پرونده ویژه لبنان

زنان شیعه لبنانی

به‌روز بودن و پرهیزگاری

1 ارديبهشت 1389 ساعت 0:06

در میان زنان شیعه در لبنان، پرهیزگاری به یکی از نشانه‌های مرکزی مدرنیته تبدیل شده است. نویسنده مقاله استدلال می‌کند که احتمالاً به صورت دور از باوری، زنان هستند که مسئولیت متعالی‌تر بازنمایاندن مدرنیته را در همه ابعاد آن از جمله امورات مادی بر عهده دارند.


 زنان پرهیزگار شیعه به عنوان تعهدشان برای نمایاندن و تسهیل‌نمودن پیشرفت جماعت خود، برای عزیمت به نقش‌ها و فضاهای اجتماعی تشویق می‌شوند. این فرایندها به هم رسیدن حوزه‌های مادی و معنوی، دگرگونی و تا اندازه‌ای محو شکاف‌های مربوط به هویت جنسی را نشان می‌دهد.۱ لازم به ذکر است که در این متن عبارت «به‌روزبودگی» به معنای عمل به صورتی متناسب با وضعیت هر زمان، معادل (Temporality)، «پرهیزگاری» به معنای پارسایی و تقوی، معادل (Piety)، و «هویت جنسی» به معنای مفهومی فراتر از جنسیت (تذکر و تأنیث)، معادل (Gender) به کار رفته است. عبارت‌های داخل قلاب از مترجم است.

عاشورا،‌ گرامیداشت سالیانه شهادت امام حسین (ع) در کربلا، عاملی کلیدی در دگرگونی‌های تعصب دینی است که در لبنان رخ داده است. یکی از هزاران تغییر در حال پیشرفت که در مجالس یادبود [امام حسینaدر ماه] محرم روی داده، تغییری دو جزئی در شیوه‌هایی بوده که در آن زنانگی آرمانی و ایده‌آل به تصویر کشیده شده است.

در میان جماعت شیعیان لبنان هم‌زمان مفاهیم چندگانه‌ای از به‌روزبودگی که شامل مفهومی تجددگرا از زمان به عنوان پیشرفت خطی به آینده‌ای که از نظر بالقوه دسترسی به آن ممکن است؛ اما تاکنون شناخته نشده، وجود دارد.


نوشته دکتر لارا دیب، ترجمه پیمان اسحاقی

برای بسیاری زنان شیعه در لبنان از اواخر دهه ۱۹۷۰ م. برخی عملکردهای پرهیزگارانه به بخشی از گفتمانی تبدیل شده که جایگزینی برای مفاهیم مدرن سکولار در نظر گرفته می‌شود. در این فرایند، هویتی شکل یافته که هم پرهیزگارانه و هم مدرن تلقی می‌شود. این هویت همان‌جایی است که مفاهیم پرهیزگاری و مدرنیته به یکدیگر وابسته هستند.۲ درون این زمینه، آرمان‌های پرهیزگاری جمعی –یا بروزهای جمعی تعهد دینی که به شیوه‌هایی زمینه‌ای تفسیر می‌شوند- پیامدهای خاصی برای زنان داشته‌اند.

این امر تا اندازه‌ای به علت نشانه‌های هویت جنسی یافته تعصب دینی همانند روسری است؛ اما به صورت مهم‌تری از این امر نشأت می‌گیرد که پرهیزگاری جمعی و همگانی در مورد شماری از ایدوئولوژی‌های مرتبط با هویت جنسی ظاهر شده که به برخی روش‌ها تأکید می‌کند؛ روش‌هایی که بر اساس آنها در سرزمین [خاصی زندگی‌کردن] به صورتی استوار در ابعاد فرامِلّی خود قرار می‌گیرد.
در ادامه من به ارتباط‌ها میان پیوستگی‌های هویت‌جنسی‌ یافته پرهیزگاری به مدرنیته که محلی یا فراملی هستند، به نقش الگوهای زنانه در تاریخ مذهبی شیعه و ایده‌هایی درباره به‌روزبودگی [زنان شیعه لبنانی] اشاره خواهم کرد.

رابطه دو مفهوم پرهیزگاری و مدرنیته در بسیج‌شدن شیعیان لبنان حول مذهب در دهه ۱۹۷۰ م. ریشه دارد. ایدئولوژی‌های چیره در زمینه هویت جنسی در گردش و دَوَران میان شیعیان پرهیزگار از خلال این فرایندهای تاریخی و طی هم‌زیستی فرقه‌ای در لبنان ظاهر شده است. در این دوره دگرگونی، معنای «مدرنیته» در حوزه فرهنگی پرهیزگاری شیعه، سه عنصر یافته است؛ «متمدن بودن» در ضدیت با عقب‌ماندگی، پیشرفت مادی و پیشرفت معنوی.

این امر به معنای رشد فهم‌ها وعملکردهای دینی خاص بود که به صورتی «صحیح»‌تر از شکل‌های «سنتی‌تر» تصور می‌شد. برای زنان در جامعه شیعیان لبنان، نتیجه این شد که برای مدرن در نظر گرفته‌شدن، باید به صورت برجسته در برخی روش‌ها و طریقه‌های خاص نیز پرهیزگار باشند. برای شروع نظاره به شیوه‌هایی که زنان این چگونگی‌ها را هم‌زمان نشان دادند، بیایید به بازقاعده‌سازی‌های اخیر از رفتار سیده زینب (س) در نبرد کربلا بازگردیم.

زینب (س) به عنوان الگوی نقش عاشورا،‌ گرامیداشت سالیانه شهادت امام

حسین (ع) در کربلا، عاملی کلیدی در دگرگونی‌های تعصب دینی است که در لبنان رخ داده است. یکی از هزاران تغییر در حال پیشرفت که در مجالس یادبود امام حسین(ع)در ماه محرم روی داده، تغییری دو جزئی در شیوه‌هایی بوده که زنانگی آرمانی و ایده‌آل را به تصویر کشیده است.
در وهله اول، نوعی کاهش در تأکید بر سیده فاطمه (س) هماره با تأکیدی مضاعف بر خواهر حسین(ع)، زینب (س) وجود داشته است. در اظهارات زنان پرهیزگار درباره تأثیر این چهره‌ها بر زندگی‌ خود، [حضرت] فاطمه (س) نقشی پس‌زمینه‌ای یافته است؛ گرچه تأکید مداوم بر زهد و قدرت او به وسیله عالمان دینی وجود داشته است. در عوض، زنان غیر روحانی [که تحصیلات دینی را در حوزه‌های علمیه طی نکرده‌اند] بر زینب (س) به عنوان چهره غالب مؤنث عاشورا تمرکز می‌کنند و بر حضور او در کربلا و نقش او به عنوان رهبر جماعت [حاضر در کربلا] پس از شهادت حسین (ع) تأکید می‌ورزند.

در وهله دوم، یک قاعده‌سازی دوباره در بازگویی‌کردن [جزئیات واقعه] عاشورا در زمینه رفتار زینب (س) در نبرد کربلا و بعد از آن وجود داشته است. توصیف‌ها از زینب (س) به صورتی که در غم مدفون شده یا بر کشته‌ها بسیار اشک می‌ریزد، جای خود را به بازنمایی‌هایی داده که به شجاعت، قدرت و مقاومت او تأکید و به نقش رهبری توجه می‌کنند. این تفسیر دوباره از نقش زینب (س) هم در مشارکت رو به افزایش زنان در مراسم [سالیانه] یادبود عاشورا [در محرم] و هم به صورت کلی‌تر در نقش زنان برای مشارکت عمومی وسیع‌تر در جامعه به واقعیت پیوسته است.

وقتی مفهوم «الگوی نقش» در مورد گروه‌های اسلامی و/یا گروه‌های سیاسی قرار می‌گیرد، بیشتر با فرض‌هایی درباره گونه‌های به‌روزبودگی همراه می‌شود که این پیش‌فرض‌ها باید ساختار زندگی‌ها و انتظارات مردم را فراهم آورد؛ مردمی که از چهره‌های دینی-تاریخی الهام‌جویی می‌کنند. به طور خاص این اندیشه به صورت مداومی به وجود می‌آید که نظاره به چهره‌ای همچون زینب [س]، «نظاره‌ای عقب‌مانده»، تمایلی برای «بازگشت» به دوره زمانی گذشته یا فهمی از زمان به صورت چرخه‌ای و بنابراین غیر مدرن را تداعی می‌کند یا به نمایش می‌گذارد.

در پاسخ به این فرض‌ها، من چنین استدلال می‌کنم که در میان جماعت شیعیان لبنان هم‌زمان مفاهیم چندگانه‌ای از به‌روزبودگی وجود دارد که شامل مفهومی تجددگرا از زمان به عنوان پیشرفت خطی به آینده‌ای که از نظر بالقوه دسترسی به آن ممکن است، اما تاکنون شناخته نشده، وجود دارد؛ در عین حال مفهومی از زمان نیز موجود است که کاملاً چرخه‌ای نیست، بلکه «الگویی» (Paradigmatic) است.

قرائت‌های موقت و به‌روز

رابطه نبرد کربلا با زمان می‌تواند، دست‌کم به دو گونه در بازنمایی‌های معاصرش در لبنان قرائت شود؛ از یک سو زمان می‌تواند غیرخطی در نظر گرفته شود. این قرائت بر مفهومی از زمان تأکید می‌کند که به آنچه رینهارت کوسلک (Reinhart Koselleck) طرح می‌کند، شبیه، اما غیر یکسان است.
کوسلک چارچوبی موقت را پیشنهاد می‌کند که در آن «آینده نمی‌تواند هیچ چیز اساساً جدیدی را فراهم آورد»؛ زیرا پایان جهان انتظار می‌رود.۳ در زمینه‌های مسیحی که نظریه‌پردازی کوسلک ریشه در آن دارد، این امر به سرشت سرسخت انسان‌ها به عنوان موجوداتی گناهکار تا روز قیامت مربوط است؛ اما در جهان‌بینی شیعه به‌ویژه در میان شیعیان لبنان، این آینده غیرجدید، در عوض، به تداوم و یکسانی نبرد میان خیر و شر مربوط است که همواره از قبل از آن خبر داده شده و در دوره‌های زمانی گوناگون بازتعریف شده است. چنین مسئله‌ای بیشتر اوقات برای من به صورت این اندیشه بیان می‌شود: «در همه زمان‌ها،‌ در همه ملت‌ها، در همه دوره‌ها، یک یزید و یک حسین (ع) وجود دارند.»
این امر قرائت الگویی از کربلا مغایر با قرائت سرگذشتی از آن را نشان می‌دهد. [قرائت] الگویی، نه به عنوان منشای مقاومت شیعه در برابر شر، بلکه به عنوان موضعی الگویی در این مقاومت و به صورت گونه‌ای از واقعه همیشه در حال تکرار و نبرد همیشه پیش‌بینی‌شده خیر و شر که تا روز قیامت هم حل نخواهد شد، فهمیده می‌شود. این به معنای بازگشت به [دوره و زمانه وقوع نبرد]کربلا نیست، بلکه بیش از آن، درباره استفاده از کربلا در توازی [با زمان ما]، برای تأکید به اخلاقی‌بودن موضع انسان [شیعه] و یکی‌کردن جنبه خیر در دوگانه خیر و شر است.

نبردهای شیعه در دوران معاصر، همانند آنها که در دوران اشغال ۲۲ ساله لبنان توسط اسرائیل یا حمله اسرائیل به لبنان در جولای ۲۰۰۶م. روی داد، به موضعی دیگر از نبرد اخلاقی عالمگیر برای الگویی که کربلا آن را نمایندگی می‌کرد، تبدیل شد.

قرائت محتمل دوم از ارتباط نبرد کربلا با زمان به جای مورد قبلی به مفهوم ناشناخته و پیش‌بینی‌ناپذیر آینده تأکید می‌کند؛ امری که کوسلک و دیگران به عنوان «زمان مدرن» توصیف می‌کنند. در اینجا کربلا نقطه منشاء برای روایت تاریخی خطی، جایگاه احتمالی شروع تاریخ «مقاومت اسلامی» [لبنان/حزب‌الله] و نیز محل الهام است. قدم بعدی در این گفتار از چنین روایتی شامل گسست جانبدارانه [از واقعه تاریخی نبرد کربلا] است؛‌ جایی که قرن‌های زمان تاریخی در عزیمت به اوایل دهه ۱۹۸۰ م. و آغاز تاریخ مقاومت اسلامی لبنان در بروزهای محلی و معاصر آن از قلم می‌افتد [و مبارزه فعلی با دشمن همچون تداوم نبرد کربلا در نظر گرفته می‌شود.]

این گسست، خودش بخشی از زمان نیست؛ بلکه متعلق به یک سرنوشت است؛ جایی که قرن‌های «گمشده» برای وجود در خارج از گفتارهای خاص تاریخ مقاومت اسلامی لبنان همان‌گونه که بیشتر روایت می‌‌شود، فهمیده می‌شود.

در قرائت دوم، وقایع کربلا و رفتار الگوهای نقش حسین (ع) و زینب (س) به عنوان الگویی واقعی عمل می‌کنند. بسیاری هم‌صحبت‌های شیعه من این دو تن را به عنوان الگوهای نقش برای رفتار اخلاقی که از میان ذره‌بین جهان معاصر تفسیر می‌شوند، تبیین می‌کردند. [از نظر آنها] ویژگی‌های حسین (ع) و زینب (س)، ‌باید در حال حاضر، برای شکل‌دادن به آینده تقلید شوند؛ ویژگی‌هایی مانند شجاعت و ایثار برای جماعت [شیعیان]. در اولین چارچوب به‌روز، امامی به شهادت رسیده و مبارزانی که در دوران‌ اخیر به شهادت رسیده‌اند، در توازی در حال زندگی‌کردن و در حال مشارکت در یک نبرد در نظر گرفته می‌شوند.

در دومین [چارچوب که هم‌اکنون میان زنان شیعه مورد اشاره در لبنان وجود دارد]، امامِ به شهادت رسیده، به صورت منبع الهام شماری از ارزش‌ها نگریسته می‌شود. [انتظار این است که] این ارزش‌ها به عملکردی [شبیه عملکرد امام حسینaدر برابر ظالمان] در حال حاضر منجر شود.

هویت جنسی بخشیدن به چارچوب‌های به‌روز

در میان جماعت شیعیان لبنان، این دو مفهوم از زمان و این دو فهم از نقش حسین (ع) و زینب (س) در حال حاضر مدل‌هایی برای،‌ یا در، هم‌زیستی با هم هستند؛ با وجود این تأکید نسبی آنها به برخی شیوه‌ها هویت جنسی یافته است؛ در حالی که مردان برای انجام ایده‌ال پرهیزگاری عمومی فراخوانده می‌شوند، [مردان] بیشتر در مورد مقاومت نسبت به اشغالگری [اسرائیل] و هنگامی مشارکت آنها به رسمیت شناخته می‌شود که در اغلب موارد [موضوع] به عنوان جایگاه الگویی از مقاومت و در رفتارهای مربوط به یادآوری آنها، یکسان در نظر گرفته می‌شوند.

در مقابل، زمانی که زنان برای مشارکت فراخوانده می‌شوند یا برای مشارکت [در امور اجتماعی] خود شناخته می‌شوند، بیشتر در چارچوب پیشرفت خطی جامعه به آینده‌ای به طور اجتناب‌ناپذیر «توسعه‌یافته» اما ناشناخته شکل می‌گیرد. [در این فرایند] به جای آن [چه از مردان انتظار می‌رفت، نسبت به زنان] به چارچوب‌های موقت «خطی» که با مدرنیته یکی شناخته شده باشد، تأکید می‌شود. زنان فعال با زینب (س) یکی دانسته نمی‌شوند، [بلکه] به زینب (س) برای الهام‌[گیری] نظاره می‌شود و ارزش‌های مرتبط با وی به زمینه فعلی [زندگی] تطبیق داده می‌شود.

کسی ممکن است، به تقابل این هویت جنسی‌بخشی چارچوب‌های به‌روز با آنچه به وسیله پارتا چاترجی (Partha Chatterjee) در مورد هند استعماری توصیف شده، اشاره کند. تحلیل چاترجی تحلیلی است که در آن امر مادی و امر معنوی هر دو عوامل اصلی برای مدرن‌کردن جامعه بودند؛ اما در نمونه جامعه هند، زنان بنگالی بقای امر معنوی را نمایندگی می‌کردند؛ در حالی که توسعه مادی به عنوان حوزه [عمل] مردان ملی‌گرا تصور شده بود، مسئولیت معنوی زنان به تقسیم هویت جنسی یافته از فضا به حوزه‌های عمومی و درونی/خصوصی مرتبط شده بود؛ حتی در قرن نوزدهم با وجود تغییرات در هنجارهای هویت جنسی که حضور زنان نخبه در فضاهای عمومی را تسهیل می‌کرد، سرشت هویت‌جنسی یافته تقسیم معنوی-مادی باقی ماند.۴

در مقابل، نمونه شیعیان لبنان که در زمینه نوامپریالیستی اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم واقع شده، یکی‌شدن حوزه‌های مادی و معنوی را بدون تقسیم هویت جنسی یافته برجسته نشان می‌دهد؛ جایی هم که این تقسیم را از خلال مفاهیم به‌روزبودگی بتوان دید، زنان هستند که مسئولیت بزرگ‌تری برای نشان‌دادن مدرنیته در همه ابعادش از جمله در حوزه مادی‌اش را بر عهده دارند؛ ضمن آنکه زنان پرهیزگار شیعه به عنوان بخشی از تعهد خود برای نشان‌دادن و تسهیل پیشرفت جماعت شیعیان به عزیمت به فضاها و نقش‌های عمومی تشویق می‌شوند.

این تقابل سؤالاتی را نسبت به محدودیت‌های مقایسه‌ای میان زمینه‌های استعماری و پسااستعماری با نظریه‌پردازی معاصر درباره واکنش‌های دارای هویت جنسی به نواستعمارگرایی و نوامپریالیسم در خاورمیانه و جاهای دیگر برمی‌انگیزد.

هویت‌جنسی بخشی به پرهیزگاری و مدرنیته

فعالیت همگانی زنان به تقلید از زینب (س) صورت‌های گوناگونی می‌پذیرد. برجسته‌ترین صورت آن را می‌توان در هزاران زنی دید که به صورت داوطلبانه با سازمان‌های خدمات‌رسانی اجتماعی اسلامی همکاری می‌‌کنند؛ ضمن آنکه زنان شیعه لبنانی بیشتری نسبت به گذشته به صورت رسمی استخدام شده‌اند و گونه‌های استخدامی به طور وسیعی گوناگونی بیشتری یافته است. سومین جایی که الگوی زینب (س) امروز به کار بسته شده، بر اساس صفت آرمانی صراحت لهجه او تعیین شده است؛ ‌همان‌گونه که زنان شیعه لبنانی به فرایند دائمی اصلاح مذهبی از خلال گفت‌وگوهای روزانه و مباحثات درباره تفسیرهای صحیح از معانی و عملکردهای مذهبی می‌پردازند.

مشارکت عمومی زنان عاملی کلیدی در شیوه‌ای است که زینب (س) الگویی هنجاری برای پرهیزگاری عمومی و برای زن اخلاقی ایده‌آل، زنی که هم مدرن و هم پرهیزگار تصور شده، عرضه می‌کند. درس عملگرای کربلا، در به‌کاربندی آن در زندگی روزانه، چارچوبی را برای این بروزهای پرهیزگاری عرضه می‌دارد و در حقیقت بر فعالیت در عرصه عمومی به عنوان بخشی از پرهیزگاری تأکید می‌کند. در این زمینه، مطابق با این استانداردها، پرهیزگاربودن بخش بزرگی از مدرن بودن است. زنانی که پرهیزگاری را «به صورت درست» از خود بروز ندهند، «عقب‌مانده» در نظر گرفته می‌شوند و باید آنها را تعلیم داد و تربیت کرد تا به نقش مناسب در روایت رو به پیشرفت توسعه جماعت [شیعیان لبنان] بازگردانده شوند.

در حالی که به درست بودن این گزاره می‌توان استدلال کرد که این درست است که پرهیزگاری جمعی و همگانی تا اندازه‌ای برای زنان و مردان ممکن است؛‌ اما پرهیزگاری عمومی زنان به آشکارترین شکل جلب توجه می‌کند. این هویت جنسی بخشیدن [به پرهیزگاری عمومی] به شماری از عوامل بستگی دارد که در یک مفهوم گردهم می‌آیند: حضور جدی زنان در فضاهای عمومی؛‌ به‌ویژه بسته به اینکه فعالیت‌ها و اظهارات زنان به چه کیفیتی تجسم می‌شود و به عنوان کارهای زنان در نظر گرفته می‌شود.

این امر شیوه‌ای است که بر اساس آن،‌ این حضور جدید [زنان در عرصه عمومی] بحث تغییر در روابط داخلی را برمی‌انگیزد و در نهایت چارچوب‌های به‌روزبودگی هویت‌جنسی یافته تقلیدی از الگوهای نقشی مبتنی بر کربلا را ساختاربندی می‌‌کند؛ به نحوی که زنان نمایندگان و عاملان پیشرفت خطی در روش‌هایی شده‌اند که درباره مردان آن شیوه‌ها مورد توجه نیست.

این تفاوت به‌روز هویت‌جنسی‌یافته به شیوه‌ای مرتبط است که بر اساس آن پرهیزگاری عمومی زنان به عنوان امری مهم نسبت به نمای خارجی جماعت [شیعیان لبنان] مورد توجه بوده است. پرهیزگاری عمومی زنان شیعه امری مرکزی است برای دلالت آنها به مدرنیته جماعتشان درون عرصه‌ای برهانی و استدلالی که [اساساً] فراملی می‌باشد. جایگاه و تصویر زنان مسلمان یکی از استوارترین و مداوم‌ترین مقولاتی است که در زمان تحقیق میدانی من به وجود آمد. این مقولات در واکنش‌هایی احساساتی و اغلب عزتمندانه به گفتمان‌های غربی درباره زنان ابراز می‌شد.

هنجارهای هویت جنسی یافته به دلیل دغدغه‌های محلی و بین‌المللی و نیز دغدغه محلی نسبت به دغدغه بین‌المللی مهم و حیاتی هستند؛ چنان‌که یکی از زنان آن را چنین بیان می‌کرد: «یک زن، نمونه‌ای از هر چیز است. هر فرهنگ به وسیله سطح زنانش مورد قضاوت قرار می‌گیرد.»

مشارکت عمومی به نشانه عینی خارجی اخلاق و مدرنیته تبدیل شده که به وسیله آن، [هر] جماعت به صورت بین‌المللی قضاوت می‌شود. اهمیت اجتماعی این امر افزایش یافته؛‌ زیرا مشارکت زنان و ترویج آن در عرصه‌ای استدلالی و برهانی در حال وقوع است؛ جایی که مفاهیم هویت جنسی یافته مدرنیته [میان افراد و صاحبان اندیشه] در حال مذاکره است: پرهیزگاری و مدرنیته بنابراین در دو سطح با یکدیگر به هم مرتبط هستند: در سطح اول، زیرا شکل‌های پرهیزگاری که مشارکت اجتماعی زنان را طلب می‌کند، به صورت محلی، مدرن و نیز به عنوان جنبه قاطع پیشرفت جماعت [مورد نظر] فهمیده می‌شود و در دومین سطح زیرا همان شکل‌های یکسان در پاسخ به یا در گفت‌وگو با گفتمان‌های بین‌المللی درباره هویت جنسی و مدرنیته ظاهر می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

۱. این مقاله نسخه بسیار فشرده شده مقاله‌ای است که در ۱۶ فوریه سال ۲۰۰۶ م. عرضه شده است. از آن زمان به بعد جماعت شیعیان مورد اشاره در این مقاله مورد حمله شدید اسرائیل قرار گرفته است.

۲. به این مطلب در این کتاب به طور مفصل اشاره شده است:

Deeb, Lara, An Enchanted Modern: Gender and Public Piety in Shii Lebanon, Princeton University Press, ۲۰۰۶
۳. Koselleck, The Practice of Conceptual History, Stanford University Press, ۲۰۰۶
۴. Chatterjee, The Nation and its Fragments, Princeton University Press, ۱۹۹۳

منبع:

Deeb, Lara, "Lebanese Shia Women: Temporality and Piety", ISIM Review, No. ۱۸, Autumn ۲۰۰۶, ۳۲-۳۳ p.


کد مطلب: 13556

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13556/زنان-شیعه-لبنانی

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir