مذهب در سینمای ۸۸

گزارشی از جلوه‌های دینی سینما در سالی که گذشت

1 فروردين 1389 ساعت 0:23

سینمای ایران در سالی که گذشت، در تعدادی از فیلم‌های به نمایش درآمده، به صورت مستقیم به مقوله مذهب، دین و چالش‌های مذهبی پرداخت. در این گزارش برآنیم تا نگاهی اجمالی به این فیلم‌‌ها داشته باشیم.


گروه هنر:‌فیلم‌هایی نظیر «استشهادی برای خدا» به کارگردانی علیرضا امینی، «سینه سرخ» به کارگردانی پرویز شیخ طادی، «کتاب قانون» به کارگردانی مازیار میری و «هر شب تنهایی» به کارگردانی رسول صدرعاملی در سال ۱۳۸۸ در سینماهای ایران به نمایش درآمدند.

«استشهادی برای خدا» به کارگردانی علیرضا امینی، داستان مرد میانسالی به نام فتحی است که پس از بیست سال به روستای خود بازمی‌گردد تا از مردم روستا حلالیت بطلبد و از آنها بخواهد، استشهادی را روی کفنش امضا کنند؛ اما مردم حلالیت‌دادن را منوط به رضایت نرگس، همسر فتحی می‌دانند که فتحی، بیست سال پیش او را ترک کرده و اکنون در منطقه‌ای دوردست زندگی می‌کند. در این راه، احمد، کارمند مخابرات روستا و شیخ محمد، روحانی روستا، او را همراهی می‌کنند؛ اما وقتی فتحی پس از مشقت بسیار و جنگ مرگ و زندگی در برف به خانه نرگس می‌رسد، توان رویارویی با همسرش را در خود نمی‌بیند و پشت در می‌ماند تا یخ می‌زند. روز بعد، نرگس هم کفن او را به عنوان آخرین شاهد مؤمن‌بودنش امضا می‌کند.

داستان «سینه سرخ» به کارگردانی پرویز شیخ طادی چنین است:‌ «در روستایی زیبا و در فضایی رؤیایی، مسیحیان و مسلمانان ایرانی در کنار یکدیگر با آرامش و دوستی زندگی می‌کنند. علی‌یار، کودک مسلمان در اثر اشتباه در بازی خطرناک کودکانه‌ای بهترین دوستش، غلامحسین را از بالای کوه به ته دره عمیقی پرتاب می‌کند. با قطعیت نمی‌توان فهمید که غلامحسین بر اثر این حادثه مرده یا فقط بیهوش شده و به کما رفته است. علی‌یار این حادثه را از همه اهالی مخفی نگه می‌دارد؛ اما به‌شدت ناراحت است و دنبال راهی می‌گردد که بتواند دوست مرده‌اش را به دنیا بازگرداند؛ در حالی که پدر و مادر علی‌یار در کنار بقیه اهالی، همه منطقه را در جست‌وجوی غلامحسینِ گم‌شده زیر پا می‌گذارند، علی‌یار که تصور می‌کند، دوست مسیحی‌اش توانایی زنده‌کردن مردگان را دارد، به سراغ او می‌رود تا از او کمک بخواهد؛ زیرا با توجه به حکایت‌هایی که شنیده، خیال می‌کند، دوست مسیحی‌اش صاحب دم‌مسیحایی است.

رفته‌رفته کار به کشیش مسیحی روستا و روحانی مسلمان و متولی امامزاده کشیده می‌شود و در نهایت بچه‌ها مجبور می‌شوند، صلیب زیبایی را با نقش حضرت مسیح(ع) بر آن از کلیسا بربایند و آن را بر سر جنازه دوستشان ببرند تا به این ترتیب غلامحسین زنده شود؛ اما همه این تمهیدها بی‌اثر است و غلامحسین زنده نمی‌شود؛ در نهایت علی‌یار تصمیم می‌گیرد تا پایان عمر در کنار جنازه دوستش بماند و هرگز او را ترک نکند. در این میان مادر غلامحسین که دستش از همه‌جا کوتاه است، تلاش می‌کند، مستقیم با خالق خود رابطه برقرار کند و از طریق مقدساتی که می‌شناسد، برای پسر گم‌شده‌اش دعا کند. او باورهای خود را به کار می‌گیرد و با همه وجود از خدا می‌خواهد که همه بچه‌هایی را که درگیر این ماجرا شده‌اند، نجات دهد. در پایان، غلامحسین به زندگی بازمی‌گردد.»
پرویز شیخ طادی در مورد نام این فیلم گفته است كه «سینه سرخ» در معنا و كلام به معنای سینه داغ است كه بیان‌كننده این است كه حضرت مسیح(ع) و امام حسین(ع)، هر دو از طرف انسان‌های مختلف داغ دیده‌اند.

در فیلم «کتاب قانون» نیز رحمان توانا، کارمند پژوهشگاه علوم انسانی که در خانواده‌ای سنتی به میانسالی رسیده، در مأموریت اداری‌ای به همراه هیئتی به لبنان عازم می‌شود و در این سفر با دختر مترجم مسیحی به نام ژولیت آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. در سفر بعدی به لبنان متوجه می‌شود که ژولیت مسلمان شده و نامش را به آمنه تغییر داده است؛ بنابراین از او خواستگاری می‌کند و آنها برای ازدواج به ایران می‌آیند. تازه‌عروس از دید مادر و دیگر زنان خانواده رحمان مورد تأیید نیست و اختلاف آنها زمانی شدت می‌گیرد که آمنه در مقابل عادات ناپسندشان مانند غیبت و قهر، شروع می‌کند به امر به معروف و نهی از منکر و چنان خشم و کینه آنها را برمی‌انگیزد که سرانجام تصمیم می‌گیرند، زن دیگری برای رحمان پیدا کنند. آمنه با شنیدن این خبر با وجود همه علاقه‌ای که به رحمان دارد، تصمیم می‌گیرد، خانه و کشور را ترک کند. سرانجام رحمان در جست‌وجوی آمنه بار دیگر به لبنان می‌رود و او را در حال سوادآموزی به بچه‌های مدرسه محرومی در جنوب نیمه‌ویران لبنان پیدا می‌کند. در پایان آمنه و رحمان با هم آشتی می‌کنند.

فیلم «کتاب قانون» با نقد مسلمانی ظاهری، تناقض‌های مسلمانی‌ای را که وجود دارد با مسلمانی‌ای که باید باشد، نشان می‌دهد و دین سنتی و باورهای نادرست درباره دین را نقد می‌کند و به چالش می‌کشاند. فیلم به این مسئله می‌پردازد که چگونه عده‌ای برخلاف نص صریح آیات و روایات، دروغ‌گویی، غیبت، تهمت و کم‌فروشی را برای خود بد نمی‌دانند یا بسیاری اعمالی‌ را که در دین اسلام تقبیح شده، انجام می‌دهند.

در «هر شب تنهایی» به کارگردانی صدرعاملی، عطیه فرمایش و همسرش حمید رحمان‌پور برای سفر کوتاه زیارتی به مشهد می‌روند. عطیه به بیماری درمان‌ناپذیری مبتلاست و دکترها گفته‌اند، چهار ماه بیشتر زنده نمی‌ماند؛ با این حال او به عمل جراحی تن نمی‌دهد؛ چون پدرش نیز در ۵۹ سالگی به همین بیماری در گذشته و عطیه نگران است که عمل جراحی در همان باقی‌مانده کوتاه عمرش او را فلج کند. حمید و عطیه با هم به حرم می‌روند و قرار می‌گذارند که یک ساعت بعد، پس از زیارت همدیگر را در کنار حوض صحن حرم ببینند. در خلال حرم‌گردیِ عطیه، او پیرزنی را که گم شده به محل گم‌شدگان می‌برد؛ سپس با حمید به رستورانی می‌روند، با هم بحث می‌کنند و آخر شب در خیابان‌های خلوت گشت می‌زنند و حرف‌هایشان پیش از خواب نیز ادامه پیدا می‌کند. روز بعد باز به حرم می‌روند و قرارشان را در کنار حوض می‌گذارند. عطیه با دختربچه گم‌شده‌ای برخورد می‌کند، او را به محل گم‌شدگان می‌برد؛ ولی با مشاهده گریه‌ها و بی‌قراری دخترک او را بغل می‌کند که خودش به دنبال والدینش بگردد. در خلال همراهی این دو، ‌دخترک در لحظه‌ای غفلت، کفش‌هایش را از دست می‌دهد و عطیه او را به بازار خارج حرم می‌برد و برایش کفش می‌خرد. عطیه و دخترک، مدتی را با هم می‌گذرانند، سرانجام هنگامی که در کنار حوض صحن حرم نشسته‌اند و چرت می‌زنند، مادر دخترک سر می‌رسد و او را با خود می‌برد. حمید که می‌آید، عطیه را ملامت می‌کند که باز بدقولی کرده؛ اما عطیه می‌گوید، حالش خوب است و می‌خواهد به زیارت برود. روز بعد آنها با قطار برمی‌گردند؛ در حالی که عکس یادگاری با دختربچه در دست عطیه است.

صدرعاملی درباره این فیلم می‌گوید: «دارای زبان و لحن جدیدی است كه به جرئت می‌توانم بگویم، تاكنون در سینمای ما وجود نداشته است و برای اولین در فیلم‌های دینی یا معناگرا به زائر به شکل ویژه‌ای توجه شده است. این فیلم كاملاً با بافت مذهب و باورهای دینی مردم ساخته شده است.»
صدرعاملی معتقد است در «هر شب تنهایی» به احوالات زائر در درون ذهن و روان او پرداخته شده است.

«هرشب تنهایی» در جشنواره‌ فیلم «مذهب امروز» ایتالیا، جایزه ویژه هیئت داوران و نیز جایزه‌ ویژه‌ دانشجویان دانشگاه علوم ارتباطات اجتماعی شهر «رم» ایتالیا را دریافت كرد و برنده جایزه «پرده نقره‌ای» بهترین کارگردان بخش مسابقه آسیا در بیست‌ودومین جشنواره بین‌المللی سنگاپور نیز شد.
همچنین در سال ۸۸، فیلم‌های «عصر روز دهم»، «ملک سلیمان»، «معبد جان»، «طلا و مس» و «ناسپاس» ساخته شدند که محوریت آنها حوادث تاریخی دینی (ملک سلیمان، ناسپاس) یا مرتبط با مضامین مذهبی بود.

در بیست‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، «عصر روز دهم» به كارگردانی مجتبی راعی و تهیه‌كنندگی منوچهر محمدی، سیمرغ بلورین ویژه تماشاگران بخش بین‌الملل را دریافت کرد.
جایزه راه انبیای جشنواره فیلم فجر به فیلم «طلا و مس» ساخته همایون اسعدیان برای آشكارساختن باورهای عمیق دینی و تجلی آن در جامعه داده شد و جایزه مصطفی عقاد با عنوان «بیرق طلایی» نیز به فیلم «ملك سلیمان» ساخته شهریار بحرانی تعلق گرفت.

در سال ۱۳۸۸ نیز همچون سال‌های گذشته، جشنواره‌هایی چون پنجمین جشنواره فیلم رضوی، پنجمین جشنواره فیلم کوتاه دینی رویش و چهارمین جشنواره فیلم کوثر برگزار شد که محوریت آن، موضوعات و مضامین دینی و مذهبی بود.


کد مطلب: 13502

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13502/مذهب-سینمای-۸۸

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir