهبراین اسبی که به صورتی نمادین «ذوالجناح» پنداشته میشود، نوعی محوریت در مناسک سوگواری حسینی مییابد؛ برخی تزیینات بر روی این اسب قرار میگیرد و در اصل نظم اجتماعی گروههای سوگواری با محوریت حرکت این اسب تعریف میشود.
اساساً ذوالجناح اسبی در نظر گرفته میشود که نزدیکتر از هر جاندار دیگری به شهادت رسیدن امام حسین (ع) را شاهد بوده است. امام حسین (ع) تا لحظاتی پیش از شهادت بر این اسب قرار داشته و این اسب تا این مرحله در خدمت امام حسین (ع) بوده است.
در کل پنداشته میشود که این اسب در ماجرای مبارزه و شهادت امام حسین (ع) متحمل جراحاتی شده و پس از به وقوع پیوستن شهادتِ آن حضرت به سوی خیمهگاه که محل تجمع خانوادههای شهدای کربلا بوده، بازگشته است. در این معنا، ذوالجناح اولین پیامآور شهادت امام حسین (ع) نیز بوده و ساکنان خیمهها با دیدن ذوالجناح مجروح و بدون سوار، یقین کردهاند که امام حسین (ع) به شهادت رسیده است؛ نیز گفته میشود که این حیوان به سبب ارتباط عاطفی عمیق با امام حسین (ع)، چند روز پس از روز عاشورا، از حزن و اندوه درگذشته است.
گرداندن ذوالجناح نمادین، نشاندن اطفال بر روی این ذوالجناح و نیز حرمت نهادن به آن، قسمتهای مشترک مناسکی است که از شبهقاره هند تا ایران رواج دارد. (نگاه کنید به تصاویر ۲ و ۳)؛ اما ذوالجناحی که در شهر له واقع در ایالت لداخ در ایالت جامو و کشمیر رسم شده، دارای اجزا و عناصر جالبتوجهی است.
در این نقاشی ابتدا با اشاره به نام نقاشی در بالای آن روبهرو هستیم. در میانه بالای این نقاشی، تصویر خورشیدی وجود دارد که بر دشت کربلا و شاید وسیعتر از آن بر جهان میتابد. این خورشید عالمتاب که در میانهاش نام جلاله خداوند نقش بسته است، در اطراف آن نام نزدیکترین بندگان خداوند وجود دارد. بر فراز، نام پیامبر (ص)، در سمت راستش نام امیرالمؤمنین (ع) و در سمت چپش نام حضرت فاطمهزهرا (س) آمده است. زیر آن دو، نام فرزندان ایشان یعنی امام حسن و امام حسین (ع) درج شده و تمام این اسامی با «یا»ی خطابی ذکر شده است که اساساً رویکرد آن فرهنگ در مددجویی از آن بزرگواران را نشان میدهد.
این خورشید عالمتاب در آسمانی تیره که شاید تغییرات طبیعت پس از شهادت امام حسین (ع) را به تصویر میکشد، میدرخشد. در این نقاشی که دشت کربلا را نشان میدهد، دو اردوگاه دیده میشود؛ یکی خیمهگاه خانوادههای شهدای کربلا و دیگری در فاصلهای دورتر اردوگاه دشمنان آنها.
عملاً تعداد خیمهها در دو سوی دشت کربلا مقایسهشدنی نیست. خیمههای یاران امام حسین (ع) کمتعداد است و خیمههای دشمنان بسیار. بر فراز هر اردوگاه پرچمهایی در اهتزاز است؛ پرچم سبز بر فراز اردوگاه خانوادههای شهیدان و پرچم سرخ بر فراز اردوگاه قاتلان شهیدان کربلا. نکته جالبتوجه در مورد پرچم در اهتزاز بر فراز خیمهگاه امام حسین (ع) و یارانش، وجود نشانه دولت پاکستان بر آن است. میدانیم مسلمانان جامو و کشمیر سالهاست که با دولت مرکزی هند کشمکش سیاسی دارند و دولت پاکستان را حامی بزرگ خود میدانند؛ از اینرو نقش رسمی دولت پاکستان را در پرچم سپاهیان امام حسین (ع) در کربلا قرار دادهاند.
مهمتر از همه این اجزاء، «ذوالجناح خونین» است که در این تصویر خود را نشان میدهد. ذوالجناح این نقاشی، سفیدرنگ و دارای ادوات و وسایلی چند است. اصلیترین ویژگی این ذوالجناح، تیرهایی است که به او خورده و خون او را بر پیکرش جاری ساخته است. این تیرها از جهات گوناگون بر بدن او فرو رفته و گاه از سمتی در بدن او داخل و از سمتی دیگر خارج شده، حتی دو تیر به گردن او هم اصابت کرده است.
بر پشت ذوالجناح، اما، عمامه امام حسین (ع) قرار دارد که پیش از بر زمین افتادن ایشان بر پشت ذوالجناح باقی مانده است. پارچهای سرتاسری به رنگ سفید نیز بدن اسب را پوشانده که بر روی آن پارچههایی که هر یک کارکردی خاص دارند، قرار گرفته است. یک سپر و یک شمشیر که ضروریترین ابزارهای هر نبرد هستند، بر سینه ذوالجناح تصویر شده است.
استفاده از این سلاحها، بهکارگیری نمادین آنها در مناسک سوگواری حسینی را تداعی میکند. در پایین تصویر نوشته شده است: «پروفسور دیوید پینالت، اهدایی از سوی امامباره [حسینیه] لِه، لداخ، جامو و کشمیر»
همانگونه که دیدیم، در این نقاشی، باورهای مذهبی، مطالبات قومی و هنرهای محلی در ترکیبی هماهنگ با یکدیگر پیوند خوردهاند. این امر بیش از همه نشاندهنده توانایی ذاتی مناسک آیینی شیعه در ارائه بینشی الهیاتی و در همان حال اجتماعی از زندگی، در رویارویی با واقعیتهای آن برای انسان است.
پینوشت:
۱- David Pinault، دکتر پینالت استاد گروه مطالعات دینی در دانشگاه سانتاکلارا امریکاست. دکتر پینالت این اثر را در تارنمای شخصی خود در سایت رسمی دانشگاه سانتاکلارا قرار داده و درباره آن سخن گفته است.
۲- برای نمونه میتوان به مهاجرت سید حسین قمی، از تجار معتبر، از قم به کشمیر و بقای فرزندان فاضل او در آن سامان (نقوی ۱۳۷۰: ۱۶) و یا مهاجرت اجداد آیتالله سید عبدالکریم کشمیری به آن سرزمین اشاره کرد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به روح و ریحان: شرح حال عالم ربانی عارف صمدانی آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، نوشته علیاکبر صداقت، قم، پگاه، ۱۳۸۳ و صحبت جانان: گذری بر سیره سلوکی و شیوه (و اندیشه) عرفانی عارف ربانی آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، نوشته علیاکبر صداقت، قم، مطبوعات دینی، ۱۳۸۲
۳- عنوانی کتابی درباره کشمیر است، نگاه کنید به: کشمیر: بهشت زخم خورده، نوشته الطاف حسین، ترجمه فریدون دولتشاهی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲
۴- Ladakh
۵- Leh
منابع:
نقوی، سید حسینعارف، ۱۳۷۰، تذکره علمای امامیه، ترجمه دکتر محمدهاشم، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی
کد مطلب: 13422
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13422/ذوالجناح-خونین